خوش استقبال و بد بدرقه ایم؛ مثل همیشه!

فرهاد کشاورز از ناجی بزرگ تا خانی که انگار هیچ وقت نیامده بود!

رفتن فرهاد کشاورز از آناصنعت قم برای اهالی رسانه و فوتسال دوستان قمی مساله عجیبی بود چون تیم قم با او از یک تیم درحال سقوط به غول مخوف هفته های آخر لیگ برتر مبدل شده بود اما استعفای سوال برانگیز او و پذیرش بدون مقاومت و تعارف مدیران باشگاه، سوالات بی شماری در ذهن فوتسال دوستان قمی ایجاد کرده است.

با استعفای فرهاد کشاورز موافقت شد! تا ساعاتی دیگر سرمربی جدید آناصنعت پاسارگاد مشخص می شود! صبوری به خانه بازگشت!

همه این تیترها ظرف یک روز مخابره شد و گویا همه چیز تمام شده است. اگر چه بسیار عجیب، ولی همه چیز واقعیت داشت و همه چیز تمام شد.

هنوز آنقدر از پیروزی بزرگ آناصنعت در لیگ و ماندگاری اش با چهارتایی کردن حریفانش نگذشته است که به یاد نیاوریم که شب آخر لیگ در ورزشگاه حیدریان قم چه خبر بود؟ همه خوشحال و خرسند از اینکه غول یخ زده قم این چنین سربرآورده است و برای همه ایران رجز می خواند.

هنوز آنقدر نگذشته که فراموش کنیم که همه مدیران و مسئولان و تماشاگران وخبرنگاران و... برای عکس انداختن با فرهاد کشاورز چه صفی کشیده بودند؟ هنوز فراموش نکرده ایم که از اینکه قم را بعد از مدت ها این چنین شاد می دیدیم چه حالی داشتیم؟ و همه می دانستیم که این شادی یک دلیل داشت و آن هم تیمی بود که از خواب بیدار شده بود و جوانانی که تازه خود را باور کرده بودند و مربی بود که این تیم رااز سقوط آزاد برگردانده بود و راه اوج را در پیش گرفته بود. تیمی که در بازی های آخرش حریفان میانه جدولی اش را گلباران می کرد.

کشاورز در پایان بازی گفت که اگر در این تیم بماند، قم را بعد از سالها به جایگاه اصلی اش که قهرمانی است می رساند! پس فردای آن روز او به ایسنا آمد و از او پرسیدیم که چه شد که چنین قولی دادید؟ او گفت که قطعا این تیم می تواند با برنامه خوب و جذب بازیکنان مستعد به این حق بزرگ برسد. این حرف اگر چه مدعی بزرگی بود ولی با کاری که او کرده بود دیگر کسی به این حرف نمی خندید و کسی او را طعنه نمی زد چون با بلایی که در هفته های آخر با همین بازیکنان جوان و تیمی که در حال سقوط آزاد به لیگ پایین تر بود برسر تیم های بزرگ کشور آورد همه می دانستند که با تقویت تیم، قطعا فصل بعد حرف های زیادی برای گفتن خواهد داشت!

فرهاد کشاورز گفته بود که اگر در این بماند ولی «اگر» را جوری می گفت که سیگنال های ذهنی رسانه ای ها و ورزشی ها را روشن کرد.  ولی مگر می شد باور کرد که تیمی که با این جوانان چند هفته طوفانی را در لیگ سپری کرده بود برای فصل بعدش مربی که تا این حد در تحول تیم نقش داشته است را نخواهد یا فرهاد کشاورز که قرارداد دو و سال و نیمه امضا کرده بود نخواهد در این تیم بماند؟!

چند باری برای مشاهده تمرینات آناصنعت به سالن حیدریان و جودی رفتم و از نزدیک تقلاهای او را برای بهتر شدن تیم دیده بودم. از اینکه تا نیمه شب با همکارانش بیدار می ماند برای آنالیز تیم خودش و حریفانش وقت می گذارد و ایده پردازی می کند هم خبر داشتم. سطح فنی او را به راحتی از نگاه بازیکنانش به او در تمرینات می شد فهمید.

همه ما منتظر روزهای طلایی بودیم که او وعده اش را داده بود و البته می دانستیم که توان انجامش را هم دارد. اما ظاهرا نظر مدیران آناصنعت چیز دیگری بود.

اما مساله هرچه بود باید به چند مساله توجه کنیم؟

نخست- خوش استقبال و بد بدرقه ایم!

روز اولی که کشاورز به قم آمد، بااستقبال خوبی از سوی مسئولان تیم مواجه شد و حمایت های خوبی نیز از وی شد. برای او جشن تولد مبسوطی هم برگزار شد. در آخرین روز ماندگاری تیم و چهار تایی کردن حریفانش هم غریو شادی و مشت های گره کرده همراه با غرور مدیران و دست اندرکاران باشگاه نیز فراموش شدنی نیست ولی چه می شود ما را که چند روزی میگذرد و این چنین حال و هوای مان عوض می شد و با یک خبر کار را روی یک فاز دیگر می گذاریم؟ نه تشکری و نه تقدیری، فقط با قبولی استعفای فرهاد کشاورز موافقت شد؟! همین یک جمله برای جبران همه کارهایی که او برای قم کرد کافی بود؟

دوم- میراث شیرینی که فرهاد برای قم گذاشت

اگر نتایجی که کشاورز در هفته های آخر لیگ برای قم به جاگذاشت و پیشرفت حیرت انگیز تیم را ببینیم متوجه می شویم که او برای قم چه کرده است؟ اما بزرگتر از همه اینها میراث بزرگی بود که او برای قم گذاشت و آن هم ظهور ستاره هایی بود که قطعا می توانند همه را در سالهای آینده شگفت زده کنند. سقوط این تیم سرنوشت همه آنها را در هاله ای از ابهام قرار می داد.

میراث دوم کشاورز، همان حلقه مفقوده ای بود که کم کم در حال شکل گرفتن بود و آن هم حس در هم تنیدن حریفان در قم و شکل گیری پایه های یک تیم قدرتمندبرای تغییر معادلات در فوتسال ایران.

سوم- چرا فرهاد کشاورز مربی ایدآلی برای قم بود؟

سرمربی تیم تغییر کرده و شاید چندان جالب نباشد از مربی که دیگر نیست صحبت کرد ولی باید حرف را در همین روزها زد. فرهاد کشاورز مربی محبوبی برای بازیکنانش بود. چون وقتی با آنها صحبت می کردیم همه آنها از حمایت های وی از جوانان و همچنین دانش فنی بالایش اطمینان خاطر داشتند.

او برای رسانه ها و اهل ورزش درقم هم محبوب بود چون احترام بسیاری برای اهل رسانه قائل بود و همه آنها را دوست می داشت. صحنه های آخر بازی آخرین بازی آناصنعت نشان می داد که او چقدر محبوب است و چه رابطه خوبی با مردم و بازیکنان و رسانه ها و دست اندارکاران و تماشاگران دارد.

او همه چیز برای موفق شدن با تیم قم را داشت. از همه مهمتر فلسفه ای بود که برای پیروزی بنیان گذاری ساختار یک تیم قهرمان لازم بود. اما هنوز متوجه نشدیم که چه کسانی فرهاد کشاورز را برای قم انتخاب کردند و از انتخاب اش چه هدفی داشتند و با تیمی که ساخت چرا برای فصل بعد برای ماندن او تلاش نکردند؟

حرف آخر؛  

فرهاد کشاورز حرف های زیادی برای گفتن داشت ولی ترجیح داد که سکوت کند و همه چیز را به آینده بسپارد اما حرف را ما باید بزنیم.

اینکه باید خود بگوییم که آیا مهمان نوازان خوبی بودیم؟ اینکه آیا به شکلی رفتار می کنیم که اگر مربی دیگری در موقعیت فرهاد قرار گرفت قم را دوباره انتخاب کند؟ اینکه آیا آنقدر فراموش کار نیستیم که به همین راحتی دیگر نام فرهاد کشاورزها را نبریم و با عشق پهلوان های زنده زندگی نکنیم؟

شاید فرهاد کشاورز نامی بزرگتر از این روزهای قم بود و شاید هم چیزی می دانست که نماند. ولی هرچه هست باید به یاد داشته باشیم که قدر او را باید بیشتر می دانستیم. حتی اگر خودش هم بخاطر چیزهایی که در دلش ماند و نگفت نماند بازهم بی معرفتی است که به همین راحتی از کنار نامش و کاری که برای قم کرد بگذریم.

آقای کشاورز از شما برای ماندگاری تیم مان در بالاترین سطح لیگ برتر متشکریم. آقای کشاورز از اینکه خاطره خوبی برای ما ساختی از شما متشکریم. حداقل تا دیر نشده می توانیم کاری کنیم که او هم از ما خاطره بدی نداشته باشد.

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۱ فروردین ۱۴۰۲ / ۱۱:۰۱
  • دسته‌بندی: قم
  • کد خبر: 1402010100105
  • خبرنگار :