مسعود امیرزاده در گفتوگو با ایسنا درباره میزان اجرایی شدن معاهده هامون میان ایران و افغانستان در سال ۱۳۵۱ اظهار کرد: دو پیکره آبی بسیار مهم از نظر وضعیت جغرافیایی، تاریخی، اسطورهای و هویتی در ایران وجود دارد که به عنوان اولین پیکره آبی میتوان به هیرمند اشاره کرد و به دلیل اینکه دهمین رودخانه پرآب آسیا است، اهمیت بسیار بالایی دارد و شاهرگ حیاتی سیستان و بلوچستان محسوب میشود. دومین پیکره نیز هامون نام دارد که یکی از تالابهای کشور ما است که در متون قدیمی نیز از آن نام برده شده و در اسطورههای ما نیز به آن اشاره شده است. این دو پهنه بسیار مهم هستند
آغاز اختلافات زمینی و آبی با افغانستان پس از معاهده پاریس و جداسازی مرزها
وی ادامه داد: سال ۱۲۳۵ طبق عهدنامه پاریس، هرات از خاک ایران جدا شد و از آن تاریخ، کشور ایران کماکان با دولت افغانستان اختلافاتی داشته است که بخشی از آنها اختلافات مرزی و زمینی و بخش مهم آن اختلافاتی درمورد آب بوده است.
این کارشناس آب تصریح کرد: نکته مهم و ناراحتکننده این است که علیرغم قدرت بیشتری که همیشه در طول تاریخ ایران نسبت به افغانستان داشته و در دیپلماسی آب نیز برتر بوده دولت افغانستان نسبت به آب هیرمند که در همان عهدنامه اولیه نیز قرار شده بود حقوق ملت ایران و جغرافیای این سرزمین نسبت به هیرمند و حقابه هامون رعایت کند، رعایت نکرده است و با ایجاد مداخلات سازهای در رودخانه و برداشت بیش از حد آب، ایران را دچار مشکل کرده است و ما متاسفانه از زمانی که افغانستان استقلال یافته است، شاهد این زیادهخواهیها بودهایم. دولت وقت ایران نیز بارها اعتراض کرد که منجر به حکمیت انگلیسیها بهصورت مقطعی شد اما متاسفانه حکمیت آنها همچون مداخلات گذشته به نفع دولت افغانستان بود و حقوق ملت ایران را نقض کرد.
وی با اشاره به قرارداد «مکهامون» اظهار کرد: در این عهدنامه دولت ایران سعی کرده است تا حقوق خود را مستند کند بنابراین در دهه ۱۳۱۰ قراردادی را با افغانستان امضا کرد که در آن قرارداد به نوعی حقوق عادی دولت ایران به رسمیت شناخته و متعادل شد اما به محض خروج پهلوی اول از کشور، دولت افغانستان احساس کرد که ایران در موضع ضعف قرار گرفته است و شروع به تجاوز و سرپیچی از تعهدات خود و زیادهخواهی کرد. این زیادهخواهیها به این دلیل بود که دولت افغانستان میپنداشت چون قسمت ابتدایی رودخانه در آن سرزمین واقع شده حق تام و مطلق آن را دارد اما اینطور نیست.
امیرزاده افزود: در حوزه حقوق بینالملل این رودخانه با رویکردهای محیط زیستی به عنوان یک موجود صاحب حق است و آن قسمتی نیز که خارج از سرزمین واقع شده، کشورهای همسایه در قبال آن وظیفه و حق دارند. بر اساس کنوانسیونهای بینالمللی از گذشته تاکنون رودخانه از لحاظ حقوقی، بین المللی و زیست محیطی امری مشترک است این در حالیست که دولت افغانستان این دیدگاه را نداشته است و امروزه هم درگیر این دیدگاه هستیم.
بیشترین تاثیر کاهش آب هیرمند بر ایران
وی با بیان اینکه کاهش نزولات جوی و تغییرات اقلیمی در کنار مداخلات سازهای افغانستان در هیرمند بر قسمت پاییندست این رودخانه تاثیر زیادی گذاشته است، یادآور شد: تغییرات اقلیمی بهگونهای رقم میخورد که تمام فشار بر قسمت پاییندست این رودخانه و ایران تحمیل میشود، یعنی هرگاه رودخانه دچار کمآبی و یا کاهش نزولات بوده به افغانستان فشار کمتری وارد شده است و این فشار را به ایران وارد کردهاند. این فشارها در نهایت موجب خشکیدگی تالاب هامون شده است. زندگی، معیشت، ماهیگیری و آسایش مردم سیستان و بلوچستان به این تالاب وابسته است و بادهای ۱۲۰ روزه سیستان که در گذشته با وزیدن به روی تالاب به یک نسیم روح افزا تبدیل میشد حالا آسیبهایی به همراه دارد و این نعمت به نقمت تبدیل شده و گرد و خاک آن زندگی مردم را مختل کرده است. در واقع با خفه کردن هیرمند، در ابتدا هامون کشته میشود.
این کارشناس آب ادامه داد: متاسفانه در دیپلماسی آب نیز علی رغم قدرتی که ایران دارد اما افغانستان جلوتر بوده است. در یک بازه زمانی قراردادی نوشته شد که بر اساس آن ۸۲۰ میلیون مترمکعب حق آبه باید به ایران وارد شود و دولت ایران در شرایط نرمال میتواند به این آب قناعت کند که تنها بخشی از آب شرب و یا معیشتهای بسیار کمی را پاسخگو باشد و نمیتواند پیکره هامون را برای همیشه سیراب کند. این نشان میدهد که در همان زمان که معاهده تصویب شد نیز نگاه زیستمحیطی در میان نبوده است. متاسفانه در معاهده مذکور آبی حق ایران و هامون است مطالبه نشده و این فرایند طبیعی که باید مازاد رودخانه وارد هامون و در آنجا ذخیره شود، به رسمیت شناخته نشده است.
وی افزود: متاسفانه دولت وقت ایران به جای مطالبه حقابه هامون و هیرمند تنها میزان آبی را مطالبه میکند که بتواند شرب و نیازهای مردم را تاحدی رفع و رجوع کند. مسئله بسیار مهمی که در مباحث مربوط به محیط زیست وجود دارد این است که وقتی شما یک اصلی را رعایت نمیکنید، در همان ابتدا وخامت اوضاع را نشان نمیدهد. زمانی که یک مسئله محیط زیستی نادیده گرفته میشود، خیلی بحرانی نیست اما در بلند مدت وخامت اوضاع خود را نشان میدهد و به بحرانهای اجتماعی، فرهنگی و امنیتی تبدیل میشود و در آن صورت سیاستمداران و تصمیمگیران به جستجوی راهکار میپردازند.
رها کردن هامون و هیرمند؛ زخمی عفونی در دل مردم حاشیه این رودخانه
امیرزاده با اشاره به اینکه آسیبهای زیست محیطی با تاخیر خود را نشان میدهند، گفت: هامون و هیرمند نیز رها شدند. متاسفانه از همان روزهای اول حق هامون و هیرمند نادیده گرفته شد و به این صورت هامون به فراموشی سپرده و به مرور به یک زخم عفونی تبدیل شده و مردم حاشیه هامون و هیرمند را دچار مشکلات بسیار زیادی کرده است.
این کارشناس آب با تاکید بر اینکه آب نیز همچون زمین است و به لحاظ اهمیت ملی هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند، گفت: وقتی به حقوق آب یک ملت تجاوز میشود همچون تجاوز به سرزمین آن ملت محسوب میشود و در این مسئله باید واکنشها مناسب و بازدارندگی به حد کافی باشد.
وی با بیان اینکه سیاستمداران ما در گذشته همیشه به مناسبات همسایگی توجه داشتهاند، اظهارکرد: در دوره پهلوی دوم متاسفانه تنها رفع مسائل سیاسی در معاهده سال ۱۳۵۱ اهمیت داشت و به حقابه کمتری رضایت داد و ما و محیط زیست وجه المصالحه حل مسائل سیاسی و اقتصادی و بین المللی شدیم و این در درازمدت به شکل خشک شدن هیرمند و پرداخت نشدن حقابه آن خود را نشان میدهد.
امیرزاده ادامه داد: در دولتهای امروزه و بعد از انقلاب حدود ۴۴ سال، وضعیت ما این است که گفت و گو را بهصورتی ادامه ندادیم که آب مازاد این رودخانه حق سرزمین و یک حق حیاتی ایران است و سعی نکردیم حقوق بین المللی خود را تا حدودی ارتقاء دهیم.
وی با بیان اینکه تعرض افغانستان به حقوق آبی ایران یک تاریخچه ۱۰۰ ساله و یا حتی بیشتر، ازسال ۱۸۷۵ دارد، اظهار کرد: تعرض افغانستان به حقوق آبی ایران یک تاریخچه بسیار طولانی دارد که تمام آن به سکوت و مسامحه گذشته و شرایط به حدی بد شده است که به گفته کارشناسان مردم زابل تنها تا اواخر خرداد آب شرب دارند.
این کارشناس آب ادامه داد: در واقع همان حقابه۸۲۰ میلیون متر مکعبی را نیز ایران نمیتواند حتی به زبان تهدید مطالبه کند و دولت مقابل نباید به خود اجازه تجاوز به حقابه ایران را دهد.
وی افزود: دولت ایران باید به مجامع بینالمللی طرح شکایت و سعی کند که تراز قدرت را بهطوری رقم زند که نه تنها دولت افغانستان بلکه دولت ترکیه نیز که در بالادست ارس به منابع آبی ایران تجاوز میکند متوجه این قدرت شود و عقب بکشد.
امیرزاده ادامه داد: باید شرایط بهنحوی مدیریت شود که آنها به خود اجازه تجاوز به منابع آبی ایران را ندهند. این نکته را باید خود دولت به لحاظ سیاسی به هر نحوی که میتواند مدیریت کند. متاسفانه این قضایا طی سالیان گذشته از طریق کنشگران محیط زیست و جوامع محلی به دولتها گوشزد شده و الان که کارد به استخوان رسیده وارد ادبیات رسمی دولت شده است. اصلا دولت به این قضایا توجهی نداشت چرا که به چشم یک موضوع محیط زیستی به آن اهمیتی نمیداد اما حالا که مسئله به شورا و مردم رسیده برای آن اهمیت یافته است.
وی افزود: در حال حاضر حدود ۸ میلیون مهاجر افغانستانی در داخل کشور داریم دولت باید آب مجازی( آبی که هر انسان برای آشامیدن، پوشاک، نظافت و مواد غذایی مصرف میشود) که این عزیزان همسایه و مهمان مصرف میکند را اندازهگیری کند که مطمئن هستم میزان آن دهها برابر آن حقابه ناچیزی است که از هیرمند دریافت خواهیم کرد. دولت افغانستان حتی اگر بخواهد حقابه هموطنان خود را که در ایران زندگی میکنند، تامین کند باید کل آب هیرمند را به ایران بدهد و همچنان نیز بدهکار باشد. چندین برابر آبی که الان در حال مطالبه آن هستیم را به مردم این دولت پرداخت کردهایم.
این کارشناس آب با بیان اینکه برای نجات سیستان و بلوچستان و برای اینکه مردم در آنجا ساکن بمانند و از مرزهای ما حفاظت کنند و به مهاجران از هم گسیخته در میان استانها و کشورها و حاشیه استانها تبدیل نشوند باید به سمت اصلاح این وضعیت حرکت کنیم، گفت: باید منابع آبی و حقابهای را که حق مردم این منطقه و محدوده جغرافیایی آنها است را از هر طریقی که میتوان اعم از شکایت بینالمللی، ایجاد زیرساخت حقوقی جدی مبنی بر مطالبات حقوق آبی و پیگیری آن در مجامع بینالمللی و اصلاح سیاستهای خارجی دریافت کنیم.
امیرزاده با اشاره به فراموش شدن هیرمند از دیدگاه زیستمحیطی ادامه داد: چندی پیش طرح رویینتن سازی مطرح شد که بر اساس آن آبهای ژرف بهرهبرداری و شیرین میشود اما با این خیالبافیها به جای طلب حق خود از یک دولت به فکر فروش داراییهای خود برای رفع نیازها هستیم. دسترسی به منابع آب داخلی هیچ ربطی به حقابه قانونی خودمان ندارد که دیگر آن را مطالبه نکنیم. اگر این عزیزان بتوانند مشکل آب را از طریق دیگری حل کنند، دیگر مسئله دریافت حقابه از افغانستان را پشت گوش میاندازند.
وی افزود: این مسائل فقط در زمان بحرانی شدن و زمانی که علائم شدید خود را نشان میدهد، نمیتواند مورد توجه قرار گیرد و باید به عنوان یک مسئله ریشهای منابع طبیعی داخلی، بینالمللی، آب داخلی و آب فرامرزی مورد توجه قرار گیرد و مهم است و نمیتوان آن را از دستور کار خارج شود و وقتی در وضعیت حاد قرار گرفت دوباره آن را بررسی کنیم.
عوارض منفی خشک شدن هیرمند برای هر دو کشور است
این کارشناس آب ادامه داد: باید نگاه کرد که الگوهای جهانی برای حفاظت از منابع آبی فرامرزی خود چه کردهاند و سعی کنیم دولت افغانستان را از طریق دیپلماسی، استدلالهای علمی و ... مجاب کنیم که این رودخانه متعلق به هر دو کشور است و عوارض منفی، ریزگرد و فرونشست در هر دو کشور تاثیر خواهد گذاشت که بعید میدانم این مسائل بر حاکمان جدید افغانستان بتواند تاثیری داشته باشد.
وی با تاکید بر اینکه باید چارچوبهای مشترکی برای مدیریت رودخانهها طراحی کنیم، افزود: با این طراحی مناسب هم هامون و هیرمند زنده میمانند و هم دولت افغانستان حد و حدود را میداند و هم دولت ایران متضرر نمیشود. این مشکل باید به عنوان یکی از مشکلات اساسی کشور بهطور عمیق حل شود.
این کارشناس آب افزود: ما از مسئله هیرمند باید عبرت بگیریم و به فکر حقابه رودهای ارس، دجله و فرات باشیم حتی حقابه اروند رود نیز توسط دولت ترکیه مورد تعرض قرار گرفته است و ما دچار مشکل هستیم. باید از قضیه هیرمند درس بگیریم و برای رفع مشکلات دیگر تلاش کنیم.
امیرزاده در پایان تصریح کرد: مسئله مهمی که در ایران وجود دارد فراموشی بخشهای مرزی است. افکار عمومی، رسانهها و سیاسیها تنها به اتفاقات مرکز اهمیت میدهند اما سیستان و بلوچستان و حاشیههای ایران بسیار مهم و بخشی از ایران و حافظ امنیت ایران هستند و ما در مرکز کشور نباید متوجه درد موجود در جامعه حاشیه کشور باشیم؟ درد مردم سیستان و بلوچستان باید برای افکار عمومی ترجمه شود تا مردم آنها را درک کنند و این یک خلا بسیار مهم است.
انتهای پیام