اواسط هفته سوم دیماه بود که موج سرما وارد کشور شد و استانهای مختلف ایران را تحت تأثیر قرار داد. موجی که از آن با نام «غول سرمای سیبری» یاد میکردند و بیشترین تأثیرش در خراسان رضوی اتفاق افتاد.
با کاهش شدید دمای کشور که در خراسان رضوی به منفی ۲۵ درجه هم رسید، گاز با افت فشار مواجه شد، اگرچه تا شامگاه بیست و دوم دیماه، قطعی گاز در کشور به صورت پراکنده عنوان میشد اما از صبح جمعه این قطعیها گستردهتر شد و گاز در بخشهایی از شهرهای نیشابور، خواف، تربتجام، کاشمر، سبزوار و بردسکن در خراسان رضوی قطع شد.
با گذشت زمان، قطعی گاز در شهرستان تربتجام وسعت بیشتری یافت به طوری که از جمعه شب، در دمای منفی ۱۸ درجه گاز اکثر مشترکین این شهرستان قطع شد.
«خانههایمان به فریزر تبدیل شده است؛ یخ زدیم. مگر میشود زندگی کرد؟ مسئولین دو ساعت به خانه ما بیایند، ببینیم میتوانند تحمل کنند». محمد که خانهاش را اینگونه توصیف میکند، برای گرم کردن به سراغ ذغال رفته و دچار گاز گرفتگی هم شده است. مسمومیت با گاز مونوکسید کربن که در همان شب اول ۱۳ تربتجامی را گرفتار کرد.
محمد محمدی، رئیس دانشکده علوم پزشکی این شهرستان در مصاحبه روز شنبه خود میگوید «امروز ۱۳ نفر به دلیل مسمومیت با گاز مونواکسید کربن با علائمی از جمله تهوع، سردرد، ضعف و بیحالی به بیمارستان سجادیه منتقل شدند». او در ادامه از مردم تقاضا میکند «از وسایل گرمایشی غیر استاندارد استفاده نکنند».
تقاضایی که البته پشتوانه عملی در پی ندارد و وسایل گرمایشی استاندارد برای مردم شهر از یک شنبه شب تأمین میشود البته با اتفاقات فراوان، پس از سفر روز یک شنبه وزیر نفت به شهرستان تربتجام، ۱۷ هزار وسیله گرمایشی -والور نفتی و المنت برقی- به این شهرستان تخصیص یافت اما تا بامداد یک شنبه تنها ۲۰۰۰ وسیله به تربتجام رسید.
چون توزیع وسایل گرمایشی فقط در سه مرکز بود مردم در دمای زیر صفر درجه ساعات پایانی یک شنبه در صفها مانده بودند تا بتوانند چراغ نفتی یا بخاری برقی دریافت کنند. برخلاف آنچه وزیر نفت بیان کرده بود این وسایل باید به صورت رایگان در اختیار مردم قرار گیرد اما چراغهای نفتی در این شهر به قیمت ۳۵۰ هزار تومان و بخاریهای برقی ۶۰۰ هزار تومان به مردم فروخته شدند. موضوعی که دوشنبه صبح باعث واکنش فرمانداری این شهر شد و در اطلاعیهای اعلام کرد هزینه دریافت شده از مردم طی ۴۸ ساعت آینده به حسابهای آنان برگشت خواهد خورد.
وزیر نفت همچنین در بازدید از فرمانداری تربتجام دستور فوری انجام خط انتقال تقویتی گاز از شهرهای فریمان یا مشهد به تربتجام را صادر کرد. دستوری که با واکنش تند نماینده تربتجام در مجلس شورای اسلامی همراه شد و جلیل رحیمی جهانآبادی در حساب توییتر خود نوشت «این تصمیمات برای آینده است و مردم الان نیازمند گرما و روشن شدن شعله گاز هستند. باید سریعاً از استانهای مجاور گاز تزریق گردد وگرنه گاز تمام تربتجام و تایباد قطع خواهد شد. بزک نمیر بهار میاد!».
انتهای یک صف طولانی، سینا کنار کپسول گازش ایستاده است؛ «این شد وضع زندگی؟ دیروز از صبح در صف نان بودیم، شب تا ساعت دو در صف دریافت چراغ نفتی و حالا هم از صبح اول وقت، در صف پر کردن کپسول گاز هستیم. به هیچ کار دیگری این روزها نمیرسم. همسایه ما تازه فرزندش به دنیا آمده، مسئولین به فکر این افراد هستند که نوزاد چند روزه قرار است چطور این هوای سرد را تاب بیاورد؟».
المیرا با فرزند کوچکش و پیک نیکی که همراهش دارد برای دریافت نفت آمده است. «مسئولین متوجه میشوند گریههای بچههای کم سن و سال که طاقت هوای سرد را ندارند یعنی چی؟ بچهها حتی سرویس بهداشتی هم نمیتوانند بروند؟ ما هر چه وسایل گرمایشی برقی داشتیم و قرض گرفته بودیم، شب گذشته به برق زدیم اما کابلهای برق خانهمان آتش گرفت».
آتشنشانی شهرستان تربتجام هم روزهای پر حادثهای را سپری میکند. آتش گرفتن انبار یک مجتمع مسکونی به دلیل روشن کردن پیک نیک در انباری برای جلوگیری از یخ زدن آب، حریق یک منزل مسکونی به علت بیاحتیاطی در استفاده از المنت برقی و ... از جمله اتفاقات است.
حسین جمشیدی، فرماندار شهرستان تربتجام به ایسنا میگوید: از نظر زیر ساخت شبکه انتقال گاز، تربتجام بحرانیترین شهر کشور است. شهرستان ۲۲۰ هزار نفری تنها با یک خط لوله ۱۰ اینچی تغذیه میشود که این لوله حتی توانایی تغذیه شهروندان داخل شهر را هم ندارد. تقویت این خط از ادوار گذشته در دستور مسئولان بوده و ما هم در دولت سیزدهم، در سفر رئیس جمهور به تربتجام این مورد را پیگیری کردیم.
وی بیان میکند: خوشبختانه با سفر وزیر نفت، عملیات اجرایی خط لوله ۱۶ اینچی از مسیر عسلویه-مشهد با اعتبار ۵۰۰ میلیارد تومان آغاز شد که نیاز شهرستان تا ۲۰ سال آینده را برطرف خواهد کرد.
او با بیان اینکه بابت تمام سختیهای روزهای اخیر از مردم پوزش میطلبیم و عذرخواهی میکنیم، عنوان میکند: ما هیچ دخل و تصرفی در قطع یا وصل گاز در محلات مختلف شهرستان نداریم و گاز سیال است و به لحاظ شبکه انتقالی که دارد ممکن است حتی در شرایط قطعی گاز هم برخی کوچه یا خیابانها گاز داشته باشند. در این روزها تلاش کردیم سوخت جایگزین، رایگان در اختیار مردم قرار گیرد و تا امروز -دوشنبه- ۱۵۰ هزار لیتر نفت و ۶۵ هزار گاز مایع توزیع شده است.
حسن افتخاری، مدیرعامل شرکت گاز خراسان رضوی هم دو شنبه شب در مصاحبهای اعلام کرد با اقدامات انجام شده تا ساعت ۲۲ دوشنبه گاز ۸۲۰۰ مشترک تربتجامی وصل شده است و تلاشها برای وصل گاز در تمام مناطق شهری ادامه دارد.
مردم این روزها با سرمای استخوان سوز، در حالی با مشکل قطعی گاز دست و پنجه نرم میکنند که شهرهای بسیاری در خراسان رضوی با قطع گاز مواجهاند. سرپرستان خانوادهها برای تهیه مایحتاج زندگی ساعتها وقت خود را در صفهای طولانی میایستند، تا اقلام مورد نیاز را بخرند و به خانه ببرند.
در برخی از شهرها مانند تربتجام این روزها تا چشم کار میکرد آدمهایی را میدیدی که در صف نفت و پر کردن کپسول گاز اوقات میگذراندند. برخی را هم میدیدی که برای خرید کرسی و بخاری برقی از این مغازه به آن مغازه میرفتند یا دغدغه تهیه نان داشتند.
هر کس چیزی میگفت، یکی یاد اوایل انقلاب افتاده بود که گالنهای نفت قطار میشدند و مردم پشت سر هم صف میبستند، یکی از شباهت وضعیت این روزهای مردم با جنگ زدهها چیزی میگفت. خلاصه تعطیلات اجباری فرصتی برای هیچ کار نگذاشته بود جز فکر چاره برای تهیه وسایل گرمازا، نان و ...
حاکم شدن سرما بر شهرها موجب شد؛ بخاریهای نفتی قدیمی طرفداران زیادی پیدا کند، وقتی با برخورداری از نعمت گاز، به مرور آنها را مفت به سمساریها بخشیدیم فکر این روزها را نمیکردیم که همانها را ممکن است به صدها برابر و تا ۵۰۰ یا ۶۰۰ هزار تومان و حتی بیشتر به خودمان بفروشند، این روزها بخاریهای برقی از همه بیشتر منزلت یافتند و برای داشتن یک عدد بخاری برقی تا یک میلیون تومان و بلکه بسیار بالاتر باید بپردازی آن هم به چه سختی و با چه مکافاتی.
برای تهیه کرسی هم داستان همین بود، پایههای چوبی کرسی گران و بازار نجارها سکه شد و یکباره قیمت کرسیها تا دو برابر رسید. بماند که در این وانفسای قطعی گاز، برخی شهروندان با ترکیدگی لولههای آب هم مواجه گردیدند.
حرفهای ضد و نقیض در بحران گاز
سرمای هوا بیداد میکند اما بخاری و لوازم گرمایش حداقلی خاموش است. یک چراغ نفتی تنها سرمایه بسیاری از مردم در این روزهای برفی است که مجبورند علاوه بر گرم کردن خانه برای پخت و پز هم از آن استفاده کنند، حمام و آب گرمکن پیش کش، انگشتان دو دست از سردی آب تیر میکشند، اعضای خانواده با قیافههای کثیف و به هم ریخته حوصله هیچ کاری ندارند، با هزار بدبختی، کرسی کهنه زهوار در رفتهای تهیه کرده و زیر آن چمباتمه زده و به بانیان این رویداد غافل گیر کننده چند ناسزا نثار میکنند.
برف همه جا را گرفته و من نمیخواهم با وجود سفید پوش شدن شهر از برف، سیاه نمایی کنم؛ اما طاقت نیاوردم و به مشکلاتی که طی این چند روز برای مردم به وجود آمده؛ فکر کردم و انگشت به دهان از عملکرد مدیریت بحران شدم، به این فکر کردم اگر کشور ما در مناطق سردسیری از اروپا و روسیه قرار داشت باید نیمی از سال را در تعطیلات به سر میبردیم.
برخی مسئولان برای بسیاری از شهرستانها که این روزها با مشکل بیگازی مواجهاند قرار گرفتن در پایان خط انتقال و لولههای تنگ را بهانه میکنند، البته در این که همه مسئولان زحمتهایی کشیدند، شکی نیست اما به یقین با «دستپاچگی» و «منفعلانه» عمل کردن، کار چندانی صورت نمیگیرد. باید با انتخاب مدیرانی درست و کارآزموده و متعهد و متخصص و شایسته و کارآمد از بحران در مدیریت بحران کاست.
در این میان، خیلیها از برف و سرما و بحران قطع گاز سوء استفاده کرده و اجناس خود را به چندین برابر قیمت به فروش رساندند. شهرداریها خیابانهای اصلی را برفروبی کرده و چندین بار شن پاشید اما در خیابانهای فرعی و کوچهها، یخزدگی و لغزندگی مشکلات زیادی برای مردم به وجود آورد.
غم نان و هزار مشکل دیگر
زیر کرسی جا خوش کرده بودم، اما سردی اتاق، مجال فکر کردن نمیداد در این میان واژه عدالت به نظرم خیلی زیبا آمد؛ اما یادم آمد، جایی خوانده بودم که اولین راه رسیدن به عدالت، صداقت با مردم است. آنچه در بحران اخیر قطع گاز کمتر آن را مشاهده کردیم. همه حقیقت قطع گاز را قبول داشتند اما برخی به جای آنکه علت اصلی را به مردم بگویند و فکری برای رفع مشکل مردم بنمایند آن را به تنگ و باریک بودن لولهها نسبت دادند که حقیقت نداشت، البته کارشناسان شرکت گاز علت افت فشار را قطعی گاز از سوی ترکمنستان میدانستند، به هر حال در این میان هر کسی از ظن خود به دنبال دلیلی برای بروز مشکل بود و کسانی که فرصت را مناسب دیدند، رنگ و لعاب سیاسی هم به این رویداد دادند و حتی پشت پردههایی ساختند.
مدیریت بحران و کاستیهایش
در میان اطلاعات و اخبار مطالب مربوط به پروژه گازکشی شهری چون تربتجام و برخی روستاها را دنبال میکردم با این اعتقاد که عدالت، فقط عدالت اقتصادی و توزیع پول بین مردم نیست شهروندان به عدالت اجتماعی، سیاسی، قضایی و حقوقی و مدیریتی نیاز دارند و از آنجا که برای رسیدن به عدالت باید شفافسازی نمود، به نظرم آمد باید مسئولان هر شهر با صراحت همه آنچه در این بحران بر شهروندانشان گذشته را به مراجع بالاتر واگویه مینمودند تا مردم میتوانستند به عنوان قاضی با انصاف به عدالت حکم دهند.
قریب دو هفته از تعطیلی دانشگاهها و مدارس آنهم در فصل امتحانات دانش آموزان میگذرد و تعطیلات اجباری، بهترین موقعیت را برای کارهای شیطنتآمیز کودکان و نوجوانانی فراهم آورده، آنها از درس و مشق و کتاب دور شدهاند تا دوباره مدرسهها دایر شود و از نظر درسی به وضعیت قبل تعطیلات برگردند زمان میبرد، شهروندان هم که با ساعتها وقت سپری کردن در صف نان، نفت و گاز و... دیگر رمقی برایشان نمانده است منتظرند ببینند در این گیرودار چه بر سر شهرشان میآید و حالا که با سرما و یخبندان و قطعی گاز مواجهاند امیدوارند طی چند روز آینده بقیه امور روزمره زندگیشان، روال عادی به خود گیرد.
در واقع اگر قرار است ستاد بحران دست به کار شود همه باید دست به دست هم دهند و به طور منسجم امور را مدیریت کنند وگرنه چنانچه هر نهاد و ادارهای که مدعی انجام وظایف خود باشد و به سایر ادارات هم کاری نداشته باشد، امور به خوبی پیش نمیرود جز نارضایتی مردم نتیجه دیگری به بار نخواهد آورد.
قصه قطع گاز برخی شهرها مثل تربتجام، تایباد، خواف و... هنوز به پایان نرسیده است و همه آنها که از خانه بیرون رفتهاند و در سرما و یخبندان زمستان در صف نان و ... ایستادهاند و یا در به در به دنبال بخاری برقی و کرسی و ... اند به خانه نرسیدهاند و چشم انتظارند ببینند تمهیدات مدیریت بحران کارساز میشود و بالاخره پس از چند روز از بروز این بحران، اوضاع شهرشان رو به راه میگردد یا ...
انتهای پیام