پرسه زدن‌های بی هدف همیشه برای من، همراه با کشف و شهود بوده، یافتن طرد شده‌ها، نادیده‌ها و فراموش شده‌ها. مانند همین اشکال و رنگ‌هایی که روی آسفالت پنهان‌اند.  دیدن فرم و شکل‌های عجیبی از ترکیب روغن و آب بر کف خیابان‌. تصاویری بداهه و برای من، غیر زمینی؛ ظهور  کرده روی آسفالت.

کهکشان را این بار به جای فضا، مکان عادت شده در ذهنم ، زیر پایم در کف خیابان‌ دیدم. این اشکالِ غیرقابل پیش‌بینیِ دائما متغیر، مدت‌هاست روی زمین و خیابان نقش بسته‌اند؛

تصاویری که برای ظهورشان مانند نگاتیو نیاز به محلول دارند، آب؛ این‌بار باران، کار ظهور را انجام داده بود. تضادی دلچسب به وجود آمده بود، انگار آسمان به زمین آمده بود.

**********

با توجه به بارش‌های اخیر در استان چهارمحال و بختیاری و  مسدود شدن محورهای مواصلاتی برخی از شهرستان‌ها و روستاهای استان در بعضی از مناطق، ارتفاع برف تا دو و نیم متر رسیده و دغدغه اصلی تامین نیازهای اساسی بخصوص سیستم‌های گرمایشی است.
همان طور که در  تصویر مشخص است این کودک در حال گرم کردن خود با گرمای دودکش بخاری بر روی بام منزل است.

**********

والیبال برفی! سرعت و هیجان در اوج سرما یک ترکیب جذاب و برنده ساخته،برای افرادی که ورزش های برفی رو با اسکی و نظیر اون میشناسن و دنبال تنوع میگردن والیبال برفی میتونه نظرشون راجع به هیجان و سرعت تو روزای برفی عوض کنه.

این عکس به من ثابت کرد اگه قراره کاری انجام بدی و و از آخر داستان با خبر نیستی حتما تلاشتو بکن حتی اگر به نتیجه نرسیدی تو به بقیه این درسو دادی که باید تلاش کرد حتی تو روزای سخت درست مثل یه شیرجه با تمام وجود تو برفا...

**********

از محیط‌بان اجازه گرفتم تا برم وسط گله‌شون. گفت برو ولی احتیاط کن چون زود می‌ترسن و فرار می‌کنن. یا مشغول ینجه خوردن بودن یا شش دنگ حواسشون به قدم‌هام.

خیلی آروم گله رو دور زدم و جای مناسبی برای عکاسی پیدا کردم. یه تعدادی‌شون بالاتر از من نزدیک قله بودن. خواستم دوباره جابه‌جا شم و برم بالاتر اما پام روی برف سر خورد و صداش ترسوندشون. یه سریاشون سرجاشون موندن اما چنتاشون از اونجا دورتر شدن.

ترسشون که ریخت و خواستن دوباره برگردن و برن سمت یونجه‌ها، با دوربین شکارشون کردم. بازیگوشانه، مثل بچه‌ها دویدن سمت گله. زیر درخت‌ها که رسیدن شاتر رو فشار دادم. عکسی که میخواستم رو گرفتم اما بیشتر دلم میخواست من هم کنارشون می‌دویدم‌.

**********

برای پوشش تصویری راهپیمایی ۲۲ بهمن سوار بالگرد ارتش شدیم و در آسمان اهواز مشغول عکاسی از جمعیت حاضر در مراسم شدیم. مراسم از میدان مولوی آغاز و تا چهارراه آبادان ادامه داشت.

برای پوشش کامل برنامه چندین بار مسیر راهپیمایی را بصورت رفت و برگشت طی کردیم تا جمعیت به پل نادری رسید، عبور جمعیت از روی پل و حضوری قایق‌ها بر روی رودخانه کارون تصویر متفاوتی را رقم زده بود که آن را ثبت کردم.

**********

پس از سومین زلزله امسال خوی که ۲۱:۴۴ شامگاه ۸ بهمن ۱۴۰۱ رخ داد و شدیدتر از دوتای قبل هم بود ساعت یک بامداد ۹ بهمن خودم را به خوی رساندم و شروع به عکاسی از برخی روستاها و مناطق شهری آسیب دیده کردم.

نزدیکای صبح بود که راهی منطقه پره یا همان فیرورق شدیم که گفته می‌شد بیش از همه آسیب دیده. در کوچه پس کوچه‌ها و خیابان‌های شهر فیرورق قدم می‌زدم که چشمم به مردی افتاد که کنار خیابان سفیدپوش از برف روبروی خانه تخریب شده‌اش از زیر چندین لحاف و پتو بیرون آمد، گویا در آن سرما شب را آنجا خوابیده بود.

بعد از اینکه چند عکسی از او گرفتم با او هم صحبت شدم، از دیشب می‌گفت که تا الان زمین مدام در حال لرزیدن بوده و چون خانه‌شان تخریب شده بود و چادر نداشتند به ناچار برای گرم نگه داشتن خود در این هوای سرد زمستان مجبور بودند شب را اینگونه با چندین پتو در کنار خیابان سحر کنند.

**********

محله جلفا از قدیمی‌ترین و پر ماجراترین محلات اصفهان است که نیازمند ثبت تاریخی و داستان سرایی است، به همین دلیل شروع به پرسه در کوچه پس کوچه‌ها و کنکاش داستان‌های کلیسا و خانه‌های این محله ارمنی نشین کردم تا به ثبت لحظاتی از این محل بپردازم.

 از معماری خانه‌ها و کلیساها و مدارس گفت و شنود کردم و با نحوه زندگی، اعیاد و رسوم و زبان خاص و در نهایت عبادتشان در طول تهیه گزارش آشنا شدم. از جالب‌ترین نکات مرتبط به معماری این محله ارمنی نشین، درونگرا بودن ساختمان‌ها است.

خانه‌هایی که از بیرون از سبک معماری بسیار ساده و بدون نما پیروی می‌کردند اما به گفته ساکنین محل، داخل آنها سراسر تزئینات(گچ کاری، حجاری، کاشی کاری) مزین به نقاشی مریم مقدس و مسیح(ع) هستند. چرا که به گفته ساکنین محل به این وسیله همواره به یاد مسیح(ع) می‌مانند.

**********