شهید سید رضا آذرنگ یکم دی ماه ۱۳۵۴ در قم به دنیا آمد و سرانجام در ۲۴ مرداد ۱۳۶۴ در عملیات عاشورای۲ در مهران منطقه چنگوله به شهادت رسید.
برشی از وصیت نامه شهید رضا آذرنگ
خوشا آنان که با عشق الهی نماز عشاقان خواندند و رفتند
آنان که ره عشق گزیدند همه در کوی شهادت آرمیدند همه
صلوات و تحییت خداوند بر خاتم پیامبران اشرف مؤمنان محمدمصطفی (ص) و دوازده امام بر حق خصوصاً خاتم الاولیای مذل الاشتیاء، مدرک الاعداء، امید محرومان، مژده پیامبران و درود فراوان جندالله بر امام امت، خمینی روحالله و امت حسینی حزبالله و سلام بر رزمندگان الله بر لالههای سرخ وطن شهدای راه لقاءالله.
حضور محترم پدر و مادر قهرمانم، سلام علیکم، پس از عرض سلام امیدوارم که در ظلّ توجهات مولی امام زمان (عج) سلامت بوده و در انتظار کربلای حسینی لحظهشماری میکنید.
اگر از احوالات فرزند حقیرتان جویا شده باشید به فضل و منت خداوند در سلامت و به دعاگوییتان مشغول میباشم.
قبل از هر سخن و وصیتی از شما و کلییه دوستان و آشنایان به خاطر محبتها و الطاف بیدریغ که نسبت به من روا داشتهاید؛ کمال تشکر داشته و برای همه چیز از همهتان کمال پوزش را خواسته و امیدوارم که مرا به خدایم حلال کنید.
مادر عزیزم، میدانم که به خاطرم چه رنجها و اذیتها دیدهای، چه طفل شیرخوار بودم چه هنگامی که نوجوان بودم و چه تا به حال، اما من یک چیز را هیچگاه فراموش نخواهم کرد و آن محبت بیدریغت نسبت به من بود و به خاطر همین هم ممطئن هستم که از تقصیرات و اذیتهای بیشمارم گذشت خواهی کرد و با این امید است که درخت سفر از این عالم فانی بسته و به دیار جاودانگی شتافتم.
مادر دلسوزم، دوستت دارم که در فراق من چون شیرزن کربلا زینب کربلا (س) بوده و به جای اشک و شیون، خندهای از خشنودی بر لب داشته باشی چرا که من امانتی نزد شما بودم و شما هم به نحو احسن این امانت را به صاحبش بازگرداندی. نکند نزد دیگران ناراحت و غمگین باشی که فرزندت در مقابل خدا و رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار شرمسار خواهد شد.
همیشه این طور فکر کن من هم مانند علی اکبر حسین (ع) و هزاران جوان دیگر هستم. من از شهدای کربلا که عزیزتر نبودم و تازه آنها مظلومانه غربیانه شهید شدند و بدنشان چندین روز در هوای گرم و سوزان کربلا افتاده بود اما فرزند تو هزاران همراه دارد و در جمع دوستان است.
پدرم، امیدوارم که تو همچون مردان خدا صبور باشی و از خداوند برایم طلب مغفرت کنی.
پدرجان، به خاطر تمام زحمتها و محبتهای بی دریغت متشکر هستم و از خداوند میخواهم که اجر شهید را نصیب شما فرماید.
برادرانم، عزیزان از جان بهترم، تنها یک وصیت دارم و آن این که پس از من راهم را ادامه دهید و راه کربلا را برای امت شهیدپرور ایران بازگشایند و با خدا باشید و کاری را انجام دهید که تنها در راه خدا و خدمت به مردم باشد.
خواهران عزیزم، ای زینبیان زمان شما هم همچون خواهر وفادار حسین (ع) پیام خون مرا به گوش جهانیان برسانید. بگویید که برادرم جان داد تا انسانها از زیر باز ظلم و ذلت آزاد شوند.
خواهران عزیز من حجاب را که همانا از خون من کوبندهتر و دشمن کشتر است حفظ نمایید؛ در فراق من مانند زینب (س) صبور باشد تا دشمن از این عظمت و صبرتان به خواری و زبونی کشانده شود.
دوستان وفادارم، ای یاران همرزمم، سلاح را یک لحظه بر زمین نگذارید و تا پیروزی نهایی که آزادی تمام ملتهای مستضعف جهان است در سنگرها بمانید. نمازهایتان را مرتب بخوانید؛ در جماعتها شرکت کنید، دعاهای معروف را بخوانید؛ در جلسات دینی شرکت کنید و در تمام امور، یاد خدا در ذهنتان باشد که الا بذکر الله تطمئن القلوب.
دیگر سفارشی ندارم و همهتان را به خدای رحمن و رحیم میسپارم. بار خدایا به بزرگی و عزتت قسم میدهم که ما را در صف شهدای کربلا قرار دهی.
برشی از وصیت نامه عمومی شهید رضا آذرنگ
ربناافرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین
سلام بر سرور آزادگان معلم شهادت امام حسین (ع)
درود و سلام بر امام خمینی کبیر رهبر جهان شیعه حسین (ع) که درس فداکاری و شهادت را طوری به پیروانش اموخت که در این میان سربازانش به روی مینها میروند.
راهش را ادامه میدهند اینک که به جبهه میروم نه به خاطر انتقام بلکه به خاطر این که دینم را به اسلام و قرآن و سرور شهدا کربلا ادا کرده باشم
حمد را که توفیق یافتم راهی جبهه شوم تا بتوانم در مسیری که انتخاب نمودهام سریعتر گام بردارم و به ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین (ع) لبیک گفته باشم.
پدرم و مادرم پیش از همه چیز بگویم اگر چنان چه نه جای من برادرم سیدمجید است خالی بدانید که به گفته پیامبر خدا خودش جای ما را پر خواهد کرد به چیز بهتر از این که مخلوقی برود و خالق جای او را پر کند واین افتخار عظیم است.
به مادرم چند چیز میگویم و آن این که من در نزد تو امانتی بودم و تو هم از این امانت خوب حفاظت نمودی و درود بر تو مادر که دو فرزند خود را به اسلام هدیه کردی و بایستی دیر یا زود مرا به خدا میدادی رفتن حق است پس حال که باید رفت چه بهتر که در راه خدا برویم.
بدان که مادر رسالت خود را به نحو احسن انجام دادی به همین خاطر باید خوشحال و سربلند باشی و لباس سفید بر تن کنی و هر وقت دلت گرفت بر سر سجاده بنشین و نماز بخوان و برای سرور شهیدان حسین (ع) اشک بریز.
از آن هنگام که لباس مقدس پاسداری را بر تن کردم و به جبهه آمدم از خدا خواستم که لیاقت شهادت را به من بدهد حال که این توفیق نصیبم شده است از امام زمان درخواست میکنم که این خون ناقابل مرا بپذیرد.
خدایا مگر تو خودت نگفتی هر کس عاشق من شد منهم عاشق او میشوم هر کس عاشقش شوم پیش خود میبرم پس من عاشقت شدم و آمدم در را باز کن میدانم خالص نبودم میدانم گنه کارم ولی مولای من مرا به بزرگی خودت ببخش.
شما ای پدر گرامی و مادر عزیزم از شما نیز طلب عفو و بخشش دارم.
پروردگارا زمانی که تمامی روزهایمان عاشوراست و زمینهایمان کربلا و ماههایمان محرم و محرابهایمان قتلگاه و بهشتیهایمان حسینوار مظلوم شهید میشوند.
تمامی جبهههایمان پر از بدنهای خونین علی اکبرهای زمان است و دشمن پست فرومایه کفر جهانی آب را چون تاسوعا و عاشورا برویمان میبندد و خانه و کاشانه ما را چون خیمههای حسین (ع) در میان شعلههای خود میسوزاند.
خدایا من دومین کسی از خانوادهام باشم که به گشته شدگان در راهت اضافه کردم.
مادرم امیدوارم که خداوند این قربانی از توی هاجر به فضلش نه به عدلش قبول فرماید و شما را روز محشر در حضور فاطمه زهرا (س) روسفید ببینم مادرم مبادا تو را که با سیاه پوشیدن و تضرع و زاری دشمنم را شاد و مرا غمگین سازی همچنین از پدر و مادر عزیز گرامی خودم میخواهم که اگر از من نافرمانی دیدهاند مرا به بزرگواری خودشان بخشنده و مرا حلال کنند.
من به خانوادهام و فامیلها یکی پس از دیگری میگویم که ناراحت نباشند که ما نزد شهدا میرویم و نزد انبیا و اولیا میرویم نزد بهشتی و یارانش نزد شهدای محراب و نزد دوستان شهیدمان نزد مجید و اسماعیل و حسین و دیگر شهدا میرویم و نزد همه شهدا مطمئن باشید سلام همه شما را به آنها میرسانم
به امید ظهور حضرت مهدی (عج)
و با درود بر رزمندگان عزیز و پیروزی کامل آنها
این وصیتنامه عمومی است که بعد از لیاقت شهادتم چندین نسخه میگیرید و در عموم پخش میکنید.
انتهای پیام