/از نهضت حسینی تا جامعه مهدوی: «هدایت»/

مرز هدایت و گمراهی در کربلا

یک کارشناس دینی در مورد اینکه مرز هدایت و گمراهی در کربلا بسیار نزدیک بود، گفت: امام حسین علیه السلام هم به عنوان چراغ هدایت و کشتی نجات امت اسلام معرفی می‌شود تا هر کسی که می‌خواهد جزو هدایت یافتگان قرار گیرد. سال شصت و یک هجری گروهی نهضت عاشورا را فرصتی برای رستگاری خویش و عده‌ای موقعیتی برای گمراهی خود قرار دادند. کسانی که از فرصت‌های هدایت حسینی بهره بردند جزو یاران اباعبدالله علیه السلام قرار گرفتند و افرادی که از دعوت و سخنان حسین علیه السلام روی گرداندند در تاریکی و ضلالت باقی ماندند.

حجت‌الاسلام تاتلاری - کارشناس مسائل دینی و مذهبی- در گفت‌وگو با ایسنا در مورد اهمیت واقعه عاشورا و زمینه‌سازی آن برای ظهور گفت: یکی از ویژگی‌های حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام که در سخنان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار علیهم السلام فراوان یاد شده است خصوصیت هدایت‌گری و نجات مردم از گمراهی و تاریکی به سوی روشنایی و هدایت الهی است. امام حسین علیه السلام به عنوان چراغ هدایت و کشتی نجات است معرفی شده است.

وی ادامه داد: ابی بن کعب محضر رسول خدا نشسته بود که امام حسین علیه السلام از در وارد و سلام کرد. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در جواب فرمودند «مرحبا بک یا اباعبدالله یا زین السماوات و الارضین» آفرین بر تو ای اباعبدالله‌ای زینت آسمان‌ها و زمین‌ها. اُبی با تعجب عرض کرد: یا رسول الله مگر می‌شود کسی غیر از شما زینت آسمان‌ها و زمین باشد، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود «ابی والذی بعثنی بالحق نبیاً انّ حسین بن علی فی السماء اُکبر منه فی الارض» به خدایی که من را به حق به نبوت مبعوث کرد مقام حسین بزرگتر است از روی زمین. «و انه لمکتوب من یمین عرش الله: مصباح هدی و سفینة نجاة» و اوست که نوشته شده است در سمت راست عرش خدا: چراغ هدایت و کشتی نجات.

این کارشناس مسائل دینی خاطرنشان کرد: بنابراین یکی از خصلت‌های مهم یاران امام حسین علیه السلام که در کنار آن حضرت و در راهش قرار گرفته و با تمام وجود جانفشانی کردند، هدایت گردیدن و دوری از گمراهی است. آنان با قرار گرفتن در مسیر ولایت و پایداری و استقامت در این راه با وجود مشکلات و سختی‌های فراوان به سوی خدا و روشنایی حقیقی هدایت شدند و از تاریکی و گمراهی جدا شدند.

پیامبران هادیان بشریت

حجت‌الاسلام تاتلاری بیان کرد: از وظایف مهم انبیاء و اولیاء الهی نیز در طول تاریخ، هدایت و راهنمایی مردم به سوی خداوند و راه سعادت است. قرآن کریم می‌فرماید «هوَ الذی ارسلَ‌ رسولهُ بالهدی و دین الحقُ» اوست خدایی که رسول خدا را با دین حق به هدایت و راهنمایی مردم فرستاد. انبیا و اولیا در این راه با بیشترین رنج‌ها و آزار و اذیت‌ها رو به رو شدند اما لحظه ای دست از هدایت و نجات خلق بسوی خدا برنداشتند.

وی افزود: امام حسین علیه السلام هم به عنوان چراغ هدایت و کشتی نجات امت اسلام معرفی می‌شود تا هر کسی که می خواهد جزو هدایت یافتگان قرار گیرد و مصداق «غیرالمغضوب علیهم و لا الضالین» نباشد، بداند راه سیدالشهداء راه سعادتمندی دنیا و آخرت است. سال شصت و یک هجری گروهی نهضت عاشورا را فرصتی برای رستگاری خویش و عده‌ای موقعیتی برای گمراهی خود قرار دادند. کسانی که از فرصت‌های هدایت حسینی بهره بردند جزو یاران اباعبدالله علیه السلام قرار گرفتند و افرادی که از دعوت و سخنان حسین علیه السلام روی گرداندند در تاریکی و ضلالت باقی ماندند.

حسین علیه السلام چراغ هدایت

این کارشناس مسائل مذهبی بیان کرد: سیدالشهداء علیه السلام در قیام کوتاه اما پرثمر عاشورا تمام تلاش خود را برای نجات و دستگیری مردم به سوی حق و خداوند آن هم با روش‌های گوناگون و در زمان‌ها و مکان های مختلف،‌ انجام می‌دهد. قبل از ورود به کربلا به کوفیان، به سران بصره به قبائل و طوایف مختلف نامه می‌نویسند. در خیمه عبیدالله حرّ جعفی با بشر بن غالب و عبدالله بن مطیع ملاقات می‌کند. با عبدالله بن عمر و ابن زبیر و افراد گوناگون دیگر به گفت‌وگو می‌نشیند تا مردم را نسبت به راه روشن حق هدایت کنند.

حجت‌الاسلام تاتلاری اظهار کرد: اگر کسی تصور کند که امام این سعی و تلاش را برای جمع کردن یار و یاور و افزودن بر سپاهش انجام می داد، حقیقتاً امام را نشناخته است. سیدالشهداء علیه السلام اگر برای جمع‌آوری لشکر این چنین کوشش می‌کند پس چرا در منزل زباله وقتی خبر شهادت مسلم بن عقیل را می‌دهد و یا در شب عاشورا که فردایش با سه هزار نفر کوفی که قصد کشتنش را دارند روبروست، می فرماید «بیعتم را برداشتم و حقی بر گردن کسی ندارم، هرکه می‌خواهد برود؟».

امام و یارانش جنگ طلب نبودند

وی در ادامه تصریح کرد: امام حسین علیه السلام به کربلا نمی آید که بجنگد بلکه هدف اصلی قیام و نهضت عاشورا را آگاهی و هدایت مردم است. اینکه آنان را از تاریکی گمراهی به روشنایی هدایت برساند. کاروان اباعبدالله علیه السلام وقتی با لشکر حربه کربلا رسیدند، زهیر عرض کرد: یابن رسول الله من می‌بینم که هرچه پیش برویم کار دشوارتر می‌شود، آقا اگر الان با اینها بجنگیم چون تعدادشان کم است، راحت‌تر به مقابله می پردازیم. امام حسین علیه السلام فرمود «ما کنت لابدأهم بالقتال» من کسی نیستم که با ایشان آغاز جنگ کنم.

این کارشناس مسائل دینی ادامه داد: جنگ در اسلام مانند جراحی است. انسان وقتی دچار بیماری می‌شود، از ابتدا جراحی را تجویز نمی‌کنند بلکه سعی می‌کنند با دارو با دستورات غذایی با روش‌های گوناگون بیماری را معالجه کنند. آخر سر اگر این کارها اثری نداشت آن وقت دست به جراحی می‌زنند. در اسلام هم این چنین است. اسلام هیچ‌گاه از ابتدا به جنگ و جهاد دستور نمی‌دهد بلکه با گفتگو و آوردن برهان و دلیل، با نشان دادن راه حق و مشخص کردن باطل و راه‌کارهای مختلف دیگر سعی در آگاهی و سعادتمندی افراد دارد.

بخش‌های مهم روز عاشورا

حجت‌الاسلام تاتلاری ابراز کرد: برخلاف تصور برخی از افراد که روز عاشورا را منحصر در جنگ و شهادت می دانند، کربلا ابعاد مهم دیگری نیز دارد. اولین بخش روز عاشورا، ارتباط ناگسستنی با پروردگار است. اباعبدالله علیه السلام و یاران با وفایش در سخت ترین شرایط از خداوند غافل نیستند و او را در کنار خود احساس می کنند و به مناجات با او می‌پردازند. دعاها و مناجات‌های امام در روز عاشورا از ابتدا تا آخرین لحظه ای که به شهادت می رسد، گواهی بر این ادعا است. «اللهم انت ثقتی فی کل کرب و رجائی فی کل شدة» بارالها تو تکیه گاه منی در هر اندوه و امیدم در هر سختی هستی.

وی خاطرنشان کرد: قسمت دیگر عاشورا که شاید مهمترین بخش آن باشد، هدایت‌گری امام حسین و تلاش برای نجات و دستگیری کوفیان گمراه شده آن هم به شکل‌های مختلف است. صبح عاشورا قبل از آنکه جنگ شروع شود حضرت بین دو لشکر ایستاد و فرمود «ایها الناس اسمعوا قولی و لا تعجلوا حتی اعظکم بما هو حق لکم علی و حتی اعذر إلیکم فأن أعطیتمونی النصف کنتم بذلک اسعد و ان لم تعطونی النصف من انفسکم فاجمعوا رأیکم» مردم حرف مرا بشنوید و در جنگ و خونریزی شتاب نکنید تا من وظیفه‌ی خود را که نصیحت و موعظه شماست را انجام دهم اگر دلیل مرا پذیرفتید و از راه انصاف درآمدید سعادتمند خواهید شد و اگر انصاف ندهید پس دقت کنید تا کار شما باعث پشیمانی نشود.

این کارشناس مسائل دینی در ادامه افزود: امام گاهی اوقات خود را به لشکر معرفی می‌کرد «أنشدکم الله هل تعرفوننی؟» شما را به خدا آیا مرا می شناسید؟، «أنشدکم الله هل تعلمون ان جدی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم؟» شما را به خدا آیا می‌دانید جد من رسول خداست؟، «أنشدکم الله هل تعلمون أن اُمی فاطمه بنت محمد علیها السلام؟» شما را به خدا قسم آیا می‌دانید که مادرم فاطمه علیها السلام دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم است؟، «أنشدکم الله هل تعلمون ان ابی علی بن ابی طالب علیه السلام؟» شما را به خدا ‌آیا می دانید که پدرم علی بن ابی طالب است؟ «أنشدکم الله هل تعلمون ان هذه عمامه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم انا لابسها؟» شما را به خدا آیا می‌دانید این که بر سر دارم عمامه رسول خدا است؟، یک زمانی می فرمایند «ارجعوا إلی انفسکم» به خودتان رجوع کنید. بنشینید یک گوشه‌ای و فکر کنید. ببینید این راهی که انتخاب کردید شما را به چه مقصدی می‌رساند.

حجت‌الاسلام تاتلاری اضافه کرد: گاهی اوقات هم امام بواسطه‌ی قرآن سعی در نجات گمراهان دارد. سبط ابن جوزی می گوید روز عاشورا امام حسین علیه السلام قرآنی را برداشت و روی سرش گذاشت و مقابل کوفیان ایستاد و فرمود مردم این کتاب خدا در میان من و شما حاکم باشد، به چه جرمی ریختن خون مرا حلال می‌دانید؟ امام حسین علیه السلام در طول نهضت خود سعی در هدایت و نجات از ضلالت دارد.

انسان ها از دو حال خارج نیستند

به گفته وی قرآن کریم می فرماید مردم به دو گروه تقسیم می شوند «فریقاً هدی و فریقاً حقّ علیهمُ الضلالهُ» گروهی هدایت شده و گروهی در گمراهی ثابت ماندند. ما در کربلا این گروه را به وضوح می‌بینیم کسانی که به کوچکترین تلنگری راه درست را می‌یابند و در کنار سیدالشهداء علیه السلام قرار می‌گیرند و عده‌ای که با تمام این تلاش ها اسرار بر گمراهی خود دارند.

ضلالت کوفیان

این کارشناس دینی یادآور شد: چند شب قبل از واقعه‌ی عاشورا امام حسین علیه السلام به وسیله‌ی یکی از یارانش برای عمر سعد پیغام فرستاد تا با او ملاقات کند، ابن سعد هم موافقت کرد. شب وقتی حضرت با عمر سعد در خیمه‎ای ملاقات کردند، امام حسین علیه السلام فرمود «یابن سعد و یحک اتقاتلنی؟ اما تتقی الله الذی الیه معادک فأنا ابن من علمت الا تکون معی و تدع هولاء فأنّه اقرب الی الله تعالی» پسر سعد آیا می خواهی با من بجنگی در حالی که مرا می‌شناسی و می‌دانی پدر من چه کسی است؟ آیا از خدایی که برگشت تو به سوی اوست نمی‌ترسی؟ آیا نمی‌خواهی با من باشی و از این‌ها دست برداری که این کار به خدا نزدیک تر و مورد توجه اوست؟.

حجت‌الاسلام تاتلاری ادامه داد: عمر سعد در پاسخ گفت می ترسم اگر تو را یاری کنم خانه مرا در کوفه ویران کنند حضرت فرمود: من خانه برایت می‌سازم. عرض کرد: آقا اگر در راه شما بیایم اموالم را مصادره می کنند. سیدالشهداء علیه السلام فرمود: من بهترین باغ‌ها و نخلستان‌ها را در حجاز به تو می‌دهم. عمر سعد گفت: زن و بچه‌ام در کوفه امنیت ندارند مورد اذیت قرار می گیرند. امام فرمود: من از آنان حمایت می‌کنم. عرض کرد: نمی‌توانم از حکومت ری دست بکشم. اباعبدالله علیه السلام وقتی دید، سخنانش اثر بر ابن سعد ندارد و شیطان بر او تسلط یافته از جا بلند شد و فرمود: چرا این قدر در اطاعت شیطان و در گمراهی خودت پافشاری می‌کنی؟، «ذبحک الله علی فراشک عاجلاً و لا غفرلک یوم حشرک فوالله» خدا تو را به همین زودی در رختخواب بکشد و روز قیامت تو را نیامرزد.

وی ابراز کرد: امام حسین علیه السلام حتی با دشمن سرسخت خود، از روی خیرخواهی صحبت می‌کند راه حل پیش‌روی مشکلاتش می گذارد تا او را از سقوط و انحراف نجات دهد، اما او در گمراهی باقی می‌ماند. در نقطه مقابل، یاران سیدالشهداء علیه السلام هستند که با ارشاد حضرت بسوی حق و هدایت رهسپار می‌شوند.

مرز هدایت و گمراهی در کربلا

این کارشناس مسائل مذهبی با روایت دو برادر یکی در سپاه امام و دیگری در سپاه دشمن گفت: دو برادر از یک پدر و مادر، تربیت یافته و بزرگ شده در یک خانه هستند به نام‌های عمرو و علی بن قرظه انصاری، اما عمرو هدایت یافته و در راه حسین علیه السلام و علی گمراه شده و جزو لشکر کوفیان است. علی بن قرظه با برادرش خیلی صحبت کرد و سعی کرد او را به لشکر ابن سعد بیاورد اما نتوانست عمرو را منحرف کند. دعمرو هدایت شده روز عاشورا به یاری امامش به میدان آمد و رجز می‌خواند:

قد علمت کتیبة الانصاری ... انی سوف احمی حوزة الذّماری

ضرب غلامٍ غیر نکس شاری ... دون الحسین مهجتی و داری

سپاه انصار دانسته‌اند که من از شرف و ناموسم حمایت می‌کنم، ضربه‌ام ضربه جوانی است که ضعیف و ناتوان نیست. جان و سرایم به فدای حسین علیه السلام باد.

حجت‌الاسلام تاتلاری بیان کرد: وقتی این جوان روی زمین افتاد، سیدالشهداء علیه السلام سرش را به زانو گرفت. عمرو عرض کرد: یابن رسول الله اوفیت؟ ای فرزند رسول خدا آیا وفا کردم؟ حضرت فرمود: «نعم انت امامی فی الجنه فاقری رسول الله منی السلام» آری تو زودتر از من به بهشت می‌روی، سلام مرا به رسول خدا برسان. علی بن قرظه گمراه وقتی سعادتمندی برادرش را دید فریاد زد «یا حسین! یا کذاب ابن کذاب اظللت اخی و غردته حتی قتلته» ای حسین ای دروغگو پسر دروغگو (نستجیربالله) برادرم را گمراه کردی و فریب دادی تا او را به قتل رساندی. امام حسین علیه السلام فرمود «إن الله لم یضل اخاک و لکنه هدی اخاک و اضلک» خدا برادرت را گمراه نکرد بلکه هدایت و تو را گمراه کرد.

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۹ شهریور ۱۴۰۱ / ۱۰:۲۷
  • دسته‌بندی: دین و اندیشه
  • کد خبر: 1401060907207
  • خبرنگار : 71461