/از نهضت حسینی تا جامعه مهدوی: «حُسن عاقبت»/

چگونه عاقبت بخیر شویم؟

یک کارشناس مسائل دینی گفت: یکی از راه‌های دستیابی به سرانجام خیر و نیک، عاقبت‌اندیشی در کارها است. اگر کسی خواستار موفقیت و پایان خوب و نیک در تمامی امور زندگیش می‌باشد، باید به این نکته‌ اساسی دقت کند و آن اینکه قبل از انجام هر کاری و هر سخنی، کمی فکر و تأمل کند و سرانجام سخن و کار خود را بیندیشد و بنگرد. در واقعه عاشورا افرادی زیادی همچون حر بن ریاحی تدبیر کردند و با رفتن به سوی امام زمان‌شان در دنیا و آخرت عاقبت به خیر شدند.

حجت‌الاسلام تاتلاری - کارشناس مسائل دینی و مذهبی- در گفت‌وگو با ایسنا درباره اهمیت واقعه عاشورا و زمینه‌سازی آن برای ظهور گفت: آیا ما دوستداران امام حسین علیه السلام شاگردان مکتب عاشورا، ما منتظران فرزند سیدالشهداء علیه السلام نیز می‌توانیم به عاقبت به خیری دست پیدا کنیم؟ راه رسیدن به سرانجام نیک و خیر چیست؟ چگونه می‌توان در راه یاری حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف حسن عاقبت پیدا کرد؟

1- تقوا

این کارشناس مسائل دینی تاکید کرد: اولین راه رسیده به حسن عاقبت، تقوا و پرهیزگاری است. قرآن مجید در سه جا به این مطلب اشاره می کند «و العاقبة للمتقین» و عاقبت بخیری و سرانجام نیک برای پرهیزگاران است. هرکس که در طول عمرش تقوا داشت، سرانجام خوب و عاقبت نیک خواهد داشت. 

وی ادامه داد: شاید این سؤال برای ما پیش بیاید که اصلاً تقوا یعنی چه؟ تقوا از ماده وقایه به معنی نگهداری یا خویشتن داری است. یعنی انسان باتقوا، کسی است که کنترل دارد، ترمز دارد. خودش را در برابر گناه کنترل می‌کند. یک جایی می‌تواند دست به گناه بزند، حرام بخورد، فحش و ناسزا بدهد، به نامحرم و صحنه حرام نگاه کند اما ترمز و خودش را کنترل کند.

حجت‌الاسلام تاتلاری یادآور شد: شما تصور کنید، شخصی بخواهد با ماشینی که ترمز ندارد از جاده‌ی پر پیچ و خم چالوس به شمال مسافرت کند، آیا سالم به مقصد می‌رسد؟ به طور حتم نه! چون در اولین پیچ به دلیل نداشتن ترمز و قدرت کنترل به داخل دره سقوط می‌کند و از ادامه مسیر باز می‌ماند، ولی اگر کسی در همین مسیر با ماشینی که ترمز دارد حرکت کند، به راحتی در تمامی پیچ و خم ها وسیله را کنترل و به مقصد نیز می‌رسد.

وی افزود: تفاوت انسان متقی با دیگران در همین است. آدمی که تقوا نداشته باشد، خود کنترلی در برابر گناه و خواهش‌های نفسانی ندارد و در کوچکترین موقعیت و پیچ و خم، گناهی که شیطان در مسیر زندگیش قرار می‌دهد، باز می‌ماند و دچار سقوط و انحطاط می‌شود اما افراد با تقوا که قدرت کنترل و پرهیز از گناه و زشتی‌ها را دارند به راحتی از موانع و دام‌های شیطانی عبور و به سر منزل مقصود و سعادتمندی نیز می‌رسند. 

این کارشناس مسائل مذهبی بیان کرد:  تقوا داشتن، قدرت کنترل و پرهیز از خطا در محیط عاری از گناه هنر نیست، بلکه مهم این است که در موقعیت‌هایی که فراهم می‌شود انسان با تقوای خویش سربلند بیرون بیاید.

2- همنشین و دوست صالح

حجت‌الاسلام تاتلاری خاطرنشان کرد: یکی از مهمترین عوامل برای عاقبت به خیری و یا عاقبت به شری، دوستان و همنشینان یک فرد هستند. انسان با انتخاب درست و آگاهانه یک دوست و رفیق می‌تواند به بالاترین درجات برسد و نقطه ی مقابل، یک اشتباه و غفلت در گزینش دوست و همنشین می‌تواند فرد را به پایین‌ترین و پست‌ترین درجات برساند و او را در تمامی زمینه‌ها به سقوط و نابودی بکشاند.


وی ادامه داد: قرآن کریم در سوره مدثر یکی از عوامل حسن عاقبت و یا سوء عاقبت را دوست و همنشین افراد معرفی می‌کند، روز قیامت بهشتیان از کسانی که به جهنم می‌روند سوال می‌کنند «ما سَلککم فی سقرْ» چه چیزی شما را به دوزخ انداخت؟ و دوزخیان چند دلیل را برای این سرانجام عنوان می‌کنند که یکی از آن‌ها، این است «کُنا نخوضُ مع الخائضین» ما پیوسته با اهل باطل همنشین و هم صدا بودیم.

این کارشناس مسائل دینی ابراز کرد: یک دوست خوب و یک همنشین صالح می تواند سبب رشد و تعالی انسان و در نتیجه عاقبت بخیری او شود مانند دوستی حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه و نقطه‌ی مقابل، یک رفیق و همدم بد و فاسد، قادر است شخص را به تباهی و عاقبت به شری مبتلا سازد.

دوست بد سبب تباهی انسان

حجت‌الاسلام تاتلاری اظهار کرد: درصدر اسلام دو نفر از مشرکین بنام عقبه و اُبی دوستی و رفاقتی صمیمی و تنگاتنگی داشتند. عقبه انسان سخی و سفره اندازی بود و سعی می‌کرد به مناسبت های گوناگون مهمانی ترتیب دهد و اقوام و دوستان و آشنایان را دعوت کند. از طرفی هم با آن که مشرک بود اما به پیامبر علاقه مند بود و آن حضرت را مورد احترام قرار می‌داد. 

وی ادامه داد: این فرد روزی مهمانی ترتیب داد و رسول خدا را نیز به عنوان مهمان دعوت کرد و وقتی سفره غذا را پهن کردند مدعوین مشغول خوردن شدند. عقبه متوجه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شد که از غذا میل نمی‌کند. عقبه عرض کرد: اگر به این غذا میل ندارید می‌خواهید غذای دیگری ترتیب دهم. پیغمبر اسلام فرمودند: نه از ظاهرش مشخص است که غذای خوبی است. عرض کرد: پس چرا میل نمی‌کنید، پیامبر فرمود: چون تو مشرک هستی و من از غذای مشرک نمی‌خورم، اگر مسلمان شوی و به خداوند ایمان بیاوری آن گاه از این غذا می‌خورم. 

این کارشناس مسائل دینی تصریح کرد: عقبه قبول کرد و شهادتین گفت و مسلمان شد. بعد از مدتی اُبی با عقبه برخورد کرد و پس از سلام و احوال پرسی به عقبه گفت: شنیده‌ام مسلمان شدی!، عقبه گفت: آری به پیامبر و خدایش ایمان آوردم. اُبی گفت: چرا؟عقبه در جواب قضیه‌ی مهمانی و فرمایش رسول اکرم را بازگو کرد. اُبی نگاهی به چهره‌ی عقبه کرد و گفت: یعنی تو به خاطر همین دلیل، دست از دین آباء‌ و اجدادت برداشتی؟ عقبه حالا که به مرادت رسیدی و پیامبر غذا خورده است همه چیز را انکار کن و از اسلام دست بکش. آن قدر اُبی با عقبه صحبت کرد تا این که موفق شد. عقبه تازه مسلمان از اسلام دست کشید و در جنگ بدر در مقابل لشکر اسلام ایستاد و به قتل رسید.

3- تدبیر در امور

حجت‌الاسلام تاتلاری خاطرنشان کرد: یکی از راه‌های دستیابی به سرانجام خیر و نیک، عاقبت اندیشی در کارها است. اگر کسی خواستار موفقیت و پایان خوب و نیک در تمامی امور زندگیش می‌باشد، باید به این نکته‌ی اساسی دقت کند و آن اینکه قبل از انجام هر کاری و هر سخنی، کمی فکر و تأمل کند و سرانجام سخن و کار خود را بیندیشد و بنگرد.

وی ادامه داد: شخصی محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد یا رسول الله من را نصیحتی کنید. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اگر نصیحت کنم گوش می‌دهی؟ عرض کرد: بله. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اگر راه نشانت دهم، عمل می کنی؟ عرض کرد: حتماً. باز پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بنده ی خدا اگر سفارشی کنم انجام می‌دهی؟ عرض کرد: ‌بله یا رسول الله آمده‌ام تا آن چه می فرمایی را به کار بگیرم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بعد از سه مرتبه تأکید فرمود «إذا انت هممت بأمر فتدبر عاقبته» هنگامی که خواستی کاری را انجام دهی، سرانجام آن را مورد سنجش قرار ده.

این کارشناس مسائل مذهبی خاطرنشان کرد: بسیاری از افراد در زمان‌های گوناگون دچار شکست و نابودی و در نهایت سوء عاقبت شده اند که دلیلش بی‌تدبیری در کارها بوده است. شمایی که به دنبال راه سعادت و عاقبت به خیری هستید، این فرمایش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را فراموش نکنید که کلید موفقیت ما در اکثر زمینه‌های زندگیمان است. ببینم آخر این گناهی که انجام می‌دهم، چیست؟ فایده ی این گناه حرام چه چیزی است؟ این مال حرام تا چه زمانی زندگی مرا تأمین می کند؟ این بی حجابی و بی عفتی چه ارزشی را از من می‌کاهد و در مقابل چه دستاوردی برایم دارد؟

حجت‌الاسلام تاتلاری افزود: قرآن کریم این عاقبت نگری را به همه پیروانش یاد می دهد: «فانظر کیف کان عاقبة المجرمین» پس بنگر سرانجام کار مجرمان چه شد. «فانظر کیف کان عاقبة المفسدین»ببین عاقبت مفسدان چگونه بود. «فانظر کیف کان عاقبة الظالمین» پس بنگر عاقبت کار ستمگران چه بود. «فانظر کیف کان عاقبة المکذبین» و ببینید سرانجام تکذیب کنندگان چه شد.

نقش آفرینی تدبیر در کربلا

وی با اشاره به بخشی از واقعه کربلا گفت: حر بن یزید ریاحی تدبیر به خرج داد و در مورد جنگ با سید الشهداء علیه السلام عاقبت نگری کرد، لذا از لشکر کوفه به صف یاران امام حسین علیه السلام پیوست و عاقبت بخیر شد. عمر سعد بی‌تدبیری کرد و بدون فکر و اندیشه در عاقبت کار دست به جنایت عظیم کربلا زد و به سوء عاقبت مبتلا شد.

این کارشناس مسائل دینی ابراز کرد: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: حضرت موسی در حق برادرش از خداوند طلب آمرزش کرد. از جانب خداوند خطاب شد: ای موسی اگر در مورد اولین و آخرین، حتی فرعون از من درخواست کنی، اجابت می‌کنم اما از تقصیر قاتل حسین نمی‌گذرم و خودم انتقام از او خواهم گرفت.

حجت‌الاسلام تاتلاری تصریح کرد: اگر گروهی از موقعیت ایجاد شده برای رسیدن به کمال و سعادت بهره‌ای نمی‌برند و با تمام سوابق درخشانی که دارند دچار سوء عاقبت و فرجامی بد می‌شوند، عده ای نیز از کمترین فرصت بیشترین و بهترین استفاده را برای رسیدن به سعادت ابدی و حسن عاقبت می‌کنند.

دو برادر نماد سرانجام نیک در روز عاشورا

وی باز هم با اشاره به بخشی از واقعه کربلا افزود: دو برادر به نام های سعد و ابوالحتوف در لشکر عمر سعد هستند، سابقه‌ی آنان به خوارج بر می‌گردد کسانی که امیرالمؤمنین علی علیه السلام را واجب القتل می‌دانستند. این دو برادر،‌ به همراه عمر سعد و برای جنگ با امام حسین علیه السلام به کربلا آمده بودند. روز عاشورا نیز همه جا در کنار کوفیان بودند و از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به سپاه سیدالشهداء علیه السلام فروگذار نکردند. عصر عاشورا شد، یاران باوفای اباعبدالله علیه السلام روی زمین افتاده بودند و به شهادت رسیده بودند عزیز فاطمه تکیه به نیزه غریبی داده و فریاد استغاثه‌اش در کربلا طنین انداز شده است. «اما من مغیث یغیثنا لوجه الله اما من ذابّ یذبّ عن حرم رسول الله» آیا فریادرسی نیست که برای رضای خدا به فریاد ما برسد؟! آیا مدافعی نیست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟!

این کارشناس مسائل مذهبی تصریح کرد: یکی از این دو برادر به دیگری گفت: برادر می شنوی و می‌بینی که حسین علیه السلام غریب و تنها شده است؟ مگر نه این که او نوه پیغمبر خداست؟ برادر تا الآن با او جنگیده‌ایم، بیا این آخرین فرصت را از دست ندهیم و او را یاری کنیم. سعد گفت: حرفی نیست اما اگر رفتیم و امام فرمود: دیر آمده‌اید، اگر رفتیم و توبه ما را قبول نکرد چه کنیم؟ ابوالحتوف گفت:‌ سعد بیا برویم. اگر بنا بود که حسین علیه السلام دست رد به سینه‌ ما بزند که دیگر نمی گفت: «هل من ناصر ینصرنی؟».

وی در پایان گفت: این دو برادر در آخرین لحظات واقعه عاشورا، به سمت سیدالشهداء علیه السلام آمدند و امام، با آغوشی باز، از آنان استقبال کرد. سعد و ابوالحتوف، شمشیر از غلاف بیرون کشیدند و به یاری امام خود در برابر لشکر کوفه پرداختند و به شهادت رسیدند و اینگونه در راه خدا و امام زمانشان عاقبت به خیر شدند.

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ / ۱۱:۱۵
  • دسته‌بندی: دین و اندیشه
  • کد خبر: 1401061612554
  • خبرنگار : 71461