/گزارش-اسپوتنیک/

چگونه اعدام صدام سیاست خارجی آمریکا را دگرگون کرد

"روز جمعه گذشته مصادف با سالگرد اعدام صدام، دیکتاتور سابق عراق بود؛ اما به دار آویخته شدن صدام توسط رژیم اشغالگر آمریکا چه تاثیری بر عراق داشت و چگونه سیاست خارجی آمریکا را تغییر داد؟"

به گزارش ایسنا، خبرگزاری اسپوتنیک در گزارشی که به مناسبت سالگرد اعدام صدام در آخرین روزهای سال ۲۰۰۶ و در تاریخ ۳۰ دسامبر آن سال منتشر کرد، نوشت:  "زنده باد مردم! زنده باد ملت عرب! زنده باد امت! لعنت به سگ‌های خودفروخته‌ای مثل تو! بگذارید خائنان ویران شوند! خدا بزرگ است!...پایان کارتان نزدیک است، خواهید دید. این وطن مال ماست!...فکر نکنید مساله تمام شده است. این تازه شروع کار است!"

اینها صحبت‌هایی هستند که صدام در پنجم نوامبر ۲۰۰۶ خطاب به قاضی دادگاهش که او را از بابت جنایات علیه بشریت، جنایات جنگی و نسل کشی در رابطه با اعدام ۱۴۸ شیعه توسط دولت عراق در کشتار دجیل در ژوئیه ۱۹۸۲ گناهکار شناخت، با فریاد ایراد کرد.

صدام در طول این محاکمه‌اش در بازه اکتبر ۲۰۰۵ تا دسامبر ۲۰۰۶ لجباز بود، حرفهای طعنه‌آمیز زد و همکاری نکرد و اصرار داشت که طبق قانون اساسی رئیس جمهور عراق است. او گفت "نه نهادی که این دادگاه را تعیین و به آن مجوز داده و نه تجاوزگری پشت آن" را به رسمیت نمی‌شناسد. صدام بارها خطاب به قاضی خندید و کشتار دجیل را با سرکوب فلوجه توسط آمریکا در سال ۲۰۰۴ مقایسه کرد؛ سرکوبی که به گفته یک شاهد وکلای مدافع، باعث "محو شدن شهر از نقشه" پس از کشته شدن چهار آمریکایی توسط "شورشیان" شد.

اعدام صدام توسط رسانه‌های آمریکایی و اروپایی به عنوان "پایان یک دوران" برای عراق و همین طور به عنوان "پایان تلخ برای این رهبر ۶۹ ساله که سه رئیس جمهور آمریکا را آزار داد و برای سه دهه با رعب افکنی بر عراق حکومت کرد" تحسین شد.

عراق بی ثبات شد

اما صرف نظر از رضایت شخصی جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور اسبق آمریکا و کارمندانش در آن لحظه  - که نقطه اوج جنگ آمریکا علیه عراق بود – این اعدام هیچ آرامش طولانی مدتی برای مردم عادی عراق و نیروهای اشغالگر آمریکایی که با بدترین دوره شورشها در این کشور از زمان آغاز حمله به عراق در مارس ۲۰۰۳ مواجه شده بودند، ایجاد نکرد.

پنتاگون سال ۲۰۰۶ را به عنوان یکی از خونین‌ترین سال‌های خود در تاریخ ارتش آمریکا با ۸۲۳ کشته به پایان رساند در حالی که در سال بعد از آن متحمل مرگ  ۹۰۴ سرباز دیگر شد. تا زمان خروج آمریکا از عراق در سال ۲۰۱۱، در اثر این جنگ اشغالگرانه حدود ۴۴۹۲ سرباز آمریکایی کشته، ۳۲۲۲۲ نیروی آمریکایی مجروح و ده‌ها هزار نفر دیگر از آنها گرفتار مشکلات روانی ناتوان کننده مانند اختلال استرس پس از سانحه و افکار خودکشی شدند. یک مطالعه حیرت آور در سال ۲۰۲۱ نشان داد که حدود ۳۰۱۷۷ سرباز آمریکایی مشغول به خدمت و کهنه سربازان آمریکایی مربوط به دوران‌های جنگ عراق و افغانستان در فاصله سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ خودکشی کرده‌اند.

تلفات عراقی‌ها نیز آن‌قدر شدید بود که بحث‌های تندی در مورد ابعاد این تلفات تا به امروز ادامه دارد و تخمین‌ها درباره این تلفات از ۴۶۱۰۰۰ تا بیش از یک میلیون تن متغیر است. عراق قبل از این جنگ ۲۵.۶ میلیون نفر جمعیت داشت. حمله آمریکا به عراق مشهور به عملیات "شوک و وحشت" به درگیری شدید بین نیروهای آمریکایی و نیروهای وفادار به حزب بعث طرفدار صدام، شورشیان سنی و مخالفان شیعه منجر شد و تا شش میلیون نفر را مجبور به ترک خانه‌های خود کرد. زیرساخت‌های عراق که قبل از این جنگ ضعیف بودند مخروبه شدند و ده‌ها هزار خانه ویران شده یا به شدت آسیب دیدند. بیمارستان‌ها و مدارس بدون آب لوله کشی ماندند، شبکه‌های برق رسانی و بهداشتی در هم شکستند و کشور عراق دچار شیوع وبا، حصبه و دیگر بیماری‌های کشنده شد.

خاورمیانه بی ثبات شده است

"بدیهی است که جنگ در عراق یک اشتباه بزرگ و سنگین بود، درست است... ما برای این جنگ دو تریلیون دلار بودجه و جان هزاران نفر را صرف کردیم، ما حتی آن کشور را نداریم. ایران در حال تصاحب عراق دارای دومین ذخایر نفت بزرگ جهان است. معلوم است که این جنگ یک اشتباه بوده. جورج بوش اشتباه کرد. ما ممکن است اشتباه کنیم، اما این یکی شاهکار بود. ما هرگز نباید در عراق می‌بودیم. ما خاورمیانه را بی‌ثبات کرده‌ایم." اینها صحبتهایی هستند که دونالد ترامپ در زمان رقابت انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا در مقام یک کاندیدای حزب جمهوریخواه در مناظره با جب بوش گفت.

چه ترامپ را دوست داشته باشید چه از او متنفر باشید، در این موضوع، این سرمایه دار بزرگ حوزه املاک حق داشت. فروپاشی دولت متمرکز در عراق با تصمیم آمریکا برای برچیدن تمام نهادهای تحت رهبری حزب بعث، از جمله ارتش و پلیس عراق وضعیت را بدترکرده و شورشی را به راه انداخت که به تشکیل داعش، که القاعده را در رقابت برای تبدیل شدن به گروه تروریستی سطح بالا در خاورمیانه به چالش کشید، منتهی شد. داعش بین سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۴، در بسیاری از مناطق غرب عراق گسترش یافت و به شمال شرق سوریه راه یافته و جای پایی به دست آورد. این گروه همچنین شبه‌نظامیانی را در افغانستان، پاکستان، یمن، ترکیه، مصر، فرانسه و بسیاری از مناطق شمال و غرب آفریقا از جمله نیجریه که به صورت انفرادی با این گروه بیعت کردند، به دست آورد.

برای بیرون راندن این تروریست‌ها، قابلیت‌های نظامی و اطلاعاتی دولت‌های سوریه و عراق، نیروی هوایی، مستشاران روسیه و ایران، نیروهای جنبش حزب‌الله و نیروهای ائتلاف آمریکایی به کار گرفته شدند.

جنگ علیه داعش سبب شد بیش از ۱۰ میلیون غیرنظامی سوری و عراقی آواره و بیش از ۴۵۰۰۰ غیرنظامی در دو کشور کشته شوند؛ از میان این کشته‌ها، تعداد ۱۳۰۰۰ نفر در اثر حملات هوایی ائتلاف تحت رهبری آمریکا کشته شدند و وضعیت انسانی در هر دو کشور رو به وخامت است.

حیدر العبادی، نخست وزیر سابق عراق در دسامبر ۲۰۱۷ پیروزی نهایی بر داعش را اعلام کرد و دونالد ترامپ هم در دسامبر ۲۰۱۸ مدعی پیروزی بر این تروریست‌ها در سوریه شد و خروج آمریکا از این کشور (که هرگز انجام نشد) را اعلام کرد.

چگونه عراق، آمریکا را مجبور به تغییر سیاست خود کرد

جمله صدام در زمان محاکمه‌اش یعنی "این تازه شروع کار است!" پیشگویانه از آب در آمد. آمریکا پس از حمله به عراق، برکنار کردن صدام و اعدام او در ملاء عام، هرگز تهاجم گسترده‌ای را به کشور دیگر آغاز نکرد. در عوض، واشنگتن عملیات‌های مداخله جویانه خود را به فاز بمباران‌های گسترده (لیبی در سال ۲۰۱۱)، حملات با هواپیماهای بدون سرنشین (یمن از ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۰)، تامین مالی شورش‌های شبه نظامی تروریستی و ارتش‌های نیابتی (سوریه، اوکراین)، دامن زدن به انقلاب‌های رنگی و کودتاها (از سال ۲۰۰۰ تا کنون و در کشورهایی همچون اوکراین، مولداوی، قرقیزستان، گرجستان، میانمار، تونس، مصر، و بولیوی) و استقرار محدود و اغلب مخفیانه نیروهای نظامی تغییر داده است.

اوضاع می‌توانست اکنون خیلی بدتر باشد. اگر جنگ عراق موفقیت چشمگیری که کاخ سفید تحت رهبری بوش به آن امیدوار بود را رقم می‌زد، کاملاً محتمل بود که حمله آمریکا به مهد تمدن باستانی بین‌النهرین  یک پله از استراتژی کنترل کامل آمریکا بر سراسر خاورمیانه از آب در بیاید.

وسلی کلارک، ژنرال سابق ارتش آمریکا و فرمانده عالی سابق ائتلاف ناتو در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۰۷ گفت: "حدود 10 روز پس از حملات ۱۱ سپتامبر به پنتاگون رفتم و [دونالد] رامسفلد، وزیر دفاع وقت آمریکا و [پل] ولفوویتز، معاون او را ملاقات کردم و بعد تعدادی از افراد ستاد مشترک که قبلاً برای من کار می‌کردند را دیدم، یکی از ژنرال‌ها به من گفت، ما تصمیممان را گرفته‌ایم، به عراق حمله می‌کنیم. این صحبت در تاریخ ۲۰ سپتامبر یا حوالی این تاریخ مطرح شد. پرسیدم، اطلاعاتی پیدا کرده‌اید که صدام را با القاعده مرتبط می‌کند؟ او جواب داد نه، نه، هیچ چیز جدیدی در این مورد وجود ندارد. فقط تصمیم گرفته‌ شده با عراق وارد جنگ شوند. حدس می‌زنم موضوع این است که ما نمی‌دانیم در برابر تروریست‌ها چه کنیم، اما ارتش خوبی داریم و می‌توانیم دولت‌ها را سرنگون کنیم."

وسلی کلارک افزود: "چند هفته بعد این ژنرال را دیدم. آن زمان در حال بمباران افغانستان بودیم، پرسیدم آیا ما هنوز قرار است با عراق بجنگیم؟ و او گفت: حتی از این بدتر است. به سراغ میزش رفت و کاغذی را برداشت و گفت، این را امروز از طبقات بالا به این پایین آوردم. (منظور دفتر وزیر دفاع است) این یادداشتی است که توضیح می‌دهد چگونه قرار است هفت کشور را در عرض پنج سال تصرف کنیم که با عراق شروع شده و سپس سوریه، لبنان، لیبی، سومالی، سودان و در آخر به ایران می‌رسد."

 با در نظر گرفتن کشتار انسانی، ویرانی‌های مادی و اختلالات ژئوپلیتیکی ناشی از حمله آمریکا که عراق و کلیت خاورمیانه را در زمان ما تکان داد، تصور کنید اگر عراق به راحتی سقوط می‌کرد و دولت بوش به دستور کارش ادامه می‌داد، چقدر اوضاع بدتر می‌شد.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۱۲ دی ۱۴۰۱ / ۱۷:۱۵
  • دسته‌بندی: گزارش و تحلیل
  • کد خبر: 1401101207447
  • خبرنگار : 71415