به گزارش ایسنا، سالهاست والیبال به یکی از رشتههای پرطرفدار در ایران تبدیل شده و توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده است. به همان میزان و با توجه به درخشش این رشته در رویدادهای مختلف، توقعات بیشتری هم شکل گرفته است. تیم ملی در سال ۱۴۰۱ با ترکیبی جوان شده پا به عرصههای بینالمللی گذاشت و در حالی در لیگ ملتها و قهرمانی جهان توپ زد که بازیکنانی چون سعید معروف، محمد موسوی، امیر غفور، شهرام محمودی و دیگر بازیکنانی که نسل طلایی والیبال ایران بودند را در ترکیب نداشت.
۱۴۰۲ نیز سالی سخت و سرنوشتساز برای این رشته محسوب میشود چرا که باید برای کسب سهمیه المپیک ۲۰۲۴ پاریس و همچنین عملکرد قابل قبول در لیگ ملتها، قهرمانی آسیا و بازیهای آسیایی تلاش کنند.
میلاد تقوی دبیرکل فدراسیون والیبال با ایسنا به گفتوگو نشست و در مورد مسائل مختلف والیبال از جمله وضعیت تیم ملی، حواشی لیگ، وضعیت بازنشستگی محمدرضا داورزنی و انتخابات این فدراسیون صحبت کرد که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
فدراسیون از نحوه برگزاری لیگ و نتایجی که در مسابقات سال گذشته به دست آمد، راضی است؟
۱۷۳ تیم زنان و ۲۶۵ تیم مردان در رویدادهای مختلف کشوری و بیش از ۱۲۰ تیم فقط در لیگهای ما شرکت کردند که از این بابت خوشحال هستیم. این موضوع فقط در بخش سالنی است و ساحلی هم آمار خاص خود را دارد. این نشان میدهد ظرفیت والیبال در ایران افزایش پیدا کرده است. قبلا وقتی میخواستیم تعداد تیمهای دسته یک را از ۱۲ به ۱۶ تیم ارتقاء بدهیم، میگفتیم کیفیت پایین میآید اما سال گذشته ۲۰ تیم در دسته یک سری A حضور داشتند و از کیفیت خوبی هم برخوردار بود. برگزاری بیش از ۲۰۰۰ بازی در ۶ ماه کار سختی است؛ توان لجستیکی و اقتصادی زیادی میخواهد.
لیگ سال گذشته از نظر کیفیت، معرفی بازیکنان جدید و جذب اسپانسرها نمره قبولی میگیرد اما تا رسیدن به شرایط حرفهای مسیری طولانی داریم. فدراسیون والیبال هنوز باید گامهای بلندتری بردارد و صبورتر باشد تا به اهداف خود در مورد لیگی حرفهای برسد. بحث قیمتگذاری حضور تیمها در لیگ برتر و دسته یک را از سال ۱۴۰۱ شروع کردیم و بحث حق رشد را هنوز تعریف نکردهایم. باید در مورد حمایت از نوجوانان و جوانان و حفظ جایگاه آنها در لیگ بیشتر تلاش کنیم. با یک بخشنامه یا آییننامه دستوری که سهمیه نوجوانان و جوانان را تعیین میکند، نقش خود را برای دستیابی به اهداف این ردهها انجام نخواهیم داد. به همین دلیل است که در مورد لیگ نوجوانان و جوانان صحبت میکنیم و باید به آنها هویت ببخشیم. در کنار تیم ملی زیر ۱۶ سال الف، تیم زیر ۱۶ سال ب را هم تعریف میکنیم چون استعدادهای زیادی داریم.
به طور کلی توانایی دستیابی به اهداف بیشتری در لیگ داشتیم اما با توجه به شرایط کشور، خوب برگزار شد. این تنها به فدراسیون و سازمان لیگ ربط ندارد، بلکه مجموعهای از افراد در وزارت ورزش، اداره کلها، هیاتهای ورزشی و باشگاهها همه دست به دست هم دادند تا رویدادی در شان والیبال کشور شکل بگیرد. البته با توجه به ظرفیت لیگ میتوانیم قدمهای مهمتر و بهتری را برای حرفهای شدن برداریم.
یکی از جنجالیترین مسابقات فصل ۱۴۰۱ لیگ دیدار تیمهای پیکان و لبنیات هراز آمل در نیمهنهایی بود، به نظر شما نقش چه تیم یا فردی در ایجاد حاشیه و درگیریهای پایان مسابقه پررنگتر بود؟
پررنگترین نقش را حس خوشایند پیروزی داشت. برد در این بازی به حدی اهمیت داشت که قواعد و چارچوبها را فراموش کردیم و متوجه نشدیم احتمال دارد همه ببازیم. در بازی لبنیات هراز و پیکان برنده و بازنده زمین مهم نبود، بلکه والیبال در رسیدن به اهدافش موفقیت لازم را کسب نکرد. نمیتوانیم مقصر را بشناسیم. این جریان صرفا در آن بازی اتفاق نیفتاد. شاید روزها، ماهها و سالهاست که در والیبال ایران وجود دارد. نباید دنبال مقصر بگردیم بلکه باید روند را تصحیح کنیم. متاسفانه احساسات چنان غالب شد که قواعد و اصول اخلاقی داخلی و بینالمللی را شکست. اگر اتفاقاتی که در جایگاه خبرنگاران افتاد، در عرصه بینالمللی روی میداد حتما واکنشی از سمت فدراسیون جهانی داشت. کار را به جایی رساندیم که همه قواعد را فراموش کردیم.
شاید در ظاهر بگویید یک بازیکن داخل تماشاگران رفته است، هر چند خیلی کار زشتی بود اما اگر ریشهیابی کنیم شاید چیزهای دیگری هم از آن دربیاید.
آقای حضرتپور ملیپوش است و رفتارش از دید رسانههای خارجی هم پنهان نماند اما صرفا سه جلسه در لیگ محروم شد. بهتر نبود با توجه به بازخورد بینالمللی رفتارش به عنوان یک ملیپوش از اردوی ملی هم محروم میشد؟
از نظر فنی باید سرمربی تیم ملی صحبت کند اما طبق سیاستهای کلان فدراسیون، نباید الان در مورد شرکت در اردوی ملی صحبت کنیم. در شرایط فنی برابر با لیبروی دیگر قطعا ملاکهای اخلاقی در تصمیمگیری تاثیرگذار خواهد بود.
از طرفی باید ظرفیت احساسی هوادارانمان را هم در این عرصه مورد بررسی قرار بدهیم. اگر ستارههای جهانی خود را به دلیل مسائل اخلاقی کنار بگذاریم آیا هوادارانمان از این تصمیم حمایت میکنند و یا تصمیمات و احساسات هواداران باید برای فدراسیون مهم باشد؟ نه تنها حضرتپور بلکه هر بازیکن دیگری این کار را انجام بدهد، فدراسیون فراموش نخواهد کرد اما در عرصه تصمیمگیری آیتمها خیلی متفاوت و یکی از آنها فنی است. مطمئن باشید مسائل اخلاقی برای کادر فنی مهم است. چه بسا بازیکنانی را داشتهایم که به دلایل اخلاقی نتوانستهاند در تیم ملی حضور داشته باشند. نمیخواهم نام ببرم اما در کادر فنی فعلی هم در مورد آنها بحث شده است.
بازیکنانمان را با یک حرکت نسنجیم. بیشترین جریمه تاریخ والیبال ایران برای فرد را برای آقای حضرتپور انجام دادیم و به نظرم حتی جا داشت بیشتر هم برخورد کنیم اما نباید افراد را با یک برخورد و اتفاق بررسی کنیم. باید قوانینمان را بازدارندهتر تعیین کنیم. یکی از معضلات الان ما این است که قوانین ما خیلی بازدارنده نیستند.
چه تضمینی وجود دارد که حضرتپور با این محرومیت دیگر چنین رفتاری را تکرار نکند؟
نگاه ما در تمام احکام صادر شده، بازدارندگی است اما چه ضمانتی برای آنها وجود دارد؟ کسانی را داشتهایم که تا یک سال از حضور در سالنها محروم شدهاند اما هیچوقت برای اولین بار حکم آخر را اجرا نمیکنیم. کسی که تخلف انجام داده را نمیشود همان اول اخراج کرد اما بدانید این موضوع از نگاه ما پنهان نمانده و حتما در تصمیمگیریهایمان اثرگذار خواهد بود.
چرا با وجود ویدئوچک در پلیآف باز هم شاهد اعتراضات زیادی به داوری بودیم؟
فرهنگسازی جزو حلقههای مفقود لیگ ماست. در والیبال هواداران بسیار خوبی داریم و باید قدر آنها را بدانیم اما هوادارانی هم داریم که هر رشتهای داخل سالن باشد، تماشا میکنند و هوادار والیبال محسوب نمیشوند. به همین دلیل برخی از فرهنگها را از رشتههای دیگر به والیبال وارد میکنند که با آن دچار مشکل هستیم. باید در این عرصه آموزش بدهیم. البته امکانات لجستیکی، کیفیت خوب تصاویر و تربیت نیروهای زبده هم مهم است.
همین الان در عرصه دوپینگ دچار مشکل هستیم و برخی ناخواسته به دام میافتند. به همین دلیل دورههای آموزش دوپینگ را برگزار میکنیم و داشتن مدرک این دوره را جزو الزامات حضور در لیگ قرار دادهایم چون بازیکن ما با یک تجویز اشتباه پزشک محروم میشود. بنابراین در عرصه آموزش و فرهنگسازی خیلی خوب عمل نکردهایم.
بخشی از آن به فدراسیون و بخشی به جامعه برمیگردد؛ گاهی افرادی احساساتی هستیم و گاهی هم قانونگریزی، اعمال نفوذها و تاثیر روابط بر ضوابط این تصور را برایمان ایجاد میکند که هر چه اعتراض کنیم و بیشتر داد بزنیم، نتیجه بهتری میگیریم. به نظرم مجموعهای از عوامل امکانات، فرهنگسازی، اجرای دقیق قوانین و مقررات باعث چنین مسائلی در ورزش میشود.
حکم محرومیت یکساله امیرحسین توخته به دلیل دوپینگ تایید شد، با توجه به اینکه والیبال سال مهمی را پیش رو دارد، فدراسیون برای کاهش محرومیت او رایزنی میکند؟
منطقی است که فدراسیون از منابع و منافع خود دفاع کند اما قطعا این نگاه را هم نداریم که اگر کسی تخلفی کرده، اعمال نفوذ کنیم یا فشاری بیاوریم که خارج از قاعده برایش جریمه تعیین شود.
توخته در بازی لبنیات هراز آمل و پیکان تهران در نیمهنهایی هم در سالن حضور داشت که ناظر بازی تذکر داد از سالن خارج شود. حضورش قانونی بود؟
حضور امیرحسین توخته در سالن والیبال غیرقانونی بود. ما سریعا به باشگاه هراز اخطار دادیم که باید سالن را ترک کند. علیرغم اخطار ما جایگاهش را عوض کرده بود اما طبق قانون باید از سالن خارج میشد. حضورش غیرقانونی بود. ما سریعا به باشگاه هراز اخطار دادیم که باید سالن را ترک کند. علیرغم اخطار ما جایگاهش را عوض کرده بود اما طبق قانون باید از سالن خارج میشد. آنجا بلیتفروشی نداشتیم که کد ملی افراد ثبت شود. همه گرم مسابقه مهم پیکان و هراز بودیم به محض اینکه متوجه شدیم علی رغم اینکه هواداران او را حمایت میکردند اما او را به خارج از سالن هدایت کردیم. حق حضور در بازیها را نداشت. هر چند تیم هراز معترض بود اما بعد از اینکه حکم را ابلاغ کردیم، جایگاه را ترک کرد. ممکن است گوشهای نشسته باشد که او را ندیده باشیم اما جایی را که از ابتدا نشسته بود، ترک کرد.
توخته در سالن حضور داشت و بعد از بازی هم بازیکنان هراز شادی خود را با او تقسیم کردند و او را به هوا پرتاب کردند.
خیلی کار خوبی کردند (میخندد). اصلا کاری ندارم تخلف کرده یا نه. در هر صورت یک اتفاق افتاده و منطقی است وقتی حکمی صادر شده به این حکم احترام بگذاریم. باید یاد بگیریم که به قانون احترام بگذاریم. اگر واقعا چنین اتفاقی افتاده، خوشایند نیست.
آقای عطایی هم به ناظر اعتراض داشتند که چرا اصرار به خروج آقای توخته از سالن دارد.
اصلا ربطی به ناظر ندارد. قانون باید اجرا شود. آقای عطایی سرمربی تیم ملی بزرگسالان ما و یکی از بزرگترین مربیان والیبال ایران است، احترام ویژهای برایش قائلم اما برای فدراسیون والیبال در اجرای قانون فرقی بین افراد وجود ندارد. قانون باید اجرا شود و ناظر باید این کار را انجام میداد.
در فینال و پلیآف لیگ برتر تماشاگران زن در سالن حضور نداشتند، چرا اتفاق نیفتاد و خانمها نتوانستند در ورزشگاه حضور داشته باشند؟
در این موضوع صلاحیت پاسخگویی ندارم چون مساله فرافدراسیونی است و باید مراجع و مسئولان ذیربط پاسخ بدهند اما باید به قانون احترام بگذاریم. فدراسیون حتما در چارچوب قانون پیگیری کرده است. در کشور مسائلی را به صورت اقتضایی مدیریت میکنیم. گاهی امکانات حضور زنان در برخی از سالنها وجود ندارد. اگر در سالن ۱۲ هزار نفری برگزار میکردیم، شاید امکان حضور زنان راحتتر فراهم میشد اما در سالن فدراسیون شاهد بودید که جای سوزن انداختن نبود و چند صد نفر هم پشت درهای سالن ماندند. با تجربهای هم که در بازیهای نیمهنهایی اتفاق افتاده بود، شاید مراجع ذیربط شرایط را مناسب ندیدهاند.
چرا فینال در سالن ۱۲ هزار نفری برگزار نشد؟
سالن ۱۲ هزار نفری کفپوش ندارد و امکان پهن کردن کف پوش برای یک بازی با توجه به زمان، هزینهها و نیروی انسانی دشوار بود. نمیتوانستیم در عرض چند روز سالن را آماده کنیم.
البته برنامه مرحله پلیآف از قبل مشخص بود و امکان برنامهریزی وجود داشت.
مشخص نبود امکان حضور چند درصد از تماشاگران را داریم و اصلا چه تعدادی هوادار به سالن میآید. در نیمهنهایی هم به اندازه فینال تماشاگر نداشتیم. اگر استقبال نمیشد و یا مجوز حضور تماشاگران را نمیدادند، فرقی نداشت سالن برگزاری ۱۲ هزار نفری باشد یا سالن فدراسیون.
این موضوع برای سالن فدراسیون برنامهریزی شده بود و بر اساس امکانات این سالن تصمیمات لازم گرفته شد. ضمن اینکه حضور زنان در ورزشگاهها یک تصمیم کلان است. از طرفی آنقدر تماشاگران به زمین نزدیک بودند که اگر اتفاقی میافتاد زمان لازم برای جلوگیری از اتفاقات بعدی را نداشتیم. همانطور که زمان لازم برای جلوگیری از اتفاقات جایگاه خبرنگاران را نداشتیم.
در لیست جدید تیم ملی نام آقای موسوی و غفور هم دیده شد، آقای موسوی آخرین باری که به تیم ملی دعوت شد از شرایط انتقاد داشت و خداحافظی کرد، قبل از دعوت دوباره با او صحبت شده است؟
حتما این اتفاق افتاده است. بار قبل هم صحبت شده بود. آقای موسوی جزو بازیکنان خوب ماست و زحمات ارزشمند زیادی برای تیم ملی کشیده است. اعتراض او، سایر بازیکنان و مربیان ملی ما قابل احترام است اما معتقدم بازیکنان باید خود را سرباز وطن و مردم بدانند. اگر والیبال هوادار نداشته باشد و اگر برد ما باعث عزت نفس مردم و ایجاد غرور در مردم نشود، کار ما و برد و باخت مفهومی ندارد. همه تلاش ما این است که وقتی پرچم ایران در سالن به اهتزار درمیآید احساس غرور داشته باشیم.
چیزی که باعث دغدغه در مورد خداحافظی محمد موسوی بود، نه خداحافظی و اعتراض بلکه زمان خداحافظی بود. نباید تصمیم ما به تیم ملی ضربه بزند و احساسات هواداران را جریحهدار کند. مردم خوشحال نبودند چون هم آقای موسوی نبود و هم اینکه زمان خوبی نرفت. سختترین شرایط را داشتیم و نسل جدیدی آورده بودیم.چیزی که باعث دغدغه در مورد خداحافظی آقای موسوی بود، نه خداحافظی و اعتراض بلکه زمان خداحافظی بود. نباید تصمیم ما به تیم ملی ضربه بزند و احساسات هواداران را جریحهدار کند. بازتاب آن خداحافظی را در فضای رسانهای و بین مردم دیدید؛ مردم خوشحال نبودند چون هم آقای موسوی نبود و هم اینکه زمان خوبی نرفت. سختترین شرایط را داشتیم و نسل جدیدی آورده بودیم. حضور بازیکن باتجربهای مثل محمد موسوی در شرایطی که معروف نبود به نظرم خیلی حائز اهمیت بود. تصمیم او باعث دلگیری و اعتراضش باعث دغدغه ما نشد چون باید اعتراضات را بشنویم و چه بهتر کسی این حرفها را بگوید که سالها در تیم ملی بوده است.
برای اردوی پیش رو صحبتهای لازم شده است. آقای موسوی با توجه به عملکردش در لیگ نشان داد از نظر روحی و جسمی آمادگی لازم را دارد.
شرایط تیم ملی آنگونه بود که آقای موسوی انتقاد کرد؟
شرایط همچون ۱۵ سال گذشته بود. اگر این اعتراض ۱۰، ۱۵ سال قبل مطرح میشد برای دیگران توجه بیشتری ایجاد میکرد. همین خوابگاه و امکانات در گذشته هم بود. در مورد مکمل هم شان آقای موسوی، تیم ملی و هواداران ما خیلی بالاتر از این حرفهاست. علیرغم تمام محدودیتها تلاش کردهایم درخواست بچههای تیم ملی را به هر طریقی تهیه کنیم اما محدودیتهایی در تهیه اجناس داریم و سلامت آنها باید به تایید مراجع ذیصلاح کشور برسد.
جدا از انتقاداتی که مطرح شد، آن موقع شایعاتی هم به گوش رسید که آقای موسوی به دلیل اینکه از ابتدا به عنوان کاپیتان انتخاب نشده، رفته و از طرفی با آقای عطایی هم مشکل داشته است.
اطلاعاتی در این زمینه ندارم. شاید عوامل مختلفی در تصمیم آقای موسوی موثر بوده اما تنها همان مسائل را بروز داد و رسیدگی کردیم. در این یک سال هم چیزی در این مورد نشنیدهام. این گمانهزنیها همیشه وجود دارد.
برخی از منتقدان میگویند به واسطه اینکه شما دبیر فدراسیون هستید، آقای عطایی به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شده است.
این انتقاد به من نیست بلکه بیتوجهی به سوابق آقای عطایی است. آقای عطایی در همه ردههای سنی تیمهای ملی مربیگری کرده است، سابقه قهرمانی در جوانان جهان و بیشترین عنوان حضور در لیگ برتر را دارد. یک مربی باید دیگر چه سوابقی داشته باشد. اگر به خاطر من در این جایگاه قرار گرفته باید از من تشکر کنند نه انتقاد (با خنده). مطمئن باشید برای ما چیزی بالاتر از منافع ورزش و مردم نیست و با هیچکس عقد اخوت نداریم. از طرفی آقای داورزنی در مورد تیمهای ملی تصمیم میگیرد و از کمیته فنی مشورت میگیرد نه دبیر فدراسیون اما اگر من نقشی در حضور آقای عطایی داشته باشم امروز پشیمان نیستم. فکر میکنم کسانی هم که از آقای عطایی برای حضور در این عرصه حمایت کردهاند، پشیمان نیستند.
یکی از اهداف فدراسیون سکوی المپیک است، به نظر شما با آقای عطایی و کادر ایرانی به این هدف میرسیم؟
به نظرم کادر فنی تیم ملی ما به این بالندگی رسیده که حداکثر نتیجه ممکن را بگیرد اما در حال حاضر با کسب مدال المپیک فاصله داریم و این فاصلهای نیست که با تغییر کادر فنی و سرمربی ایرانی یا خارجی جبران شود. اگر امروز بهترین مربی دنیا را هم بیاوریم ظرفیت تیم ملی کسب مدال المپیک نیست.در حال حاضر با کسب مدال المپیک فاصله داریم و این فاصلهای نیست که با تغییر کادر فنی و سرمربی ایرانی و خارجی جبران شود. اگر امروز بهترین مربی دنیا را هم بیاوریم ظرفیت تیم ملی کسب مدال المپیک نیست. شاید دو سال دیگر باشد اما نسل امروز ما نسلی جدید است و خیلی از بازیکنان برای اولین بار لیگ ملتها را تجربه کردند. هیچکس نمیتواند بگوید اگر یک مربی خارجی برای این نسل بیاوریم مدال المپیک میگیریم. معتقدم امروز کادر فنی تیم ملی نتایج فنی قابل قبول و قابل دفاعی را دارد.
به المپیک ۲۰۲۴ میرسیم؟
باید برسیم.
برخی معتقدند سرپرست تیم ملی باید کسی باشد که بازیکنان و کادر فنی شخصیت کاریزماتیک او را قبول داشته باشند. با این توجیه برخی معتقدند آقای محمدی سرپرست فعلی تیم ملی قابل مقایسه با آقای خوشخبر نیست و نمیتواند جایگاه او را بگیرد. شما چه نظری دارید؟
آقای خوشخبر به جرات جزو بهترین سرپرستان تیم ملی است و در این عرصه کولهباری از تجربه دارد اما کادر فنی باید بتواند با سرپرست کار کند. اینکه رئیسی نمیتواند با من کار کند دلیل بر اشتباه رئیس یا نادرستی من نیست. شخصیتها، نگاهها و فرهنگها با هم متفاوت است. قبول ندارم آقای محمدی ضعیفتر است. بیش از ۶۰، ۷۰ درصد تیم فعلی سالها با آقای محمدی کار کرده و خیلی هم بهم نزدیک هستند. شاید کسانی که سالهای گذشته در تیم ملی بودهاند به آقای خوشخبر نزدیکتر باشند.
مساله سرپرستی فنی نیست بلکه توان اجرایی، کاریزما، نوع ارتباط با بازیکنان، کادر فنی، فدراسیون و جامعه مرتبط با این تیم، مطرح است. نمیشود توقع داشت همه شبیه هم باشند. آقای محمدی سال گذشته آمد و با سرپرستی او کادر فنی، اکثر بازیکنان و فدراسیون والیبال دچار چالش جدی نشدند. وظیفه سرپرست هم همین است که از نظر اجرایی و نوع ارتباط با دنیای بیرون زمین آرامش را به گونهای فراهم کند که دچار حاشیه نشویم. آقای محمدی در این زمینه بد عمل نکرد.
یکی از موضوعاتی که در زمینه تیم ملی مطرح است، سرمربیگری آقای عطایی در باشگاه است. آیا موافق سرمربیگری سرمربی تیم ملی در باشگاه هستید؟
مزایا و معایبی دارد. نظر شخصی من این است که اگر همه جوانب فراهم شود که سرمربی تیم ملی در باشگاه نباشد، بهتر است.
بیشتر بحث قرارداد مطرح است. آقای داورزنی این نگاه را دارد که مربی ملی سرباز وطن است و نباید قراردادهای آنچنانی داشته باشد.
سابقه هم نداشته اما در مجموع مهمترین مساله برای مربیان ما مالی است. البته مسائل فنی هم مطرح میشود اما بحث عمده مالی است.
زمانی که بحث قرارداد آقای عطایی مطرح شد، حقوق روزانهاش ۱۵۰ هزار تومان اعلام شد که برای رفت و آمد است.
ایاب و ذهاب است. اصلا حقوق نمیدهیم. مگر قرار بود چقدر حقوق بدهیم؟ در مقابل امکاناتی را فراهم کردهایم. به طور مثال فردی سه یا پنج میلیارد قرارداد بسته که باید ۱۰ درصد آن را به فدراسیون پرداخت کند. کدام بازیکن ملی پرداخت کرده؟ این جدا از پاداشهای وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک است. میتوانستیم از کسی که سه میلیار قرارداد بسته ۳۰۰ میلیون بگیریم و بعد ۱۰۰ میلیون هم پاداش بدهیم که به چشم همه هم بیاید. تا جای ممکن تلاش کردهایم تا شرایط را به بهترین نحو فراهم کنیم. اگر بگوییم مربی در باشگاه هم نباشد منافع اقتصادی او به خطر میافتد.
درآمد و حق یک بازیکن از لیگ ملتها چقدر است؟
فدراسیون جهانی از امسال این موضوع را برای بازیکنان حذف کرده است اما تا سال گذشته به برد و باخت بستگی داشت و غالبا هم گرفتهاند.
اما بازیکنان سال گذشته اعتراض داشتند.
بازیکنی که سال گذشته ۵ میلیارد و نیم قرارداد بسته، ۱۰ درصد قراردادش ۵۵۰ میلیون تومان بوده که فدراسیون دریافت نکرده، ۴۵۰ میلیون تومان هم نقد گرفته، یعنی حدود یک میلیارد از فدراسیون گرفته است. با این حال نمیدانم چرا باید اعتراض کند. میگویند به ما ایاب ذهاب میدهند اما دیگر اینها را نمیگوییم. آن ۴۵۰ میلیون تومان حقش از مسابقات بوده است.
پس چرا اعتراض کردند، حتی آقای عبادیپور هم گفت در این زمینه با نماینده فدراسیون جهانی جلسه برگزار کردهاند.
چیزی که باید پرداخت میکردیم را قانونی پرداخت کردهایم. چیزی به نام ارز از فدراسیون جهانی نمیگیریم. در واقع جایزههای ارزی را اصلا نمیگیریم اما پرداخت میکنیم. به طور مثال باید ۲۰۰ هزار دلار از صدا و سیما به فدراسیون جهانی پرداخت شود اما نمیتواند، در مقابل ما هم باید ۳۰۰ هزار دلار از فدراسیون جهانی بگیریم که نمیتوانیم. بنابراین با آنها تواتر میکنیم و از صدا و سیما میگیریم. رقمی که از صدا و سیما میگیریم با رقمی که پرداخت میکنیم متفاوت است. ضمن اینکه پول ما را یکجا نقدی نمیدهند و ما هم با توجه به شرایطی که داشتیم پول بازیکنان را پرداخت کردیم.
میگویند بحث درآمدها در والیبال شفاف نیست و این موضوع حتی در سازمان بازرسی هم مطرح شده بود. چرا در این زمینه شفافیت وجود ندارد؟
به بازیکنان شفاف اعلام کردهایم و خودشان میدانند چقدر گرفتهاند و چقدر طلبکارند. بحثی در این زمینه نیست. موضوع تفاوت بین قیمت دلار دو سال قبل با الان است که رقم دریافت شده از صدا و سیما و رقمی که ما پرداخت میکنیم به دلار الان حساب شود یا دو سال قبل. اختلافی که میبینید به دلیل ارقام ارزی است که عملا ارزی دریافت نمیکنیم. تلاش میکنیم تمام پرداختها را انجام بدهیم و اگر سوال کنید خیلی از بازیکنان ارقام سال گذشته خود را دریافت کردهاند.
یعنی هنوز افرادی باقی ماندهاند که از سال قبل دریافت نکرده باشند؟
ممکن است اختلاف حسابهایی هم داشته باشیم اما غالبا دریافت کردهاند حتی آقای قائمی هم که معترض بود کارهایش انجام شد و الان اعتراضی هم ندارد.
دبیر فدراسیون هستید و طبق اساسنامه وظیفه برگزاری مجمع را دارید، موضوع بازنشستگی آقای داورزنی چگونه حل شد؟
با توجه به سوابقی که آقای داورزنی دارد، میتواند بر اساس قانون و با درخواست بالاترین مقام مسئول ورزش کشور تا ۶۵ سالگی به فعالیت خود ادامه بدهد. دستگاههای نظارتی پیگیر موضوع بازنشستگی بودند اما آقای وزیر با حضور آقای داورزنی تا ۶۵ سالگی موافقت کرد و منعی ندارد.دستگاههای نظارتی پیگیر موضوع بازنشستگی بودند اما وزارت ورزش و آقای وزیر با حضور آقای داورزنی تا ۶۵ سالگی موافقت کرد و منعی ندارد.
معتقدم رفتن آقای داورزنی ضربه بسیار سختی به والیبال کشور میزند. بذری که آقای یزدانیخرم با مهربانی و خون دل کاشت تا به نهالی ارزشمند تبدیل شد، توسط آقای داورزنی به یک درخت تنومند تبدیل شد. باید قبول کنیم نتایج آقای داورزنی قابل دفاع است اما در شرایط بسیار حساس و سختی هستیم؛ نسلی عوض شده و انتخابی المپیک و بازیهای آسیایی را پیش رو داریم. در چنین شرایطی باید از فردی که سرمایه ورزشی کشور نه فقط در داخل بلکه در عرصه بینالمللی است، استفاده کنیم. هر فرد دیگری در چنین برهه حساسی بیاید، شاید در عرصه داخلی دستاورد داشته باشد اما از نظر ارتباطات بینالمللی موثر در میزبانیها و سایر اتفاقات مثل آقای داورزنی عمل نمیکند. میزبانیهای زیادی را سال گذشته گرفتیم و به واسطه جایگاه اجتماعی و اداری آقای داورزنی در فدراسیون جهانی و آسیایی در بسیاری از چالشهایی که با سایر کشورها داریم، یک سرو گردن بالاتریم. هر کسی عاقل باشد باید از فرصتهای خود به بهترین نحو استفاده کند و چه زمانی بهتر از امسال برای استفاده از این سرمایه وجود دارد.
چرا حکم بازنشستگی آقای داورزنی اعلام شد؟
سازوکار اداری وجود دارد. دستگاههای نظارتی به دلیل عدم انجام روال قانونی تمدید خدمت آقای داورزنی این نگاه را داشتند که باید بازنشستگی قطعی شود. منطقی است وزارت ورزش برای اینکه بار را از روی دوش خود بردارد، کار قانونی را انجام بدهد اما بعد از این اتفاق حدود یک ماه طول کشید تا روال قانونی تمدید خدمت انجام شد.
آقای داورزنی از قبل میدانست چه زمانی ماموریتش تمام میشود و حتما میتوانست آن روال را از قبل طی کند.
وزارت ورزش چند بار نامه زد و جوابیهای گرفت. این روند اداری طول کشید. روال قانونی از چند ماه قبل شروع شده بود اما امور استخدامی کشور و دستگاههای نظارتی ایراداتی را وارد و مدارک و مستنداتی را دریافت کردند. بحث ایثارگری، سوابق خدمت و سایر موارد مورد بررسی قرار گرفت. شاید بیش از دو، سه بار این نامه بین وزارت ورزش و سازمان امور استخدامی کشور رد و بدل شد. این روال یک روزه اتفاق نیفتاد. منطقی است که به دی ماه نزدیکتر شدیم، فشار بیشتر شد و هیچکس کار غیرقانونی انجام نداد.
دوره ریاست آقای داورزنی آبان 1402 تمام میشود، کاندیدای ریاست والیبال میشوید؟
از نظر اقتصادی و اجرایی اگر در این جایگاه نباشم، منافعم بیشتر حفظ میشود. شاید با مدارک و سوابقم بتوانم جای بهتری باشم اما افتخارم کار در محضر آقای داورزنی است. بدانید با آقای داورزنی آمدهام و با او هم میروم. نمیشود شرکت کنم و آقای داورزنی رفته باشد. هیچ تصوری برای فدراسیون والیبال بعد از آقای داورزنی ندارم و امیدوارم والیبال هم فعلا تصوری برای رفتنش نداشته باشد.
در مورد تمام شدن دوره آقای داورزنی هم اساسنامه والیبال متفاوت است. اساسنامهای که در مجمع مطرح و توسط فدراسیون جهانی تایید شده، بحث بازنشستگی را مطرح نمیکند و باید ببینیم مراجع ذیصلاح در این مورد چه اظهارنظری دارند. طبق اساسنامه فدراسیون جهانی و تصویب شده در مجمع ایران قانون بازنشستگی دیگر حاکم نیست و با این توصیف باید ببینیم آقای داورزنی علاقه به ادامه دارد یا نه؟ بر اساس اساسنامه فدراسیون جهانی و تصویب شده در مجمع ایران قانون بازنشستگی دیگر حاکم نیست و با این توصیف باید ببینیم آقای داورزنی علاقه به ادامه دارد یا نه.به نظرم هر چه بیشتر از این سرمایه استفاده کنیم، بهتر است.
پس ممکن است در والیبال به چالشی مثل اساسنامه فوتبال بخوریم و در مجلس مطرح شود.
نمیتوانیم مخالف قوانین بینالمللی عمل کنیم و وارد دعوا با فدراسیون جهانی شویم. بنابراین باید قوانینی که در کشور تصویب میکنیم هماهنگ با قوانین بینالمللی ما باشند. از نظر ما فدراسیون جهانی اساسنامه خود را ابلاغ کرده و در مجمع بررسی و تصویب شده است. نباید مشکل خاصی پیش بیاید اما اگر اختلاف نظری باشد باید حل کنیم.
طبق قوانین داخلی آقای داورزنی بازنشسته است. هرچند قوانین فدراسیون جهانی بازنشستگی را قبول ندارد اما در ایران اجرا میشود. آیا بحث اساسنامه فداسیون به مجلس کشیده میشود؟
قوانین برای ما مجمع است که قبل از ارسال به فدراسیون جهانی تصویب میشود و فدراسیون جهانی هم با کلیات آن موافقت کرده است. در حال حاضر هیچ دستگاهی به ما نگفته که این اساسنامه را اجرا نکنید.
چون هنوز زمان ثبت نام کاندیداها شروع نشده و آقای داورزنی ثبت نام نکرده است.
پس باید منتظر باشیم. روزهای سختی در پیش است (با خنده).
حرف پایانی
سال گذشته ۱۶۵ کلاس مربیگری و ۷۵ کلاس داوری برگزار کردیم. از نظر کمی قابل دفاع است اما از نظر کیفی باید تغییراتی را در سال جاری ایجاد کنیم. موضوع زنان را سال گذشته با حساسیت دنبال کردیم، به گونهای که ۲۶ میلیارد تومان صرف اعزام تیمهای زنان کردیم. در این بخش بزرگترین اردوی برون مرزی در فدراسیونهای کشور را داشتیم و با ۷۵ نفر به ایتالیا رفتیم. والیبال سال ۱۴۰۱ خیلی پویا بود. با همه اتفاقاتی که در این کشور افتاد بهترین میزبانیها را برگزار کردیم و از سطح آسیا بالاتر رفتیم. به گونهای که آسیا برای میزبانیهای ما دیگر بازرس نمیفرستد. این اعتماد را در فدراسیون جهانی و کنفدراسیون آسیا به وجود آوردهایم که میتوانیم.
در این زمینه حمایت جامعه موثر بود و مردم از این روال خوشحال هستند. با همین حمایتها و با وجود شرایط سخت اقتصادی در ۴ ماه اول سال، ۵۲ بازی تدارکاتی درون مرزی و برون مرزی برگزار و نزدیک ۳۰۰ نفر را به خارج از کشور اعزام کردیم. کمتر فدراسیونی میتواند ادعای چنین دستاوردی در یک سال داشته باشد. سال جدید هم کار سخت و پیچیدهای داریم و همه تیمهایمان را در اردو خواهیم داشت.
فدراسیون استقلال خود را نشان داده که به کمک مالی دولت خیلی وابستگی ندارد اما توقع عدالت داریم. در کدام رشته تیمی جزو ۱۰ تیم برتر دنیا هستیم؟ باید قبول کنیم امروز تعداد هواداران والیبال شانه به شانه فوتبال میزند. هیاتهای استانی هم به عنوان بازوی اجرایی ما در کشور بسیار فعال هستند. سال گذشته بیش از پنج میلیارد تومان به هیاتهای استانی اختصاص دادیم و چندین میلیارد هم برای مسابقات کشوری هزینه کردیم. در تمام ردههای سنی مسابقات قهرمانی کشور برگزار کردیم و اجازه ندادیم استعدادی دیده نشود. وقتی فدراسیون بهترین عملکرد را دارد نباید اجازه بدهیم قوانین دست و پاگیر شوند. وقتی آقای داورزنی و تیمش چنین دستاوردهایی برای ورزش کشور دارند، باید مسیر را هموار کنیم. توقع و وابستگی به بودجه دولتی نداریم چون اصلا بودجه دولتی این حجم از عملکرد را تامین نمیکند اما همانگونه که گفتم انتظار عدالت داریم. این نگاه عادلانه برای ما ایجاد انگیزه میکند.
تمام تلاش ما این است که مردم راضی و خوشحالتر از قبل باشند. سال سختی را پشت سر گذاشتند. امیدوارم مسئولان و مدیران ما بار را از روی دوش مردم بردارند و سال جدید سال خوشحالی و راحتی برای همه کسانی باشد که در این روزهای سخت کنار این کشور ایستادهاند. همیشه هم افتخار کردهایم که مردم را کنار خودمان داریم و در گذرهای سخت هیچ قدرت داخلی و خارجی جز مردم به ما کمک نکرده است. امیدوارم مدیران ما قدر مردم را بدانند و بدانند که بدون آنها چیزی نیستیم و اگر در میدان نباشند هیچ اتفاقی نمیافتد.
انتهای پیام