به گزارش ایسنا، علیاکبر دهخدا، داستاننویس، شاعر، طنزپرداز، روزنامهنگار و مبارز سیاسی، سال ۱۲۵۸ هجری شمسی در محله سنگلج تهران به دنیا آمد. در سال ۱۲۷۱ مطالعه و آموزش صرف و نحو عربی و اصول و فقه اسلامی را آغاز کرد. یک سال بعد به تحصیل در مدرسه علوم اسلامی مشغول شد و در سال ۱۲۸۰ به عنوان دستیار محمدحسین فروغی به تدریس ادبیات فارسی در مدرسه علوم سیاسی پرداخت.
دهخدا در سال ۱۲۸۲ برای مأموریت از طرف سفارت ایران، به وین، رم، بخارست و پاریس سفر کرد و دو سال بعد به ایران بازگشت. در سال ۱۲۸۵ در امور راهداری و راه شوسه در خراسان به کار مشغول شد و در عین حال به فعالیتهای سیاسی علاقهمند بود.
مجله معروف «صوراسرافیل» را در سال ۱۲۸۶ منتشر کرد تا اینکه یک سال بعد و پس از انتشار ۳۲ شماره، مجله بسته شد. بسیاری از انقلابیها و مشروطهخواهان، محاکمه، تبعید یا اعدام شدند. میرزا جهانگیرخان شیرازی در باغ شاه کشته شد و دهخدا به سوییس گریخت و آنجا هم چند شمارهای از مجله را منتشر کرد.
او شعر معروف «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» را شبی پس از بهخواب دیدن جهانگیرخان سرود. دهخدا همزمان با آغاز جنگ جهانی اول مخفیانه به ایران بازگشت و تا پایان جنگ نزد خوانین چهارمحال و بختیاری ماند. آنجا با استفاده از کتابخانه خطی و سنگی یکی از خوانین، کار تألیف و گردآوری «امثال و حکم» و «لغتنامه» را شروع کرد.
سیدحسن تقیزاده در یادداشتی با عنوان «سرگذشت دهخدا» که در مجله «آینده» [ سال پنجم، ۱۳۵۸] منتشر شده، در این باره نوشته است:روزنامه صور اسرافیل تا نزدیکی برانداخته شدن مشروطیت ملی، یعنی تا ۲۰ جمادی الاولی سنه ۱۳۲۶ قمری یعنی سه روز قبل از توپ بسته شدن مجلس و چهار روز قبل از قتل میرزا جهانگیزخان دایر بود. ولی به نهایت شدت مورد بغض و خصومت درباره و مستبدین شده بود. تا جایی که از هفت و هشت نفری که محمدعلی شاه در اوایل جمادیالاولی سال مزبور تسلیم یا تبعید آنها را خواست یکی میرزا جهانگیزخان بود.
شب قبل از توپ بسته مجلس، من میرزا جهانگیرخان را با سایر اشخاص مورد غضب شاه یعنی دوستان نزدیک خودم مرحوم سید جمالالدین واعظ، اصفهانی و ملکالمتکلمین و میرزا داودخان علیآبادی و غیر هم و دهخدا در تحصنگاه آنها در صحن عقبی مجلس شورای ملی در یک اطلاق فوقانی روی محلی که حالا مطبعه مجلس در آنجاست، دو سه ساعت از شب گذشته دیدم و وقتیکه از آنجا به منزل خودم میرفتم دهخدا را با خودم بردم، و شب را در منزل من پشت مسجد سپهسالار با چند نفر از دوستان و کسان به بسر برد. روز تخریب مجلس ما از منزل خود از در عقبی به خانه میرزا علیخان پناه برده و تا شب آنجا ماندیم و اوایل شب به زحماتی به سفارتخانه انگلیس (که خالی از اعضای سفارت بود، زیرا که در قلهک بودند) رفتیم، ۲۵ روز در آنجا بودیم، و بعد ما را از ایران تبعید کردند.
اینجانب با قریب ۱۰-۱۲ نفر دیگر از راه رشت به باکو رفتیم، بعد مرحوم دهخدا بسوی اروپا رفت و اندکی بعد من نیز عازم شدم. در پاریس دهخدا و معاضدالسلطنه(پیرنیا) را دیدم، و بعد من و پیرنیا به لندن رفتیم و دهخدا و بعضی دیگر به سوییس رفتند و پیرنیا هم بعدا به آنها ملحق شد و در سویس روزنامه صور اسرافیل را مجددا به قلم دهخدا و سرمایه معاضدالسلطنه در شهر ایوردون انتشار دادند. من از لندن به تبریز رفته و به انقلابیون پیوستم. دهخدا و معاضدالسلطنه و بعضی از یاران دیگر به استانبول رفته و در آنجا با انجمن سعادت ایرانیان کار میکردند. تا آنکه طهران به دست مجاهدین فتح شد و همه به طهران برگشتیم، و بیشتر افراد ما در مجلس ملی دوم وکیل شدیم و از آنجمله دهخدا.
مرحوم دهخدا همیشه در سیاست هم کار میکرد تا آنکه در زمان جنگ اول به اصفهان و خاک بختیاری رفت و از آن وقت شوق تألیف یک لغتنامه فارسی او را به اشتغال با آن کار برانگیخت که تا آن عمر دنباله پیدا کرد.
صاحب ذوق لطیف بود و در ادبیات فارسی تسلط زیاد داشت. بزرگترین آثار سیاسی او روزنامه صوراسرافیل بود، و بزرگترین آثار ادبی او همین لغتنامه بود که قسمتی عمده کسوت طبع پوشیده و بقیه نیز به همت وفاداران فاضل معاصر آقای دکتر معین در جریان طبع و نشر است.»»
دهخدا در سال ۱۳۳۴ حاشیهای بر دیوان ناصرخسرو نوشت و دو سال بعد هم حاشیهای بر دیوان حافظ.
دهخدا در فاصله سالهای ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۱ چهار جلد «امثال و حکم» را از سوی وزارت فرهنگ وقت به چاپ رسانید و اولین جلد لغتنامهاش نیز در سال ۱۳۱۸ منتشر شد. در سال ۱۳۲۰ از مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی بازنشسته شد.
تدوین لغتنامه دهخدا از سال ۱۳۱۸ ال ۱۳۵۸ به طول انجامید؛ اولین جلدش در سال ۱۳۱۸ منتشر شد. علی افخمی، رئیس سابق موسسه لغتنامه دهخدا، در مراسم بزرگداشت دهخدا درباره تأمین اعتبار و انتشار اولین جلد گغته بود: «خیلیها هستند که به لغتنامه دهخدا ایراد میگیرند و به آن نقدهایی وارد میکنند؛ البته اشکالی هم ندارد اما باید بدانیم که دهخدا کار تألیف لغتنامه را به تنهایی و در خانه خود انجام داده است. او پس از اینکه دو میلیون فیش تهیه میکند به این فکر میافتد که این فیشها باید در قالب کتاب چاپ شوند ولی میبیند که پول ندارد. به مجلس نامه مینویسد و مجلس کار را دنبال میکند و نهایتا انتشار این اثر را به دانشگاه تهران محول میکنند. البته در همان زمان افراد مختلف نظرات موافق و مخالفی درباره انتشار این اثر داشتند که خوب است امروز اسناد آن منتشر شود. حتی برای انتشار لغتنامه از دولت وقت هم درخواست پول میشود که گفته میشود از محل فروش پهن اسبهای سلطنتی مبلغی به این کار اختصاص یابد. این موضوع در تاریخ وجود دارد.»
این مبارز سیاسی همچنین از مسؤولان کنگره نویسندگان، متشکل از چهرههایی چون صادق هدایت، عبدالحسین نوشین، پرویز ناتل خانلری، علیاصغر حکمت، کشاورز، نیما یوشیج، پرتو علوی و احسان طبری بود.
در سال ۱۳۲۹ حاشیهای بر کتاب معروف «لغت فرس» اسدی توسی نوشت و در سال ۱۳۳۲ وقتی رادیو لندن از او درخواست مصاحبهای داشت، پاسخش این بود که: «من کارهای نیستم، با جوانها گفتوگو کنید».
دهخدا که در تاریخ فرهنگ و ادبیات ایران چهره درخشانی است، در جریان کودتای ۲۸ مرداد و بهخاطر دوستی با مصدق مورد بازجویی قرار گرفت. بازجوییها از او در دادستانی ارتش تا نیمهشب ادامه پیدا کرد، تا اینکه او را در سرما و در خیابان رها میکنند. دهخدا بعد از این واقعه با ابتلا به سینهپهلوی شدید، سرانجام در هفتم اسفندماه سال ۱۳۳۴ زندگی را بدرود میگوید.
او در واپسین روزهای عمرش، نامهای به رییس مجلس شورا نوشت و حقالتألیف لغتنامهاش را به ملت ایران بخشید.
معروف است که دهخدا بر اثر نوعی سرخوردگی ناشی از فضای سیاسی و اجتماعی وقت، به لغتنامهنویسی (حدود ۳۰ سال) در زیرزمین منزلش روی آرود و بدین ترتیب، ادبیات معاصر ایران از خلاقیتآفرینی یکی از داستاننویسان خوشقریحهاش محروم ماند.
از جمله آثار ماندگار دهخدا تدوین لغتنامه بود؛ کاری که هنوز منشأ تدوین و تألیف سرفصل بسیاری از فرهنگنامههاست.
انتهای پیام