اگر بخواهیم کمی در زندگی او عمیق شویم، پدرش معلم بود و بسیار به شعر علاقه داشت و او نیز از همان دوران کودکی به طور ویژهای به شعر گرایش پیدا کرد. منزوی در زادگاهش دوران دبستان و دبیرستان را سپری کرد و به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران وارد شد، پس از مدتی رشته ادبیات و سپس رشته جامعهشناسی را رها کرد اما بعدها با گذراندن واحدهای باقی مانده توانست مدرک کارشناسی رشته جامعه شناسی خود را بگیرد. منزوی به رادیو و تلویزیون ملی ایران رفت و فعالیت در آنجا را شروع کرد...
به گزارش ایسنا، این شاعر نوگرا و نوآور در ترانههایش هم به مانند شعرهایش، نگاه و توجه اصلیاش به «عشق» بود و به قول خودش عشق هویت اصلی آثارش است که همواره از آن با حالت تراژیک (غمانگیز) سخن میگوید.
«یک قصّه بیش نیست غمِ عشق» و هر کسی
زین قصّه میکند به زبانی، روایتی
ور خواهی از روایتِ من باخبر شوی:
برق ستارهای و شبِ بینهایتی
عمدهترین شهرت منزوی به خاطر غزلهاییست که میسرود. او توانست تحول جدیدی در غزلسرایی معاصر به وجود بیاورد و عشق را در غزل زنده کرد. با این حال شعرهایش از رویکردهای اجتماعی هم تهی نیست. (... پاکیزه دامنا! وطنا! در هوای توست / این چاک سینهای که به دامان رسیده است / کی سر تهی شده است ز شور و ز شوق تو؟ / کی داستان عشق به پایان رسیده است؟) در شعرهای اجتماعیاش هم سرودههای آیینی قابل توجهی دارد. (...ای جوهر سرداری سرهای بریده / وی اصل نمیرندگی نسل نمیران / خرگاه تو میسوخت در اندیشهی تاریخ / هر بار که آتش زده شد بیشهی شیران / آن شب چه شبی بود که دیدند کواکب / نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران / و آن روز که با بیرقی از یک تن بیسر / تا شام شدی قافلهسالار اسیران...)
منزوی علاوه بر ویژگیهای بارز در شعرهایش (زبان حماسی، صوَر خیال، هنجارگریزی و...) در خلق معانی جدید و ترکیبهای نو نیز از تشبیه، استعاره، تشخیص، تناسب و تلمیح که از ویژگیهای ذاتی شعر امروز است و فضای سیاسی و اجتماعی نیز چنین اقتضا میکند، بهره میگیرد.
از آثار حسین منزوی به دومان (شعرهای ترکی حسین منزوی)، با عشق در حوالی فاجعه (مجموعه غزل)، با عشق تاب میآورم (شامل شعرهای سپید و آزاد سروده شده)، با سیاوش از آتش (گزیده شعر به انتخاب خود شاعر)، به همین سادگی (مجموعه شعرهای سپید) و این ترک پارسی گوی (بررسی شعر شهریار) اشاره کرد.
منزوی همراه با محمدعلی بهمنی، برگزیدگان اولین دوره «جشنواره بینالمللی شعر فجر» در بخش شعر کلاسیک شدند. روح منزوی با موسیقی و نتهای آن هم درآمیخته بود. محمد نوری، شهرام ناظری، کوروش یغمایی، علیرضا افتخاری، همایون شجریان و... از خوانندگانی هستند که با منزوی در زمینه ترانه و موسیقی همکاری داشتهاند.
این شاعر غزلسرا ۱۶ اردیبهشتماه سال ۱۳۸۳ در سن ۵۸ سالگی بهعلت بیماری قلبی در بیمارستان شهید رجایی تهران درگذشت و در شهر زنجان به خاک سپرده شد.
ﻭﻗﺘﯽ تو ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ، ﮐﺎﻣﻞ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﻋﺸﻖ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ، ﺍﯾﻦ ﻗﺼﻪ ﻧﺎﺗﻤﺎﻡ ﺍﺳﺖ
چند تکبیت از غزلهای منزوی:
تو جلوهی ابدیت به لحظه میبخشی / که من هنوزم و در من همیشهوار تویی
چگونه سیر شود چشمم از تماشایت؟ / که جاودانهترین لحظهی تماشایی
جدا از این من و ما و رها ز چون و چرا / کسی نشسته در آنسوی ماجرا که تویی
نتیجهی همه استخارهها خیر است / اگر به نیّت تو وا شوند قرآنها
بسا شگفت که ظرفیّتِ بهارم بود / منی که زیسته بودم مدام در پاییز
وقتی تو گریه میکنی ای دوست در دلم / انگار ابرهای جهان گریه میکنند
بوی پیراهنی ای باد! بیاور، ورنه / غم یوسف بِکُشد، عاشق کنعانی را
از تو چگونه بگسلم وقتی خیالت با دلم / میپیچد و از هر طرف سوی تو میپیچاندم
من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته / امّید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
چه سرنوشت غمانگیزی که کرم کوچک ابریشم / تمام عمر قفس میبافت ولی به فکر پریدن بود
انتهای پیام