چرایی ضرورت تغییر آیین‌نامه‌های پذیرش، ارتقاء و ارزیابی پژوهشگران؛

از نشریات چپاول‌گر تا اهمیت سیاسی "تولید علم"/مریم میرزاخانی در آموزش عالی ما استادیار می‌ماند!

موضوع گذر از شمارش مقالات برای ارزیابی پژوهشگران و استادان، رفتن به سمت حل مسائل جامعه و نیازهای کشور و بررسی تاثیر پژوهش‌ها، سال‌هاست علی‌رغم تاکید فراوان، اجرایی نشده و سیاست‌گذاران و نهادهای بالادستی آن را اجرایی نکرده‌اند. به گفته عضو هیات علمی ایرانداک در بسیاری از کشورها اعضای هیئت علمی را بر اساس "تاثیر پژوهش" ارزیابی می‌کنند، اما در ایران تعداد مقاله مهم است؛ با این رویکرد اگر مرحوم میرزاخانی در سیستم آموزش عالی ما بود، هنوز استادیار بود!

به گزارش ایسنا، کشورهای توسعه‌یافته دهه‌هاست که برای حل مشکلات خود رویکرد علمی و حل مشکلات از طریق پژوهش را مورد توجه قرار داده‌اند. حرکت علمی ایران نیز سال‌هاست با افزایش تعداد مقالات و استنادات آغاز شده است. به طوری که ایران از نظر تعداد مقالات و تولید علم، به رتبه اول منطقه و رتبه ۱۵ دنیا رسیده است. ولی با این وجود چالش‌های بزرگ مانند آلودگی هوا، بحران آب، ترافیک، تورم، خشک شدن دریاچه‌ها، فرونشست زمین و ... هنوز پابر جا هستند و این رشد علمی نتوانسته نقشی در حل این چالش‌ها داشته باشد.

کارشناسان یکی از دلایل این موضوع را سیاست‌گذاری‌ها و ریل‌گذاری‌های نادرست علمی می‌دانند. این سیاست‌گذاری‌ها را می‌توان در آیین‌نامه‌های جذب، ارزیابی و ارتقای پژوهشگران و اعضای هیئت علمی به مراکز آموزش عالی و مؤسسه‌های پژوهشی مشاهده کرد. در آیین‌نامه‌های جذب و ارتقای اعضای هیئت‌علمی و پژوهشگران یکی از ملاک‌های مهم، تعداد مقالات و تعداد استنادات به مقالات است و برای انتشار مقاله در نشریاتی خاص امتیاز ویژه در نظر گرفته شده است.

در سال‌های اخیر صاحب‌نظران و کارشناسان، بارها آیین‌نامه‌های ارتقا و معیارهای کنونی ارزیابی اعضای هیئت‌علمی و پژوهشگران را مورد انتقاد قرار داده‌اند. چرا که ارزیابی کمی فعالیت‌های اعضای هیئت‌علمی، آفت‌هایی مانند نادیده‌گرفتن تاثیر پژوهش‌ها در جامعه و نگاه عدد محور به موضوع پژوهش را به دنبال داشته است. این شیوه ارزیابی، باعث شده که برخی پژوهشگران بیشتر از این‌که به‌دنبال اثرگذاری مطالعات خود و تاثیر آن در جامعه باشند، در پی بالا بردن تعداد مقالات خود برای رسیدن به سطوح بالاتر باشند. همچنین قوانینی که برای ارتقای اعضای هیئت‌علمی و جذب دانشجو وجود دارد، زمینه‌ساز نگاه کالایی به تحقیق و پژوهش شده؛ به طوری که پایان‌نامه و مقاله مانند یک کالا در بازار به فروش می‌رسند. 

موضوع ضرورت گذر از شمارش کردن مقالات برای ارزیابی پژوهشگران و استادان، رفتن به سمت حل مسائل جامعه و نیازهای کشور و بررسی تاثیر پژوهش‌ها، موضوعی است که سال‌هاست علی‌رغم تاکید فراوان، اجرایی نشده و سیاست‌گذاران و نهادهای بالادستی آن را اجرایی نکرده‌اند. این در حالی است که حتی در شیوه‌نامه اجرایی «رتبه‌بندی معلمان» نیز برای مقاله نوشتن در نشریات علمی، امتیاز در نظر گرفته شده است.

بر همین اساس؛ در مصاحبه‌ای با دکتر بهروز رسولی؛ دانش‌آموخته دکتری تخصصی علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی و عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) به بررسی این موضوع پرداختیم که چرا باید آیین‌نامه‌های جذب، ارتقا و ارزیابی اعضای هیئت‌علمی و پژوهشگران، تغییر کنند؟

دکتر بهروز رسولی، عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) در گفت‌وگو با ایسنا، درباره دلیل نیاز به بازنگری در ارزیابی اعضای هیئت‌علمی، توضیح داد: تقریباً بیش از سه دهه است که فضای آموزش عالی در دنیا از مرحله ارزیابی برون‌دادهای پژوهشی و شمارش تعداد مقاله و پایان‌نامه، فاصله گرفته است. این چیزی است که در زیست‌بوم کلی علم و فناوری دنیا دیده می‌شود؛ ولی در کشور ما هنوز تاکید بر این معیارها است.

وی با بیان این‌که در بیشتر کشورهای دنیا، آیین‌نامه‌ای مانند آیین‌نامه‌های ما پیدا نمی‌شود که بیایند به تعداد مقاله و یا به نوع خاصی از مقاله امتیاز دهند، گفت: در برخی از دانشگاه‌ها ممکن است پاداش‌هایی را گذاشته‌ باشند که برای مثال اگر پژوهشگری در نیچر و ساینس مقاله داشته باشد، او را تشویق کنند؛ ولی مبنای بررسی عملکرد پژوهشگران، «تنها» این مورد نیست.

عضو هیئت‌علمی ایرانداک با اشاره به این‌که تاثیر وجود چنین ملاک‌ها و معیارهای ارزیابی در چند نقطه بحرانی یا critical point دیده می‌شود، اظهار کرد: این تاثیرات در نقاط بحرانی مثل زمان جذب اعضای هیئت‌علمی، ارتقای آن‌ها از استادیاری به دانشیاری و استادی دیده می‌شود.

وی با اشاره به فرآیند «تاثیر پژوهش» یا research Impact توضیح داد: تقریباً از سال ۱۹۸۰ میلادی، فرآیند دیگری در ارزیابی‌های آموزش عالی به عنوان research Impact یا تاثیر پژوهش شروع شده است. تاثیر پژوهش، متمرکز بر این است که این مقاله یا طرح پژوهشی که یک پژوهشگر انجام می‌دهد، نهایتاً به چه درد جامعه می‌خورد؟ برای مثال آیا می‌تواند مشکل آلودگی هوا را کم کند؟ می‌تواند معضل طلاق را سر و سامان بدهد؟ آیا می‌تواند اقتصاد ما یا کارآمدی سازمان‌های ما را بهتر کند؟ این همان چیزی است که به عنوان تاثیر پژوهش ما می‌شناسیم.

وی ادامه داد: در بسیاری از کشورهای دنیا اعضای هیئت علمی را بر اساس تاثیر پژوهش، ارزیابی می‌کنند و انگلستان و تا حدی استرالیا در این زمینه پیشرو هستند. برای مثال بررسی می‌کنند که یک عضو هیئت‌علمی چقدر توانسته بر فضای اجتماعی جامعه خودش اثرگذار باشد.

رسولی درباره چگونگی بررسی این نوع ارزیابی، توضیح داد: برای این نوع ارزیابی که تا حدودی ارزیابی کیفی است، کمیته‌ای تشکیل می‌دهند و هیئت‌علمی یا پژوهشگر در آن کمیته، گزارش کاری در مورد فعالیت خود و این‌که در چه بخش‌هایی می‌تواند اثرگذار باشد، می‌نویسد و تحویل آن کمیته می‌دهد و این کمیته او را بر اساس این گزارش کار ارزیابی می‌کند.

مریم میرزاخانی در سیستم آموزش عالی ما استادیار می‌ماند!

وی با ذکر مثالی ادامه داد: مثلاً نوشتن مقاله روزنامه، یکی از کارهای به شدت مثبت و مفیدی است که در دانشگاه‌های خارجی برای آن اهمیت قائل هستند. چراکه می‌گویند این پژوهشگر، چیزی را که بلد است، به زبان عامیانه و برای مخاطب عام مطرح می‌کند تا مخاطب روزنامه یا خبرگزاری از آن استفاده کند. زمانی که پژوهشگر یک مقاله در یک روزنامه منتشر می‌کند، دانش‌گستری می‌کند و این ارزشمند است.

استادیار پژوهشکده جامعه و اطلاعات ضمن بیان این‌که پارادایم کنونی، پارادایم ارزیابی مبتنی بر تاثیر است، گفت: زمانی که ما وارد این پارادایم شویم، طبیعی است که مسائل دیگر مثل برون‌دادها کم‌رنگ‌تر شوند. مثلاً کسی مثل مرحوم میرزاخانی، حدود ۲۰-۳۰ مقاله دارد. طبیعتاً اثری که او داشته، قابل مقایسه با پژوهشگران دیگری که سالی ۱۲۰-۱۳۰ مقاله می‌نویسند، نیست. اگر مرحوم مریم میرزاخانی در سیستم آموزش عالی ما بود، هنوز استادیار بود! چون مقاله‌های او هرچقدر هم با کیفیت، هر چقدر هم اثرگذار و نقش‌آفرین، خیلی به حساب نمی‌آمد. در نظام ارزیابی آموزش عالی ما نگاه می‌کنند که چقدر مقاله دارید.

وی ادامه داد: در سال‌های اخیر، نظام آموزش عالی ما نیز وارد فضای «تاثیر پژوهش» شده؛ ولی تاثیر پژوهش را به citation و استناد و اچ ایندکس تقلیل داده‌اند. برای نمونه در رشته‌های حوزه هنر، برای یک هنرمند خلق یک شیت موسیقی ارزشمند است یا نوشتن ۱۰۰ مقاله؟! از هر کسی بپرسید، خلق آن شیت موسیقی ارزشمندتر است، در حالی که الان در حوزه‌های هنری هم همین نگاه مقاله محور و نگاه تعدادمحور، وارد چرخه‌های ارزیابی شده و مسیر آموزش عالی را منحرف می‌کند.

رسولی با اشاره به نقش سیاست‌گذاری‌ها گفت: زمانی که به شکل سیستمی به این فرآیند نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که مسائلی مثل اتفاقاتی که در خیابان انقلاب در زمینه سایه‌نویسی، پایان‌نامه‌نویسی، مقاله‌نویسی و تهیه پرونده ارتقا و ... وجود دارد، همگی نتیجه این نگاه و سیاست‌گذاری است. بنابراین می‌توانیم بگوییم، این سیاست‌گذاری، سیاست‌گذاری درستی نبوده است.

وی با تاکید بر نقش نظام ارزیابی در جهت‌دهی به آموزش عالی، ادامه داد: بنابراین نظام ارزیابی که ما درست می‌کنیم، می‌تواند به عنوان یک محرک و متغیر، کل سیستم آموزش عالی را تحت تاثیر قرار دهد و الان هم تحت تاثیر قرار داده است.

دانش‌آموخته دکتری تخصصی علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی به «قانون گودهارت» (Goodhart's law) اشاره کرد و گفت: این قانون می‌گوید؛ «زمانی که یک سنجه و یک شاخص ارزیابی تبدیل به یک هدف می‌شود، آن سنجه و شاخص دیگر یک شاخص خوب نیست». این اتفاقی است که در حال حاضر در مورد تعداد مقالات افتاده است. این شاخص باعث شده که همه برای خودشان بازار درست کنند.

وقتی نشریات چپاول‌گر هزاران دلار ارز از کشور خارج می‌کنند

وی ادامه داد: مشاهده می‌کنیم که در کشور برای مقاله‌نویسی یک زنجیره ارزش تشکیل شده است. به طوری که یک شرکت کار جمع‌آوری داده انجام می‌دهد، یک نفر مقاله می‌نویسد و .... این نشان‌دهنده آن است که قضیه بغرنج‌تر است. یکی از پیامدهای این نظام ارزیابی این است که پژوهشگر ما به سمت نشریات چپاول‌گر می‌رود و با آن‌ها همکاری می‌کند. کشورهایی مانند پاکستان و هند از این نشریات زیاد دارند.

رسولی در مورد ویژگی‌های نشریات چپاول‌گر، توضیح داد: نشریات چپاول‌گر معمولاً هر ماه منتشر می‌شوند و ماهانه نزدیک به ۲۰۰ تا ۳۰۰ مقاله چاپ می‌کنند. این نشریات برای انتشار مقالات، از نویسنده هزینه می‌گیرند و مقالات را به شکلOpen access یا دسترسی باز منتشر می‌کنند.

وی به بازار این نشریات اشاره کرد و ادامه داد: در سال ۲۰۱۵ دکتر حمیدرضا جمالی مهمویی در مقاله‌ای بازار این نشریات را بررسی کرد و عنوان کرد که سالانه ۱۱۳ هزار دلار ارز برای انتشار مقاله در نشریات چپاول‌گر از کشور خارج می‌شود و به این نشریه‌ها داده می‌شود. این همان چرخه معیوبی است که می‌تواند اتفاق بیفتد و منشا آن همان شیوه ارزیابی و ... است.

استادیار پژوهشکده جامعه و اطلاعات ایرانداک با بیان این‌که در بسیاری از کشورها، ارزیابی اعضای هیئت‌علمی مانند ارزیابی‌های ما نیست، خاطر نشان کرد: من مدتی قبل قصد داشتم مقاله‌ای در مورد مقایسه آیین‌های دانشگاهی در کشورهای مختلف بنویسیم و مشاهده کردم که آیین‌نامه‌های کشورهای دیگر، اصلاً به این شکل نیست. شاید نتوانیم بگوییم ما تنها کشوری هستیم که با شمارش مقاله، ارزیابی می‌کنیم؛ ولی این را می‌دانم که کشورهای توسعه یافته این کار را انجام نمی‌دهند.

علم «تولید» نمی‌شود...

رسولی با اشاره به این‌که واژه «تولید علم»، واژه نادرستی است، توضیح داد: با وجود این‌که این کلمه در زبان انگلیسی هم وجود دارد؛ ولی واقعیت این است که در بسیاری از محافل علمی، از این واژه استفاده نمی‌شود. چرا که اگر یک نگاه فلسفی به این واژه داشته باشیم، می‌بینیم که تولید، یک مفهوم صنعتی است و ما با انقلاب صنعتی وارد پارادایم تولید شدیم.

وی ادامه داد: وقتی از تولید صحبت می‌کنیم، منظور این است که یک الگو داریم و بر اساس آن الگو، تعداد زیادی محصول یا خدمت می‌سازیم. در حالی که در فضای مالکیت فکری، الگویی وجود ندارد که براساس آن، چیزی درست کنیم. در مورد مقاله و طرح پژوهشی فرآیند صنعتی وجود ندارد و این‌جا بهتر است، از کلمه خلق و پدیدآوری علم استفاده کنیم؛ چون دانش و علم پدیدمی‌آیند، تولید نمی‌شوند.

عضو هیئت‌علمی ایرانداک در پاسخ به این سوال که آیا استفاده از شاخص تعداد مقاله، به عنوان معیاری برای «تولید علم»، درست است یا خیر؟؛ گفت: زمانی که من کشوردار و یا حکمران باشم، آمار تعداد مقالات، برای من مهم است؛ چون می‌خواهم از این مسئله استفاده سیاسی کنم. این موضوع در همه کشورها هم مهم است؛ چون یکی از روش‌های نشان دادن توان علمی، از طریق آمار انتشارات است. در حال حاضر هم برای گردآوری داده‌های مربوط به انتشارات، دو پایگاه علمی معروف Web of Science و اسکوپوس در دسترس هستند.

وی ادامه داد: بر اساس دیدگاه سیاسی، همه کشورها به این آمار توجه می‌کنند و حتی در ایالات متحده آمریکا نیز بنیاد ملی علوم (NSF) گزارش علم و فناوری را هر دو سال یک‌بار معرفی می‌کند و در آن جایگاه ایالات متحده نسبت به کشورهای دیگر و ۲۰ کشور برتر دنیا از دیدگاه تعداد انتشارات را معرفی می‌کند. همین موضوع نشان‌دهنده این است که این مسئله می‌تواند مهم باشد، ولی اهمیت آن فقط و فقط از دیدگاه سیاسی است. در صورتی که از دیدگاه ارزیابی و دانشگاهی کم‌ارزش است. مورد مرحوم میرزاخانی هم این را نشان می‌دهد که حداقل این شاخص ارزشمند نیست.

چه شاخص‌هایی باید جایگزین شمارش مقالات شود؟

رسولی در پاسخ به این سوال که چه شاخص‌هایی برای جایگزین کردن شاخص شمارش تعداد مقالات در ارزشیابی‌ها وجود دارد؟ و آیا امکان این جایگزینی وجود دارد یا خیر؟ توضیح داد: جایگزین کردن این شاخص به سادگی نمی‌تواند اتفاق بیفتد و من فکر نمی‌کنم که جایگزین کردن آن، کار درستی باشد. ولی حداقل می‌توانیم برای بهبود ارزشیابی‌ها، در کنار این شاخص و سنجه، سنجه‌های دیگری را نیز مطرح کنیم. نه این‌که تنها سنجه citation و استنادات را مطرح کنیم.

وی با انتقاد از یکسان‌نگری در ارزیابی‌ها، ادامه داد: راه دیگر این است که به شکل فضای کنونی که یک آیین‌نامه تدوین می‌کنیم و همه را بر همین اساس ارزیابی می‌کنیم، این کار را انجام ندهیم.

وی خاطر نشان کرد: الان فضای ارزیابی در زیست‌بوم‌های علمی، رویکرد تاثیر محور است و حتی زمانی که فرد را بر اساس انتشارات ارزیابی می‌کنند، آن را نشانی از تاثیرات می‌دانند. اگر این ملاک ارزیابی را نداشته باشیم، ممکن است مقاله‌ها منتشر نشوند. ولی باید هوشمندانه‌تر کار کنیم و زنجیره ارزیابی را طوری تنظیم کنیم که علاوه بر انتشارات مقاله و ... که از نظر سیاسی و کشورداری می‌تواند مسئله مهمی باشد، به لحاظ تاثیر پژوهش هم جا نمانیم.

عضو هیئت‌علمی ایرانداک در پاسخ به سوالی در مورد نمونه‌ای از شاخص‌های بررسی تاثیر پژوهش، گفت: واقعیت این است که نظام‌هایی که به شکل کمی ارزیابی انجام دهند، وجود ندارد. ارزیابی در لایه‌های گوناگونی مانند لایه اثر، لایه پژوهشگر، تیم پژوهشی، گروه آموزشی، مؤسسه، کشور و ... انجام می‌شود. در لایه‌ای که تاثیر پژوهش در سطح کشور بررسی می‌شود، ممکن است به شاخص‌های کمی نیز توجه شود.

وی با مثالی توضیح داد: مثلاً یک نظام ارزیابی تاثیر در کانادا وجود دارد که وزارت بهداشت کانادا آن را پشتیبانی می‌کند و به این شکل است که می‌گوید پژوهش‌های بهداشتی که در کانادا انجام می‌شود، چقدر توانسته در رضایت بیمار تاثیر بگذارد؟ چقدر آمار مرگ ومیر را کم کرده؟ و ... این‌ها را با این شاخص‌های کمی که پشتوانه کیفی دارد، بررسی می‌کند. این در سطح نظام پژوهش است، ولی زمانی که در سطح مؤسسه کار می‌کنیم، ممکن است کمی این بررسی چالش برانگیزتر باشد. مثلا یک مؤسسه نمی‌تواند برای مثال آمار مرگ‌ومیر را کم کند، ولی یک نظام پژوهشی می‌تواند.

چگونه باید «تاثیر پژوهش» را اندازه‌گیری کنیم؟

رسولی با بیان این‌که بررسی تاثیر پژوهش در سطح پژوهشگر، کمی چالش برانگیزتر است، گفت: به همین دلیل در بسیاری از نظام‌های ارزشیابی، ارزیابی کیفی را جایگزین می‌کنند و یک پژوهشگر و یک طرح پژوهشی را به شکل کیفی ارزیابی می‌کنند که چقدر اثرگذار بوده است.

وی با اشاره به بخش «ریسرچ ایمپکت» در سایت بسیاری از دانشگاه‌های دنیا، توضیح داد: در سایت بسیاری از دانشگاه‌ها بخشی به نام «ریسرچ ایمپکت» داریم که در آن توضیح داده شده مطالعه‌ای که پژوهشگر انجام داده، چگونه می‌تواند در جامعه اثرگذار باشد. زمانی که در مورد این اثرگذاری صحبت می‌شود، جامعه ذی‌نفعان می‌توانند مطمئن باشند پولی که برای این پژوهش صرف شده و حقوقی که این فرد گرفته و منابع مالی که در اختیار او قرار داده شده، هدر نرفته است و در واقع پژوهشگر را بر اساس کار خودش ارزیابی می‌کند.

استادیار پژوهشکده جامعه و اطلاعات ایرانداک با بیان این‌که فرآیند ارزیابی در سطح آثار، منطقی‌تر می‌شود، گفت: ممکن است یک پژوهش اصلاً سایتیشن و استنادی نگیرد؛ ولی توانسته یک مسئله و مشکلی را حل کند. زمانی که ارزیابی را بر اساس این موارد انجام دهیم، پژوهشگر می‌رود مسائل واقعی را پیدا می‌کند.

وی ادامه داد: این همه پژوهش در حوزه‌های زیست‌محیطی و مهندسی و .. انجام می‌دهیم، ولی وضعیت آلودگی هوا سال به سال بدتر می‌شود و یا در مورد مصرف آب که پژوهشگر علوم اجتماعی باید در مورد فرهنگ مصرف آب مطالعه انجام می‌داد تا مصرف آب کاهش پیدا کند. این مسئله‌ها را باید پژوهش حل می‌کرد، ولی این اتفاق نیفتاده است.

رسولی با بیان‌این‌که «تاثیر محور کردن معیار ارزیابی، مسائل واقعی را در کانون توجه پژوهشگر قرار می‌دهد»؛ ادامه داد: زمانی که ارزیابی فقط بر روی برون‌داد باشد، پژوهشگر به این دقت می‌کند که نشریه‌ها به دنبال چه مقاله‌ای هستند. بنابراین این روش به پژوهشگر خط می‌دهد که برود مقاله Q1 چاپ کند، ولی مقاله در مورد هر چیزی بود، مهم نیست! ولی مقاله Q1 می‌تواند مشکل جامعه را حل کند؟ نه! فقط و فقط به درد پژوهشگر می‌خورد که از منافع مالی و معنوی آن استفاده می‌کند.

وی با تاکید بر این‌که «در آیین‌نامه‌های ارزیابی و ارتقا تنها باید رهنمودهای کلی مکتوب شوند»، گفت: باید برای مثال گفته شود که ارزیابی‌ها بر اساس سنجه تاثیر اقتصادی است و دست مؤسسه باز گذاشته شود که معیارهای ارزشیابی را برای خودشان بچینند. بر همین اساس، بودجه مرکز نیز به تاثیر پژوهش‌های انجام شده، منوط شود و از مرکز و دانشگاه تاثیر خواسته شود. وقتی بودجه دانشگاه مشروط به تاثیر پژوهش‌ها شود، شاخص‌های ارزیابی هم تغییر می‌کند و مرکز پژوهشگری را می‌گیرد که تاثیرگذارتر است.

رسولی خاطر نشان کرد: بنابراین اگر قرار است، یک آیین‌نامه فراگیر در کشور نوشته شود، باید جهت را مشخص کند؛ نه این‌که جزئیات را هم بدهد که مثلاً انتشار یک مقاله آنقدر امتیاز دارد.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۱۶ آبان ۱۴۰۱ / ۰۷:۴۵
  • دسته‌بندی: پژوهش
  • کد خبر: 1401081610590
  • خبرنگار : 30165