خراسان جنوبی؛ شرق باشکوه / ۱۸

داستان این ۳ روستای شگفتی ساز

سه روستای ماخونیک، چنشت و تاجمیر از روستاهای شگفتی ساز و بی نظیر خراسان جنوبی بوده و هریک به دلیلی معروف شده‌اند.

در خراسان جنوبی سه روستای شگفت انگیز با ویژگی‌های طبیعی و مردم شناسی وجود دارد که دیدنش خالی از لطف نیست.

به گزارش ایسنا، در این روستاها هنر مردمی و نوع زندگی کردنشان و همچنین جاذبه‌های تاریخی و طبیعی در آن‌ها زبانزد در جهان است که در ادامه به آن می‌پردازیم.

چِنِشت؛ روستای هزار رنگ

چِنِشت، یکی از روستاهای دهستان نهارجان بخش مود شهرستان سربیشه در استان خراسان جنوبی است. این روستا به علت جاذبه‌های طبیعی، تاریخی و فرهنگی به عنوان یکی از روستاهای هدف گردشگری در استان خراسان جنوبی شناخته می‌شود.

چنشت در میان رشته کوه باقران قرار گرفته و فاصله آن تا بیرجند، مرکز استان خراسان جنوبی، ۶۰ کیلومتر است. در مورد وجه تسمیه این روستا، چنین می‌گویند که به علت وجود چهار رودخانه فصلی در این روستا، نام آن «چند شط» بوده که به مرور زمان تبدیل به چنشت شده‌است.

چنشت را هم وزن «بهشت» می‌دانند، که پیش از این به علت زیبایی طبیعی و وجود چهار رودخانه فصلی و نیز سرسبزی آن، گروهی از دامداران در سالیان دور، این منطقه را جهت سکونت خود برگزیدند و به مرور زمان، نام کنونی را به خود گرفته‌ است.

روستای چنشت به علت قرار گرفتن در میان ۴ رودخانه و نیز کوهستانی بودن آن، دارای باغات و مزارع بسیاری است. آب و هوای آن معتدل کوهستانی بوده که از زمستان‌های سرد و تابستان‌های خنک برخوردار است. ارتفاع آن از سطح دریا برابر ۲۱۵۰ متر است.

در این روستا و در دامنه کوه، ۲ غار به نام غار چنشت و غار چهل چاه قرار گرفته ‌است. غار چنشت، در شمال روستا قرار گرفته و بر اثر زمین لرزه‌های رخ داده در طول تاریخ، پدید آمده‌است. غار حدود ۶۰ متر طول دارد و عبور از مناطق مختلف آن به سختی امکان پذیر است. در این غار بازمانده اجساد، استخوان‌های درهم شکسته انسان، ابزار و پارچه، چرخ نخ ریسی و ظروف مربوط به هزاره دوم و سوم پیش از میلاد، به چشم می‌خورد.

همچنین بازمانده اجساد سید حامد علوی و فرزندانش در این غار یافت شد و به بیرون غار انتقال پیدا کرد. غار چنشت بنا به اسناد تاریخی در سال ۶۱۴ هجری قمری توسط سیدمحمد مشعشع کشف شد. وی پس از کشف، نسبت به انتقال اجساد سیدحامد علوی و فرزندانش (که از خاندان وی بودند) به بیرون این غار اقدام نمود و آرامگاهی برای آن‌ها در روستای چنشت بنا نمود.

سید حامد علوی و فرزندانش از شیعیان دوران خلافت عباسی بودند که به ناگزیر در این غار پنهان شده و سرانجام توسط سربازان حکومت عباسی در داخل غار کشته می‌شوند. در غار چهل چاه که در نزدیکی غار چنشت قرار دارد، اجساد ۱۴ نفر مرد، زن و کودک مشاهده می‌شود که احتمالا در غار پناه آورده‌اند و بر اثر گل گرفتن ورودی غار و بستن راه فرار آن‌ها، در داخل غار کشته شده‌اند.

لباس مردم این روستا از نوع خاصی است که کمتر در نقاط دیکر استان خراسان جنوبی یافت می‌شود. البته لباس مردان در چند سال اخیر به لباس سایر مردم منطقه شبیه شده‌است. اما بزرگان و پیران از لباس دیگری که شامل یک پالتوی بلند که تمام بدن را می‌پوشد و شال سر و در برخی مواقع از کلاه معمولی استفاده می‌کنند.

لباس زنان آن‌ها از رنگ‌های شاد و متنوع تشکیل شده و شامل سه قسمت چارقد قرمز یا آبی گلدار، کلاه نقره‌ای و نقره دوزی شده و پیراهن زنانه به رنگهای سبز و قرمز یا آبی است که بسیار شبیه لباس محلی بختیاری است. امروزه بیشتر در مراسم‌ها از ان استفاده می‌کنند.

تاجمیر و هنرهای محلی

روستای تاجمیر، خانه عروسک‌هادر میانه راه سربیشه به سمت مرز ماهیرود در دشتی فراخ روستایی به نام تاجمیر قرار دارد که به دو بخش تقسیم می‌شود؛ تاجمیر بالا و تاجمیر پایین. در تابستان روزهایش گرم و داغ و در زمستان شب‌های کویری‌اش استخوان‌سوز است. ساکنان تاجمیر بلوچ هستند.
 

روستای تاجمیر را مردی به نام تاجمیر بنا نهاد؛ در سال‌های حکومت رضاشاه که کوچ‌نشینان مجبور به یکجانشینی شدند. نزدیک دو دهه خشکسالی، زندگی و کار اهالی تاجمیر را -که از راه دامداری می‌گذشت- بی‌رمق کرده و بسیاری از ساکنان روستاهای اطراف به شهرهای دیگر مهاجرت کردند. در روستای تاجمیر همه با هم فامیل‌اند و غریبه‌ای در بین نیست.

بانوان این روستا سنت‌های قدیمی عروسک‌دوزی را احیاء کرده‌اند و اما چند سالی است که با اجرای طرح پروژه «ترسیب کربن» در روستای ناز دشت و تاجمیر سربیشه، کسب و کار در این روستا رونق گرفته و سبب ماندگاری جمعیت شده است.

گل بی‌بی و پسرش الیاس کلندرزهی ساکن روستای کوچک تاجمیر در استان خراسان‌جنوبی، چند سالی است که به ساخت عروسک‌های سنتی می‌پردازند، گل بی بی عروسک می‌سازد و پسرش الیاس شناسنامه‌ای برای آنان می‌نویسد و قصه زندگی آنان را که در واقع زندگی‌های واقعی مردم همان منطقه است، روایت می‌کند. تاجمیر روستایی است که در کمتر از سه سال از یک روستای ناشناخته و محروم، به قطب تولید عروسک‌های سنتی تبدیل شده است. این عروسک‌سازی زندگی آنان را متحول کرده و باعث شده در روستا از هنر خود بهره ببرند و مهاجرت نکنند.

ماخونیک و ویژگی‌های شگفت انگیز

روستای ماخونیک یکی از هفت روستای شگفت‌انگیز جهان است. دور بودن ماخونیک عاملی برای انزوا و تاثیرپذیری کمتر آن از محیط بیرونی شده است؛ به‌گونه‌ای که مسافران و سیاحانی که در قرن ۱۹ میلادی از این روستا دیدن کردند، از انزوای مردمان آن حیرت زده شدند. ماخونیک حتی تا ۴۰ سال پیش ارتباط بسیار محدودی با جامعه بیرون داشت و از دهه‌های اخیر است که این روستا به برخی از امکانات رفاهی دست پیدا کرده است.

از دیدنی‌های این روستا می‌توان به سنگ سیاه یا سنگ‌نگاره، بنای برج و قلعه، برج گل انجیر، منزل سرگردونی و نادر مرده اشاره کرد. یک برج سنگی در طبقات بالای روستا ساخته شده است؛ به‌طوری که به اطراف روستا اشراف داشته باشد. از این برج جهت دیده بانی استفاده می‌کردند تا در صورت حمله احتمالی دشمن، به همه اهالی روستا اطلاع دهند.

شاید تنها منبع تاریخی که به توان نام و نشانی از روستای ماخونیک را در آن پیدا کرد، سفرنامه خراسان و سیستان کلنل چارلز ادوارد دبیت باشد که در دوره قاجار و در عهد ناصری به ایران آمده بود و در کتاب خود به توصیف منطقه ماخونیک پرداخته است؛ اما اینکه چرا این روستا به این نام خوانده می‎شود چندین روایت وجود دارد.

گفته می‌شود که در گذشته‌ عده‌ای از مأموران دولتی به این روستا آمدند و ماخونیکی‌ها به گرمی از آن‌ها استقبال نکردند و با آن‌ها برخورد سردی داشتند و آن‌ها این نام را برای روستا انتخاب کردند. برخی وجود شکافی در کوه نزدیک روستا دلیل این نام‌گذاری می‌دانند که این شکاف ماده خونیک نام داشته و به مرور زمان به ماخونیک تغییر نام یافته است.

در برخی اسناد قدیمی نام این روستا مادخنیک ذکر شده است که مرکب از «ماد» و «خنیک» است. ماد در زبان پهلوی و پارسی باستان به ماه تبدیل شده که یکی از معانی آن شهر و مملکت است و درمجموع به ‌معنای شهر ماخونیک است.

یکی از علت شهرت روستای ماخونیک قد مردمان آن است که به همین دلیل به آدم کوتوله معروف شده‌اند و روستایشان را شهر آدم کوتوله‌ها می‌گویند. ازدواج فامیلی میان کوتاه قدها و نوع تغذیه، باعث شده که افراد روستای ماخونیک کوتاه قد باشند و در گذشته اکثرا قدشان از ۱.۴۰ بیشتر نبوده است؛ اما در سال‌های اخیر با تغییر وضعیت تغذیه اهالی و مصرف قرص و قطره آهن، نسل جدید بلند قدتر شده‌اند.

خانه‌های روستای ماخونیک نیز مثل باورهای آن خاص و دیدنی است البته تا حدود ۱۰۰ سال آن‌ها در شیله زندگی می‌کردند. شیله‌ها در واقع شکاف‌های طبیعی و مصنوعی کوه بودند که هنوز بقایای آن باقی مانده است. ماخونیکی‌ها خانه‌هایشان را در کنار همدیگر و به‌صورت فشرده بنا کرده‌اند. خانه‌هایی کوچک که هر چند حیاط، ایوان و حتی پنجره ندارند و کیپ تا کیپ هم ساخته شده‌اند اما با صفا و پر مهر هستند و این نشان از همدلی و وحدت اهالی این روستا است و البته اقلیم نیز نقش زیادی در ساخت این خانه‌ها داشته است.

مردمان ماخونیک خانه‌های خود را ساده، کوچک و به‌صورت فشرده در کنار هم می‌ساختند. این مردمان مجبور بودند با هرآنچه در محیط اطراف یافت می‌شود، خانه‌هایشان را برپا کنند و البته با توجه به محدودیت‌های محیطی در به کار بردن مصالح نیز صرفه‌جویی می‌کردند. چراکه خاک رس و درختچه‌های خودرو چون بنه یا پسته کوهی و سرم (Sorom) که آن زمان در شرق خراسان برای ساختن خانه به کار می‌بردند، کمیاب بود. بنابراین ماخونیکی‌ها خانه‌هایی بسیار ساده و محقر ساختند. ماخونیکی‌ها دو نوع خانه داشتند؛ خانه‌های کرشکی Kereski که عمومیت داشت و خانه‌های خاشه‌ای که بیشتر افراد ثروتمند داشتند و در واقع خانه تابستانی بود.

اکثر خانه‌های ماخونیک تنها یک اتاق دارد که مستقیم به کوچه‌های باریک و تنگ وصل می‌شود. این خانه‌ها به‌گونه‌ای ساخته شده‌اند که یک متر از سطح زمین پایین‌تر است و دیوارهای قطور و سقف کوتاه دارند و این به‌دلیل سرمای منطقه ماخونیک است تا در زمستان درون خانه گرم باشد. اشتف (Estaf) یا سقف خانه را به‌شکل کله قوچی یا درمی (Doromi) می‌زدند و بعد با شاخ و برگ درختان پوشانده و روی آن را گل اندود می‌کردند.

خانه‌ها ابعاد و اندازه یکسان ندارند و دیوارهای آن مستقیم بنا نشده‌اند. برخی اتاق‌ها چهارگوش، برخی نیم دایره و مثلثی و به‌صورت نامنظم ساخته‌اند.

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ / ۱۱:۳۹
  • دسته‌بندی: خراسان جنوبی
  • کد خبر: 1402011606932
  • خبرنگار :