به گزارش ایسنا به نقل از ددلاین، اینکه «الخاندرو گونزالس ایناریتو» فیلمساز برنده اسکار و داریوش خنجی، فیلمبردار باسابقه وتحسین شده سینما پیش از همکاری در فیلم «باردو، وقایع نگاری اشتباه مُشتی حقیقت»، هرگز با هم کار نکرده بودند، به نوعی تعجب آور به نظر می رسد. اما هنگامی که آنها برای نخستین بار در فیلم «باردو» نماینده سینمای مکزیک در شاخه بهترین فیلم بینالمللی اسکار ۲۰۲۳، گرد هم آمدند، بلافاصله ذهنهایشان در هم آمیخت و احساس نزدیکی فروانی میان آنها شکل گرفت، بطوری که هر کدام معتقدند گویی برادری را پیدا کردهاند که پیش از این هرگز ملاقات نکردهاند.
خنجی که اخیراً برنده جایزه قورباغه نقرهای در جشنواره بینالمللی فیلم کمراایمج برای فیلم «باردو» شده، نقل میکند: «اینیاریتو کاملاً غیر قابل پیش بینی او را برای همکاری درباره فیلمی که قصد ساختش را داشت فرا خواند و درباره فیلمش حرف زد و در اولین تماسها حال و هوای خاصی در من ایجاد کرد. … آنطور که او در مورد فیلمش صحبت می کرد، بسیار برایم آشنا بود؛ مانند کسی از خانوادهام، مانند عموی جوان یا برادر جوانی که با من تماس می گرفت. او شروع به باز کردن دری کرد که باعث شد وارد دنیای دیگر شوم».
و این همه پیش از زمانی بود که داریوش خنجی حتی یک کلمه از داستان را خوانده باشد و هنگامی که در نهایت فیلمنامه را دریافت کرد، گفت: فیلمنامهای مانند آن را نخواندهام، مثل فیلم «اینک آخرالزمان»، داستانی که در آن سفر کنید. این فیلم یک سفر بود و البته من با اولین هواپیما به مکزیک رفتم تا به الخاندرو بپیوندم».
«ایناریتو» درباره خنجی میگوید: «او همیشه یکی از فیلمبرداران مورد علاقه من در جهان بوده است، زیرا فکر میکنم در تمام فیلمهایی که کار کرده در واقع یک نقاش باورنکردنی بوده است. او نه تنها یک تصویربردار بسیار متبهر است، بلکه بهعنوان یک هنرمند او کسی است که واقعاً نیازهای یک فیلم را میفهمد و هنرش را بر این روحیه میگذارد. او با فیلمسازانی چون «دیوید فینچر»، «جیمز کری»، «وودی آلن»، «دنی بویل»، «میشائیل هانکه» و «بونگ جون هو» کار کرده است و همکاری با این تعداد فوقالعاده از کارگردانهای بزرگ، خود گویای همه چیز است.»
«باردو» روایت مستندگونهای از کشف فرهنگی یک مرد است که لس آنجلس را ترک میکند و به سرزمین مادریاش مکزیک برمیگردد. سیلوریو شخصیت اصلی (دانیل خیمنز کاچو) پس از دریافت جایزه برای فعالیت در روزنامهنگاری و فیلمسازی مستند، باید ریشههای خود را دوباره بررسی کند و به محض ورود به زادگاهش با خاطرات شرم آوری گذشته و یک بحران وجودی رو به رو میشود.
در این باره بیشتر بخوانید:
داریوش خنجی از انجمن فیلمبرداران آمریکا جایزه میگیرد
این فیلم دارای ویژگیهای سورئال و رویاگونهای است که مملو از آن چیزی است که ایناریتو آنها را «چیزهای غیرقابل درک» توصیف کرده و از خنجی خواسته بود که بفهمد این فیلم از رویاها و احساسات و عواطف و ترس ها و همه چیزهایی ساخته شده است که هیچ ساختار منطقی ندارند.
ایناریتو میگوید که بیست دقیقه پس از گفتگوی اولیه با داریوش خنجی، مشغول صحبت در مورد لنزها و نور و در مورد نقاشان و عکاسانی الهامبخش بودیم و احساس میکردم از پیش ساخت یک فیلم را آغاز کرده ایم».
این کارگردان مکزیکی برنده چهار جایزه اسکار ادامه داد: «وقتی داریوش آمد، از قبل بیشتر لوکیشنها را محلیسازی کرده بودیم و عمیقاً در مورد طراحیهای صحنه بحث کردیم و با دقتی فوقالعاده شروع به تمرین با حرکت دوربین کردیم و اینکه چگونه با این همه لنز می توانیم تمام متن داستان را منتقل کنیم. با این حال، به ظاهر سادهترین صحنه به یکی از چالش برانگیزترین صحنه ها تبدیل شد. مثل صحنهای که شخصیت سیلوریو پس از یک تجربه خارقالعاده در یک برنامه تلویزیونی به آپارتمان خود باز میگردد و با نوری دقیق به پنجره خیره میشود، سکانسی که روزها و روزها طول کشید تا آن را درست کنیم»
خنجی نیز با تائید این موضوع توضیح داد: «درست است، این یک سکانس است که درآن کات وجود ندارد، هماهنگی بسیار پیچیده و دقیقی بود تا بتوانیم داستان را به شکلی که شخصیتها حرکت میکنند ارائه کنیم، اما ساخت چنین فیلمی بدون کارگردانی چون آلخاندرو، غیرممکن است. او همه چیز را آغاز کرد و این جهان را خلق کرد. فیلمبردار به کارگردان بستگی دارد».
«ایناریتو» نیز در پاسخ به این اظهارات گفت: «کاری که داریوش انجام داد واقعاً باورنکردنی است. وقتی لنز ۷۰ میلیمتری با حرکات ۳۶۵ درجه دارید، این که کجا باید نورها را پنهان کنید، چگونه باید حرکات نور را کنترل کنید تا هرگز سایهها را نگیرید و همه چیز واقعی به نظر برسد. این کار جزییات فنی بسیاری داشت که فکر می کنم فقط داریوش میدانست».
کارگردان فیلمهایی چون «عشق سگی»، «بابل» و «بازگشته» در انتها گفت: «رویکرد مشاهده و انرژی و آرامش داریوش در مجموعه، علیرغم لحظات چالش برانگیز و توانایی او برای حفظ روحیه همکاری و در عین حال بررسی تمام جنبهها و این که واقعاً چه چیزی برای هر برداشت مناسب است و همچنین شیوهای که او به دیگران گوش میداد و ایدههایش را به آنها به اشتراک میگذاشت، از ویژگیهای داریوش خنجی است که از ان یاد گرفتم و متوجه شدم چگونه روحیه او به نوعی با استعدادش همخوانی دارد.
خنجی نیز گفت: «من این را یاد گرفتم که فقط میخواهم با الخاندرو فیلم دیگری بسازم».
انتهای پیام