امروز یکی از شاخصهای مهمی که دانشگاهها و موسسات مختلف و حتی افراد بر اساس آن به لحاظ کارکرد علمی سنجیده میشوند، شاخصهای علمسنجی است. در این شاخصها تلاش بر این است که بر اساس تعداد مقالات و تولیدات علمی، موسسات یا افراد مختلف رتبهبندی شوند و مشخص شود چه مقدار فعالیت علمی انجام دادهاند و این فعالیت در رشته کاری آنها تا چه اندازه تاثیرگذار بوده است اما تعداد مقالات به تنهایی کافی نیست. ممکن است مقالات زیادی چاپ شود اما کیفیت مناسبی نداشته باشند.
محققان در پژوهشی با عنوان «الگوی مناسب برای محاسبه برونداد علمی اعضاء هیات علمی دانشگاههای علوم پزشکی» آوردهاند شاخصی که مطرح شده بحث ارجاعات است که مشخص میکند مقالات چاپ شده چه مقدار مورد ارجاع افراد و مقالات دیگر قرار گرفته است.
این پژوهش توسط غلامعلی رودی عضو و محسن فلاح انجام شده که نشان میدهد شاخص اچ ایندکس (h-index) در انتشارات مقالات یک فرد یا یک موسسه و تعداد دفعاتی که به آن ارجاع شده است، ملاک عمل قرار میگیرد. در واقع محاسبه اچ ایندکس این گونه است که اگر فردی در طول فعالیت علمی خود پنج مقاله داشته باشد که پنج یا بیشتر مورد ارجاع قرار گرفته، شاخص اچ ایندکس برابر پنج به او تعلق میگیرد.
تولید علم به صورت کلاسیک و ارائه مقاله سابقهای چند صد ساله دارد ولی روش آن در قرن نوزدهم و قبل از آن تفاوت بارزی با امروز داشته است. در آن زمان تعداد دانشمندان کم بود؛ یعنی تعداد کسانی که به طور جدی اقدام به تولید علم میکردند، از چند هزار نفر بیشتر نمیشد و هر کدام از آنها معمولا در طول عمر خود بیش از یکی ۲ مقاله منتشر نمیکردند.
سپس مقالات مستقیما برای دانشمندان درجه یک آن شاخه از علم در جهان فرستاده میشد و اگر مورد توجه آنان قرار میگرفت، شخص شانس آن را پیدا میکرد که در جلسهای حضوری از آن دفاع کند و اگر کسی مقاله کمارزشی در جامعه علمی ارسال میکرد، مورد ریشخند همگان واقع میشد. از این رو تعداد مقالات اندک و کار کسانی که به داوری مقالات میپرداختند چندان سنگین نبود.
بر خلاف انتظار تخلفات علمی در آن زمان هم وجود داشت اما روش آنها متفاوت بود. در بسیاری از موارد دانشمندی ایده خود را با دانشمند دیگر در میان گذاشته و از او درخواست مشاوره میکرد اما شخص دوم روش امانتداری را به جا نیاورده و کار علمی را به نام خود معرفی میکرد و دانشمند اصلی نیز کاری از دستش بر نمیآمد. بسیاری از اکتشافات و اختراعات به همین صورت مورد مجادله قرار گرفتهاند.
از ابتدای قرن بیستم تعداد مقالات کنفرانسی یا پژوھشی به یکباره رو به افزونی گذاشت و کنفرانسها و مجلات مستقل علمی یکی بعد از دیگری به وجود آمد. تعداد مقالات برخی کنفرانسها به قدری زیاد شد که حتی فرصت کافی برای ارائه همه آنها وجود نداشت و بخش پوستر کنفرانسها راهحلی برای این مشکل بود.
هر سال هزاران نفر برای تولید علم در یک دانشگاه میکوشند. اگر از این میان فقط پنج نفر نتیجه برجستهای کسب کنند، دانشگاه در تولید علم موفق بوده است. این وضعیت را مقایسه کنید با چند قرن قبل و دانشمندانی که اکتشافات بسیار بزرگی داشتند اما به زحمت میتوانستند نظر جامعه علمی را به خود جلب کنند و از امکانات دانشگاهها بهرهمند شوند.
در هر حال امروز تعداد مقالات منتشر شده بسیار زیاد است و این خود هیچ ایرادی ندارد. مشکل بر سر داوری آنهاست. کسی که میخواهد یک مقاله علمی را داروی کند، باید بر گوشهای از علم که مقاله در آن نوشته شده است، کاملا مسلط باشد اما با توجه به تعداد مقالاتی که امروز پذیرفته و چاپ میشود، آیا تعداد کافی افراد واجد شرایط برای داوری آن وجود دارد؟
از سوی دیگر امروز حتی دانشمندان تراز اول جهان هم مدعی مطالعه تمام مقالاتی که در زمینه تخصصی آنهاست، نیستند. آنان باید بر مقالات پیشرو و تحولآفرین که در مجلات معتبر چاپ میشوند، مسلط باشند. وجود مجلاتی که با انگیزههای معمولا مادی مقالات غیر قابل قبول را میپذیرند نیز مشکل را مضاعف کرده است.
اگر هدف محدود کردن تعداد مقالات چاپ شده در جهان نباشد که خوشبختانه چنین نیست، چاپ مقالات علمی معمولی در مجلات علمی متوسط و با داوری نهچندان قوی اجتنابناپذیر است. وجود چنین شرایطی زمینه را برای سوءاستفاده برخی افراد فراهم کرده است. همچنین پیشرفت روزافزون اینترنت و گسترش مقالات برخط، دستبردهای علمی را سادهتر کرده است.
با توجه به یافتههای این پژوهش، پیشنهاد میشود که به دلیل کمبود ارائه مقاله در پایگاههای بینالمللی امکانات پژوهشی از قیبل اینترنت، دسترسی آزاد به پایگاههای بینالمللی از قبیل پایگاه اسکوپوس، ISI و ارائه فعالیتهای پژوهشی و برگزاری همایشهای علمی در خصوص حوزههای تخصصی و موضوعی در دانشگاهها برای ترغیب اعضا به فراگیری فرآیند تحقیق علمی فراهم شود.
این پژوهش در فصلنامه دانششناسی منتشر شده است.
انتهای پیام