/معرفی کتاب/

یک محلاتی و سفری ۲۰ ساله؛ میرزامحمدعلی رفت، "حاج سیاح" بازگشت

سفرنامه‌ها در دورانی که خبری از دوربین نبود، روشی برای ثبت دیده‌ها و شنیده‌های مسافران بودند و به همین دلیل در آن دوران، رواج بسیاری داشت و مورد استقبال قرار می‌گرفت.

به گزارش ایسنا، سفرنامه یکی از سبک‌های ادبی است که افراد پس از مسافرت به سرزمین‌های دیگر، دیده‌ها، سرگذشت، خاطرات، تجربه‌ها، حوادث و هرآنچه را که جذاب به نظر می‌رسیده، به صورت کتاب در اختیار مخاطبان قرار می‌دادند.

زمانی که نام سفرنامه به گوش می‌خورد، ناخودآگاه سفرنامه ناصرخسرو و ناصرالدین شاه به یاد می‌آید بویژه آنجا که بسیاری جزئیات را نیز ثبت کرده‌اند و خواننده خود را در آنجا تصور می‌کند. از دیگر سفرنامه‌های ایرانی می‌توان به سفرنامه حاج ایازخان قشقایی، سفرنامه محمدعلی معین‌السلطنه و سیاحتنامه ابراهیم‌بیگ اشاره کرد. در میان سفرنامه‌های غیرفارسی نیز کمتر کسی پیدا می‌شود که نام سفرنامه مارکوپلو را نشنیده باشد.

هرچند سفرنامه نویسی در قرن گذشته بیشتر رواج داشته است، اما در عصر حاضر نیز افرادی چون دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، دکتر منوچهر ستوده و دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی به نگارش سفرنامه پرداخته‌اند.

یکی از سفرنامه‌های کمتر شناخته‌شده در میان ایرانیان، "سفرنامه حاج سیاح به فرنگ" است. سفرنامه‌ای که حاصل حدود ۲۰ سال اروپاگردی وی بوده‌ است. میرزا محمدعلی محلاتی که بعدها به حاج سیاح معروف شد، در سال ۱۲۱۵ در خانواده‌ای دوستدار ادب در شهرستان محلات به دنیا آمد. پدرش ملامحمدرضا او را برای تحصیل راهی تهران و نزد عمویش ملا محمدصادق کرد. ملا محمدصادق که عالمی ثروتمند بود، محمدعلی را برای ادامه تحصیل راهی کربلا و نجف کرد.

وی در آنجا به تحصیل علوم قدیمه پرداخته و از دانشمندانی که از نقاط مختلف در آنجا حضور پیدا کرده بودند، تاثیر می‌پذیرد. محمدعلی در سال ۱۲۳۸ از عراق به زادگاه خود محلات بازگشته و از آنجا که علاقه‌ای به شغل پدر، یعنی زراعت نداشت، در محرم همان سال، آموخته‌های خود در قامت طلبگی صرف ارشاد مردم می‌کند.

میرزا محمدعلی که در دوران قاجار، دو سال را به تبعید گذرانده است، در ۴۲ سالگی به خاطر مادر پیر خود و به توصیه حاج ملاعلی کنی ازدواج کرده که حاصل این ازدواج، همایون، حمید، محسن و یک دختر بوده است. محمدعلی در ۲۳ سالگی دوران جدیدی از زندگی خود را آغاز کرده و گام در راه سفر می‌گذارد. شاید مهم‌ترین ابهام در مورد وی، علت آغاز سفر باشد و اینکه از ابتدا جهانگردی را در نظر داشته یا تحت تاثیر شرایط مختلف، به سیر و سیاحت در جهان پرداخته است.

در آن دوران، برخی فرنگ‌رفته‌های ایرانی تصویری سراسر فساد از اروپا برای ایرانیان به ارمغان آورده بودند. شاید همین مسئله و ذهن کنجکاو، وی را به سیاحت در جهان ترغیب کرده بود. میرزا محمدعلی با اراده‌ای قابل تحسین، از انرژی جوانی خود بهره برده و پنج زبان روسی، ترکی استانبولی، اتریشی، فرانسوی و انگلیسی را می‌آموزد.

پای به هر شهر که می‌گذارد، از مساجد، موزه‌ها، مدارس، چاپخانه‌ها، کتابخانه‌ها، آثار باستانی و هرآنچه که ارزش دیدن دارد، بازدید کرده و در سفرنامه خود می‌آورد. وی کارخانه‌ها و پیشرفت‌های علمی کشورها را نیز نادیده نمی‌گذارد و در سفرنامه به آنها می‌پردازد و در میان سفرهای خود با برخی از پادشاهان نیز ملاقات می‌کند.

میرزا محمدعلی که کم‌کم حاج سیاح نام گرفته است، علاوه بر ایران‌گردی، به نقاط مختلفی از جمله هندوستان، ژاپن، اروپا و کشورهای آمریکای شمالی سفر کرده بود و پس از ۱۸ سال جهانگردی، به ایران بازگشت. حاج سیاح در مقطعی وارد صحنه انقلاب مشروطه شده و از نزدیکان سیدجمال‌الدین اسدآبادی شد. گفته می‌شود حاج سیاح به علت نگارش نامه‌ای انتقادآمیز در دوران مشروطه، ۲۰ ماه را در زندان گذراند. وی که از روشنفکران دوران قاجار به شمار می‌رود، سال ۱۳۰۴ در تهران درگذشت.

اولین سفر حاج سیاح به امریکا از نیویورک آغاز شده و تا سانفرانسیسکو نیز ادامه داشت. وی که دو بار به دیدار "یولیسیز سایمن گرنت"، هجدهمین رئیس جمهور امریکا رفته بود، به عنوان اولین ایرانی در ۲۶ می ۱۸۷۵ تابعیت آمریکا را پذیرفت. وی در مورد سفرش به بروکسل می‌گوید: "به این ملک (بروکسل) آمده‌ام که پاره‌ای شهرها را تماشا کنم و چون به ملک خود می‌روم، بگویم من چندین شهر یوروب (اروپا) را دیدم و جزئی اصطلاحاتی به هم رسانم که اگر اطفال در مدارس به نام و علم می‌دانند من به چشم دیده باشم و به پرسیدن پاره‌ای چیزها محترم باشم."

تفاوت روایت حاج سیاح با دیگر سفرنامه‌ها، به ویژه سفرنامه‌های دوران قاجار این بود که هرآنچه را دیده بود، روایت می‌کرد. نه به دنبال ساختن آرمان‌شهر از فرنگ بود و نه به سیاه‌نمایی می‌پرداخت. خوب و بد را همراه می‌کرد؛ اگر از تمدن و فرهنگ مردم نیویورک می‌گفت، از کثیفی شهر نیویورک نیز چشم‌پوشی نمی‌کرد.

اگرچه او "میرزامحمدعلی" رفت و "حاج سیاح" برگشت اما به گفته اطرافیان وی، ذره‌ای تغییر در اعتقادات او صورت نگرفته بود. به نظر می‌رسد، ۱۸ سال سیر و سفر حاج سیاح و مقایسه آن با سایر سفرنامه‌های هم عصر وی می‌تواند موضوع یک سمینار با محوریت بررسی تاریخچه سفرنامه‌نویسی در ایران باشد که جا دارد مسئولان و دانشگاه‌های شهرستان محلات، نگاه ویژه‌ای به این مسئله داشته باشند.

بر اساس این گزارش، طبق اطلاعاتی که در سایت مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران آمده است؛ این کتاب برای اولین بار در سال ۱۳۶۳ توسط نشر ناشر به چاپ رسیده و در سال ۱۳۷۸ توسط نشر شهاب ثاقب به چاپ مجدد رسیده است. این کتاب در سال‌های ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۹ توسط ناشران مختلف منتشر شده و در سال ۱۳۹۰ نیز توسط انتشارات سخن به بازار عرضه شده است. سفرنامه حاج سیاح در سال ۱۹۹۸ توسط انتشارات Bethesda با عنوان An Iranian in nineteenth century Europe: the travel diaries of Haj Sayyah توسط مهربانو ناصر دیهیم به انگلیسی ترجمه و عرضه شده است.

در بخشی از کتاب از خاطرات ورود به لندن حاج سیاح می‌خوانیم:

"کشتی رسید به لنگرگاه، پیاده شدیم به خشکی بدون زورق، کشتی‌های بسیار دیده شد که در هیچیک از بنادر چنان تماشا نکرده بودم. کشتی بسیار عظیمی به جانب آمریکا و هندوستان سفر می‌نمودند. از هر ملت و دولت نشانه‌های مختلفه. روی شهر را دود گرفته بود. چون پیاده شدیم، حمّالان منتظر و نگران. شخصی پیش آمده گفت منزل می‌خواهید و سرنویس به دست من داد، گرفته دیدم دیگری نیز دارد و کذالک. بالجمله نمی‌دانستیم کجا برویم زبان آن بلد را نمی‌دانستیم.

یکی به فرانسوی سخن گفت و مذکور داشت این نزدیکی جای خوبی سراغ دارم اگر بخواهید. قبول کرده با او روانه شدیم. حمّالی را خواستیم که حمله اثقال رفیقم را نماید تا منزلی که بر آن ورق کالسکه نوشته بود. گفت یک شیلین، ندانستم مقصود از شیلین چیست. حمالی دیگر نزدیک شده گفت بسیار نزدیک است قابل کالسکه نیست و بر دوش گرفته روانه شد. خیلی نزدیک بود به فاصله یک کوچه. چون به منزل رسیدیم اسباب‌ها را فرود آورده پرسیدم چه باید داد؟ گفت ۲ شیلین. خیلی از بی‌انصافی آن مرد متغیر و متحیر شدم که چرا اینگونه زور می‌گوید. گفتم چه کرده، آیا این راه به این نزدیکی ۲ شیلین حق دارد؟ اسب و کالسکه و آدم یک شیلین می‌خواست و تو دو مقابل می‌خواهی؟ گفت آن وقت اسب آورده بود و اکنون آدم آورده، فرق میان انسان و حیوان یک شیلین است.

از این سخن بسیار درهم شدم که این مردم تا چه درجه ملاحظات دارند و انسان را چقدر اشرف می‌دانند و در ممالک دیگر دیده‌ایم که انسان را از سگ کمتر می‌دانند. بالجمله ۲ شیلین را دادم ولی این حرف را باطنا به یکصد تومان بل افزون خریدم. روانه به حجره شدیم، تمام منظومات را مهیا دیدم از تخت و غیره. جویای قیمت آن جا شدم، ورقه تعریفه را نمود. پرسیدم که آیا اینجا فرانسوی یافت می‌شود گفت خیر ولی خودش ترجمه نمود که روزی برای خوراک و خواب و سایر لوازم استراحت ۲۴ شیلین است، بدون خوراک و قهوه و جامه‌شوی ۶ شیلین (شیلین عبارت است از یک قِران و پنج شاهی پول رایج ایران، ۲۰ شیلین یک کنه است که مشهور به طلای انگلیسی در ایران است).

قدری در حجره آسودیم، شب شد زمان سیاحت رسید. تمام شهر روشن بود به نور گاز فی‌الواقع مثل روز روشن بود. از جای تماشاگاه پرسیدیم، هرکسی چیزی گفت، یکی گفت این نزدیکی جایی است موسوم به قهوه ترک، چون نام شهر خود را شنیدم روانه شدم لیکن من با همراه یکسان بودیم زیرا که هر دو عاری از زبان.

...

کتاب "سفرنامه حاج سیاح به فرنگ" به اهتمام "علی دهباشی" در ۵۴۴ صفحه و به قیمت ۱۲۵ تومان توسط انتشارات ناشر در سال ۱۳۶۳ در ۷ هزار نسخه منتشر شده ‌است.

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۳۰ فروردین ۱۴۰۲ / ۰۹:۴۲
  • دسته‌بندی: مرکزی
  • کد خبر: 1402013015997
  • خبرنگار : 50597