شامگاه بیست و دوم بهمن ماه و همزمان با برگزاری مراسم اختتامیه چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر در تهران، پنجمین جلسه نقد و بررسی فیلمهای این دوره در کافه کتاب تالار حافظ شیراز برگزار شد. با وجود اینکه بخش اعظمی از زمان این جلسه به ابراز ناراحتی از ساخته شدن فیلمی پر هزینه و در عین حال به زعم تمامی حاضران "بی ارزش" آن هم در حوزه سینمای دفاع مقدس اختصاص یافت، اما شاید در لابلای همین صحبتها نکات مهمی بیان شد و به چشم آمد.
یک کارگردان جوان شیرازی، میهمان این نشست بود و صحبت درباره فیلم سینمایی "های پاور" با او آغاز شد. مجتبی الله مرادی گفت: پیش از اینکه بخواهیم درباره محتوا و جزئیات "های پاور" صحبت کنیم، بیشتر باید به این مسئله بپردازیم که چرا این فیلم برای عموم مخاطبان جذاب نبود.
وی ادامه داد: سینمای جنگ همیشه در تمام کشورها در دسته فیلمهای حماسی قرار می گیرد که خیلی به آن پرداخته میشود. فیلم های سینمای جنگ هالیوود، از "بیگ پروداکشنترین" و پرهزینه ترین فیلم ها هستند، برای اینکه به جهان قدرت شان را نشان دهند و بتوانند قهرمان خودشان را هم به نسل جوان و هم به کل جهان معرفی و صادر کنند. ما در طول سال های گذشته و در حوزه سینمای دفاع مقدس، خیلی فیلم داشتیم که بیشتر تم فیلم ها شاعرانه بود و تعداد فیلم هایی که صحنه های اکشن جذاب و زیادی داشته باشند، خیلی کم بودند. همه میدانیم که ساختن چنین فیلم هایی بسیار پر هزینه است که از بازیگران و هنروران زیادی باید در آن استفاده شود.
این کارگردان جوان شیرازی در ادامه به نقد فیلم "های پاور" ساخته "هادی محمدپور" پرداخت؛ فیلمی درباره "شهید منصور ستاری" از قهرمانان بزرگ دفاع مقدس؛ الله مرادی گفت: در همین چند سال اخیر، فیلم دیگری درباره زندگی این شخصیت بزرگ دیدیم که "منصور" نام داشت. فیلمی که در آن زمان، نقدهایی به آن شد و خیلیها آن را دوست نداشتند، اما تماشای "های پاور" باعث شده که حالا بگوییم آن فیلم به نسبت این فیلم، فیلم خوبی بوده!
الله مرادی اشاره می کند که ظاهرا سازندگان این فیلم از مشاور جنگی یا ارتشی هم بهره نبردهاند: حتی نوع لباس پوشیدن ها، قد و قامت بازیگران و حتی طرز ایستادن ها هم ایراد داشت، چه برسد به اینکه بخواهیم درباره مسائل حرفه ای سینما و کارگردانی صحبت کنیم. بازی ها بسیار ضعیف بود و صدابرداری هم طوری بود که گوش همه مخاطبان اذیت می شد. این مساله هیچ ربطی هم به سیستم پخش و صدای تالار حافظ نداشت، چون در فیلم دیگری که اتفاقا آن هم در حوزه دفاع مقدس بود، شاهد چنین مسئلهای نبودیم.
این مدرس فیلمسازی ابراز امیدواری کرد که فیلم "های پاور" هرگز در کشورهای دیگر نمایش داده نشود، چون آبروی سینمای کشور را به خطر می اندازد! واقعا حیف این همه هزینه که برای ساخت چنین فیلمی شده است.
دیگر منتقد شیرازی حاضر در این جلسه، درباره فیلم "های پاور" اظهار داشت: به اعتقاد من، این فیلم ۸۰ دقیقه کمدی ناخواسته بود! ظاهرا مدت زمان ابتدایی فیلم ۱۱۰ دقیقه بوده که ۳۰ دقیقه آن حذف شده. شما تصور کنید آن ۳۰ دقیقه چه بوده که این ۸۰ دقیقه را به عنوان عصاره از آن در آورده اند!
مسعود احمدی افزود: بازی ها به شدت "اغراق شده" بود اما ای کاش همین اغراق به شکل درستی اجرا شده بود. بازی آقای "اتابک نادری" در نقش شهید ستاری، واقعا نتوانست حق مطلب را ادا کند.
گروسی هم که فیلم را ندیده بود، با توجه به حجم هجمه ها از سوی بینندگان فیلم تنها یک جمله گفت : برای من جای سئوال است که چطور این فیلم، از فیلترها رد شده و به جشنواره رسیده است!
نظر سایر حاضران در کافه کتاب نیز کاملا منفی بود. یکی از خانم های حاضر گفت: به نظر من "های پاور" در یک حد فیلم تلویزیونی هم نبود. بازی ها خیلی ضعیف بود، فیلمنامه خیلی اشکال داشت و درام خاصی هم در آن ندیدیم. آن همه هزینه ای که برای این تجهیزات و ابزار آلات شده بود، می توانست صرف تالیف و انتشار یک کتاب در وصف شخصیت بزرگ شهید ستاری شود.
یکی از آقایان هم به فیلم قبلی که درباره زندگی این شهید ساخته شده بود اشاره و اضافه کرد: فیلم منصور در سال ۹۹ خیلی کیفیت بهتری داشت. "های پاور" به لحاظ تدوین و کارگردانی، بسیار ضعیف بود و از لحاظ انتخاب بازیگر، طراحی صحنه و لباس و فضای جنگ و به طور کلی همه چیز آن در پایینترین سطح بود.
اظهار نظر یک دختر نوجوان نیز در نوع خود جالب بود؛ این مخاطب گفت: زمانی که منصور در سال ۹۹ پخش شد، خیلی دوست داشتم آن را ببینم و برای دیدن آن به سینما رفتم. فکر میکنم آن فیلم، خوب از آب در آمد. یعنی یک جنبهای را از این شخصیت دیدیم که من از آن آگاه نبود. درست است که آن فیلم هم کم و کاستی هایی داشت، اما جذاب هم بود. یعنی حس می کردی در آن محیط هستی و آن تصویر سازی که باید می گرفتیم را گرفتیم. اما "های پاور" حتی از تیزر تبلیغاتی اش هم مشخص بود که خیلی اشکال دارد. فیلم را که دیدم متحیر مانده بودم که چطور از ابتدایی ترین چیزها برای ساختن یک فیلم سینمایی برخوردار نبود.
یکی دیگر از آقایان جوان حاضر در نشست در خصوص "های پاور" گفت: اصلاً فضایی از جنگ در این فیلم نمی بینید. نه رفتارها نظامی نبود، نه ابعاد انسان ها، نه چهره ها و هیچ چیز دیگر. حداقل توقعی که از فیلمساز داریم این است که درباره جنگ های هوایی، اندکی اطلاعات داشته باشد. من که سنم به آن زمان نمی خورد، می دانم که هواپیماهای عراقی "میگ" بودند در حالی که در این فیلم "فانتوم" از سمت عراقی ها بلند می شد! یا اینکه مکالمات خلبانان عراقی به کتابت عربی بود، و نه عربی عراقی! یعنی در زمان ساخته شدن این فیلم، هیچکس نبوده که از او بپرسند کارهایی که داریم انجام می دهیم درست است یا نه؟
با توجه به حجم پایان ناپذیر نقدها، گروسی مانع از ادامه بحث در خصوص این فیلم شد و با کنایه ابراز امیدواری کرد که بودجه های بیشتری به عوامل سازنده این فیلم بدهند، بلکه فکرشان بیشتر کار کند و فیلم های بهتری در آینده بسازند!
دقایق باقی مانده از جلسه نقد فیلم شنبه شب، به فیلم "شماره ۱۰" اختصاص یافت. فیلمی دیگر از سینمای جنگ به کارگردانی "حمید زرگرنژاد" و بازی "مجید صالحی" به عنوان یک شخصیت قهرمان جنگ که گفته شد با الهام از یک شخصیت واقعی، به تصویر کشیده شده است.
اصغر گروسی درباره این فیلم گفت: ما فیلم های زیادی را با موضوع "فرار از زندان" به یاد می آوریم. بارها و بارها در فیلم های هالیوودی دیده ایم که شاید یکی از موفقترین هایشان "فرار بزرگ" است. ابتدای فیلم "شماره ۱۰" هم این احساس به من دست داد که این فیلم به شدت دارد به سمت فرار بزرگ می رود، اما سعی کرده لوکیشن ها را تغییر دهد. آنجا با یک "استیو مک کوئین" آشنا می شویم که همه کار است. بیسبال بازی می کند، ریاضی بلد است، دو و میدانی کار است و مهمتر از همه اینکه خوشتیپ است! آنجا من این را باور می کنم که قهرمان داستان، کارهای بزرگ و متفاوتی از دستش ساخته باشد اما در فیلم شماره ۱۰ این را نمی بینم.
وی در بیان نکات مثبت فیلم "شماره ۱۰" گفت: لوکیشنی که برای این فیلم انتخاب شده را خیلی دوست داشتم. اتمسفرِ آن فضا را کاملاً انتقال می داد. نورپردازی داخل فیلم را هم دوست داشتم و حتی مهندسی صدایش را هم پسندیدم. اما در مورد شخصیت قهرمان فیلم، مشکل دارم و ابعاد آن را باور نمی کنم. مشکلی ندارد که قهرمان فیلم، این همه کار را بلد باشد ولی کاش منطق این توانایی ها را برای منِ مخاطب، جا می انداخت. ضمن اینکه انتخاب "مجید صالحی" به عنوان نقش اصلی به فیلم ضربه زد و شاید بهتر بود که جای "حسام منظور" با او در این فیلم عوض می شد.
گروسی درباره یکی از معضلات ساخت فیلم درباره سوژه های واقعی در ایران اظهار داشت: فیلمساز مجبور است برای ساخت فیلم، مقداری چیزهای غیرواقعی هم به مستندات اضافه کند ولی با دردسرهای زیادی برای تغییرات جزئی دچار مشکل می شود. این موضوع دست و پای فیلمسازان ما را می بندد. حتی در مورد شاهنامه هم نمی توانیم به لحاظ دراماتیک دست بزنیم، چون هزار صاحب دارد و یقه ما را میگیرند که می خواهید در تاریخ ما دست ببرید! اما واقعاً اینطور نیست و این از اصول داستان نویسی است.
مجتبی الله مرادی هم درباره "شماره ۱۰" گفت: معمولاً فیلم هایی که بر اساس یک داستان واقعی ساخته می شوند، باید در فیلمنامه آن ها دست کم یک "درام" اضافه شود تا مخاطب بهتر با فیلم همراه شود اما ضعف فیلمنامه شماره ۱۰ کاملا مشهود بود.
وی در پاسخ به سئوال یکی از حضار در خصوص قاب بندی های این فیلم گفت: به نظر من قاب بندی های زیبا و خوبی را شاهد بودیم که البته برگرفته از سینمای هالیوود بود.
دختر نوجوان حاضر در جلسه نیز درباره این فیلم گفت: متاسفانه مشخص نشد که این شخصیت قهرمان فیلم، کیست؟ شخصیت مجهولی که فقط به شماره ۱۰ او را می شناختیم و این همه کار بلد بود، اما آخر به ما نگفتند که او کیست و چه جایگاهی در تاریخ جنگ داشته است. ضمن اینکه در مطالعه ای که از اردوگاه های عراقی در زمان جنگ داشته ام، فکر می کنم رهایی از زندان های آنها تا این اندازه که در فیلم نشان داده شد، نبوده است.
یکی از آقایان حاضر در جلسه نیز به تمجید از فیلم شماره ۱۰ پرداخت و گفت: خوشحالم که امشب در تالار حافظ کسی سر و صدا نمی کرد و همه توجه ها به سمت پرده سینما بود. من در سال های اخیر نسبت به سینمای جنگ خیلی ناامید شده بودم و تماشای فیلم "های پاور" هم باعث شد که دیگر تقریبا قطع امید کنم! اما شماره ۱۰ داستان داشت. در سایر فیلمها فقط آمبیانس و سروصدا می بینیم اما در این فیلم، داستان میبینیم. البته این را هم باید بگویم که ما پژوهشگر نداریم، نویسندهای که بخواهد روی سینمای جنگ کار کند نداریم، اتاق فکر نداریم و آن "بیگ پروداکشنی" که در سینمای هالیوود می بینیم را هم هنوز نداریم.
یکی دیگر از آقایان حاضر در جلسه، در دفاع از شخصیت توانای فیلم گفت: به نظر من فیلمنامه نویس، یک رنجر خیلی قوی را به تصویر کشیده. رنجرها اعتقاد دارند کاری نیست که نتوانند انجام دهند. می گویند چون انسان هستیم، هر کاری در حد توان ماست. من این فیلم را دوست داشتم، چون تفکرات رنجر ها را در ارتش دیده ام و فکر میکنم که از این آدم ها می توانید سوپرایزهای زیادی ببینید. این شخصیت یک ارتشی همه فن حریف بود.
اصغر گروسی در پایان این نشست از مسئولان اداره کل ارشاد و دست اندرکاران جشنواره فیلم شیراز درخواست کرد که در صورت امکان، فیلم هایی که تا کنون در جدول پخش تالار حافظ قرار نگرفته اند، به این جدول اضافه شوند تا بتوانیم درباره آنها نیز صحبت کنیم.
مکالمه کوتاه مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس با این منتقد سینما در راهروهای تالار حافظ نیز جالب توجه بود. قانعی خطاب به گروسی درباره "موضع گیری های تند علیه سینمای خودی" گلایه و اضافه کرد: وقتی قهرمان هالیوودی از ارتفاع چند ده متری پایین می پرد، برایش هورا می کشید و تحسینش می کنید، اما وقتی به سینمای خودمان می رسید، همه این چیزها را غیرواقعی و تخیلی قلمداد می کنید.
انتقادی شاید درست و قابل تامل. به طور کلی تمجید از سینماگران داخلی و انتقاد از کارگردان ها و فیلم های بزرگ خارجی و به خصوص هالیوود، به کار سختی تبدیل شده که هر یک می تواند با موضع گیری های تندی همراه شود. در حالی که در بزرگترین فیلم های خارجی نیز شاهد اشکالات ریز و درشت فنی، تکنیکی و محتوایی هستیم که شاید به دلیل نگاه "پایین به بالا"ی اکثر مخاطبان سینما در کشورمان، زیاد به آنها پرداخته نشده و به چشم نمی آیند.
به گزارش ایسنا، با وجود برگزاری مراسم اختتامیه جشنواره فجر و مشخص شدن برندگان، اما اکران فیلم ها در شیراز همچنان ادامه دارد و دست کم تا دوشنبه شب(۲۴ بهمن ماه) شاهد برگزاری جلسات نقد نیز خواهیم بود.
انتهای پیام