به گزارش ایسنا، روزنامه شرق نوشت: «چگونگی ساخت فیلم سیاسی در سینمای ایران و اینکه آیا اساسا در تمام سالیان گذشته فیلمهایی صرفا سیاسی در سینمای ما ساخته شده، پرسشی است که سینماگران ایرانی پاسخهای متفاوتی برای آن دارند. محمدمهدی عسگرپور، تهیهکننده و کارگردان سینما، معتقد است موضوعات سیاسی در خوانشهای رسمی خیلی به رسمیت شناخته نمیشوند. او در صحبتهایش به گونههای دیگر سینمایی اشاره کرد که سعی کردهاند نگاهی به برخی موضوعات سیاسی هم داشته باشند.
درباره چگونگی ساخت فیلم سیاسی اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی معتقدند خوانشهای رسمی از اتفاقات سیاسی برای ساخت چنین فیلمهایی پذیرفتنی است و برخی میگویند اساسا در ایران فیلم سیاسی نداریم و از فیلمهای اجتماعی به غلط تعبیر سیاسی میشود. به نظر شما فیلم سیاسی چه خصوصیاتی دارد؟
سینمای سیاسی یکی از مسائل چالشی سینما در کل دنیا هم هست. گاهی اوقات با آثاری روبهرو میشویم که در طبقهبندیها ممکن است به عنوان فیلم سیاسی تشخیص داده نشوند یا برعکس. اختلاف نظر درباره اینکه فیلمی سیاسی است یا خیر وجود دارد اما در کشور ما موضوع حادتر است. به این دلیل که اساسا موضوعات سیاسی در خوانشهای رسمی خیلی به رسمیت شناخته نمیشوند اما در کلام مردم عادی یا قشر فرهنگی یا اقشار دیگر ممکن است به رسمیت شناخته شوند. گاهی هم حتی بیشتر موضوعات به اشتباه سیاسی تلقی میشود. مثلا در بسیاری از مسائل صنفی، موضوعی پیگیری میشود که گاهی به عنوان یک رفتار سیاسی تعبیر میشود و وقتی وارد بحث میشوید که خب قرائنی که نشان میدهد موضوع سیاسی است، چیست؟ گاهی پاسخی دریافت نمیشود. مشخص است ما در این مباحث خیلی مرزبندی مشخصی که نداریم نیستیم هیچ، اساسا خیلی در این حوزه کار نکردهایم. البته به نظرم مشخصا به بخشی از مجموعه حاکمیت برمیگردد که مفاهیم سیاسی را به عنوان موضوعات طبیعی که در هر جای دنیا ممکن است اتفاق بیفتد به رسمیت نشناخته و مشخص نیست موضوع سیاسی دارای چه ویژگیهایی است. ولی به هر حال در همه جای دنیا وقتی قدرتها در قالب احزاب تقسیم میشوند و نهادهای صنفی قوامیافته شکل میگیرند، ممکن است تضاد منافع یا تضادهای دیگر شکل بگیرد که در تعاریف گاهی، رفتار سیاسی تلقی میشود. این در حالی است که در کشور ما اتفاقات به شکل دیگری رقم میخورد. وقتی در کشوری اساسا احزاب شکل نگرفتند، احزابی که با تفکرات مختلف امکان فعالیت داشته باشند و نظرات و انتقادات خودشان را داشته باشند و پیشنهاداتشان را برای اداره یک دولت مطرح کنند، معمولا شاهد چنین اتفاقاتی هستیم. به همین جهت رفتار سیاسی شکل نگرفته است و ما در مقدمات باقی ماندهایم. در کشورهایی که این وضعیت را ندارند و در آنها اساسا احزاب قوام یافته است و نهادهای صنفی و سندیکاها شکل گرفتند، میبینید که مفاهیم سیاسی به عنوان یک موضوع طبیعی پذیرفته شده است. یعنی به موضوع سیاسی به عنوان یک امر مذموم نگاه نمیشود. این اتفاق در سطح کلان در کشور ما قبل و بعد از انقلاب شکل نگرفته است و افرادی که معتقدند ما سینمای سیاسی نداریم قطعا به نکاتی که من گفتم، اشاره میکنند. در صورتی که به نظرم ما فیلم سیاسی داشتیم و داریم.
مثل چه فیلمهایی؟
در هر دوره به هر حال فیلمهایی داشتیم که میتوان آنها را فیلمهای سیاسی تعبیر کرد و به موضوع خاصی هم اشاره میکند. مثلا خاطرم هست «گزارش یک قتل» آقای محمدعلی نجفی، یا تعدادی از آثار مسعود کیمیایی و فیلمهایی که پس از سال ۸۸ با حمایت نهادهای حاکمیتی ساخته شدند یا فیلمهایی که درخصوص برخی گروهها و احزاب سیاسی ساخته شدند. البته برخی از این فیلمها ممکن بود به دلایل زیادی به موضوعات سیاسی در یک دوره خاص که میتواند دوره دورتری باشد، اشاره میکردند و به دلایل مختلف که به نظر من اساسا به نوع نگاه وزارت ارشاد در طول این سالها برمیگشت، خیلی نمیتوانستند به موضوعات امروزی اشاره کنند. حتی برخی فیلمسازان به بهانه یک موضوع امروزی، سراغ موضوعی تاریخی میرفتند که باز هم در واقع میتوانست یک موضوع سیاسی را مد نظر قرار بدهد. به این دلیل که سیستم فیلمسازی در کشور ما مثل خیلی از مسائل دیگر، به شدت وابسته به حاکمیت از جهت ممیزی وزارت ارشاد بوده، همواره این محدودیتها وجود داشته است و اساسا فیلمسازانی که به دنبال ساخت چنین آثاری بودند، تمایل داشتند بر مبنای این نگرش در این مسیر حرکت کنند، تا این شکل فیلمسازی، فیلمنامهنویس و تهیهکننده و کارگردان خودش را پیدا کند که متأسفانه هیچوقت تبدیل به جریان نشده است. به همین دلیل ممکن است در فیلمهای اجتماعی، کمدی یا انواع و اقسام گونههای سینمایی تکهپرانیهای سیاسی ببینیم. حتی در حوزه جنگ هم تعدادی فیلم ساخته شده که ممکن است حتی موضوعات سیاسی را پیگیری کنند، چون در این ساختار میتوانستند حرفشان را بزنند و اگر از این ساختار خارج میشدند، شاید دیگر این امکان برایشان به وجود نمیآمد. به همین دلیل ما از جمله کشورهایی هستیم که اساسا موضوعاتمان خیلی تفکیکشده نیست. حتی برخی وقتی میخواهند جریانی را به شکل انقلابی مطرح کنند، از این شعار استفاده میکنند. وقتی جایی هم میگوییم که خب مگر خودتان نگفتید سیاست ما عین دیانت ماست؟ و ما همین را مبنا قرار بدهیم، ممکن است جا بزنند. به هر حال وقتی همه موضوعات در هم تنیده میشود، نمیتوانید تفکیکی قائل شوید. دیگر نمیتوان درباره چگونگی ساخت فیلم سیاسی به تنهایی صحبت کرد. موضوعات سیاسی اساسا از طرف دولتهای پیدرپی در طول این سالها به رسمیت شناخته نشده و به همین دلیل سینمای خودش را پیدا نکرده است.
شما فیلمسازی را در دهه ۶۰ آغاز کردید که با انبوهی از اتفاقات سیاسی روبهرو بودیم و البته در دورهای عهدهدار مدیریت یکی از مراکز مهم فرهنگی، بنیاد سینمایی فارابی بودید. آیا هیچوقت در مقام فیلمساز برای ساخت فیلم سیاسی تلاش کردید که با موانعی برای ساختش روبهرو شده باشید؟ و بعد به عنوان مدیر نگاه شما به ساخت فیلم سیاسی چه بود؟
به عنوان فیلمساز باید بگویم که هر کارگردانی گرایش ذهنی خاص خودش را دارد. برخی گرایشهای ذهنی از کودکی شکل میگیرد و برخی در پس حادثهها دچار نگرشهای متفاوتی میشوند. علاقهمندی به ساخت فیلم سیاسی برای تمامی فیلمسازان شکل نمیگیرد و بسیاری از فیلمسازان نامآشنای ایران و جهان ممکن است نگرش اجتماعی به موضوعات داشته باشند یا حتی برخی ممکن است موضوعات سیاسی را خوب متوجه شوند و در موردش حرف بزنند، اما علاقهمندند در حوزه فیلمهای کمدی فیلم بسازند. به همین دلیل کاملا گرایشی شخصی است. ساخت فیلم سیاسی هیچوقت موضوع مورد علاقه من نبوده است.
اما گاهی اوقات از فیلمهای شما هم برداشتهای سیاسی شده؛ مثلا فیلم «مهمان داریم».
این دقیقا همان نکتهای است که اوایل صحبتم اشاره کردم. اگر زمینه فیلمسازی سیاسی در کشور ما به شکل طبیعی مثل سایر کشورهای دنیا شکل گرفته بود، شاید روشنتر میتوانستیم حتی در مورد آثارمان صحبت کنیم. در مورد «مهمان داریم» این اتفاق برای من افتاد و تعابیر مختلفی از آن شد. گروهی فیلم را طوری آنالیز کردند و تحلیلشان را به مقامات بالاتر هم ارائه دادند که بعد متوجه شدم تقریبا از تمامی فیلم مفاهیم سیاسی استخراج کردند. از رنگ دیوار تا تحلیل خانهای سهطبقه و تخریبی که در خانه اتفاق افتاده بود. در صورتی که من فقط یک فیلم اجتماعی ساخته بودم. این نگاه به برخی از سریالهایی که ساختم هم وجود دارد. خودم فکر میکنم من هم در این کشور رشد کردهام و موضوعات سیاسی گاهی ممکن است در فیلمهای من هم ناخواسته نمود پیدا کند. گاهی نقدهای اجتماعی ما در فیلمهایمان شکل و شمایل دیگری پیدا میکند. اشکالی هم ندارد. اما ما را با بحرانی مواجه میکند که احساس میکنیم دیگر یک ژانر مهم را در سینما نداریم تا به طور مستقل کارش را انجام بدهد یا حتی صورتمسئله معرفی کند. در حال حاضر با یکسری بحران مواجهیم که اگر پیشتر در موردش سریال و فیلم ساخته میشد شاید به مرور شکل دیگری میگرفت.
اما در مورد دوره مدیریتم بخشی از آن در صداوسیما فعال بودم که البته بیشتر در گروه کودک خلاصه میشد. در بنیاد سینمایی فارابی باید به آمار ساخت فیلم در آن دوره رجوع کنم. تا جایی که به خاطر میآورم تقریبا از هر ژانری در حد مقدورات کشورمان فیلم ساخته شد. این نگاه حاکمیتی که در موردش صحبت کردم همواره در مورد ساخت آثار سینمایی وجود داشته و در تمام این سالها با انواع و اقسام مدیران نظارت و معاونتهای سینمایی مواجه بودیم که حتی گاهی اوقات به نظر میرسید بلندنظرانه در مورد یک موضوع صحبت میکنند، ولی در عمل ممکن بود این اتفاق رخ ندهد. من در سال ۷۷ به بنیاد سینمایی فارابی برگشتم. آن دوره زندهیاد سیفالله داد معاونت سینمایی بود. تا سال ۸۲ در بنیاد سینمایی فارابی مشغول به کار بودم. آن زمان معروف بود که بهترین فیلمهای سیاسی یکی دو دهه اخیر در آن زمان ساخته شده و تعدادی از آنها برای بنیاد سینمایی فارابی بود. مجموعه گرایشهای دولت به این سمت بود و دیگر هم تکرار نشد. همان نوع فیلمسازی هم بود که به واسطه آن، مدیران وقت ارشاد مورد شماتت قرار گرفتند. همین موضوع باعث شد تا همواره هر مدیری قصد ورود به حوزه ساخت فیلم سیاسی را داشته باشد، هفت خان را رد کند.
خاطرتان هست در آن دوره برای ساخت چه فیلمهایی مدیران شماتت شدند؟
باید آمار آن زمان را ببینیم. فکر میکنم به خاطر فیلم بهمن فرمانآرا «خانهای روی آب» بود که اتفاقا در جشنواره فیلم فجر هم توجه زیادی به فیلم شد. ما را به خاطر این فیلم زیاد بازخواست کردند که چرا به این فیلم توجه کردید.
معمولا یکی از مصائب فیلمهایی که برداشت سیاسی از آنها میشود، حضورشان در رویدادهایی مثل جشنواره فیلم فجر به دلیل ممیزیهاست. در تمامی سالهایی که دبیری جشنواره را بر عهده داشتید، با چنین مشکلاتی در جشنواره فیلم فجر روبهرو بودید؟
به عنوان دبیر چه در جشنهای خانه سینما و چه جشنواره فیلم فجر یا مسئولیتهای دیگری که عهدهدار بودم، چیزی را که از نظر خودم درست بود سعی میکردم پایش بایستم. به خاطر نمیآورم در جایی تحت فشار بودم و به این واسطه فیلمی را کنار گذاشته باشم یا در حق فیلمی اجحاف کردم. اگر اشتباهی هم شده، قطعا از سمت من به عنوان مقام اجرایی بوده. قطعا دورههای مختلف جشنواره فیلم فجر ملاحظاتی وجود داشته و هنوز هم هست. اما در دورههایی که دبیری جشنواره فیلم فجر را بر عهده داشتم، این اتفاق برای من نیفتاد. حتی خاطرم هست در جشن خانه سینما سالی که من تازه مدیرعامل خانه سینما شده بودم و زندهیاد امین تارخ هم دبیر جشن بود، دو سه فیلم از نظر وزیر ارشاد وقت، نباید در جشن خانه سینما شرکت میکردند. البته ماجرای مفصلی دارد. اما درست به خاطر دارم که فیلم «خاک آشنا» بهمن فرمانآرا هم از جمله همین فیلمها بود. فیلمی که به نوعی سیاسی هم تلقی میشد. در آن سال جشن در محوطه بیرونی برج میلاد برگزار شد و مدیران وقت وزارت ارشاد، پیغام داده بودند که اگر فیلمهایی که از نظر آنها پروانه نمایش ندارند، در جشن شرکت کنند، دچار مشکل میشویم. استدلال ما هم این بود که برای حضور در جشن خانه سینما پروانه نمایش نیاز نیست. باید تصمیم میگرفتیم و در نهایت فکر کردیم پای چیزی که فکر میکنیم درست است بایستیم. البته مدیران ارشاد در آن جشن شرکت نکردند و خود جشن تا ساعاتی قبل از برگزاری در شرف تعطیلی بود. زندهیاد امین تارخ هم به عنوان دبیر اجرایی پای این ماجرا ایستاد. برای اولین بار شورای صیانت از آرا تشکیل داده بودیم که نمایندگان صنوف پای رأیی که دادند بایستند و از تصمیم آنها حمایت شود. در این جشن حضور فیلمهایی که از آنها برداشت سیاسی شده بود و تصمیم به حذف آنها گرفته بودند، پررنگ شد.»
انتهای پیام