بازی بلندمدت، دعوتی از جانب تفکر بلندمدت است؛ جعبهابزاری عملی که در تاریکترین لحظاتِ تردید نشان میدهد چطور به اولویتبندی مهمترین کارهایتان بپردازید، کارهای کوچک را در گذر زمان انجام بدهید و حتی وقتی این اهداف، کماهمیت به نظر میرسند یا مسیر رسیدن به آنها دشوار است، از آنها دست نکشید.
این جملهها، بخشی از کتاب «بازی بلندمدت» نوشته «دوری کلارک» و با ترجمهای از اکبر درویشی است که محور نخستین نشست فصل سخن در سال جدید با محور کتابهای حوزه علوم انسانی قرار گرفت و بعدازظهر سهشنبه (۱۵ فروردینماه) در کتابفروشی اردیبهشت جهاد دانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد.
محمدرضا رهبری، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان در ابتدای این نشست گفت: با توجه به تعطیلات نوروزی و تقارن ماه مبارک رمضان با سال نو، نشست فعلی به سبب استمرار یافتن جلسات فصل سخن و انطباق موضوع کتاب «بازی بلندمدت» که همان برنامهریزی فردی است با تغییر سال قدیم و آغاز سال جدید، برگزار میشود.
او با تأکید بر اولویت داشتن پیشنهادها در انتخاب کتاب برای حلقه مطالعات جمعی، افزود: در این نشست به تبادلنظر و بحث و بررسی کتاب «بازی بلندمدت» اثر دوری کلارک میپردازیم و در نشستهای بعدی به کتابهای داستایوفسکی خواهیم پرداخت و زمان بیشتری برای مطالعه آثار این نویسنده صرف خواهیم کرد.
در ادامه، فائزه روحانی حوزه توسعه فردی را یک حوزه میانرشتهای بین دو رشته روانشناسی و مدیریت خواند و گفت: موضوع کتاب «بازی بلندمدت» توسعه و پیشرفت فردی است و نباید آن را با مطالبی که در سخنرانیهای عمدتاً زرد انگیزشی و روانشناسیهای مثبتگرا یکی دانست. هرچند موضوع توسعه فردی مرز باریکی به دو حوزه نامبرده دارد، اما در نشستهای فصل سخن بر شناخت تمایز آنان تأکید میکنیم.
این مدرس دانشگاه در مورد تمایز سخنرانیهای انگیزشی با توسعه فردی عنوان کرد: توسعه فردی هرگز در پی این نیست که در یک جلسه چندساعته با سخنرانیهای پرشور بتواند افراد را متحول کرده و به سمت موفقیت سوق دهد، همچنین افراد شرکتکننده در این جلسات انگیزشی بعد از بیرون آمدن از محیط سخنرانی، دارای احساسات متعارضی مثل عذاب وجدان از ناتوانیهای شخصی و درعینحال امیدواری مقطعی است. سخنرانان انگیزشی، محدودیتهای جامعه ما در خصوص دسترسی به موقعیتها و درنتیجه کسب موفقیت را نادیده میگیرند و به همین دلیل افراد دچار عذاب وجدان شده و درعینحال یک انگیزه تباهی چون مخدر تا مدتی بر روی ذهن آنان سایه میاندازد.
او با تأکید بر تمایزات جوامع توسعهیافته و درحالتوسعه در تأثیرگذاری کتابهای توسعه فردی، بیان کرد: ما در حوزه توسعه فردی این را میدانیم که نویسندگان این کتابها در کشورهای توسعهیافته زندگی کردهاند و با بیثباتی خاورمیانه آشنا نبودهاند، اما این مطلب نباید مانع از مطالعه این آثار شود بلکه ما باید در حین خواندن کتاب نیمنگاهی هم به این مسئله داشته باشیم و فکر کنیم که در چه حدود و اموری میتوانیم راهکارهای این کتابها را اخذ کنیم. البته باید یادآوری کرد که در تمام دنیا تئوری «فرصتهای نابرابر» بهعنوان علت موفقیت برخی افراد و عدم کامیابی برخی دیگر شناختهشده و مختص ایران و خاورمیانه نیست.
روحانی اساس توسعه فردی را در نگرش شخصی افراد به خودشان دانست و افزود: کتابهای حوزه توسعه فردی، نگرش افراد به خودشان را تغییر نخواهد داد. اگر کسی فکر میکند که در حوزه کسبوکار فقط کسانی موفق میشوند که به بدنه ساختار سیاسی و قدرت متصلاند و به نتایج تغییر و اقدام اعتقادی ندارند، با مطالعه این سبک کتابها تغییر نگرش نمیدهد و به سمت موفقیت و کامیابی حرکت نخواهد کرد؛ اما کسانی که نگاه مثبتی نسبت به تغییر در خود و در ادامه، تغییر در فرهنگ عمومی و جامعه دارند و اساساً برنامهریزی را پرفایده میدانند مخاطبان خوبی برای این کتابها هستند.
این تسهیلگر حوزه کتابخوانی ادامه داد: نگرش به خود در وهله اول در خانواده و سپس در مدرسه و درنهایت در جامعه به ما القا خواهد شد. اگر درنهایت همه این نهادها این نگرش را به ما تحمیل کرده باشند که ساختار سیاسی متمرکز و نزدیک بودن به آن شرط اصلی موفقیت است، ما مخاطبان خوبی برای توسعه فردی نیستیم و به عبارت بهتر اینگونه کتابها به درد ما نخواهند خورد.
او چالش بعدیِ توسعه فردی را باور به کوتاهمدت بودن جامعه ایرانی دانست و افزود: ما با خواندن کتابهای توسعه فردی باید محدودیتهای اجتماعی خود را در نظر بگیریم. باید در گزینش راهکارهای این گروه از کتابها، شرایط خاص جامعه خودمان را در نظر بگیریم و درک کنیم که کتاب توسط یک نویسنده خارجی در بستر توسعهیافته جوامع غربی به تحریر درآمده است. نباید با اتخاذ همه راهکارها و توصیههای کتاب، منتظر موفقیت بود و بعد از عدم وصول به موفقیت احساس سرخوردگی و ناکامی را به خود تزریق کرد. باید تلاش کنیم تا برنامه شخصی توسعه فردی را برای خودمان بسازیم.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه بهاندازه تمام انسانها تعریفی از موفقیت وجود دارد، اظهار کرد: موفقیت تابعی از پارامترها است که مداخله در برخی از این پارامترها در دست ما است و در برخی دیگر امکان دست بردن وجود ندارد. ما میتوانیم روی بخشهایی که امکان دسترسی به آنها وجود دارد، کار کنیم و تغییراتی را در آنها اعمال کنیم و توسعه فردی را در این حوزه پیاده کنیم.
روحانی با تشریح عنوان کتاب «بازی بلندمدت» اظهار کرد: در زیر تیتر کتاب، عبارت «تفکر بلندمدت در دنیایی کوتاهمدت» نوشتهشده است. اینکه چطور میشود در دنیایی که عمر همهچیز کوتاه است، بلندمدت فکر کرد، موضوع جالبی است.
این دغدغهمند حوزه کتاب، در معرفی کلی این کتاب، گفت: کتاب «بازی بلندمدت» اثر دوری کلارک است و با ترجمه «اکبر درویشی» در انتشارات «میلکان» که در حوزه توسعه فردی بهصورت ویژه کار میکند، به چاپ رسیده است. نثر این کتاب که در سه بخش مجزا تألیف شده برای عموم قابلفهم و آسان است و نیازمند تحلیل خاصی نیست، اما جای گفتوگو دارد.
او ادامه داد: در بخش اول کتاب «بازی بلندمدت» این سوال مطرح میشود که چرا ما بسیار پرمشغلهایم؟
وی تصریح کرد: کتاب «بازی بلندمدت» این دغدغه را دارد که چرا ما با پرمشغلگیمان برای خودمان جایگاه مهمی قائل میشویم؟ چرا ما فرصتی برای تأمل کردن نداریم؟ چرا فرصت نمیکنیم به هیجانات و کارهای روزنامه خود فکر میکنیم؟ چرا ما با پایان یک کار یا پروژه فوری میخواهیم کار یا پروژه بعدی را کلید بزنیم؟ و به این پرسشهای نقد آمیز پاسخ میدهد. با این مقدمه برای پیدا کردن فضای خالی در ذهن و تقویم کاری به ما کمک میکند تا ما به این فکر کنیم که دقیقاً میخواهیم با زندگی خودمان چه بکنیم.
روحانی افزود: کتاب این سؤالها را به حوزه کسبوکارها منتقل میکند و میگوید ما را در کسبوکار و محصولات و خدمات هم این پرسشها را داریم. منحنی عمر کسبوکارها بهشدت کوتاه شده است. خیلی زود خدمتهای جدید، قدیمی میشوند. عمر سازمانها و استارتآپها کوتاه شده و حدوداً در ظرف ۳ سال نابود میشوند و علت این شکستهای پیدرپی عدم پرداختن به این سؤالات و عدم تعیین چشماندازها و اهداف است.
این مدرس دانشگاه، فصل دوم کتاب را فصل ارائه راهکارها دانست و افزود: کتاب «بازی بلندمدت» در این فصل به مخاطبان میگوید که چشمانداز داشته باشید و اهدافتان را مشخص کنید و برای بررسی این اهداف و چشماندازها زمانی را در نظر بگیرید و در فصل آخر به این نکته مهم اشاره میکند که باید برای وصول به برنامههای بلندمدت «صبر راهبردی» داشته باشیم.
روحانی افزود: کتاب «بازی بلندمدت» از منظر دیگری بهطور ضمنی میخواهد به ما بگوید که هر روز برای ما میتواند نوروز باشد و ما باید هرروز به استقبال تغییرات نو و جدید برویم و به این فکر کنیم که در یک سال پیش رو چه تغییراتی دوست داریم در زندگی ایجاد کنیم و آغاز دوبارهای داشته باشیم. پروندههای قدیمی زندگی را ببندیم و پروندهها و عادتهای جدیدی به زندگی اضافه بکنیم.
او کسب مهارت «نه گفتن» را یکی دیگر مطالب مهم کتاب «بازی بلندمدت» برشمرد و بیان کرد: کتاب میگوید نه گفتن کار سادهای نیست، بهخصوص اگر نه، به یک مسئله جذاب باشد. این کتاب میگوید اگر اطلاعات بیشتری در مورد پروژهای که به شما پیشنهاد میشود بگیرید، چهبسا بتوانید برای آن، زمانی را اختصاص دهید و مجبور به نه گفتن نباشید. البته برخی مواقع شما کاملاً مطمئن هستید که باید نه بگویید برای مثال وقتیکه کار پیشنهادشده در تخصص شما نیست یا میتوانید بهراحتی کس دیگری را برای این کار پیشنهاد بدهید.
این تسهیلگر و مروج حوزه کتاب با اشاره به عبارت «ستاره قطبی خود را مشخص کن» توضیح داد: منظور از «ستاره قطبی» همان چیزی است که ما آن را «چشمانداز» میدانیم. چشمانداز یعنی ما در حوزههای فردی و کسبوکار باید بدانیم دقیقاً چه چیزی میخواهیم. چشمانداز، یک رؤیا یا یک منظره زیباست که باید برای رسیدن به آن برنامهریزی کرد. این ستاره قطبی دقیقاً همین چشمانداز است که از مخاطب میخواهد که به پرسش «از زندگی چه میخواهی؟» پاسخ بگوید. وقتی به این پرسش پاسخ ندادهایم، نمیتوانیم بهسادگی تصمیم بگیریم که باید نه بگویم یا جواب مثبت به پیشنهادهای جدید بدهیم.
روحانی با بیان اینکه باید چشمانداز خود را تعریف کنید و هدفگذاری مشخص و شفاف داشته باشید، گفت: برای مثال نباید بگویید هدفم این است که در سال جدید بیشتر کتاب بخوانم، بلکه باید بگویید که من در سال جدید این دو کتاب را با ذکر عنوان خواهم خواند. بنابراین باید شفاف برنامهریزی کنید.
او با تأکید بر اینکه ما جامعه کوتاهمدتی هستیم، افزود: ما تفکر بلندمدت نداریم. برای ما سخت است که برای ۱۰ سال آینده برنامهریزی کنیم. گاهی اوقات دستاوردهای یک روز خود را بهشدت زیاد در نظر میگیریم اما دستاوردهایی که در طول یک سال میتوانیم کسب کنیم را در نظر نمیگیریم؛ مثلاً برنامهریزی نمیکنیم که بهصورت مستمر در یک سال هرروز برای یک بازه زمانی محدود کتاب بخوانیم یا ورزش کنیم. بهاءالدین خرم شاهی جایی گفته بود که من با خودم عهد کرده بودم که در تمام روزهای تعطیل تنها یک ساعت کار ترجمه انجام دهم و همه آثارم حاصل این یک ساعتها در روزهای تعطیل است.
این فعال حوزه کتاب و کتابخوانی، استمرار داشتن در برنامهها را مهمترین رکن برنامهریزی دانست و اظهار کرد: استمرار داشتن اصلاً کار سادهای نیست. کتاب «بازی بلندمدت» بعد از بحث هدفگذاری، در مورد برنامهریزی صحبت میکند. در برنامهریزی اصلاً مهم نیست چه برنامهای دارید، مهم این است که به آن پایبند بمانید. کتاب میگوید باید به برنامهریزی عادت داشته باشید. کتاب «خلق رفتارهای ماندگار» از «انتشارات آریانا قلم» نیز در زمینه مدیریت عادتها، راهکارهای عملی خوبی دارد.
روحانی افزود: برخی افراد در مقایسه خودشان با افرادِ موفق، مسیر را در نظر نمیگیرند. مسیر خود را با مسیر افراد موفق مقایسه نمیکنند بلکه فقط به مقایسه موفقیت میپردازند. هرگز فکر نمیکنند که شاید افراد موفق تلاش بیشتری کرده باشند. به همین دلیل کتاب «بازی بلندمدت» میگوید وقتی برای خود هدفگذاری کردید، صبر راهبردی داشته باشید. اهداف شما بهسادگی محقق نمیشوند. این کتاب بهشدت بر چشمانداز، هدفگذاری بلندمدت، تفکر راهبردی و تلاش راهبردی توصیه میکند و میگوید اگر این موارد را داشته باشید خودبهخود در مسیر آنها رفتار خود را تنظیم میکنید.
او در توضیح عبارت «موجی فکر کنید» در بخشی از کتاب «بازی بلندمدت» مطرح کرد: همواره اتفاقات غیرقابلپیشبینی در مسیر برنامههای ما رخ خواهند داد و ما را از وصول به اهداف بازمیدارند. کتاب در این بخش میگوید چشماندازها باید با توجه به شرایط و فرصتهای جدید، بازطراحی شوند.
این تسهیلگر و مروج کتاب با اشاره به مفهوم «راهکار بیست درصد» در این کتاب، افزود: کتاب «بازی بلندمدت» از مخاطبان میخواهد تنها ۲۰ درصد وقت خود را به هدف خاص خود اختصاص داده و کمکم به آن استمرار دهند و آن را بیازمایند. برای مثال شما باید ۳ سال کار را بهصورت استارتآپی ادامه دهید، سپس هدف و ایده خود را بسنجید و درنهایت برای ثبت شرکت خود اقدام کنید. کتاب میگوید شاید شما ۲۰ درصدهای متعددی داشته باشید و آنها را به کارهای پراکنده اختصاص داده باشید، اما نگران این پراکندگی نباشید. شما جایی به شکوفایی میرسید که پس از ۱۰ سال وجه مشترک همه این پراکندگیها آنها را پیدا کنید.
روحانی اظهار کرد: نکتهای که در سرتاسر کتاب دیده میشود این است که ما باید تشخیص دهیم که در کدام مرحله از زندگی فردی و شغلی خود هستیم. راهکارها برای کسی که در ابتدای زندگی خود است با راهکارهای فردی که به اوج بلوغ و اشباع شخصیتی رسیده متفاوت است. اگر شما آدم تازهکاری هستید که ۳ تا ۵ سال از شروع به کارتان میگذرد، شاید لازم باشد برای گسترش ارتباطاتتان هیچگاه نه نگویید، ولی هرچقدر رشد کنید ممکن است برخی از پروژهها را به دلایل متعددی رد کنید و نیازی به آنها نداشته باشید؛ یا اگر به مرحله اشباع رسیدید و زمانی برای پروژههای جدید ندارید فقط باید به دنبال زمانی خالی برای فکر کردن به خود و پرداختن به مسائل شخصی باشید. تشخیص اینکه چه راهکاری از راهکارهای کتاب«بازی بلندمدت» برای شما مفید است بر عهده خودتان است.
او در توضیح فصل سوم کتاب «بازی بلندمدت» خاطرنشان کرد: در این فصل از کتاب، دو سنجه مهم برای تشخیص اینکه بفهمید واقعاً باید دنبال چه چیزی باشید به شما ارائه میشود. اول اینکه باید بدانید چهکاری به شما معنا میدهد و در مرحله دوم باید ببیند چهکاری شما را در خود غرق میکند و شما با انجام آن کار، گذر زمان را حس نکنید و از آن خسته نشوید.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه همه ما علاقهمندیها و ارزشهای فردی داریم که با مسائل بیرونی و اجتماعی تغییر نمیکند، افزود: با پایبندی به این اصول شخصی میتوان توسعه فردی را رقم زد و برنامه بلندمدتی را ترسیم کرد. وقتی باور عمیقی داریم اصلاً مهم نیست در مسیر، چه اتفاقاتی در بیرون میافتد، ما بازهم به آنها پایبند میمانیم. ما علیرغم فعالیتهای کوتاهمدت باید بلندمدت و راهبردی فکر کنیم. اگر شما چشماندازتان این است که به خلق خدا کمک کنید حتی اگر یک راه مسدود شود، راه دیگری پیدا میکنید. چشمانداز باعث میشود شما به بیراهه نروید اما اصلاً مانع نمیشود که شما راهکاری را بهجای راهکار اولی انتخاب نکنید.
روحانی میگوید: کتاب «بازی بلندمدت» اصول استقلال، کنجکاوی و یادگیری مادامالعمر و انعطافپذیری را سه اصل رسیدن به جایگاه یک متفکر بلندمدت میداند و در صفحههای پایانی کتاب به آنها میپردازد.
انتهای پیام