شهید غلام علی ابراهیمی در هفتم تیر ۱۳۳۶ در قم به دنیا آمد و در ۲۶ فروردین ۱۳۶۷ در والفجر۱۰ در حلبچه به شهادت رسید و در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) آرام گرفت.
برشی از وصیتنامه شهید غلامعلی ابراهیمی:
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام و درود فراوان به امام زمان (عج) و با سلام و درود بر پیشتازان انقلاب اسلامی که در رأس آنها قائد اعظم امام خمینی پرچمدار حماسهآفرین حسینی که برای پیشبرد هدفهای اسلام عزیز بر طاغوت و طاغوتیان پیروز گشته و چون ابراهیم بتشکن تمامی بتها که در رأس آنها آمریکای جهان خوار بود درهم شکست و میرود تا پرچم اسلام را در تمام نقاط جهان به اهتزاز درآورد.
با درود بیپایان بر شهدای راه حق و حقیقت که مقصدی جز برپایی اسلام و فرمان خدا نداشتند و نور پرفروغ را بر جامعه اسلامی بخشیدند که تا ابد باقی خواهد ماند همانهایی که با ندای تکبیرشان پایههای کاخ کفر و جور را ویران کرده و با درود بر آنان که راه رستگاری را بر جهاد فی سبیلالله دیدند.
با درود فراوان بر ملت غیور ایران بخصوص خانواده معظم شهدا و مفقودین و اسراء و جانبازان و آن خانوادههایی که نور چشمان خود را به سوی جبهههای حق علیه باطل هدایت میکنند و زمانی که خبر شهادت فرزندانشان را میشنوند سجده شکر بجای میآورند و امام عزیز بهتر از جانمان را دعا میکنند.
وصیت خود را شروع میکنم و توصیه میکنم به کسانیکه جبهه را درک نکردهاند یک قدمی در این سرزمین بگذارند و ببینند که ملت حزبالله در همه جا حضور دارند. این شیران روز و زاهدان شب بالای هر ارتفاع و شیار هر کوه، در سینه هر صحرا، در پهنه هر دشت، در کنار هر رودخانه، پشت هر خاکریز، درون هر سنگر غرب تا جنوب کوچک و بزرگ پیر و جوان، شهری و روستایی و... از همه جا آمدهاند از روستاها، از پشت نیمکتهای کلاس درس، از کارخانهها، از ادارات و نهادهای انقلابی، از انجمنهای اسلامی، از حجرههای مدارس علمیه از پشت ترازو از کسبوکار خود از آزمایشگاه و دانشگاه خلاصه هر جا که فکرش را بکنید همه هستند.
کارشان از رانندگی و آبرسانی گرفته تا خطشکنی در شب حمله از آشپزی گرفته تا سنگر کنی، از دژبانی گرفته تا شناسایی منطقه از خیاطی، تعمیرکاری، نجاری و بنایی گرفته تا دیدهبانی و آرپیجی زنی از کارهای تبلیغی گرفته تا تخلیه اسراء از تابلوسازی و کارهای فرهنگی گرفته تا مخابرات و بیسیم. از کارهای مربوط به اورژانس و تخلیه مجروح گرفته تا تخلیه شهدا و ستاد معراج شهدا (که افتخار این بنده در این بود) و خلاصه کم جهاد است و شهادت منافقین و افراد کوردل بدانند مگر اینها کار و زندگی و زن و بچه ندارند. آگاه باشید که جهاد در راه خدا هم کار است بلکه بالاترین کارها زندگی واقعی در جبهه است.
بدانید که این رزمندگان عزیز هستند که با یاری خداوند طی چند حملهای که در این مدت جنگ داشتهاند مناطق کشور را از لوث وجود قوای کفر صدامی پاکسازی کرده و هزاران کیلومتر از اراضی کشور اسلام را آزاد کرده و مردانه ایستادهاند و از توپ و تانکها و بمبها و موشکها و سلاح شیمیائی نهراسیدهاند و بر دشمن زبون پیروز گشته و با این کارشان قدرت رزمی خود را به اثبات رساندند و به جهانیان نشان دادند که میتوانند پشت دشمن را به خاک بمالند و میروند تا انشاءالله ارتش بیست میلیونی را به ارتش صد میلیونی از خود و کشورهای اسلامی تبدیل کنند و با این ارتش و سپاه عظیم اسلامی علاوه بر آزاد کردن قدمی عزیز به یاری مظلوم بر زمین افتاده در هر گوشه جهان میشتابند تا دیگر استکبار جهانی در فکر تجاوز به هیچ کشوری نیفتد.
ای ملت عزیز مسلمان شهیدپرور همچنین برپا برجا باشید و سست نشوید مبادا این روحیه انسانی و اسلامی خود را از دست بدهید مواظب باشید و بدانید که انقلاب است این انقلابی که ما هنوز پی به عظمتش نبردهایم و اگر شما اسلام را میخواهید اسلام سرمایه میخواهد و ما باید از همه چیز خود بگذریم این دو روز دنیایی مادّیت و ذلتبار را رها کنیم و از جان و مال ناقابلمان بگذریم تا انشاءالله در دنیا و آخرت سعادتمند و روسفید باشیم وای به حال ما که اگر این انقلاب عزیز به انحراف کشیده شود وای به حال ما که در این امتحان سرنوشتساز پیروز نشویم وای به حال ما که در این جنگ بین اسلام و کفر به پیروزی نهائی نرسیم.
ولی این بزدلان و کوردلان که فقط به این دنیا دلبستهاند و همیشه و در همه جا جز نق زدن و کارشکنی و تضعیف کردن عدهای سادهدل کار دیگری از دستشان برنمیآید این را بدانند مخالفین جمهوری، منافقین، سپهسالارها که در پاریس و مالک دیگر به آن زندگی حیوانی و پست خود بسر میبرید این را بدانید همانطور که قرآن وعده داده ما پیروزیم ما تا این ملت غیور حزبالله در صحنه را داریم ما تا این جوانان بسیجی و تا این ارتش ساخته شده و غیور و تا این برادران عزیز از جان گذشته سپاهی را داریم محال است شکست بخوریم. بیایید و به خود آیید کمی فکر کنید و بیندیشید و دست از این راه شیطان بردارید.
پشتیبان انقلاب و روحانیت در خط امام باشید ای ملت ای همه و همه همواره ز جان بر کف بهفرمان امام عزیز این روح خدا و یاران با وفای او باشید زیرا آنها بودند و او بود که با رهبری پیامبرگونهاش ما را از رفتن به سوی هلاکت و سقوط به اوج درجه انسانیت و شرافت رساند و همیشه خواسته شما این باشد که خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار «آمین» و مواظب باشید که یک عده ناآگاه و یک عده گرگانی در پوست میش هستند در بین شما رخنه نکنند و شما را نسبت به روحانیت در خط امام بدبین نکنند همچنانکه در گذشته شاهد آن بودیم که چه تهمتهای ناروایی به شهید بزرگوار بهشتی مظلوم و دیگر یارانش زدند و ما موقعی به این اشتباه پی بردیم که دیگر بهشتیها در میان ما نبودند.
عزیزان بدانید که هرچه داریم از وجود پر برکت آنهاست اگر انسانیت داریم اگر شرف داریم اگر مردانگی و ایثار داریم اگر در جهان مثل آفتاب میدرخشیم همه اثر از وجود چنین رهبری و یاران او است بیایید پشتیبان حق باشید و بدانید که این دنیا مزرعهای است برای آخرت و تا میتوانید در راه خدا قدم بردارید تا بتوانید از آن بذری که در دنیا کاشتهاید در آخرت بهرهبرداری کنید بیایید از عاقبت خود بترسید از دنیای پس از مرگ بترسید تا خداوند شما را دچار آن عذاب دردناک نکند.
خداوندا تو آگاهی که شهدا از ما سبقت گرفتند اقوام و دوستان چه خوب سبقت گرفتند و ما را عقب گذاشتند. خداوندا این توفیق را به من بده و من همپیمان میبندم که راه آنان را ادامه دهم تا به آنان ملحق شوم. (ان شاء الله) عزیزان من ممکن است برای شما سؤال باشد که چرا اینقدر از خداوند تبارک و تعالی درخواست شهادت میکنم. چرا درخواست زنده بودن و خدمت کردن به این انقلاب و جامعه اسلامی را درخواست و تقاضا نمیکنم. باید در جواب به شما عرض کنم اولاً من به خودم نمیبینم که خالصانه در راه اسلام خدمت کنم ثانیاً شهادت در راه خدا تزریق خون است بر پیکر اجتماع این خون شهید است که هر قطرهاش تبدیل به صدها قطره و هزارها قطره بلکه به دریایی از خون میشود و بر پیکر اجتماع وارد میشود.
ثالثاً اولیاء خدا هم شهادت را از خدا طلب میکردند زیرا شهادت هم عمل است و هم تکامل و همچنین شهادت است که به مردم حرکت میدهد به مردم تکامل برای رسیدن به الله میبخشد. البته با تمام این حرفها شهادت برایم خیلی بعید به نظر میرسد ولی به هر حال درخواست کردن عیب نیست آنچه به وحشتم میاندازد روز قیامت و شدت گناهان دنیا و اینکه چه کنم از آتش جهنم رهایی بخشم و تنها راهی که امید رهایی میدهد شهادت است شهادت.
آری عزیزان مرگ خواهد آمد و همه باید برویم نهایت این دنیا صد سال با کمی بیشتر چقدر وحشتآور است و تنگ است که در آخر با کولهباری پر از گناه و معصیت آن هم در بستر بیماری مردن و تا ابد در آتش جهنم سوختن چرا حالا که راه نجات است این تشنگی را با لجن این دنیا برطرف کنیم. چرا از شهادت در راه خدا که شیرینتر و گواراتر از آب خنک در روز گرم تابستان است سیراب نکنیم. خداوندا تو را شکر میکنم که به این راه هدایتم کردی و خداوندا شرمندهام که اگر شهید شوم با ریختن اولین قطره خونم همه گناهانم بخشیده شود و زبانم قاصر است از اینکه چگونه تو را شکر کنم.
پدر و مادرم اگر این بنده حقیر فرزند خوبی و شایستهای برای شما نبودم و نتوانستم آن زحمات شبانه روز و آن زحمات دشوار که از دوران کودکی برای من متحمل شدید جبران کنم جداً عذر میخواهم و امیدوارم که مرا ببخشید و همچنین اگر برادر خوبی برای شما برادران و خواهران نبودم.
و تو همسرم اگر همسر شایستهای نبودم و بسیاری از اوقات زندگی شما را تنها گذاشتم مرا ببخشی و میدانم از این تنهایی که انشاء الله برای رضای خدا بوده خوشحالی و اگر بعضی اوقات بد اخلاقی کردم و تو با آن گذشتی که داشتی مرا شرمنده میکردی و تو فرزندم زینب و مهدی جان اگر برای شما پدر خوبی نبودم و نبودم که در تربیت شما آنگونه که مسئولیت پدری داشتم ایفا کنم. مرا ببخشید و باید بدانید که راهتان چه باید باشد و معلم شما چه کسی باید باشد زینب جان و مهدی جان از خداوند متعال میخواهم که راه زینب و حضرت مهدی (عج) را خوب درک و جامه عمل بپوشانید.
سفارش دیگرم این است اگر به صف شهدا پیوستم و به بزرگترین مقام و سعادت رسیدم و شماها که سعادت مرا میخواستید پس مبادا کوچکترین ناراحتی به خود راه دهید و جداً از شما میخواهم که در بین مردم هیچ برایم گریه و زاری نکنید چون هر قطرهای از اشک شما صدها قطره آب جوشی است بر بدن من چرا چون گریه شما باعث خوشحالی دشمنان اسلام میشود.
بفرمایید گریه برای چه برای اینکه من به مقامی بس بزرگ رسیدیم گریه برای اینکه شهدا نزد امام حسین (ع) هستند تقاضا میکنم همچون افراد صدر اسلام صبر و استقامت پیشه کنید تا دشمنان اسلام بدانند که ما سعادت را شهادت و پیروزی اسلام میدانیم ما به این دو روز زندگی غرق در گناه دل نبستهایم به این زندگی مادی که بسیاری از انسانها را به خود جذب کرده و هیچگونه به آخرت خود به آن جهان ابدی نمیاندیشند دل نبستهایم.
خوب عزیزانم گریه در تنهایی و آن هم به یاد و برای امام حسین (ع) به یاد علی اکبر و علی اصغر و حضرت زینب که آن همه مصیبت را متحمل شد و یادآور میشوم که هر وقت به یاد من افتادید و ناراحت شدید سوره والعصر را تلاوت کنید و مطمئناً آرامش پیدا میکنید.
خواهش دیگرم این است که اگر سعادت یاری کرد و شما در صف خانواده شهدا قرار گرفتید شما را به خون پاک مطهر شهدا قسم میدهم که هیچگونه کمکی و انتظاری از مسئولین و کسی نداشته باشید جز کمک روحی و معنوی برای همیشه و از بعضی خانواده معظم شهدا هم عاجزانه میخواهم که سعی کنند اجر و مقامی که در پیشگاه باری تعالی دارند به خاطر بعضی مسائل مادی پایمال نکنند و برای همیشه پشتیبان انقلاب و مسئولین در خط امام باشید و در آخر از خانواده میخواهم سفارشات گذشته را فراموش نکند و از پدر و مادر و اقوام میخواهم که بچهها را تنها نگذارند و مرتب سرکش کنند که احساس تنهایی نکنند و انشاالله در تربیت فرزندان از خانواده تقاضای کوشا بودن را مینمایم.
اگر میخواهید روح من رنجیده نشود مبادا به خاطر این مقدار مال ناچیز که از خود باقی میگذارم مسائلی که مورد رضای خداوند در آن نیست مطرح شود و بدانید که همه این میگذرد فقط نیکی و احسان است که به درد شما میخورد وسایل در خانه هم همهاش در خانه باقی بماند و از آن استفاده کنند. مقداری هم کتاب دارم هر کجا که بیشتر مورد استفاده قرار گرفت بدهید.
فرزندم را آنگونه که خودم آرزو داشتم و میخواستم تربیتش کنم تربیت کنید و همانطور که راه زینب را هم به خوبی درک کند و عمل کند (انشاء الله) همچنین فرزندم مهدی که امیدوارم مورد رضای خداوند و حضرت مهدی (عج) قرار گیرد.
انتهای پیام