یک استاد دانشگاه:

پیامبر (ص) در مسائل اجتماعی قائل به مشورت بودند

یک استاد دانشگاه تهران ضمن اشاره به رویکرد عقلانی پیامبر(ص) در حل مشکلات جامعه و مدیریت آن گفت: پیامبر(ص) در یک جامعه، نظامی ایجاد کرد که گروه‌های مختلف در کنار هم زندگی کنند و همزیستی مسالمت‌آمیز داشته باشند.

به گزارش ایسنا، مجید معارف -استاد دانشگاه تهران- در دومین همایش «قرآن و عترت از منظر اسلام شناسان ایران و جهان» عنوانی که برای این بحث انتخاب کرده بود ارزش تعقل در اسلام و مواجهه عقلانی رسول خدا(ص) با حوادث اجتماعی عصر خود بود.

در این بحث که ارزش تعقل در قرآن است در حد یک الی دو نکته به شرح ذیل بیان شد: 

تعقل به کارگیری عقل در امور زندگانی و کشف احکام دینی است چون یکی از منابع چهارگانه فقه که در اصول فقه خیلی درباره آن بحث است «عقل» است. طبعا این مبتنی بر یک مبنا است و آن حجیت و اعتبار و اصالت عقل است. در همان روایات عقل و جهل، حدیث معروف امام کاظم(ع) تلالو خاصی دارد که حضرت می‌فرمایند خداوند دو حجت دارد یکی ظاهری و یکی باطنی، حجت باطنی عقل است و حجت ظاهری انبیا و ائمه. در این روایت از عقل به عنوان یک حجت تعبیر شده است. اتفاقا همین معنا در حدیثی از امام رضا(ع) مورد تاکید قرار می‌گیرد و می‌فرماید عقل حجت است و عقل است که به واسطه آن خدا پرستیده می‌شود. از اینگونه تعابیر در قرآن و روایات بسیار زیاد است.

خود آیه «وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ» دلیلی بر حجیت عقل است. این آیه بیان می‌کند ما یک حجت نقلی و دریافتی داریم و یک حجت عقلی داریم که اگر اهل جهنم به هرکدام از این دو حجت تمکین می‌کردند و فرمان می‌بردند سر و کارشان به جهنم نمی‌افتاد. در روایات اصول کافی دو جا آمده است که وقتی سوال می‌شود عبادت چه ارتباطی با عقل دارد امام می‌فرمایند کسی که عبادت کند ولی عقل نداشته باشد خیری در پی ندارد. در روایت دیگری می‌خوانیم هر خیری در سایه عقل به دست آوردنی است و کسی که عقل ندارد دین ندارد.

حال می‌خواهم درباره مواجهه عقلانی پیامبر(ص) در حوادث اجتماعی صحبت کنم. به نظر من مواجهه عقلانی رسول خدا با حوادث دوران زندگی‌شان حداقل بر پایه سه اصل متکی بوده است: اصل اول همزیستی مسالمت‌آمیز گروه‌های اجتماعی در یک جامعه با اختلافات سلیقه‌ای و حتی اعتقادی است. پیامبر(ص) به این مطلب فکر می‌کرد و در یک جامعه نظامی ایجاد کرد که گروه‌های مختلف در کنار هم زندگی کنند و همزیستی مسالمت‌آمیز داشته باشند. 

اصل دوم اعتقاد به شور و مشورت بود و این مشورت تشریفاتی نبود به این معنا که پیامبر(ص) مشورت کند ولی کار خودش را بکند. آیه شریفه می‌فرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ». این مشورت در سیره پیامبر(ص) یک امر حقیقی بود و یک مسئله تشریفاتی نبود. همه تواریخ نوشتند نظر شخصی پیامبر(ص) این بود که در جنگ احد مسلمانان در مدینه بمانند ولی برخی گفتند خارج از مدینه بجنگیم، پیامبر(ص) هم همین نظر را پذیرفتند. ناکامی در جنگ احد به دلیل استفاده از مشورت اصحاب نبود بلکه دلایل دیگری داشت. علی رغم اینکه ایشان پیامبر خدا بودند ولی در مسائل اجتماعی قائل به استفاده از مشورت بودند.

مورد سوم اصل مدارا با مردم حتی مخالفان و مقدم داشتن صلح بر جنگ است. در جهان‌بینی اسلامی در کنار هشیاری‌هایی که باید داشته باشیم، باید توجه کرد که نظر قرآن تقدم صلح بر جنگ است. پیامبر(ص) همواره قائل به صلح و مدارا بودند و با مردم مدارا می‌کرد چه در زمانی که در مکه بود و چه زمانی که در مدینه بودند. پیامبر(ص) هم در برخورد با دشمنان اهل صلح و مدارا بود و هم در برخورد با مومنین. تاریخ هم نشان داد صلح مبین پیامبر(ص) در صلح حدیبیه بود.

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۲۱ دی ۱۴۰۱ / ۱۶:۳۲
  • دسته‌بندی: دین و اندیشه
  • کد خبر: 1401102114499
  • خبرنگار : 71461

برچسب‌ها