قلعه تاریخی ابرندآباد شاهدیه از قلاع شاخص دوره ساسانی در استان یزد است که در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
این قلعه که در هفتم ۷ مهر ۱۳۸۱ با شمارهی ثبت ۶۳۱۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده، دقیقاً رو به روی شهردای شاهدیه واقع شده و هر چند دارای ظاهری مرمت شده است ولی از درون با گذر زمان تقریباً تخریب شده و چیزی از آن به جا نمانده است به طوری که محوطهای خالی و منحصر به دیوارهای قلعه را شامل میشود.
این بنای تاریخی زیبا توسط ابرند یکی از سرهنگهای ایراندخت دختر خسروپرویز ساخته شده است؛ میگویند هنگامی که خسروپرویز یزد را به عنوان هدیه به دخترش داد، ایراندخت ابرند را مأمور رسیدگی و سر و سامان دادن به املاکش در یزد کرد. هنگامی که کار ابرند در یزد تمام شد، در نزدیکی این شهر به روستایی خوش آب و هوا برخورد کرد و در آنجا قلعهای ساخت و نام خود را بر آن نهاد.
این قلعه که در زمینی به مساحت ۵۰۰ مترمربع بنا شده، تماماً از خشت و گل و در دو طبقه ایجاد شده است. سر در قلعه تاریخی ابرند آباد در سه طبقه ساخته شده است. از طبقه اول این بنا تنها یک راهروی کمعرض که در چهار بدنه بنا ادامه یافته و دریچههایی به سمت داخل قلعه دارد به جا مانده است. چهار برج دایرهای شکل در چهار گوشه این بنا ساخته شده است.
در ضلع شمالی و جنوبی این بنا و در میان دو برج کناری یک برج با قطر کمتری نیز بنا شده است. این قلعه تا نیمهی اول قرن دوم هجری همچنان پابرجا بوده و از آن استفاده میشده است. هنگامی که ابومسلم خراسانی بر علیه حکومت بنیامیه قیام میکند، احمد محمد زمجی به حکومت یزد و اصفهان میرسد. با ورود وی به یزد، اعلا طوفی حاکم اموی یزد فراری شده و در همین قلعه تحصن میکند.
در حال حاضر این قلعه توسط دو پیمانکار در حال مرمت است که یکی از آنها مرمت بخش سر در و جبهه غربی قلعه را برعهد دارد و دیگری نیز در جبهه شرقی مشغول به مرمت است.
پیمانکار جبهه شرقی در حالی موظف به مرمت و بازسازی دیوار غلامگردان این قلعه شده است که هیچ بنای ثبتی بدون طرح مرمت مصوب، مجاز به مرمت یا بازسازی یا کاوش و حفاری نیست و این موضوع در عملیات مرمت این بنا کاملاً مشهود است یا اگر طرحی هم وجود داشته باشد، بنا به اظهارات کارشناسان و فعالان میراث فرهنگی به صورت غیراصولی در حال اجراست.
نمونه این مرمت غیراصولی بازسازی مرمت دیوار غلامگردان از شروع دیوار سردار تا پایان آن که به برج جبهه جنوبی خندق متصل میشود، است در حالی که اکنون از جبهه شمالی که چسبیده به دیوار سردر شروع شده و تا انتهای جبهه شرقی در حال بازسازی است.
لایه حفاظتی کاهگل که اکنون ترک ترک شده نیز نمونه دیگری از مرمت غیر اصولی این بناست که علت آن نیز نامناسب بودن ملات به دلیل گل نامناسب و کم بودن کاه اتفاق افتاده و علاوه بر این نیز دیوار بازسازی شده از دیوار قدیمی دچار درز و فاصله شده و هر لحظه امکان تخریب آن و حتی آسیب جانی برای رهگذران را به همراه دارد.
در دیوار شرقی قلعه نیز اگر به عکس قبل از مرمت(عکس زیر) و نحوه اجرای سازه توجه شود، درخواهیم یافت که دیواری که به برجک دفاعی متصل شده، دارای شیب بوده است ولی پیمانکار به جای اجرای عین به عین، سر خود ارتفاع تمام دیوار را یکسان دیده و اجرا کرده است.
حتی پیمانکار در این بخش از فعالیت مرمتی خود، بقایای برجی که بخشی از آن زیرزمین و زیر ریگهای روان پوشانده شده بود را به صورت غیرقانونی و بدون داشتن طرح، حفاری و کاوش و تخلیه کرده است.
این اقدام مجرمانه و کاوش غیرقانونی موجب آسیب به بنا میشود چرا که اگر خیلی زود جهت تهیه یک لایه حفاظتی کاهگلی روی این بخش اقدام نشود با توجه به سازگاری نداشتن با شرایط محیطی یا به اصطلاح «هوا خور» شدن، بدنه را دچار آسیب و ریزش و ترک خوردگی خواهد کرد. ضمن این که خشتهای تاریخی زیادی از درون این محل خارج و از بین رفته است.
معمولاً در فرایند مرمت یک بنا، ابتدا مطالعه صورت گرفته و سپس در مورد آن اقدامات باستانشناس با حضور افراد متخصص در این بخش انجام میشود ولی در مورد ذکر شده، اصلاً مشخص نیست قصد این حفاری چه بوده و آیا اشیائی نیز در داخل این حفاری کشف شده یا اصلاً سالم مانده است؟ و سئوال مهمتر این که متولیان حفظ میراث فرهنگی چرا هیچ واکنش و برخوردی نسبت به این اقدام غیرمجاز صورت نداده و نمیدهند؟
نکته غم بارتر، فعالیت بعضاً اتباع در عملیاتهای مرمتی اینچنینی است لذا نمیتوان توقع داشت وقتی یک کارگر بدون نظارت باستانشناسان و به صورت غیرقانونی اقدام به این قبیل کاوشها و کندهکاریها میکند، آیا در صورت یافتن یک شی تاریخی از این سرزمین، آن را تحویل خواهد داد یا ...!؟
علاوه بر اینها برخی شواهد مربوط به مرمت در این جبهه نشان میدهد که خشتهای اول عملیات مرمت دیوارها عملاً با حفاری اندک و بدون رسیدن به پیهای قبلی، انجام گرفته است.
نکته جالب دیگر در جریان عملیات مرمت این قلعه تاریخی ثبت ملی شده این است که دور تا دور خندق که یک محوطه باستانی به شمار میآید را با تراکتور یا لودر کاملاً صاف شده و توپوگرافی اصلی این بخش از بنا را نابود کردهاند که البته در این رابطه نه پیمانکاران و نه متولیان این حوزه پاسخ قانعکنندهای ارائه نمیکنند.
تصاویر زیر مربوط به جبهه شمال شرقی سر در قلعه که از داخل غلامگرد و دیوار قلعه تیغ انداخته و صاف کردهاند و حتی خاک اضافی را به بیرون از بنا جابجا کردهاند.
این افراد در حین به هم زدن توپوگرافی اصلی و صاف کردن محوطه بنا نیز به یک اتاقک که زیر خاک بوده نیز برخورد کرده و متاسفانه این اتاقک را نیز از زیر زمین بیرون اوردهاند.
این وقایع در حالی در شهر تاریخی شاهدیه یزد در حال اتفاق است که اخیراً نیز گزارشی از تخریب و غارت تپههای باستانی بافت تاریخی این شهر در ایسنا منتشر شد ولی مسئولان و متولیان امر آن را پشت گوش انداختهاند به طوری که هنوز هم شاهد فعالیت سودجویان میراث فرهنگی در این شهر در غفلت و نبود نظارتهای مسئولان هستیم.
انتهای پیام