محمد جعفر یاحقی در مراسم یادبود اسدالله حبیب که امروز، ۱۲ آذر در کتابخانه قطب علمی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: در روزگاری که ما ایرانیان با ملت افغانستان ارتباط خاصی داریم، وجود انسانهایی همچون دکتر حبیب بسیار خوب است. ۴ آذرماه که روز درگذشت ایشان بود انجمن پایندان به رسم خراسان و به رسم ایران هفتمین روز رفتن ایشان را یادآور شدند.
وی با اشاره به ویژگیهای این پژوهشگر ادبی افزود: تدریس در دانشگاه کابل و برجستگیهای پژوهشی و تحقیقی، در کنار بیدلشناسی از ویژگیهای دکتر حبیب بود و همچنین نوشتههای ایشان به دلیل پشتوانهای که در ادب فارسی دارد استحکام بیشتری مییابد.
مدیر خردسرای فردوسی با بیان اینکه شخصیت استاد حبیب را در چند وجهی بودن وی میتوانیم ببینیم، تصریح کرد: اخیرا پژوهشی را از او دیدم که کتاب بسیار مهمی بود. آن اثر درباره کتاب شناسی تطبیقی موسیقی هند و خراسان بود؛ کتابی گستره و وسیع با ۹۸۰ صفحه که از عصر زبان سانسکریت تا زبان معاصر خراسان و افغانستان در آن وجود دارد و این کار از لحاظ دانش کتابشناسی کار ستودهای است.
یاحقی بیان کرد: مشکلی که ما داریم این است که دوستان افغانستانی، بیشتر ما را میشناسند تا ما آنان را. امیدواریم که بتوانیم خیلی از این آثار را در ایران هم چاپ کنیم. برخی از این کتب، واژگان دخیل و اصل خراسانی و افغانستانی خوبی دارند و ما باید مراقب باشیم تا بتوانیم از کیان فرهنگی خود دفاع کنیم.
شمسالحق آریانفر، نویسنده و پژوهشگر افغانستانی نیز در ادامه این نشست اظهار کرد: سالی که به دانشگاه وارد شدیم واضح بود که استاد حبیب از اساتید برتر دانشگاه است و او نخستین استادی بود که با تحصیلات عالی به تدریس میپرداخت و از همه مهمتر این است که او با اصول خاصی تدریس میکرد. شرح صحبت این استاد بسیار زیبا بود و میتوان گفت که دکتر حبیب یگانه استادی بود که امثال و شواهدی را از ادبیات جهان میآورد.
وی ادامه داد: او کسی بود که بیدل شناسی را به صورت آکادمیک به افغانستان آورد و زمانی که با مدرک دکتری بیدل شناسی از دانشگاه مسکو فارغ التحصیل شد حرفی تازه دربارۀ بیدل و شرح اشعار او داشت.
محمد کاظم کاظمی، شاعر و نویسنده افغانستانی نیز در ادامه این نشست دربار شخصیت ادبی اسدالله حبیب اظهار کرد: شاعری، داستان نویسی، مدیریت دانشگاه و پژوهشهای بیدل شناسی از جنبههای چند وجهی و شخصیت دکتر حبیب بود.
وی با اشاره به سابقه بیدل شناسی در افغانستان بیان کرد: اکثر این بیدل شناسیها مبتنی بر سبک سنتی و کلاسیک بوده است. عمدتا دو خصوصیت را میتوان در رسالات بیدل جست؛ یکی اینکه مبتنی بر نگرشهای کلاسیک است و دیگر اینکه سعی بر ارائه شرح عرفانی دارند تا شرح ساختاری. با این توضیحات میتوان گفت دکتر حبیب در نسل خود درخشان بوده است.
این شاعر افغانستانی تصریح کرد: از آثار اسدالله حبیب میتوان به «بیدل و چهار عنصر» و کتابی حاوی زندگینامه بیدل که انتشارات پرنیان خیال منتشر کرده است اشاره کرد. همچنین کتاب دیگری هم دکتر حبیب به نام «واژهنامه اشعار بیدل» دارد.
کاظمی خاطرنشان کرد: ممکن است فکر کنیم که اشعار بیدل پیوند چندانی با افغانستان ندارند اما اگر زبان فارسی را به ۲ دوره شرقی و غربی تقسیم کنیم، درمییابیم که زبان فارسی افغانستان با زبانی که در شبه قارۀ هند فعال بوده است ارتباط وسیعی داشته است.
ابوطالب مظفری، شاعر و منتقد ادبی افغانستانی نیز در ادامه نشست پیرامون سیر ادبیاتی اسدالله حبیب گفت: معمولا دهه ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ در افغانستان دهه متفاوتی است و این دههای است که قانون مطبوعات در افغانستان نوشته میشود و به همین دلیل است که این دهه برای داستان نویسی و شعر افغانستان هم دوران متفاوتی بوده است.
وی افزود: اتفاقا کسانی مثل دکتر حبیب و تعدادی از نویسندگان نخستین، در همین دهههای متفاوت و مهم آثار خود را چاپ کردند و در سال ۱۳۴۲ کسانی مثل غلامحسین ساعدی و محمود دولت آبادی، آثار رئالیست خود را چاپ میکنند. این نقطه عطف بزرگی در تاریخ ادبیات داستانی در افغانستان است.
مظفری با اشاره به جایگاه اسدالله حبیب در رمان نویسی افغانستان ادامه داد: معمولا در ادبیات افغانستان به دکتر حبیب صفاتی چون مدرن و مترقی داده میشود و مترقی یعنی کسانی که با ادبیات جدید آشنا بودند و چون به ادبیات مدرن هم علاقه داشتند این اصطلاح آنجا رایج بوده است.
وی ضمن بیان انواع اشعار او گفت: دکتر حبیب در حوزۀ شعر ابتدا به چهارپاره سرایی پرداخته و تنها تفاوت آن، این است که چهارپارههای ایشان رمانتیک نیست و نگرش طبقاتی دارد. او حتی در داستان هم همین کار را کرده است و رمان « سپید اندام» داستان دختری را بیان میکند که به زور به همسری خان روستا در میآید. اما دکتر حبیب در دورۀ سوم کار خود به خارج رفت و بیشتر به تحقیقات ادبی پرداخت که میتوان گفت از شعر بازماند و بعد از آن به غزل سرایی، آن هم به پیروی از اسلوبهای کهن روی آورد.
یامان حکمت تقیآبادی، استاد ایرانی دانشگاه کابل نیز با خواندن و بررسی برخی از اشعار و آثار استاد حبیب در ادامه مراسم عنوان کرد: از دست دادن قلههای ادبیات فارسی و کسانی که در ایجاد و گسترش فارسی دری نقش مهمی داشتند برای ادبیات فارسی دُرّی بس سنگین است و دکتر حبیب هم از همان آدمهای پرکاری بودند که داس مرگ آنان را از ما میگیرد. این قلهها و آغاز کنندگان متاسفانه از بین ما میروند که حتما کسان دیگری در این کهکشان حضور خواهند داشت.
وی افزود: آثار شعری او وداع با تاریکی است، آتش در نارنجزار، سه مزدور مجموعه داستان اوست و آغاز داستان نویسی مدرن در افغانستان با رمان سپید اندام دکتر حبیب صورت میگیرد.
حکمت با اشاره به انواع ادبیات داستانی موجود در افغانستان بیان کرد: در دهۀ ۱۳۴۰ و ۵۰ سه گونۀ ادبیات داستانی در افغانستان وجود داشته است اولی ادبیات آرمانخواهانه رئالیستی است که استاد حبیب در «سپید اندام» و «سه مزدور» به خوبی آن را نشان میدهد و این در میان ادبیات روستایی خودش را بیشتر نشان داد. یکی هم ادبیات اگزیستانسیالیستی و روان کاوانهای بود که تحت تاثیر هدایت در ایران و کافگا و داستایوفسکی به آن پرداختند، و دیگری هم داستانهای رمانتیک و عاشقانه است که در دهۀ ۵۰ زیاد شاهد آن بودیم.
انتهای پیام