شهید سید مجید آذرنگ در یازدهم اردیبشهت سال ۱۳۴۰ به دنیا آمد و در سن ۱۸ سالگی ازدواج کرد که حاصل این پیوند دو پسر به نامهای سیدحسن و سیدمحسن است.
سرانجام شهید آذرنگ در سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۴ در منطقه عملیاتی پنجوین به شهادت رسید.
برشی از وصیت نامه شهید مجید آذرنگ:
بسم رب الشهداء
ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین
سلام بر سرور آزادگان و معلم شهادت امام حسین (ع)
درود و سلام بر امامت خمینی کبیر و یگانه رهبر جهان شیعه حسین (ع) درس فداکاری و شهادت را طوری به پیروانش آموخت که در این زمان سربازانش بر روی مینها میروند و راهش را ادامه میدهند.
اینک به جبهه میروم نه به خاطر انتقام بلکه به خاطر این که دینم را به اسلام و قرآن و سرور کربلا ادا کرده باشم.
خداوندا من به خاطر تو به جبهه میروم و از تو میخواهم که شهادت در راه خودت را که بزرگترین و مقدسترین آرزوی من است به من ارزانی داری تا که بتوانم با شهادتم خدمت به اسلام کرده باشم و هم کفاره گناهانم را داده باشم خداوندا از تو طلب مغفرت میجویم.
فقط دعایم پیروزی جهادگران در راه توست این بنده در خود لیافت درجه رفیع شهادت را نمیبینم و میدانم که هنوز تا آدم شدن و مؤمن واقعی شدن فاصله زیادی دارم و ای خداوندا انک علی کل شی قدیر
اما شما ای پدر عزیزم و ای مادر مهربانم که سالهای سال برایم زحمت کشیدید تا یک گل پروردید، ای مادر که شبهای متمادی را بیخوابی کشیدی و مرا بزرگ کردی، ای مادر خداشناس که قلب تو پر از عشق محمد (ص) و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) است که سه فرزند خود را بزرگ کردی که امروز برای اسلام خدمت کنند از شما میخواهم که اگر فرزند خوبی برایتان نبودم ببخشیدم.
پدر و مادر من متعلق به شما نیستم بلکه امانتی از طرف خدا در دست شما بودم و شما از این امانت خوب حفاظت نمودید و حفاظت تان همین است که مرا طوری بار آوردید که بتوانم جانم را در راه خداوند و اسلام عزیز فدا کنم و از شما میخواهم که بعد از شهادت من همچون کوه استوار و محکم باشید و افتخار کنید که یکی از فرزندان ناقابلتان را در راه خدا فدا کردید.
ای پدر و مادر اگر شما به زیارت کعبه رفتید من هم به زیارت خدای کعبه رفتم اگر شما با لباس سفید محرم شدید من هم با لباس رزم احرام کردم شما در روز عید قربان گوسفند قربانی کردید و من خودم را شما سعی بین صفا و مروه نمودید من خیمه و قتلگاه شما با سنگ رمی جمره کردید و من با فشنگ این شیطان های ملحد و منافق را نشانه رفتم شما حجرالأسود را بوسه زدید و من ریگهای تفت دیده کربلای جنوب را.
خلاصه جایتان خالی این زیارت برای من بهتر بود و حتی استخاره کردم به همین علت بود و امیدوارم که خداوند این قربانی را از توی هاجر به فضلش نه به عدلش قبول فرماید و شما را روز محشر در حضور فاطمه زهرا (س) روسفید و در محضر امالبنین (ع) که چهار پسرش را به اسلام هدیه کرد سرافراز نگه دارد.
مادرم مبادا تو را که با سیاه پوشیدن و تضرع و زاری دشمنم را شاد و مرا غمگین سازی بدان ای مادر، امام مان این امید مستضعفان جهان فرمان داد اطاعت را با جان ودل پذیرفتم رهبر عزیزم پویندگان راه تو چه شیرین در میدان نبرد میرزمند.
ای برادرهای من که لباس پاسداری بر تن دارید یک پاسدار اسلامی باشید و ای خواهر من تو با حجابت خود روح من را شاد میکنی.
ما باید اسلام را به پیش ببریم و به همه دنیا انشاءالله اسلام را صادر کنیم و قدرت اسلام را به تمام ابرقدرتها بفهمانیم چه بکشید و چه کشته بشوید پیروزید.
امام خمینی که برای جوانها راه تمامی شهدا را ادامه دهید با دشمنهای اسلام و منافقین مبارزه کنید همیشه و در هر کاری که انجام میدهید اسلام را ملاک قرار دهید رضای خدای تبارکوتعالی را در نظر بگیرید.
که در ضمیر این صورت اگر خلافی از ما سر بزند از نمیگذرد و در هر حال گوش به فرمان امام باشید و سخنانش را که به جز قرآن و احادیث چیز دیگری نیست در متن زندگیتان قرار دهید و به آن عمل کنید و از روحانیت هرگز دست برندارید.
به پدر و مادر و اهل خانواده و فامیلها یکی پس از دیگری بگویید که ناراحت نباشند. که ما نزد شهدا میرویم نزد انبیا و اولیا میرویم نزد بهشتی و یارانش نزد شهدای محراب و نزد دوستان شهیدمان اسماعیل و حسین و دیگر شهدا میرویم و نزد همه شهدا مطمئن باشید سلام همه شما را به آنها میرسانم.
برای سلامتی و طول عمر رهبر عزیزمان حضرت امام خمینی ... دعا کنید.
به امید زیارت کربلا و خواندن دعای کمیل و توسل در کنار قبر شش گوشه اباعبدالله الحسین (ع)
به امید ظهور حضرت مهدی (عج) و با درود و سلام بر رزمندگان عزیزم و پیروزی کامل آنها پایان.
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟
فرزند، عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی؟
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
این وصیتنامه عمومی است که بعد از لیاقت شهادت چندین نسخه میکنید و در عموم پخش میکنید.
والسلام علی عباد الله الصالحین
سید مجید آذرنگ
انتهای پیام