حمید عابدیها در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: یک ژانر یا یک نوع موجود در ادبیات ما ادبیات آیینی است؛ ادبیات آیینی دستهبندیهای مجزا و جزئی دارد که یکی از این دسته بندیها ادبیات انتظار یا ادبیات مهدوی است.
وی گفت: آنچه بین شیعیان مطرح است موضوع انتظار است و غیبت کبری امام دوازدهم شیعیان باعث شده اهل فرهنگ، ادب و هنر و به خصوص شاعران بخشی از آثار خودشان را به انتظار موعود اختصاص دهند مانند حافظ که سروده شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی/ مردی از خویش برون آید و کاری بکند یا ای پادشاه خوبان داد از غم تنهایی/ دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی، ممکن است که این اشعار در حال و هوای انتظار حضرت حجت سروده شده باشد البته که حافظ به لحاظ مذهب فقهی سنی شافعی است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در اشعار شیعیان به خصوص از دوره صفوی که حکومت شیعی در ایران استیلا پیدا کرد و مذهب تشیع رسمیت یافت شاعرانی مانند صائب تبریزی، بیدل دهلوی، طالب عاملی، غالب دهلوی، شرف جهان، وحید قزوینی و امثالهم در دیوان و دفترهایشان بخشیهایی را به ادبیات انتظار اختصاص دادند.
وی خاطرنشان کرد: ادبیات انتظار از دوره صفوی به بعد به مثابه ادبیات مرثیه امام حسین(ع) رونق نداشته و این نوع از ادبیات در دهههای اخیر بین شاعران شیعی تداوم و رواج پیدا کرده است، همچنین ادبیات انتظار پس از پیروری انقلاب تشدید و تغلیظ شد و برگزاری جشنوارهها و فستیوالهای حوزه مهدویت و انتظار در سطح دانشگاهی به ادبیات انتظار رونق بخشیده است و در زمینه شعر انتظار و مهدوی در دوره معاصر به خصوص یک الی ۲ دهه اخیر کتابهای مستقلی تهیه شده است.
عابدیها بیان کرد: متأسفانه برخی نویسندگان و شاعران مطالعه مستقیم، آشنایی و معرفت نسبت به مهدویت، انتظار، آینده تاریخ، شرایط انتظار و احادیث امام مهدی(عج) ندارند و از روی شعرهای دیگران حس میگیرند و شعر را کپی میکنند که همین موضوع سبب میشود شخص تجربه حسی و عاطفی نسبت به امام زمان(عج) نداشته و معارفی که به دست آورده تقلیدی باشد.
آفت شعر سفارشی در موضوع انتظار
این استاد دانشگاه عنوان کرد: همچنین آفت شعرهای سفارشی و جایزههای جشنوارهای هم باعث شده اشعار این حوزه با حس و عاطفه سروده نشود و آنطور که باید احساسات و شناخت نسبت به انتظار موعود در شعر سروده شده دیده نشود.
وی در خصوص قرابت ادبیات انتظار با ادبیات اعتراض گفت: ادبیات انتظار با ادبیات اعتراض میتواند قرابت داشته باشد چون ما در شرایطی هستیم که جوامع مسلمان با مشکلات و مسائلی روبهرو شدهاند و احساس میکنند تنها با ظهور منجی این مسائل حل خواهد شد، گاه شاعر به وضع موجود اعتراض میکند اما ضمن اینکه اعتراض میکند امید هم دارد که با ظهور منجی آسیبهای اجتماعی، فرهنگی، عقیدتی و سیاسی حل میشود.
عابدیها یادآور شد: گاهی اعتراضات به انتظار در لفافه طنز نشان داده میشود همچون رباعیهایی که از جلیل صفربیگی شاعر معاصر سروده شده؛ از شنبه درون خود تلنبار شدیم/ تا آخر پنجشنبه تکرار شدیم/ خیر سرمان منتظر دیداریم/ جمعه شد و لنگ ظهر بیدار شدیم؛ این شعر میخواهد بگوید جمله شاید این جمعه بیایدهایی که پشت شیشه ماشینهایمان مینویسیم در حرف است و از این بیشتر نیست.
وی اظهار کرد: همچون شعرهای دیگری که گفته شده این جمعه نیا امیرمان میآید/ آن جمعه وزیرمان میآید/ داریم حساب میکنیم آقاجان/ با آمدنت چه گیرمان میآید یا شعر دیگری که گفته شده هر گوشهای از جهان اگر جنجال است/ سرگرمی ما در این میان فوتبال است/ آقا! تو که حال و روز ما میدانی/ این جمعه عجالتاً نیا فینال است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: البته که مدح مولا صاحبالزمان همواره در شعرهای معاصر دیده میشود مانند شعر خلیل جوادی که سروده ماهی تو که بر بام شکوه آمده است/ آیینه ز دستت به ستوه آمده است/ خورشید اگر گرم تماشای تو نیست/ دلگیر نشو ز پشت کوه آمده است.
عابدیها در پایان خاطرنشان کرد: امروزه قالبهای جدید در رباعی، دو بیتی و طنز در موضوع انتظار دیده میشود در حالی که در دهههای پیش شعر مهدوی در قالب قصیده و غزل بود و بیشتر جنبه دلتنگی داشت.
انتهای پیام