برج‌مقبره تاریخی "لاجیم" ظرفیت خاموش گردشگری سوادکوه

اگر گذرتان به سوادکوه افتاده باشد حتما نام برج لاجیم را هم شنیده‌اید. این برج در روستای لاجیم از توابع کِسِلیان سوادکوه قرار دارد. لاجیم روستایی جنگلی است که نزدیکی به جاذبه‌های طبیعی دودانگه و چهاردانگه و همنشینی با برج‌مقبره لاجیم، موقعیت ویژه‌ای در گردشگری سوادکوه به آن داده‌است.

لاجیم به دلیل برخورداری از آب‌وهوای مناسب و دسترسی به جاده‌ فیروزکوه و سوادکوه، جمعیت این منطقه شناور است، در فصل تابستان جمعیت این روستا تا ۸۰۰ نفر و در فصول سرد تا ۴۰۰ نفر برآورد می‌شود، مردم روستا نیز به کشاورزی و دامداری سنتی مشغولند.

برای دیدار از این برج‌مقبره سفری یک روزه را به مقصد لاجیم آغاز می‌کنیم، خنکای بهار است و جاده‌ها با درختان تازه جوانه‌زده انتظار مسافران را می‌کشند. شیرگاه را پشت‌ سر گذاشته‌ایم و حالا در  زیراب، یکی از افراد محلی که اتفاقا اهل لاجیم است را پیدا کرده‌ایم تا هم بلدراه ما شود و هم کمی گپ‌وگفت کنیم.

آقای قربانی دامدار است و گهگاهی برای فروختن لبنیات محلی به زیراب رفت‌وآمد می‌کند، در طول مسیر از گذشته روستا برایمان می‌گوید« ۲۰/ ۲۵ کیلومتر با شهر فاصله دارد، خیلی دور نیست، الان که ماشین هست و راحت شده، آن قدیم‌ها ما با اسب و قاطر تابستان و زمستان این مسیر را می‌آمدیم».

جاده خلوت است و نیمی از راه طی شده، آقای قربانی در حالی که کش سطل‌های خالی ماست را محکم به هم گره می‌زند ادامه می‌دهد« والله از وقتی ما چشم باز کردیم این برج بود، می‌گویند یک آدم بزرگی آن داخل دفن است، یک عده هم می‌گویند امامزاده است، الله‌اعلم! مردم زیارت‌اش می‌کردند حاجت هم می‌گرفتند، ندیدم که، شنیدم فقط؛ قدیم انقدر شناخته شده نبود، می‌گویم قدیم منظورم زمان بچگی ماست، دورش پر از درخت و سبزه بود، بعدا آمدند دست به سرش کشیدند زنده شد، همان هم باعث شد مردم که می‌آمدند جنگل لاجیم کم‌کم اینجا را هم پیدا کردند، الان می‌آیند، عکس می‌گیرند، معروف شده برای خودش».

به نظر نمی‌رسد حتی آقای قربانی هم بداند که برج لاجیم یک گنج پنهان در قلب روستای پدری اوست. به لاجیم رسیده‌ایم، اوایل روستا پیاده می‌شود و قبل از خداحافظی به رسم تمام روستاییان برای افطار دعوت‌مان می‌کند، با دست مسیر رسیدن به برج را نشان‌مان می‌دهد و چوبدستی به دوش و سطل‌های شیر و ماست در دست از ما دور می‌شود.

از کنار جاده‌های جنگلی به گردنه‌ای می‌رسیم که به گفته محلی‌ها خان آخر رسیدن به برج است، کمی آن طرف‌تر از گردنه دشتی سبز قرار دارد که برج لاجیم در آن می‌درخشد. این بخش از دشت که با گیاهان خودرو پوشیده شده از اطراف به پرتگاه‌هایی مشرف بود که روزگاری خندقی عمیق با دیوارهای عظیم شبیه به قلعه در آن قرار داشت، به نظر می‌رسد برج لاجیم نیز بخشی از این بنا بوده‌باشد.

از ماشین که پیاده می‌شویم هوای سرد و نم باران یادمان می‌آورد که «بعد از نوروز سلطانی، صد کنده بسوزانی»، هنوز زمستان در ارتفاعات جان دارد، پیاده به سمت برج می‌رویم. بنا در محوطه‌ای بزرگ و سرسبز قرار دارد که با دیواری کم‌ارتفاع از خیابان جدا می‌شود، راهی کوتاه و باریک برای رسیدن به برج طراحی شده‌است، اطراف بنا خبری از درختان نیست جز یک درخت تنومند و بوته‌های گیاهان خودرو، اما تا چشم کار می‌کند کوه‌ها و جنگل‌های سبز از دور مثل زمرد می‌درخشند.

تاریخ ساخت برج به دوران آل‌زیار و سلطه آنها بر گستره تبرستان بازمی‌گردد، امیران این خاندان کوچک گیلی- دیلمی در قرن‌های چهارم و پنجم قمری بر بخش‌هایی از تبرستان حکمرانی کردند، اما به دلیل عدم‌تسلط به کوهستان و تلاش بازماندگان باوند برای پس گرفتن املاک‌شان، عمر حکمرانی آنها بر این منطقه کوتاه بود. برج لاجیم در این بازه ۷۰ ساله و فاصله میان سقوط نخستین سلسله باوندیان و ظهور دومین سلسله آنها بنا شد.

برج بنایی آجری و به سبک رازی است که بدنه استوانه‌ای شکل آن ۱۸ متر ارتفاع دارد. این بنای تاریخی را می‌توان در نمای ظاهری به دو بخش تقسیم کرد، گنبد بنا و بخش زیرین گنبد.

گنبد مخروطی برج دوپوش است که در بیرون رک و در بخش داخلی ساده و مدور ساخته شده‌است. در قسمت پایینی گنبد کمربندی از طاق‌نما دیده می‌شود. این طاق‌نماها نقطه اتصال گنبد به بخش زیرین هستند، بخش زیرین شامل دو کتیبه به خطوط پهلوی و کوفی است که مانند دو نوار متصل به هم دور تا دور بنا را گرفته‌اند. دو کتیبه با تزیینات آجری تراش‌خورده روی زمینه‌ای از گچ سفید قرار داشتند که امروزه این بخش از بین رفته‌است.

کتیبه کوفی که در بخش پایین کتیبه پهلوی قرار دارد، به خوبی نشان می‌دهد که این برج در چه سالی ساخته شده و مدفن کیست؟ ۴۱۳ قمری و مدفن «کیا اسمعیل ابوالفوارس شهریاربن‌عباس». همنشینی دو کتیبه کوفی و پهلوی نشان می‌دهد که جریان‌های هنری پیش از اسلام همچنان تا قرون بعدی و پذیرش اسلام در منطقه مورداستفاده بودند. بنا بر شواهد تاریخی مردم مازندران پس از نفوذ اسلام نیز استقلال ملی و حاکمیت سیاسی خود را حفظ کردند. اسپهبدان مازندران که به سنن و آداب ایرانیان ساسانی دلبسته بودند تا مدت‌ها پس از نفوذ اسلام، از خط پهلوی در سکه‌ها، کتیبه‌ها و مانند آن بهره می‌گرفتند.

کمی پایین‌تر، در ورودی با ۶ پله آجری در بخش شرقی بنا دیده می‌شود، طاق‌نمایی با تزیینات ظریف آجرکاری نیز در بالای در خودنمایی می‌کند.

برخی از مردم محلی برج لاجیم را مدفن امامزاده‌ای به نام «عبدالله» می‌دانند، این عقیده ریشه در داستان‌هایی دارد که از پدران آنها سینه به سینه نقل شده‌است، «آندره گدار» معمار و باستان‌شناسی فرانسوی که در دوره پهلوی وارد ایران شده بود در یکی از سفرهای خود برای آشنایی با بناهای تاریخی ایران به لاجیم می‌رسد، او در خاطرات خود از زبان بومیان منطقه نقل می‌کند که روزگاری گبری‌ها قصد تخریب امامزاده عبدالله را داشتند، حوالی ظهر برای استراحت زیر سایه درختان می‌روند، اما زمین دهان باز می‌کند و همه آنها را در خواب می‌بلعد، مردم محلی این واقعه را یکی از دلایل وجود امامزاده در برج می‌دانستند.

گدار همچنین در تحقیقات خود به این نتیجه می‌رسد که در این نقطه جغرافیایی، خندقی با دیوارهای قطور و بلند وجود داشت که به برج بزرگ و مدوری متصل می‌شد. وسعت تپه نشانگر آن است که برج یادشده ساختمان اصلی یک قلعه بوده و به نظر می‌رسد این منطقه، باتوجه به قرارگیری در قلب جنگل و دور بودن از راه‌های مواصلاتی، پایگاه شاه یا امیری بزرگ اما مخلوع و برج نیز مدفن او بوده‌باشد.

برج‌مقبره لاجیم به شماره ثبت ۱۸۵ در سال ۱۳۱۱ ثبت ملی شد و در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت. در سال ۱۳۳۸ انجمن آثار ملی ایران بودجه‌ای را به مرمت برج اختصاص داد و مصالح موردنیاز به صلاحدید معمار اداره‌کل باستان‌شناسی وقت و همکاری سرپرستان کارخانه «تراورس‌سازی شیرگاه»، از تهران تامین و به لاجیم منتقل شد. پس از آن مرمت بعدی در سال ۱۳۸۲ انجام شد و درنهایت آخرین مرمت‌های بنا که طی آن آسیب‌های جدی به کتیبه کوفی نیز وارد شد، در دهه ۹۰ صورت گرفت.

از پله‌های برج که پایین می‌رویم روبروی ما مقبره شهدای گمنام قرار دارد، اطراف محوطه برج نیز مدفن روستاییانی است که از این فضا به‌عنوان آرامگاه روستا استفاده می‌کنند. تصویر عجیبی از همنشینی تاریخ، طبیعت و زیست روستایی! چند زن و مرد مشغول خواندن فاتحه بر مزار درگذشتگان‌شان و پاک کردن غبار از چهره‌های حکاکی‌شده روی سنگ‌قبرها هستند و کمی دورتر، مسافران به تماشای طبیعت مشغولند، از دور صدای همهمه گله و زنگوله‌ گاوها شنیده می‌شود، برج لاجیم شاهد خاموش قرن‌ها آمدوشد ما در تاریخ بوده و خواهد ماند.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ / ۱۳:۰۳
  • دسته‌بندی: مازندران
  • کد خبر: 1402011405530
  • خبرنگار : 50618