به گزارش ایسنا، امروز دهم شهریور ماه صد و ششمین سالروز تشکیل کمیته مجازات توسط سه نفر از اعضای لژ ماسونی بیداری ایران در سال ۱۲۹۵ است.
کمیته مجازات در دور اول رییسالوزرایی میرزا حسن خان وثوقالدوله برادر احمد قوامالسلطنه پنج دوره نخستوزیر ایران در عصر پهلویها، به صورت مخفیانه تشکیل شد.
این دوره زمانی مصادف بود با گذشت یک دهه از صدور فرمان مشروطه در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ توسط مظفرالدین شاه و گذشت هفت سال از فتح تهران به دست مشروطهخواهان در تاریخ ۲۵ تیر ۱۲۸۸.
کمیته مذکور در اوج قدرت سیاسی مشروطهخواهان تشکیل شد و دو سال بعد با لو دادن اعضای آن توسط یکی از اعضا و اعدام همه اعضایش، به عمرش پایان داده شد.
سرمنشاء کمیته مجازات
منشاء کمیته مجازات، شخصی به نام میرزا ابراهیم آقا تبریزی، نماینده وقت تبریز در اولین دوره مجلس شورای ملی و از روحانیان روشنفکر دوره مشروطه اول بود.
او پسر علی زنجانی بود که در تابستان ۱۲۸۵ به همراه ۱۰ نماینده دیگر از استانهای شمالغربی کشور عازم تهران شدند تا نمایندگی مردم تبریز و سایر شهرهای شمالغربی کشور را در این مجلس عهدهدار شوند.
میرزا و همفکرانش در مجلس اول با تشکیل فراکسیون اقلیت تا توانستند مانع دخالت و کارشکنیهای دربار قاجاریه شدند. آنان در تصویب متمم قانون اساسی دوره مشروطه به جد فعال بودند. میرزا و همفکرانش در مجلس اول جریانی به راه انداختند و موفق شدند میرزا علیاصغر خان اتابک ملقب به امینالسلطان، صدراعظم وقت محمدعلی شاه قاجار را استیضاح کنند.
او با دعوت از سرتیپ اسدالله ابوالفتحزاده، ابراهیم سرتیپ ملقب به منشیزاده و محمدنظر مشکوهالممالک، کمیته غیرت را به صورت زیرزمینی تاسیس کرد. یاران میرزا با همراه کردن محمدنظر خان مشکوهالممالک، صندوقدار لژ بیداری ایران، انجمن زیرزمینی غیرت را بنا کردند. این کمیته طی دوره فعالیت کوتاهش اهدافی را مورد هدف قرار داد.
ریاست کمیته بر عهده میرزا ابراهیم، نایب رییس اولی بر عهده میرپنج اسدالله خان ابوالفتح زاده و نایب رییس دومی بر عهده منشیزاده بود.
فرجام کمیته غیرت
میرزا ابراهیم آقا تبریزی در غائله به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی توسط کلنل ولادیمیر پلاتونوویچ لیاخوف، رییس قوای بریگارد قزاق روس در ایران که به دستور محمدعلی شاه انجام شد، کشسته شد.
او که به مقاومت مسلحانه در برابر قوای دولتی اصرار داشت به همراه برخی نمایندگان مجلس شورای ملی به پارک امینالدوله که در شمال مجلس قرار داشت فرار کرد اما در تاریخ دوم تیر ۱۲۸۷ به ضرب گلوله قزاقهای روس کشته شد.
اسماعیل رائین، نویسنده کتاب سه جلدی فراموشخانه و فراماسونری در ایران در کتابش نوشت: «انجمن غیرت یکی از انجمنهای فرعی فراماسونری در ایران بود. مدیریت این تشکیلات با حاج میرزا ابراهیم آقا وکیل افراطی تبریز بود. این شخص از اعضای لژ بیداری ایران به شمار میرفت.
انجمن غیرت توسط ابراهیم آقا تبریزی و با حضور ابوالفتحزاده به عنوان نائب اول انجمن، منشیزاده نائب دوم، محمدنظر خان مشکوهالممالک صندوق دار لژ بیداری تشکیل شد.»
زایش کمیته مجازات
با مرگ میرزا سه عضو دیگر کمیته غیرت بر ادامه دادن راه میرزا هم قسم شدند. تقیزاده، ابوالفتحزاده و منشیزاده که جریان دمکراتهای ایران را رهبری میکردند در مرداد ۱۲۸۹ و تا قبل از تشکیل کمیته مجازات در سال ۱۲۹۷ دست به چند عملیات تروریستی زدند.
آنان به وسیله حسین الله از عوامل وابسته به شبکه میرپنج اسدالله خان ابوالفتحزاده، آیتالله سید عبدالله بهبهانی مجتهد شیعه و از رهبران روحانی نهضت مشروطه را ترور کرد.
ابوالفتحزاده و منشیزاده مدتی بعد تصمیم به فعال کردن کمیتهای جدید و دارای شعبه در ایالتها و ولایتهای کشور گرفتند. آنان با جلب نظر موافق تقیزاده «کمیته مجازات» را به صورت مخفیانه تاسیس کردند. مدتی بعد علیاکبر ارادقی و عمادالکتاب قزوینی به شورای سه نفره آنان اضافه شدند. عضوگیری کمیته با به عضویت درآوردن سه قاتل حرفهای به نامهای کریم دواتگر، احسانالله خان دوستدار و حسین الله مسؤولیت ترور افراد را به عهده آنان گذاشت.
تهدید صاحب مفاتیحالجنان
آیتالله شیخ عباس قمی معروف به محدث قمی صاحب کتاب مفاتیحالجنان از جمله بزرگانی بود که توسط کمیته مجازات تهدید به قتل شد.
سالها بعد از رحلت ایشان به صورت تصادفی در لابهلای ورقههای کتابهای خطی ایشان، برگهای از اعضای کمیته مجازات دموکرات مشهد پیدا شد که در نوشتهای کوتاه، ایشان را به دلیل سخنرانی افشاگرانه علیه آمریکاییها بر روی منبر عمومی تهدید به قتل کردند.
این نوشته تهدیدآمیز آمده بود: «آقای آقا شیخ عباس قمی، پدر سوخته، شنیدم که در منبر از آمریکاییها حرف بد میزنید، اگر شنیده شد که دو مرتبه از این گونه مزخرفات بگویید و تکذیب نکنید همین دوشنبه به ضرب گلوله شکمت را مثل سگ پاره پوره خواهیم کرد.»
شیخ هم در حاشیه همان کاغذ دستخطنویس با مرکب قرمز نوشته بودند: «در چند سال قبل در ماه رمضان احقر منبر میرفتم. در اواخر ماه این کاغذ را برای من فرستادند و آن روز دوشنبه که موعد بود روز یکشنبه آن، من به دیدن حاجیها رفتم... م. مبلغی دفعتا برای من رسید از حاجیها، همان وقت من هم به حج مشرف شدم و دموکرات هم از بین رفت.»
این نوشته در مقطعی نوشته شد که مرحوم حاج شیخ عباس در مشهد اقامت داشت و ماه رمضان در مسجد گوهرشاد و برخی مساجد مشهد منبر میرفت.
مثلث تروریستها
ابوالفتحزاده
میرپنج اسدالله ابوالفتح زاده تبار قفقازی داشت و پدرش میرپنج ابوالفتح خان از مهاجران قفقازی و از طایفه شریرلوی بود.
پس از شکست ایران در دو دوره جنگ با روسیه که در دوره فتحعلیشاه قاجار اتفاق افتاد و ۲۰ سال به طول انجامید، ۱۷ شهر از منطقه قفقاز که آن زمان جزو خاک ایران بود به عنوان غرامت از ایران جدا و به روسیه الحاق شد.
با این حال بخشی از اتباع ایرانی ساکن در شهرها، زیر بار تبعیت از دولت روس نرفتند. آنان که بیشتر از اشراف و نظامیان قفقازی بودند به داخل مرزهای جدید ایران مهاجرت کردند و مورد حمایت شاه قاجار قرار گرفتند.
مهاجران قفقازی به دلیل تعصب وطنپرستانه، جایگاه ویژهای در دربار فتحلیشاه قاجار پیدا کردند و بعدها در عصر ناصرالدین شاه که بریگاد سواره قزاق به فرماندهی افسران روس در ایران تشکیل شد، در ارتش ایران صاحب قدرت و نفوذ شدند به نحوی که برش کلام یک گروهبان مهاجر قفقازی از یک میرپنج ایرانی بیشتر بود.
میرپنج اسدالله خان ابوالفتحزاده از جمله افسران قفقازی ایران بود که در ضدیت با محمدعلی شاه، به مشروطهخواهان پیوست و از قزاقخانه قاجار استعفا داد. او در بسیاری از جنگهای مشروطهخواهان علیه نیروهای دولتی شرکت داشت حتی در جنگ جهانی اول نیز به گروه مهاجران قفقازی پیوست. او حتی از مدافعان به توپ بستن مجلس بود.
ابوالفتحزاده بعد از ماجرای به توپ بسته شدن مجلس با عده زیادی از مشروطهخواهان مسلح به منطقه قلهک در شمال تهران رفت و از آنجا به شهر رشت عزیمت کرد و قوای مسلحش را در کمیته سری ستار که توسط عده دیگری از مشروطهخواهان تشکیل شده بود، ادغام کرد.
او برای راحت شدن فتح تهران به دست قشون مشروطه، در بریگارد قزوین و تهران فعالیت زیادی کرد.
ابوالفتحزاده بعد از سقوط تهران به دست مشروطهخواهان، مأمور وصول مالیات از شاهزاده مسعود میرزا ظلالسلطان شد.
ابوالفتحزاده بعد از ترور آیت الله عبدالله بهبهانی از رهبران روحانی جنبش مشروطه، در حدود سال ۱۲۹۸ به همراه حیدر خان عمواوغلی تاریوردی از مشروطهخواهان مخالف میرزا کوچک خان جنگلی و از موسسان حزب کمونیست ایران به اروپا سفر کرد.
او پس از برگشت به ایران در سال ۱۳۳۰ از سوی مرنار بلژیکی، رییس خزانهداری کل ایران مأمور وصول مالیات شهرهای ساوجبلاغ و شهریار شد اما مدتی بعد به دلیل بدفتاری بیاندازه با مردم از این سمت برکنار شد.
در دامن بهاییان
مهدی بامداد، نویسنده کتاب شش جلدی شرح حال رجال ایران در قرون ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری شمسی معتقد بود: «چون خانواده ابوالفتحزاده بهایی بودند، رقبایش به او نسبت دادند در سفر به اروپا برای پیشرفت بهاییت در ایران ماموریت یافت.»
نفوذ بهاییان در ساختار فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ایران از دوره مشروطه طی سالهای ۱۲۹۸ تا بعد از کودتای سیاسی – نظامی رضا خان و سید ضیاءالدین طباطبایی در سوم اسفند ۱۲۹۹ علیه احمد شاه قاجار ادامه یافت. آنان در دوره پهلوی پدر و پسر بسیاری از پستهای رده بالای فرهنگی و سیاسی را به دست آوردند و نقش مهمی در تحولات سیاسی – فرهنگی ایران ایفا کردند.
ابوالفتحزاده، منشیزاده و جمع زیادی از اعضای کمیته مجازات از کارمندان مورگان شوستر آمریکایی، خزانهدار کل ایران در دوره احمد شاه قاجار بودند که به شدت مورد حمایت بهاییان ایران قرار داشتند.
منشیزاده
ابراهیم پسر کریم بیگ معروف به کریم خان منشی اوف از خانوادههای سرشناس شهر ایروان در منطقه قفقاز بود.
میرزا کریمخان در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه در سال ۱۲۶۸ به ایران آمد و از شاه تابعیت ایرانی گرفت و در قزاقخانه استخدام شد اما به دلیل دشمنی تاریخی و مخالفت و درگیری با فرماندهان روسی قزاقخانه، ابتدا مسموم و بعد از بریگاد قزاق اخراج شد. او عضو کمیته غیرت بود و پسرش ابراهیم نیز بعدها در قالب همین کمیته راه پدرش را ادامه داد.
ابراهیم که تا پیش از مهاجرت پدر در ایران مشغول تحصیل بود با مهاجرت او در مدرسه دارالفنون تهران درسش را ادامه داد.
به علت اخراج پدرش، کینه افسران روس را به دل گرفت و او نیز مانند پدر با افسران بالادست خود در قزاقخانه مخالفت میکرد. او بعد از اخراج پدرش از قزاقخانه، صاحبمنصبان مخالف را متحد کرد و با پخش شبنامه و اعلامیههای متعدد علیه رییس روسی قزاقخانه، دست به افشاگری زد.
سرانجام کلنل لیاخوف، فرمانده بریگاد سواره قزاق همایونی که فرماندهای سختگیر و مقتدر بود، ابراهیم خان را با درجه سرهنگی از قزاقخانه اخراج کرد.
او همانند پدرش در انقلاب مشروطه مشارکت کرد و بعد از فتح تهران به دست مشروطهخواهان، وارد خدمات کشوری شد و سمتهای گوناگونی از قبیل ریاست نظمیه شیراز، ریاست تحدید تریاک یزد و کرمان، ریاست دارایی غار و فشافویه و ریاست مالیه فیروزکوه را عهدهدار شد.
پیوند دو قزاق
خروج میرپنج اسدالله خان ابوالفتحزاده و میرزاده ابراهیم خان منشیزاده از بریگاد قزاق، همزمان شد با انقلاب مشروطه. همین مسئله موجب پیوستن هر دو افسر اخراجی و ناراضی، به مشروطهخواهان شد و چون هر دو در نظامیگری، تیراندازی و جنگ تبحر ویژه داشتند، بین مشروطهخواهان معروف شدند و پس از پیروزی مشروطهخواهان و فتح تهران در دستگاه مشروطه صاحب نفوذ و مقام شدند.
مشکوهالممالک
محمدنظر پسر مشکوه الممالک تا سال ۱۲۸۷ جزو مستخدمین کامران میرزا نایب السلطنه بود که به دلیل دوستی با اسدالله خان ابوالفتحزاده و میرزا ابراهیم خان منشیزاده به تدریج تمایلات مشروطهخواهی پیدا کرد.
در دوره ریاست خزانهداری کلِ موسیو برناردِ بلژیکی به واسطه دوستی با میرزاده ابراهیم خان منشیزاده، رییس اجرایِ مالیه تهران شد و تا اواخر سال ۱۲۸۶ در این منسب ماند.
در زمان تاسیس لژ فرماسونریِ بیداری ایران در تاریخ ۱۴ آبان ۱۲۸۶، صندوقدار لژ و پس از آن در کنار میرزا ابراهیم آقا تبریزی، ابوفتحزاده و منشیزاده به عضویت کمیته غیرت که همزمان با اولین دوره مجلس شورای ملی در آذر ۱۲۸۶ بود، درآمد.
عبدالله متولی، استاد دانشگاه آزاد در کتابش مشکوه الممالک را فردی بهایی معرفی میکند که رسیدگی به امور مالی و کارهای دفتری را در کمیته مجازات بر عهده داشت.
عملیات ترور
طی پنج ماه فعالیت کمیته مجازات چند نفر هدف گلولههای نامرئی این گروه تروریستی قرار گرفتند.
ترور اول
ترورها با قتل میرزا اسماعیل خان شیرازی، رییس انبار غله دولتی آغاز و با قتل رضا منتخبالدوله پایان یافت.
عبدالله بهرامی که در آن روزها معاون اداره تامینات پلیس سوئد در تهران بود، نوشت: «در آن روزهایی که من معاون کل اداره بودم یک روز صبح در حیاط «تامینات» قدم میزدم کمیسر محل با تلفن اطلاع داد که میرزا اسماعیل خان، رییس انبار غله را جلوی اداره با دو گلوله کشتهاند. میرزا اسماعیل خان در آن موقع رییس آن اداره که از مشاغل پرمنفعت بود، شده بود و قبل از آن مدتی مامور پرداخت حقوق اعضای نظمیه بود و غالبا او را در آنجا ملاقات میکردم. میرزا اسماعیل خان با همان تیر اول که به قلبش اصابت کرده بود فوت نموده بود.»
دومین ترور
دومین اقدام کمیته مجازات ترور «کریم دواتگر» یکی از تروریستهای کمیته مجازات بود که ۱۳ اردیبهشت ۱۲۹۶ در کنار کلیسای ارامنه انجام شد.
چند روز بعد از این ترور سه نفر دیگر به نامهای رشید السلطان، سید مرتضی و میرزا عبدالحسن ساعتساز دستگیر و به تامینات جلب شدند. این سه نفر در جریان تحقیقات به هر دو قتل میرزا اسماعیل خان، رییس انبار غله دولتی و کریم دواتگر اعتراف کردند.
ترور سوم
سومین ترور کمیته مجازات قتل میرزا عبدالحمید خان متینالسلطنه بود که در اول خرداد ۱۲۹۶ در دفتر کارش در خیابان قوامالسلطنه – خیابان۳۰ تیر – انجام شد.
متینالسلطنه فرزند حاجی میرزا عبدالباقی تهرانی و برادر دکتر اعلمالدوله ثقفی، تحصیلکرده انگلستان بود. او مدتی در گمرک ایران اشتغال داشت و مدتی هم روزنامه طلوع را در بوشهر منتشر کرد.
در دومین دوره مجلس شورای ملی به نمایندگی از استان خراسان به وکالت مجلس انتخاب شد و موقعی که ذکاءالملک فروغی، رییس مجلس بود نیابت ریاست را عهدهدار شد. با پایان دوره نمایندگی مجلس روزنامه معتبر و سیاسی «عصر جدید» را در تهران منتشر کرد. این روزنامه نسبت به سایر روزنامههای تهران از جهت صحت اخبار و مقالات جدی و اصولی برتری داشت.
چهارمین و ... قتل
چهارمین قتل در روز ۱۷ خرداد ۱۲۹۶ اتفاق افتاد. این بار یکی از مجتهدین متنفذ و با قدرت آن روزگار در خون خود غلتید. مقتول میرزا محسن مجتهد فرزند محمدباقر صدرالعلما، برادر میرزا جعفر صدرالعلما و داماد آیتالله عبدالله بهبهانی بود. او از دوستان نزدیک وثوقالدوله صدراعظم احمد شاه و قوامالسلطنه نخستوزیر پهلویها بود که با هفت گلوله به قتل رسید.
در همان روز پنجمین و ششمین قتل اتفاق افتاد. رضا منتخبالدوله خزانهدار و برادر امیراعلم داماد وثوقالدوله در خیابان امیریه به قتل رسیدند.
ترور رضا منتخبالدوله موجب اختلاف نظر شدید اعضای کمیته مجازات با یکدیگر شد.
میرزا عبدالحمید ثقفی ملقب به متینالسلطنه، سیاستمدار و مدیر روزنامه عصر جدید هفتمین فرد ترور شده بود.
فرجام تروریستها
بعد از انتصاب میرزا محمدعلی خان علاءالسلطنه به رییس الوزرایی احمد شاه، او در اجرای دستور شاه، مستشارالدوله صادق وزیر داخله را مامور دستگیری و محاکمه اعضای کمیته مجازات و تروریستهای وابسته به این کمیته کرد.
او نیز عبدالله بهرامی، رییس نظمیه گیلان را که در گذشته معاون اداره تامینات بود به تهران احضار و به ریاست تامینات کل منصوب کرد.
بهرامی اسامی اعضای کمیته مجازات را در نامهای محرمانه با لاک و مهر به علاءالسلطنه، رییسالوزرا داد و علاءالسلطنه بیآنکه پاکت را باز کند روی پاکت نوشت «همه کسانی که در این لیست هستند و من از نام و هویتشان خبر ندارم دستگیر و بازداشت شوند.»
بعد از صدور دستور، اداره تامینات برخی اعضای کمیته را دستگیر کرد و برخی نیز متواری شدند. بیشتر اعضای کمیته مجازات به دست بهرامی دستگیر و در زندان نظمیه زندانی شدند اما از محاکمه آنها خبری نشد.
پرونده اعضای کمیته مجازات در دولت علاءالسلطنه بینتیجه ماندو دو دولت بعد یعنی دولتهای عینالدوله و مستوفی الممالک هم به این پرونده ورود نکردند اما در دولت صمصامالسلطنه همه دستگیر شدگان از زندان آزاد شدند.
با انتخاب وثوقالدوله به صدراعظمی احمد شاه قاجار در همان روزهای اول صدارت، دستور دستگیری ۲۰ محکوم آزاد شده بار دیگر صادر شد. وثوقالدوله با مشورت نصرتالدوله، وزیر عدلیه، میرزا احمدخان اشتری را به ریاست دادگاه جنایی برای محاکمه اعضای کمیته مجازات تعیین کرد و نصرتالدوله نیز با او همکاری کرد.
دادگاه نیازی به بازپرسی نداشت زیرا چندین بار در تامینات از همه آنها بازجویی شده بود و متهمان به جنایتهای خود اعتراف کرده بودند و حتی برخی دستگیر شدگان اقدامات تروریستی خود را اقدامی وطنپرستانه عنوان کرده بودند.
محاکمه مجرمان به سرعت آغاز و حکم محکومان به سرعت صادر شد. حسین الله و رشیدالسلطان که به صورت فردی و دو نفری مرتکب چندین فقره قتل شده بودند، محکوم به اعدام شدند و حکم آنها در میدان توپخانه روبهروی ساختمان نظمیه اجرا شد و به دار مجازات آویخته شدند.
ابراهیم منشیزاده و اسدالله ابوالفتحزاده موسسان کمیته مجازات، به ۱۵ سال زندان و تبعید به کلات نادری محکوم شدند. آنان حین انتقال به کلات نادری، در محدود شهر سمنان به گلوله بسته و کشته شدند.
ارداقی و مشکوه الممالک هر کدام محکوم به پنج سال حبس شدند البته مشکوهالممالک به مازندران گریخت، احسانالله خان به قفقاز پناه برد و پس از مدتی به گیلان برگشت و به جمع یاران میرزارکوچک خان جنگلی پویست. او در نهایت با رضا خان سردار سپه بیعت کرد و با درجه سرهنگی وارد قشون شد و در جنگ با سمیتکو کشته شد.
بقیه محکومان نیز به ۵ تا ۱۵ سال حبس محکوم شدند.
با اعدام سران کمیته مجازات در شهریور ۱۲۹۷ پرونده جنایات این کمیته مختومه شد.
منابع:
حیات یحیی، جلد دوم، ص ۲۴۵
عبدالله متولی، کمیته مجازات، ص ۸۴
اسماعیل رائین، حیدر عمو اوغلی، ص ۴۸
سیدابوالحسن علوی، رجال عصر مشروطه، ص ۱۰۵
احمد کسروی، تاریخ انقلاب مشروطه، ص ۶۱۳ و ۶۴۶
اسماعیل رائین، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج۲، ص ۴۳
جواد تبریزی، اسرار تاریخی کمیته مجازات، تهران، ۱۳۶۲، ص ۱۳
مفاخر اسلام، علی دوانی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۱۱
حسین آبادیان، ایران از سقوط مشروطه تا کودتای سوم اسفند، صص ۳۴۴-۳۴۲
انتهای پیام