این جملات بخشی از صحبتهای "سلمی المصری" بازیگر نقش «(خاله) صفیه» در فیلم سینمایی «بازمانده» است که سال ۹۷ برای شرکت در جشنوارهی فیلم مقاومت به تهران سفر کرده بود و با ایسنا گفتوگویی داشت.
به بهانهی روز قدس بخشی از صحبتهای این بازیگر را دربارهی حضورش در فیلمسینمایی «بازمانده» به عنوان یکی از بهترین آثار ساخته شده درباره جنایات رژیم صهیونیستی به کارگردانی زندهیاد سیفالله داد را بازنشر میکنیم، فیلمی که همچنان تاثیرگذار است.
متن کامل این گفتگو را در این لینک بخوانید.
و در ادامه بخشهایی از این گفتگو را می خوانیم:
*** ساخت این اثر که در سوریه و شهر دمشق صورت گرفت. برای تصویربرداری برخی از صحنههای این فیلم خیابان «لاذقیه» دمشق را بستند. یا برای تصویر برداری سکانسهای قطار کل ایستگاه قطار بسته شد تا بتوانیم فیلمبرداریها را انجام دهیم. به صورت کلی آقای سیف الله داد بسیار سختگیر بود و کارشان را خیلی جدی انجام میداد.
*** سازمان سینمایی سوریه همه چیزهایی که مورد نیاز و فیلمبرداری بود در اختیار گروه قرار دادند اما عوامل اجرایی فیلم همه ایرانی بودند با این حال تجهیزات سینمایی مانند دوربین نور و حتی تدارکات از طرف دولت سوریه در اختیار گروه قرار گرفت.
*** پیشنهاد بازی در فیلم «بازمانده» از طرف سیف الله داد مطرح شد. من در واقع در زمان خواندن سناریو با سیف الله داد درباره شخصیت صفیه صحبت کردیم. من این شخصیت را دوست داشتم اما از نظر سنی از من بزرگتر بود با این حال آقای داد پذیرفت که من این نقش را بازی کنم با این شرط که حتی در خارج از فیلم هم با همان شخصیت صفیه با او صحبت کنم و قالب شخصیت را در خودم حفظ کنم و این یکی از ویژگیهای جالب کار کردن با سیف الله داد بود.
*** ساخت دکور برای فیلمبرداری این اثر را از شب که مردم خواب بودند، شروع میکردند و تا صبح ادامه داشت. ما برای این فیلم دکورهایی ساخته بودیم که شبیه سرزمینهای اشغالی بود و در آن پرچم اسرائیل هم قرار داشت به همین دلیل در روزهای فیلمبرداری چون در مرکز شهر و در دمشق این تصویربرداریها انجام میشد، مردم در مواجه با بازیگرانی که لباسهای اسرائیلی بر تن داشتند یا پرچم اسرائیل را به همراه خود داشتند، تعجب میکردند و گاهاً میترسیدند. برخورد سیف الله داد هم خیلی جالب بود و به این واکنشها میخندید.
*** در همان زمان بازی در فیلم «بازمانده» هر کسی من را خارج از فیلم و صحنه میدید باور نمیکرد که من در آن نقش بازی کردم زیرا من آن زمان سنم بسیار کمتر از نقشی بود که در آن بازی میکردیم. با این حال فیلمی بعداً بازی کردم به نام «الهویت» که شخصیتی مشابه «صفیه» داشت و من نقش «ام فواز» را برعهده داشتم. این نقش تا حدودی شبیه صفیه بود و بازی در این فیلم برایم یادآور صفیه بود.
*** در زمان اکران مردم سوریه ارتباط خوبی با این فیلم برقرار کردند و آن را بسیار دوست داشتند و در سالنهایی که این فیلم نمایش داده میشد مردم حتی بر روی پلههای سالنها هم مینشستند. این فیلم موفقیتهایی هم در جشنوارههایی در دمشق، جشنواره فجر، در کویت و دیگر کشورهای عربی کسب کرد و در سالنهای سینمایی کشورهای عربی بارها و بارها به مناسبتهای مختلف از جمله «یوم الارض» که مصادف است با سوم مارس هر ساله به نمایش در میآید.
*** حدود ۲۲ سال پیش این اثر ساخته شد و وقتی سیف الله داد آمدند و سناریو را به من دادند، من نقش صفیه را انتخاب کردم اما این کاراکتر سنش بزرگتر از من بود اما برای مناسب بودن این نقش، باید از نظر بدنی و چهره بزرگتر میبودم بنابر این او به من گفت که باید حتی در خارج از صحنههای فیلم برداری هم آرایش و گریم خودم را داشته باشم و به همان شکل رفتار کنم. خوشبختانه وقتی سکانسهای فیلمبرداری انجام میشد به من میگفتند" خیلی خوب بود". اما وقتی بیرون از نقش مرا میدیدند، باور نمیکردند من بازیگر این فیلم بودم زیرا نقشی که بازی کردم از سنم بسیار بزرگتر بود. در این بین من فیلمهای دیگری هم درباره مقاومت بازی کردهام.
*** ما آیت الکرسی را برای حفظ خودمان و بچههایمان میخوانیم بنابر این من این پیشنهاد را به سیف الله داد دادم و گفتم میشود من در این سکانس (پایانی) برای بچه ایت الکرسی بخوانم؟ و او هم موافقت کرد و اینطور شد که ایت الکرسی را برای او خواندم و بعد قطار را منفجر کردم. در این هنگام وقتی صدای بچه شنیده میشود یعنی مقاومت ادامه دارد و پایان نیافته است.
فیلم سینمایی «بازمانده» که در سال ۷۳ توسط زنده یاد سیفالله داد ساخته شد،براساس داستانی از غسان کنفانی نویسنده فلسطینی به نام «بازگشت به حیفا» نوشته است و جایزه ویژه هیئت داوران چهاردهمین جشنواره فیلم فجر را کسب کرد و نامزد بهترین فیلمنامه و بازیگر نقش اول زن هم شد.
بازیگرانی همچون سلمی المصری، هنا نصور، هانی سعدی، مهنا قطیش، فیلدا قطیش، قیلدا سمور، غسان مسعود، جیانا عید، بسام کوسا، علا کوکش و جمال سلیمان در این فیلم ایفای نقش کردهاند.
داستان فیلم درباره اشغال شهر حیفا در سال ۱۹۴۸ در فلسطین اشغالی است؛ پزشکی به نام سعید همراه با همسرش و نوزادشان فرهان قصد سفر دارند. سعید، تروریست اسرائیلی به نام شمعون را که همبازی دوره کودکیاش بوده، در ایستگاه راهآهن با چمدانی حاوی بمب میبیند. شمعون قبل از انفجار میگریزد و سعید موضوع را به پلیس اطلاع میدهد. شمعون از سعید میخواهد که قبل از قتل عام مردم شهر،شهر حیفا را ترک کند. همچنین صفیه، مادر سعید به حیفا میآید تا فرزندش را به بهانه بیماری پدرش رشید، به ترک حیفا ترغیب کند. روزی که آنها تصمیم به سفر گرفتهاند، صهیونیستها به حیفا هجوم میآورند و سعید و همسرش در قتل عام اهالی شهر کشته میشوند. صفیه از هوش میرود وسرپرستی فرهان که در خانه تنها مانده و همچنین خانه سعید از سوی سازمان یهود به زن و شوهری یهودی واگذار میشود. صفیه برای حفظ فرهان به عنوان دایه وارد زندگی زن و شوهر یهودی میشود تا اینکه ... .
انتهای پیام