حبیبالله بهرامیبیرگانی در گفتوگو با ایسنا، ادامه داد: ادبیات معاصر ما از پشتوانه و حمایت دولتی برخوردار نشده و به جز چند نفر بقیه اهل ادبیات نبودند و حتی دستگاههای به اصطلاح فرهنگی هم بودجههای لازم برای گسترش ادبیات فارسی در داخل کشورمان نداشتهاند چه رسد به جهان فرهنگ و ادب چراکه این موضوع در میان مسؤولان اهمیت چندانی نداشته است.
وی تصریح کرد: بیشتر مسوولان دولتی نه تنها در این راه کمکاری کردهاند بلکه حتی در داخل کشور هم به وظایفشان در توسعه ادبیات فارسی و داستانی به خوبی عمل نکردهاند. اگرچه فرهنگ و ادب در کشور متولیانی دارد اما دست متولی اصلی آن کوتاه است و خرما هم بر نخیل نیست.
بهرامیبیرگانی با اشاره به اینکه در صد سال اخیر کارهای فرهنگی و هنری و ادبی بهدردبخور که توانسته باشد در گوشههایی از جهان بیکران خودی نشان دهد به صورت فردی بوده است، گفت: موسسات دولتی و وابسته به دولت نقش آنچنانی نداشتهاند و حتی آثار چاپ و منتشر شده این موسسات در کتابفروشیها و بایگانی دستگاهها سالهای سال است که خاک میخورند.
این روزنامهنگار با یادآوری این نکته که آثاری از نویسندگان کشورمان وجود دارند که کموبیش توانستهاند در جهان فرهنگ و ادب سری میان سرها درآورند اضافه کرد: برای مثال میتوان به کتابهایی از صادق هدایت، امیرحسن چهلتن، محمود دولتآبادی، رضا براهنی، محمدرضا شرفیخبوشان، هوشنگ گلشیری، ایرج پزشکزاد، بهرام صادقی، سیمین دانشور، زویا پیرزاد، فریبا وفی، حافظ خیاوی، سارا سالار، مصطفی مستور، ناهید طباطبایی، مهدی ربی و... اشاره کرد که یک تا چند کتابشان به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شده و مورد استقبال مخاطبان ادبیات داستانی فارسی قرار گرفتهاند.
این شاعر اظهار کرد: میتوان گفت ادبیات فارسی به ویژه ادبیات معاصر ما جهانی شده است ولی فقط در میان ادبدوستان و ادیبان اندک برخی کشورها، چراکه دولتها در این زمینه برای جهانی شدن ادبیات سرمایهگذاری نکردهاند؛ اگرچه میدانستند ترجمه آثار ادبی نویسندگان و شاعران میتواند در معرفی و شناساندن فرهنگ و تمدن ایران اسلامی به جهان و جهانیان تاثیر بسیاری بگذارد و اذهان تاریک و نیمهتاریک خیلیها را روشن کند.
این نویسنده معتقد است: نویسنده امروزی باید در جایجای جامعه حضور یابد و در شادی و اندوه مردمان شریک شود تا بهتر بتواند با زبان ادبی و با استفاده از عناصر داستانی، و نه شعاری، دیدهها و شنیدههایش را در شاخههای داستان کوتاه، بلند و رمان به جامعه که خود نیز جزیی از آن است ارایه کند.
در این باره بیشتر بخوانید:
ادبیات ما به گونهای نیست که خواننده جهانی طالب آن باشد
نه تنها شعر نو، ادبیات هم جایگاه مجزا و منفردی ندارد
بهرامیبیرگانی با بیان اینکه ما در کشورمان همه جور نویسندهای داریم توضیح داد: عدهای بدون حضور در جامعه و شناخت ناکافی از موضوعات و فقط با استفاده از تخیل سوژههای خود را در سر میپرورانند و شروع به نوشتن میکنند که در کل آثاری بیروح و خستهکننده تحویل میدهند.
او افزود: عدهای هم در راه شکوفایی ادبیات داستانی از جسم و جانشان مایه گذاشتهاند که می توان به برخی از نویسندگان کشورمان که در هشت سال دفاع مقدس از نزدیک وقایع جبهه و جنگ را دیدهاند اشاره کرد.
این نویسنده یادآور شد: راه درست را این نویسندگان انتخاب کردهاند؛ هرچند آثارشان جهانی نشده باشد اما باز باید حلقه کوتاهی این امر را به گردن مسؤولان ذیربط انداخت که از نقش ادبیات فارسی و داستانی در توسعه فرهنگ و تمدن ایران در کشورهای خارجی غافل بودهاند.
وی با یادآوری این مطلب که ادبیات ما جهانی شده در عین حال تصریح کرد: اما نه آنگونه که بتوان فرهنگ و تمدن ما را به طور شایسته به جهانیان معرفی کند. بنابراین مسوولان کشور از دولت گرفته تا مجلس باید به نقش موثر ادبیات فارسی ما که میتواند در خارج مرزها راه درست شناخت فرهنگ و تمدن کشورمان را به ملتها بشناساند ایمان بیاورند و در راه ارایه طرحها و برنامهریزیها و حمایتهای لازم برای ترجمه آثار نویسندگان و نیز پیگیری پرداخت حق تالیف و حقوق نویسندگان کوشا باشند.
بهرامیبیرگانی اضافه کرد: همچنین مترجمان ادبیات معاصر لازم است اندوختههای خود را بهروز کنند تا در بازار ترجمه عقب نمانند و بتوانند حرفهای عمل کنند.
این روزنامهنگار با بیان اینکه تا مسؤولان ما ادبیات فارسی را جدی نگیرند و در راه توسعه آن در داخل و خارج از کشور ایثار نکنند در بر همین پاشنه خواهد چرخید گفت: اگر به مرور زمان زنگهای آن را از بین نبریم و روغنکار نکنیم دیگر دری وجود نخواهد داشت که شعله ادبیات فارسی ما بخواهد خود را گرم کند چه رسد به اینکه نور ضعیف آن بتواند به خارج از مرزها بتابد.
با حبیبالله بهرامیبیرگانی در ایسنا:
بسیاری از شعرها مردمگریز و بیهویتاند
ادبیات همیشه نقش سازندهای ندارد
هیچ شاعری خود را علامه دهر نمیداند
انتهای پیام