گزارش ایسنا از نشست نقد و بررسی کتاب مهارت‌ها و راهکارهای تربیت مهدوی؛

کتاب مهارت‌ها و راهکارهای تربیت مهدوی؛ یک حرکت بنیادی که باید در مبانی تربیت مهدوی کامل شود

کارشناس تربیت مهدوی مرکز تخصصی مهدویت عنوان کرد: حرکتی که نویسنده اثر آغاز کرده حرکتی است اصیل و بنیادین، که می‌تواند در آینده نقش آفرین باشد فلذا با توجه به نواقصی که دارد، مخصوصا در مبانی تربیت مهدوی باید دیگران آن را کامل کنند؛ جای چنین آثاری در ادبیات تربیت مهدوی خالی است و به همین دلیل این حرکت باید حساب شده‌تر و نظام مندتر و دقیق‌تر تبیین، تثبیت و ارتقا یابد.

چهارمین جشنواره ملی مهدویت به همت جهاددانشگاهی واحد استان قم و با مشارکت بخش‌های مختلف فرهنگی و علمی و هنری کشور درحال برگزاری است.

در همین راستا جهاددانشگاهی در کنار برگزاری سلسله کارگاه‌های آموزشی ویژه جشنواره، برگزاری نشست‌های تخصصی در حوزه توسعه و ترویج معارف مهدویت و معرفی تازه‌های نشر مهدوی و همچنین نقد و بررسی آن آثار را یکی از رسالت‌های اصلی چهارمین جشنواره ملی مهدویت تعریف کرده است.

به این ترتیب گزارش نشست نقد و بررسی کتاب «مهارت‌ها و راهکارهای تربیت مهدوی» در ذیل آمده است:

عملیاتی کردن تربیت مهدوی با ارائه راهکارها

راضیه سبزواری عضو کمیته مهدویت جامعه الزهرا در نشست نقد و بررسی کتاب «مهارت‌ها و راهکارهای تربیت مهدوی» با بیان این که این کتاب جنبه توصیفی صرف ندارد، عنوان کرد: اکثر آثار تألیف شده در حوزه مهدویت جنبه توصیفی دارد در حالی که این کتاب به ارائه دستور العمل و در واقع عملیاتی کردن تربیت مهدوی می پردازد.

 سبزواری علمی و مستند بودن کتاب و نگارش آن با تکیه بر علم روانشناسی و علوم دیگر را مورد توجه قرار داد و گفت: در عنوان کتاب، عبارت والدین و مربیان ذکر شده است، در حالی که سطح و نوع نگارش کتاب کمی ثقیل است و برای درک برخی از مفاهیم آن باید پیش‌نیازهایی را گذراند که می‌تواند در قالب یک کارگاه آموزشی با محوریت کتاب ارائه شود.

وی عنوان کتاب را مورد تأکید قرارداد و افزود: در نامگذاری کتاب آنچه که باید لحاظ کنیم زمان شناسی است لذا به نظرم بهتر بود عنوان کتاب «مهارت‌ها و راهکارهای تربیت منتظرانه» باشد. چرا که بحث زمان شناسی در آن لحاظ می‌شود.

سبزواری ادامه داد: با توجه به این که در حال حاضر در دوران انتظار به سر می بریم، پس سبک زندگی ما مهدوی به صورت عام و کلی نیست بلکه امروز باید زندگی منتظرانه داشته باشیم. لذا باید عامل زمان شناسی، به این معنا که ما در دوران غیبت به سر می‌بریم، مورد توجه قرار بگیرد؛ عنوان تربیت منتظرانه یک نوع کنشگری را در خود نهفته دارد و گوشزد می‌کند، که افراد باید در دوران انتظار یکسری مقدمات را آماده کنند.

سبزواری ضمن ارائه پیشنهاد ارسال کتاب به سازمان‌ها و نهادهای مرتبط جهت استفاده از راهکارهای ارائه شده در کتاب گفت: بسیاری از راهکارهای ارائه شده در کتاب می‌تواند با استفاده از زبان هنر مثل نمایشنامه و فیلم جهت آموزش و تربیت کودک و نوجوانان استفاده شود.

وی اظهار کرد: شاید اضافه شدن فصلی با موضوع آسیب‌شناسی عدم استفاده از سبک زندگی مهدوی در تربیت فرزندان بتواند ضرورت و اهمیت این حوزه را بیش از پیش نشان دهد.

تربیت مهدوی همان تربیت اسلامی است

در ادامه نشست حجت‌الاسلام والمسلمین علی صدوقی، کارشناس تربیت مهدوی مرکز تخصصی مهدویت، ضمن تشکر از دغدغه نویسنده اثر برای ورود به عرصه کاربردی کردن فرهنگ مهدویت در نظام اجتماعی به ویژه خانواده، عنوان کرد: یکی از نکات مهم جهت استفاده از این کتاب این است که خواننده باید به یک اجتهاد نسبی در حوزه تربیت رسیده باشد. لذا طرح مباحث اولیه به نام مبانی، رکن مهم و اساسی است و اگر در حوزه تربیتی بر روی مبانی بحث جدی و فعالی نداشته باشیم، اصولا در تحلیل مهارت‌ها و راهکارها دچار چالش می‌شویم چرا که بر اساس مبانی می‌توانیم راه را ببینیم و در آن قدم بگذاریم تا سالم و سریع به مقصد برسیم.

وی ضمن تأکید بر مبانی تربیت مهدوی سوالی را طرح کرد و ادامه داد: تربیت مهدوی چیست؟ آیا تربیت مهدوی بخشی از تربیت اسلامی است یا خود تربیت اسلامی است؟ که باید تکلیف این مسئله روشن شود. چرا که در جای‌جای کتاب دیده شده که نویسنده معتقد است: یک تربیت دینی داریم و یک تربیت مهدوی و مرزی بین این دو قائل است و تأکید دارد که در تربیت دینی وارد حوزه اعتقادات و ایمان می‌شویم و برای تکمیل قضیه وارد حوزه تربیت مهدویت می‌شویم. اما بنده ردپای مستندی را برای این جمله پیدا نکردم.

صدوقی افزود: یکی از اشتباهات فاحشی که در حوزه تربیت مهدوی داریم این است که تربیت مهدوی را بخشی از اسلام معرفی می کنند در صورتی که در مجموعه قطعاتی که در پازل دین وجود دارد آیا شما می توانید ردپای امام را در برخی از قطعات ببینید و در برخی دیگر نبینید؟

وی تأکید کرد: زمانی که در مورد امامت بحث می کنیم به این معنا است که امامت یک جریان ارزشی است که حضور فعال در همه بخش‌های دین دارد. لذا تربیت مهدوی دقیق‌ترین قرائت از اسلام ناب است و تربیت مهدوی همان تربیت اسلامی است و این غلط مشهور است که مطرح می کنند: تربیت مهدوی بخشی از تربیت اسلامی است و نسبت به رابطه‌ای که بین این تربیت و تربیت اسلامی لحاظ می‌کنند، عام خاص مطلق است و می‌گویند هر تربیت مهدوی تربیت اسلامی است ولی برخی تربیت‌های اسلامی، تربیت مهدوی است.

 صدوقی با تأکید بر اینکه تربیت مهدوی همان تربیت اسلامی است، بیان کرد: در تربیت اسلامی عنصر فعالی به نام فطرت وجود دارد جایگاه این عنصر نیز باید در این کتاب مشخص شود که متأسفانه من ردپایی از آن را در کتاب نیافتم.

تهذیب، تعلیم و تذکر سه عنصر فعال در تربیت هستند

وی عنوان کرد: یک اشتباه رایجی وجود دارد و در نگاه نظریه پردازان تربیتی نیز شاهد آن هستیم، این است که تربیت را مساوی با تزکیه می‌گیرند. تهذیب کلمه‌ای که در بخش کلیات کتاب آورده شده با تربیت یکی نیست، تربیت سه عنصر فعال دارد که یکی از آنها تهذیب و دو عنصر دیگر تعلیم و تذکر هستند که به‌واسطه آن اصلاح، ارتقا و سازماندهی مجدد صورت می‌گیرد و لازم است که کتاب در این زمینه تکمیل شود.

صدوقی ادامه داد: نکته مهم دیگری که اهمیت دارد این است که آیا واقعا تربیت مهدوی مکمل تربیت اسلامی است یا تربیت مهدوی خود تربیت اسلامی است.

تحلیل سکولاریستی از روابط انسان در این عالم، نمی‌تواند مبین تربیت مهدوی باشد

وی اظهارکرد: نویسنده اثر در بخشی از کلیات کتاب و صفحات گوناگون رابطه‌های انسان را چهار نوع معرفی می‌کند؛ رابطه با خود، رابطه با طبیعت، رابطه با جامعه و رابطه با خدا. این همان جمله‌ای است که در کتاب‌های تربیتی با قرائت جهان بینی غربی بسیار رایج است و در علوم انسانی مصطلح نیز از این ارتباطات صحبت‌هایی زیادی شده است که باید بگوییم یک تحلیل سکولاریستی است که نمی‌تواند مبین یک تربیت الهی به نام تربیت مهدوی باشد.

صدوقی ادامه داد: باید همه‌ی این سه رابطه، مبتنی بر ارتباط با خدا، به معنای هویت توحیدی باشد، هویتی که در مسیر عبودیت و بندگی از آن نام می بریم لذا اگر عبودیت و بندگی را مبنا قرار دهیم به هیچ عنوان جایگاهی برای خدا آنهم هم عرض بقیه وجود ندارد. در نتیجه باید بگوییم ما سه ربطه در این عالم داریم؛ رابطه با خود، رابطه با خلقت نه طبیعت و رابطه با آحاد جامعه اما همه مبتنی بر یک جهان بینی توحیدی که ارتباط با خداست.

وی افزود: نکته دیگری که در این کتاب در زمینه رابطه‌های انسان مطرح شده، این است که یکی از رابطه‌ها را، رابطه با طبیعت مطرح می‌کند. در حالی که با توجه به رابطه انسان با متافیزیک و ماوراء طبیعت بهتر بود و باید به جای کلمه طبیعت، از کلمه خلقت استفاده شود. چرا که انسان ارتباط معنادار با کل هستی دارد و معتقدیم که هم انسان تأثیر می‌گذارد و هم متاثر از آن است و تمام تاثیر و تاثر ما فقط اختصاص به طبیعت ندارد. البته نویسنده در بیان این رابطه از این کلمه استفاده کرده، اما در بخشی از کتاب قید شده است که منظور نظام آفرینش است که واقعا جای تمجید دارد.

هویت گسترده انسان در آزمایشگاه روانشناسی قابل تحلیل نیست

صدوقی در حوزه بحث‌های مهارتی این کتاب بیان کرد: روانشناسی امروز نمی‌تواند ادعا کند که انسان را کاملا شناخته است به ویژه روانشناسی رشد که با آزمایش بر روی چند کودک و استنتاج واکنش آن‌ها قضاوت می‌کند و به تعمیم یک ویژگی یا صفت در بین همه انسان‌ها می‌پردازد در صورتی که هر کودکی یکسری تفاوت‌های ویژه‌ای دارد که متاثر از محیط زندگی او است. پس ما نمی‌توانیم هویت گسترده انسان را در آزمایشگاه روانشناسی به خوبی تحلیل کنیم.

وی افزود: در کتاب آمده، در اصطلاح، مهارت به عملی گفته می شود که سه خصوصیت حداقل زمان، حداقل انرژی و حداکثر کیفیت و کارایی درآن وجود دارد اگر این سه خصوصیت را به عنوان نقش تام در مهارت ببینیم آیا مشکل حل می شود؟ پس بحث‌های انگیزه و انتخاب کجا قرار دارد، بدیهی است اگر این انگیزش وجود داشت باید حداقل زمان، حداقل انرژی و حداکثر کیفیت و کارایی را جدی بگیریم و کاری را یاد بدهیم تا متربی بتواند در حداقل زمان با مصرف حداقل انرژی، حداکثر بهره وری را داشته باشد.

صدوقی ادامه داد: نکته دیگر این است که آیا مهارت در یک فرد وقتی ظهور پیدا می‌کند که هدف برای آن روشن باشد یا نه، کسی که هنوز مبانی و هدف و اصول حاکم بر زندگی اش روشن نیست آیا مهارت را کسب می‌کند؟ بدیهی است در این صورت فرد از روی تقلید فعالیت می‌کند و با تغییر شرایط اجتماعی نیز تغییر می‌کند لذا نمی‌توانیم توقع داشته باشیم الزاما فرد با مهارت‌های خاصی که بر اساس فرهنگ خاصی به او ارائه شده که با انگیزش و انتخاب او همراه نیست زندگی خود را به صورت پایدار التزام بخشی کند.

وی متذکر شد: نویسنده کتاب در جملاتی که در زمینه مهارت‌ها آورده است، می‌گوید ویژگی‌های کسب مهارت به صورت ناخودآگاه آموزش داده می‌شود به این معنا ویژگی‌های کسب مهارت در هر مهارتی به صورت ناخودآگاه ویژگی‌ها و اقتضائات خاصی را دارد که ما آن‌ها را آموزش می دهیم و در بخش دیگر مطرح می‌کند که این آموزش خودآگاه نیز هست. آیا این تشتت گفتار حکایت از تناقض نیست؟

کارشناس تربیت مهدوی مرکز تخصصی مهدویت یادآور شد: اصل این است که مربی خودآگاه آموزش می دهد، متربی خودآگاه آموزش را انتخاب می‌کند و به آن ملتزم می‌شود و بر اثر تکرار، آن مهارت، تبدیل به یک مهارت ناخودآگاه می‌شود. لذا احساس می کنم تناقض گفتاری در متن کتاب وجود دارد.

صدوقی ابراز کرد: کتاب به عقیده من مطالعات خوبی را در حاشیه داشته است به طوری که در رفرنس‌ها و پاورقی‌ها تأکیدات و استنادات خوبی را آورده است اما وقتی از یک کتاب استفاده می‌کنیم، نباید آن را مبنا قرار دهیم بلکه باید بگوییم یکی از استنادات می‌تواند این باشد لذا نویسنده باید نقاد آن منبع و استناد نیز باشد و این نقد را باید جدی گرفت.

وی ادامه داد: در بخش دیگری از کتاب نویسنده بحث دعوت را مطرح و معنای آن را آنالیز می کند و می‌گوید دعوت در ادبیات دینی، دعوت یک مسلمان از غیر مسلمان است در حالی که کجا این مسئله در دین مطرح شده است و در بخش دیگری مسلم و غیر مسلم را مخاطب دعوت قرار می دهد که این امر درست است چرا که غیر مسلمان را دعوت می کنیم تا او را اصلاح کنیم و مسلم را دعوت می کنیم تا او را ارتقا داده و به او هویت جدیدی بدهیم.

جوهر تربیت مهدوی، عبودیت است

صدوقی تأکید کرد: نکته‌ای که در کلیات مطرح نشده بحث عبودیت است جوهر تربیت مهدوی، عبودیت است، دو مفهوم عبادت و عبودیت فرقی بنیادین با یکدیگر دارند، عبودیت زیر ساخت و عبادت رو بنا است و ما بر اساس درکی که از عبودیت داریم وارد صحنه می‌شویم.

تقوا با باید و نبایدهای امام هویت می‌یابد نه با خود کنترلی محض

وی یادآور شد: نویسنده در این کتاب در مهارت‌های عمومی تقوا را خود کنترلی معنا می کند، تقوا مبتنی بر اندیشه مهدویت به چه معناست، آیا خودکنترلی است یا معنای دیگری دارد که با امام تعریف می شود؟ در درون تقوا ایمانی خوابیده است که از دو بال تشکیل شده، یکی عشق و ارادت شدید به خدا و دیگری پذیرش ولایت ائمه اطهار، لذا تقوا با باید و نبایدهای امام تعریف می‌شود و هویت می‌یابد نه با خود کنترلی محض، چرا که این مسئله را غربی‌ها نیز دارند پس نقش امام در عینیت بخشیدن به تقوا نقش اساسی است لذا این امر باید روشن شود، که متأسفانه در کتاب روشن نیست.

صدوقی بیان کرد: نویسنده اثر باید تربیت مهدوی را روح حاکم بر جامعه ببیند لذا همه عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مبتنی بر فرهنگ مهدویت را مدنظر داشته باشد. بنده به شدت مخالف این کلام هستم که برخی می گویند: موسسه ما عملیات اش سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است در حالی که فرهنگ هم عرض دیگر موارد نیست و همه‌ی این‌ها باید مبتنی بر یک اندیشه فرهنگی باشد لذا این موارد را نویسنده باید مدنظر قرار دهد.

این کتاب یک حرکت بنیادی و نقش آفرین است

کارشناس تربیت مهدوی مرکز تخصصی مهدویت در پایان عنوان کرد: حرکتی که نویسنده اثر آغاز کرده حرکتی است اصیل و بنیادین، که می‌تواند در آینده نقش آفرین باشد فلذا با توجه به نواقصی که دارد، مخصوصا در مبانی تربیت مهدوی باید دیگران آن را کامل کنند؛ جای چنین آثاری در ادبیات تربیت مهدوی خالی است و به همین دلیل این حرکت باید حساب شده‌تر و نظام مندتر و دقیق‌تر تبیین، تثبیت و ارتقا یابد.

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۱۱ بهمن ۱۴۰۱ / ۱۲:۵۴
  • دسته‌بندی: قم
  • کد خبر: 1401111108534
  • خبرنگار : 50455