از وداع «سایه» با ارغوان تا بدرقه زیر آسمان تهران

مراسم تشییع پیکر هوشنگ ابتهاج در مقابل تالار وحدت در تهران در حالی برگزار شد که پیکر این شاعر معاصر به زادگاهش رشت منتقل شد تا فردا ۵ شهریور ماه در خاک گیلان آرام بگیرد.

به گزارش ایسنا ، مراسم تشییع پیکر هوشنگ ابتهاج (سایه) در مقابل تالار وحدت امروز جمعه (۴ شهریور ماه) با خوانش سرود «ایران ای سرای امید» و شعر «ارغوان» با حضور پرشمار طرفداران این شاعر، پیش از آغاز رسمی مراسم اعلام شده، آغاز شد.

آمدن پیکر هوشنگ ابتهاج با تشویق ممتد حاضران و خوانش بخشی از شعر ابتهاج « امید هیچ معجزی ز مرده نیست، زنده باش» و درود بر سایه همراه شد.

در ادامه خوانش ابتهاج از شعر «ارغوان» برای حاضران پخش شد که با زمزمه و گاه گریه حاضران همراه بود.

همچنین پیش از آغاز مراسم در تالار وحدت، پیکر ابتهاج به خانه ارغوان رفته تا او برای آخرین بار با درخت ارغوان محبوبش وداع گوید.

گفته می‌شود نماز با امامت آیت‌الله مصطفی محقق داماد در این خانه بر پیکر "سایه" اقامه شده است. 

در مراسم مقابل تالار وحدت ، یلدا ابتهاج، دختر این شاعر، بر سن حاضر و حضورش با شعار درود بر سایه و تسلیت تسلیت حاضران همراه بود.

وی در سخنانی گفت: سایه بالاخره به سرزمین خود بازگشت. خوشحالم که با همکاری وزارت ارشاد، سفارت ایران و همکاری مردم، این اتفاق رخ داد و من با برادرانم کیوان و کاوه توانستیم این مسأله را فراهم کنیم که امروز به وطن برگردد و با مشایعت شما راهی زادگاهش شود و فردا شنبه، پنجم شهریور ماه ار ساعت هشت صبح در باغ محتشم  به خاک سپرده شود.
او افزود: من این روز را هرگز تصور نداشتم و نمی‌دانستم چه پیش می‌آید اما اکنون همه ما اینجا در یک غم شریک هستیم، از جانب خودم به شما تسلیت می‌گویم. امیدوارم که این امانت را از ما بپذیرید و در این خاک حفظش کنید. 
فرزند ابتهاج بیان کرد: درست است که جسم او به خاک سپرده می شود اما با شعرش در این سرزمین می‌ماند. 
پدر من انسان شریفی بود و تا آخرین لحظه که حتی در بیمارستان صحبت می‌کرد تمام فکرش مردم ایران بود و غم و شادی آن‌ها بود و همیشه عشق مردم ایران را  در دل داشت. 
فرزند او خاطرنشان کرد: سایه پیامش را با شعرش منتقل کرده و هیچ پیام و حرف اضافه‌ای به غیر از آن نگفته است. او با شعرش، مهرش به ایران، فرهنگ و هویت آن را حفظ کرد. امروز ما همه وارث گفته‌هایش هستیم، امیدوارم در شعرش تعمق کنیم و فقط با خواندن، از آن نگذریم. در شعر او به غیر از مهر، دوستی و حرمت این خاک را نگه داشتن چیزی بیشتری نگفته است. 

دختر هوشنگ ابتهاج ادامه داد: پدرم همیشه می‌گفت که می‌خواهم به رشت برگردم، به جایی که به مردم آن تعلق دارم. او همیشه می‌گفت مردم آن کسی را که با صداقت حرف می‌زند را می‌فهمند و امروز مردم ایران با هر سلیقه‌ای این سخن او را پاسخ دادند. سایه اگرچه در زندگی خود سختی کشید اما تلخ نشد و امید را به ما بخشید و ما با این امید زندگی کردیم.

او در ادامه خطاب به مردم گفت: این امانت( پیکر پدرش) را از ما بگیرید، وقتی به آلمان برگردم این امکان را ندارم هر روز به سر این خاک بیایم اما امیدوارم شما همیشه با شعرش او را یاد کنید، چه بر سر مزارش که امیدوارم مزار شایسته‌ای باشد  و چه با شعرهایش.

احمد جلالی، سفیر سابق ایران در یونسکو به عنوان دیگر سخنران  با اشاره به حضور شفیعی کدکنی در مراسم گفت: آقای کدکنی به خاطر تعلقات روحی قادر نبودند در مراسم سخنرانی کنند. اما حضورش مایه امید است، این که شاعری هم‌وزن سایه در بزرگداشت و مراسم بدرقه او حضور داشته باشد، خود برکتی است.

او با اشاره به آخرین دیدارش با هوشنگ ابتهاج در روزهای پایانی عمر این شاعر در بیمارستان، اظهار کرد: در حالت بیماری که به رفتنش انجامید، تنها چیزی که باعث شد تا سایه را سرحال کنیم و برق در چشماش بیاوریم، شعر بود و من این حیله را می‌دانستم که اگر برای او شعر بخوانی، جان می‌گیرد و من همیشه برایش شعر می‌خواندم.
او با بیان اینکه سایه، یکی از دانه درشت‌های شعر ایران است، اظهار کرد: شعر سایه در جهان زبان فارسی و فارغ از مرزبندی‌های جغرافیایی و سیاسی خوانده می‌شود.
جلالی با طرح این سوال که چطور می‌شود شعر سایه را پاسداشت، به بخشی از شعر سایه « پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست» اشاره کرد و گفت: زبان به معنای لغت و واژه نیست، زبان به معنای مهربانی و انسانیت و زبان فرهنگ است.

دختران مدرسه «سلاله» که در زمان حیات با سایه به گفت‌وگو پرداخته بودند، در این مراسم به شعرخوانی پرداختند. که بعد از پایان شعرخوانی آن‌ها یلدا ابتهاج به آن دیدار اشاره کرد و از حس پدرش به شعرخوانی آن‌ها گفت.
 

مراسم با پخش سرود «ایران سرای امید» و با خوانش و همراهی مردم به پایان رسید.

محمدرضا شفیعی کدکنی، بهمن فرمان آرا، ابراهیم اسماعیلی اراضی، محمدعلی مودب، سهیل محمودی، سیدمحمدعلی ابطحی، اسماعیل آذر ، علی دهباشی و...از چهره های حاضر در مراسم بودند.

گرفتن عکس یادگاری با تصاویر سایه، گرفتن ویدیو و اشتراک گذاشتن آن در لایوهای اینستاگرامی، دادن شعارهایی مانند "درود بر سایه"، "زنده باش زنده باش"، "درود بر شجریان"، "سایه اینجاست سایه اینجاست"، "عزاست عزاست امروز" در میان سخنرانی‌ها، خوانش گاه و بیگاه و بی‌نظم سرود «سرای امید» و «ارغوان» در گوشه گوشه مراسم،گاه گریه و گاه تشویق‌های ممتد حاضران از حاشیه‌های این مراسم بود. 

علاقمندان بسیاری برای بدرقه این شاعر در مقابل تالار وحدت گرد هم آمده بودند، اما رفتار برخی از آن‌ها هیجانی و بدون شناخت شاعر و شعرهایش بود حتی در میانه پخش شعر ارغوان با خوانش سایه، در میان زمزمه و گریه‌ها، جمعی شعار می‌دادند که شعر را عوض کنید، زیرا به نظرشان طولانی آمد.

زنده یاد ابتهاج، سال ۱۳۰۶ در رشت متولد شد و در ۲۰ سالگی اولین کتابش را با نام «نخستین نغمه‌ها» منتشر کرد. او سرودن غزل را در کنار سرودن شعر در قالب‌های دیگر سنتی تجربه کرد. همچنین نمونه‌‎هایی از شعر نو در بین آثار این شاعر به چشم می‌خورد. شعر تصنیف مشهور «سپیده» که با عنوان «ایران ای سرای امید» شناخته می‌شود، از سروده‌های ابتهاج است.

ابتهاج در تیرماه ۱۴۰۱ به دلیل نارسایی کلیوی در بیمارستانی در شهر کلن آلمان بستری و تحت درمان قرار گرفته بود، بامداد چهارشنبه ۱۹ مرداد در ۹۵سالگی درگذشت.

انتهای پیام

  • جمعه/ ۴ شهریور ۱۴۰۱ / ۰۷:۵۳
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1401060402654
  • خبرنگار : 71573