به گزارش ایسنا، شهید حسین آهن در ۲۰ آذر سال ۱۳۴۲ در شهر مذهبی قم به دنیا آمد و در ۲۱ بهمن سال ۱۳۶۴ در عملیات والفجر هشت به شهادت رسید و در قطعه هشت گلزار علی بن جعفر قم آرام گرفت.
برشی از وصیت نامه شهید حسین آهن:
به خدا سوگند دوست دارم دستم به ستاره برسد و از آن جا طوری بر زمین بیفتم که قطعه قطعه گردم ولی در عوض خداوند بین امت محمد (ص) اصلاح کند.
خداوندا تو را به محمد (ص) و آلش قسم میدهم شهادت در راه اسلام را نصیبم کن و مرا در صف شهدا قرار ده.
ای عزیزان شهادت همچون میوهای است که نمیتوان آن را کامل از درخت چید و شهید آگاهی است که برای وصول.
برای این آگاهی باید سرمایهگذاری عظیمی بکند باید خدا و قرآن خویش را شناخته و با پوست و گوشت خود آن را لمس نماید و یا به عبارت دیگر از مرحله ایمان و جهاد گذشته تا به مرز شهادت برسد.
و اما تو ای پدر و مادر و برادرانم و این دوستان عزیزم و ای تمام کسانی که از طریق اسلام به من وابستهاید اگر توانستم خدای خود را ملاقات کنم و یا به عبارتی دیگر اگر به تنها ره سعادت یعنی شهادت مفتخر شدم هر قطره اشک شما تاولی بر پیکرم و گناهی بر گناهانم میافزاید ولی هر تکبیری که به جای اشک شما در آسمان افکند از گناهانم را به اذن و خواست پروردگار شاید خنثی سازد. اگر من یا برادران دیگر در راه دفاع از اسلام و قرآن عزیز و سرور انقلاب اسلامی شهید شدیم این مسئله اصلاً نباید موجب ناراحتی باشد زیرا شهادت یک ذخیره الهی است که تمام ائمه شیعه به آن فوز عظیم رسیدهاند.
اگر ما صلح کنیم ملت ما به ما چه میگویند؟ اسلام به ما چه میگوید؟ پیغمبر اسلام و امام زمان به ما چه میگوید؟ خدایا خدایا ستارهها که رفتند تو خورشید را نگهدار.
مادامی که ایمان در قلب شماست پیروزید
و من برای مادر، پدر و برادرانم و دوستانم و همه پیام دارم که آنهم شناخت اسلام و قرآن است؛ چون جز الله و اسلام تمامی راهها انحرافی و میوهای جز پستی و ذلالت ندارد به همه میگویم که قدر امام خمینی را بدانید و نگذارید قلب او برنجد من به همه میگویم به آن خلقیها به آن دولتمردان به آن ملی گرایان بدانید که همین امام بود که شما را آزاد کرد آن قدر با سخنانتان قلب او را نرنجانید.
درود بیپایان خدا بر شهدای راه حق بر شهیدانی که قصدی جز برپایی اسلام و فرمان خدا نداشتند آنان که همچون شمع سوختند و با سوختن خویش نور پر فروغی را برجامعه اسلامی بخشیدند که تا ابد باقی خواهد ماند همانان که ندای پر غریو تکبیرشان پایههای کاخ کفر را متزلزل ساخته است. درود بر آنان که راه فلاح را در جنگ و جهاد دیدند و اندک وقفهای را خسرانی عظیم.
سلام بر پدر و مادر عزیزم. از خدای منان خواهانم که همیشه در راه اسلام پیش قدم و موفق باشید و در سایه رهنمودهای امام امت خمینی بت شکن با آرمان اسلامی خویش بسر برید بزرگترین افتخار خود میدانم که چنین پدر و مادری نصیب من شده است در انتظار فرج حضرت مهدی (عج) هستیم.
من از تمام کسانی که در راه تربیت و رشد من زحمت کشیدهاند عاجزانه سپاسگذاری میکنم خصوصاً از مادر عزیزم که در راه پرورش من و بقیه برادرانم زحمات طاقت فرسائی متحمل شده است و از تو مادر عزیزم میخواهم که اصلاً به خاطر از دست دادن فرزندت گریه نکنی چرا که تو سعادت مرا میخواستی و من سعادت خویش را در این راه یافتم؛ و از همه شما عزیزانم حلالیت میطلبم و از شما میخواهم که از اقوام و خویشان برای من طلب حلالیت بنمائید و خواهش من از شما این است که حافظ این انقلاب الهی باشید که انشاءالله بزودی به قیام امام زمان (عج) متصل خواهد شد مبادا در حراست از انقلاب سستی به خود راه دهید.
مادر مهربانم چه بسیار بر ما زحمت کشیدی من تو را رنج بسیار دادم خداوند اجر جزیل و صبر جمیل به تو عطا فرماید از فراغ من ناراحت نباش اگر میخواستی گریه کنی برای امام حسین و علی اکبر و علی اصغر او گریه کن خوشحال باش و بخواه این هدیه را خدا از تو قبول کند. امام حسین خانوادهاش را برای حفظ اسلام فدا کرد تو هم خوشحال باش و بخواه که فرزندانت در راه دین اسلام جان خود را به حق تعالی تسلیم کنند وای پدر عزیزم تو در حق من پدری کردی خدا اجرت دهد مرا ببخش و برای من طلب مغفرت کن.
خدایا من یک بنده گناهکار بیش نبودهام و حالا آمدهام تا به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین (ع) لبیک گویم چون تا به حال مرده بودم و اکنون آماده جهاد و شهادت هستم و امیدوارم که خداوند این فیض عظیم را نصیبم گرداند گرچه ارزش آن را ندارم. ای پدر ارجمندم مرا حلال کن و با استقامت و شجاعت از اسلام و ولایت فقیه دفاع کن.
۲۶ بهمن ۱۳۶۳
جنوب طلائیه
انتهای پیام