مهدی طالعینیا، احیاگر پردههای نقالی و نقاش قهوه خانهای در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: نقاشی قهوهخانهای نوعی از نگارگری ایرانی است که در حوزه هنر عامه جای میگیرد. بقیه نگارگریها در حوزه هنر فاخر یا هنر کلاسیک یا هنر درباری و اشرافی کار میشد.
او در ادامه گفت: از آنجا که نقاشی قهوهخانهای با عوام طرف است، طبیعتا آن پیچیدگیها و ظرافتهای نقاشی نگارگری ایرانی را ندارد و با یک سری دفورماسیونها و خامدستیها، محتوای خودش را بیان میکند.
او در ارتباط با محصول نقاشی قهوهخانهای اینطور بیان کرد: این هنر دو محصول دارد که یکی از آنها تابلو و دیگری پرده است. تابلوها معمولا کوچکتر هستند و کلاف چهارچوب و قاب دارند و در مکانی خاص نصب میشوند. پردهها معمولا بدون کلاف هستند و علتش این است که نقاش یا نقال بتواند آن را رول کند و به مکانهای مختلف ببرد. ابعاد پردهها نیز معمولا بزرگ است.
او در ادامه به محتوای نقاشی قهوهخانهای اشاره کرد و گفت: محتوای این هنر معمولا مذهبی، شاهنامهای، بزمی و یا زنانه است. در محتوای مذهبی معمولا قصههای سیدالشهدا و دیگر معصومین به تصویر کشیده میشود. در محتوای شاهنامهای معمولا قصههای اساطیری، پهلوانی و تاریخی شاهنامه ارائه میشود. در زمینه بزمی نیز زنان نقش فعال دارند. همچنین در هنر پردهکشی هیچگاه بزمینگاری نداشتیم و در قسمت پرده تنها محتوای مذهبی ارائه میشود.
او با اشاره به اینکه نقاشی قهوهخانهای منسوخ شده است، بیان کرد: این هنر نزدیک به ۳۰ یا ۴۰ سال است که منسوخ شده است و من طی پروژهای تحت عنوان احیای نقاشی قهوهخانهای و هنر پردهکشی شروع به فعالیت کردم. در گام بعدی کار مشخص شد که هنر پردهکشی محتوای بزمی و شاهنامهای ندارد؛ بنابراین من اولین ورژن شاهنامهای و بزمی این هنر را تولید کردم که در واقع خلاء تاریخی و محتوایی این هنر پُر شد.
او در ادامه درباره این پردهها گفت: از آنجایی که ابعاد این پردهها بزرگ است، پردهها باید قصههای زیادی را در خود نشان دهند. اصولا پردهها از آنجایی که برای طول سال طراحی میشوند، ۷۲ مجلس و قصه مهم دارند.
او درباره پردههای بزمی گفت: پردههای بزمی از بزمهای مختلف ایرانیان است. جشنهای فروردینگان، اردیبهشتگان، خردادگان، تیرگان، مردادگان، شهریورگان یا صده تا دیگان و بهمنگان و اسفندگان که هر کدام از اینها مربوط به بزمهای آب و آتش بودند در این پردهها جای میگیرد.
او درباره اولین پرده بزمی که خودش روی آن کار کرده بود، گفت: این پرده تمام تاریخچه و فلسفه محتوای جشنها را در خود دارد؛ برای مثال پرتاب سنگ توسط طهمورث به سمت مار و درست شدن آتش برای جشن چهارشنبه سوری در این پرده وجود دارد. علاوه بر این، رسوم جشن و فلسفه باستانی آن بیان میشود.
او در ادامه این گفتوگو بیان کرد: علاوه بر پرده بزمی یک پرده با حضور تمام زنان شاهنامه کار کردم که حدود ۳۰ نفر از زنان شاهنامه از ارنواز و شهنواز تا گردینه، تهمینه، گردآفرید، شیرین، سودابه و رودابه در این پرده حضور دارند.
طالعینیا در پاسخ به این سوال که آیا نقاشی قهوهخانهای میتواند بستر مناسبی برای پرداختن به موضوعات مختلف باشد یا خیر، اینطور گفت: از آنجایی که این هنر در حوزه نگارگری جای میگیرد و هنر ملی است، جای کار دارد. همچنین می توان گفت از آن جهت که این هنر با مناسک و مراسم باستانی ما ارتباط دارد، بستر مناسبی است اما به اسپانسر و حمایت نیاز دارد و اصولا هنر در زمان خودش برای رشد نیازمند حمایت از سمت دولت است. اگر این حمایتها صورت بگیرد، این جریان میتواند مفید باشد و به قولی در اجتماع گُل کند.
او درباره علت کمرنگ شدن این هنر در جامعه ایرانی گفت: تجربه شخصی من نشان میدهد علت اینکه این هنر منسوخ شده است، قابلیت نداشتن این هنر نیست بلکه اغلب مدیران ما قابلیت، بهره و سواد کافی از این جریان را نداشتند.
او در پاسخ به این سوال که جذابیت نقاشی قهوه خانه ای برای مخاطبان به اصیل بودن این هنر مربوط میشود یا خیر، اینطور بیان کرد: نگارگری جزو آرکتایپهای ذهنی ما است و ما به صورت فطری این هنر را می شناسیم. همانطور که نقاشی قهوهخانهای ریشه در نگارگریهای دیگر دارد و آن نگارگریها ریشه در نقشبرجستههای باستانی دارد؛ برای مثال پیشینه پردههای درویشی که جزئی از نقاشی قهوهخانهای است به نقشبرجستههای باستانی برمیگردد. در تخت جمشید نیز همین بزمها و فیگورها وجود دارد و چیزی نیست که بنا بر مصلحت کسی یا گروهی درست شده باشد و مخاطب آن را در حافظه تاریخی خود دارد.
طالعینیا در پایان به استقبال مردم از هنر نقاشی قهوه خانه ای اشاره کرد و گفت: دو سال است که شهرداری منطقه ۳، خیابان ولیعصر، پارک ملت را به این پردهها اختصاص داده و تصاویر موجود نشان میدهد که استقبال مردم از این هنر بینظیر است اما متاسفانه با توجه به اینکه اغلب مدیران ما سواد و تحصیلات کافی ندارند، نتوانستند این مکتب را آنطور که باید و شاید حفظ کنند.
انتهای پیام