مجتبی رستمیفر، کارگردان جوانی است اهل اهواز که سالهاست در شهر خودش با هزار و یک مشکل کار تئاتر میکند.
او سال گذشته در چهلمین جشنواره تئاتر فجر با نمایش «مرثیهای بر مرگ ژولیوس سزار و چند مرغ از سیمرغ» حضور داشت. این نمایش در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر با استقبال تماشاگران جشنواره رو به رو شد. بنابراین عجیب نبود که با گرفتن چندین جایزه، به عنوان اثر برگزیده چهلمین جشنواره تئاتر فجر معرفی شود.
رستمیفر در اختتامیه جشنواره گفت بیش از آنکه از گرفتن جایزه خوشحال باشد، دوست دارد نمایشش را در تهران روی صحنه بیاورد.
او به مرز تحقق این آرزو هم رسید اما ناگهان ورق برگشت و حالا این گروه جوان اندر خم یک کوچهاند.
داستان از این قرار است که چندی پیش اعلام شد اجرای نمایش «پروین» به کارگردانی حسین کیانی به دلیل ابتلای تعدادی از اعضای گروه به کرونا، در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر متوقف شده است. همان زمان خبر رسید قرار است نمایش «مرثیهای بر مرگ ...» در این تالار روی صحنه برود اما به فاصله چند روز بعد، اعلام شد که این تالار میزبان نمایش «شکوفههای گیلاس» کار سید محمد مساوات خواهد شد.
رستمیفر اما در آن مقطع ترجیح داد درباره چند و چون منتفی شدن اجرای نمایشش صحبتی نکند. او فقط در تماسهای غیررسمی عنوان کرد که از خیر اجرا در تئاتر شهر گذشته است.
اما سید محمد جواد طاهری، رییس مجموعه تئاتر شهر روز سه شنبه یازدهم مرداد ماه عنوان کرد که شخصا مشتاق و پیگیر اجرای نمایش «مرثیهای...» بوده است ولی آنچه مانع اجرای این نمایش شد، شورای نظارت و ارزشیابی است که مجوز اجرای آن را صادر نکرده است.
بعد از این سخنان، رستمیفر بهتر دید سکوت خود را بکشند و گلههای خود را بابت این وضعیت اعلام کند.
او در گفتگویی مبسوط با ایسنا اتفاقی را که برای نمایشش رخ داده، ناشی از تبعیض و بداخلاقی میداند و تاکید میکند که نمایش او به عنوان یک کار برگزیده حق داشته در سالن دولتی تئاتر روی صحنه برود.
این کارگردان که سالهاست در اهواز مشغول فعالیت است، در آغاز سخنان خود از سختیهایی میگوید که گروههای نمایشی در دیگر شهرها متحمل میشوند.
او ابراز تاسف میکند: گروه من سالهاست باکمترین امکانات و بیشترین مشکلات کار میکنیم. صفر تا صد هزینههای کار را خودمان تامین میکنیم چون در استانها کمتر کسی برای سرمایهگذاری برای تئاتر پا پیش میگذارد.
او که میگوید سال گذشته ششمین تندیس خود را در جشنواره تئاتر فجر دریافت کرده است، ادامه میدهد: با وجود دریافت این تندیس، غم بزرگی در جانم نشست.این تندیسها و جشنوارهها فراموش میشوند و این بزرگترین آسیب برای گروههایی مانند گروه ماست که سالها زیر پونز بودهایم. تئاتر استانها در جشنوارهها خلاصه شده و این بسیار غمانگیز است. در استانها اتفاقی نمیافتد مگر اینکه به تهران مهاجرت کنیم.
کسانی که در اختتامیه جشنوراه تئاتر فجر حضور داشتند، سخنان رستمیفر را بعد از دریافت تندیس بهترین کارگردانی به یاد دارند.
او در این مراسم گفت آرزویش این است که در تهران اجرا داشته باشد و جایزه آنقدرها برایش خوشحالکننده نیست.
این کارگردان حالا با یادآوری آن مراسم و سخنانی که در آن داشت، اضافه میکند: در آن مراسم هم گفتم به تئاتر استانها نگاه کنید. حق ماست که در سالنهای دولتی اجرا داشته باشیم. در آن برنامه، آقای نظری، مدیر کل هنرهای نمایشی هم حضور داشتند.
رستمیفر با اشاره به گفته مدیران هنری مبنی بر اجرای عمومی آثار برگزیده جشنواره تئاتر فجر در مجموعه تئاتر شهر یادآوری میکند: نمایش ما ۳۰ بازیگر دارد و حدود ۱۵ تن هم عوامل پشت صحنه آن هستند. بنابراین فقط در تالار اصلی، امکان اجرا داشتیم. در این بین آقای نظری، هم بسیار پیگیر اجرای ما بودند ولی آقای گلهدارزاده، مدیر پیشین تئاتر شهر اعلام کرد که جدول این مجموعه تا پایان سال ۱۴۰۱ پر است اما می توانیم در اردیبهشت سال ۱۴۰۲ نوبت اجرا بگیریم که البته چندان برایمان دلچسب نبود و دوست نداشتیم از شور و شوق کار فاصله بگیریم. با این حال به برنامه تئاتر شهر احترام گذاشتیم.
این کارگردان که چندی پیش نمایش «تاکسیدرمی» را در تالار مولوی و سالن شهرزاد روی صحنه برده است، میافزاید: اواخر خرداد که مشغول اجرای آن نمایش بودم از طرف تئاتر شهر تماس گرفتند و گفتند میتوانید نمایش «مرثیهای بر ...» را روی صحنه ببرید. آقای طاهری، مدیر جدید مجموعه تئاتر شهر از این اجرا بسیار استقبال و در گفتگویی که همراه با آقای خلیلیان، تهیهکننده نمایش با ایشان داشتیم، اعلام کردند از اول تا پایان مرداد میتوانیم اجرا داشته باشیم. این موضوع برای من کمی نگرانکننده بود و توضیح دادیم فقط چهل روز برای آمادهسازی کار فرصت داریم که بسیار اندک است چون باید دوباره نمایشی را که چند ماه از ساخت آن گذشته، تمرین کنیم و پیگیر اسکان و تغذیه گروه در تهران باشم. بعضی از اعضای گروه که شاغل هستند، باید برای مرخصی هماهنگ میکردند. در این بین سه چهار بازیگر نمیتوانستند در این اجرا همراه ما باشند و باید جایگزین میکردم. یعنی در این فاصله باید دغدغهام را برای سر و سامان دادن به چند کار میگذاشتم ولی ایشان گفتند به هر حال، نمایش را آماده کنید و اعلام کردند با توجه به اجرای نمایش در جشنواره تئاتر فجر و برگزیده شدن آن، نگرانی بابت مجوز کار ندارند و گفتند فرم سه برگهای شورای نظارت را پر میکنیم. سه چهار روز بعد از جلسه ما با آقای طاهری، فرم سه برگ از طرف سالن به شورا رفت که تاریخ اجرای ما در آن مرداد ماه قید شده بود. این فرم بعد از دو سه روز در مرکز هنرهای نمایشی ثبت شد و اوایل تیر، نمایشنامه را ارایه کردیم و مسیر دریافت مجوز طی شد.
رستمیفر با تشریح روندی که این نمایش برای دریافت مجوز طی کرده است، ادامه میدهد: زمانبندی و پروسه کار شورای نظارت دست گروه اجرایی نیست. ما در اولین فرصت همه مدارک لازم را ارایه دادیم ولی نمیتوانیم در مورد زمان دریافت مجوز دخالتی داشته باشیم. از آنجاکه همه گروه ما ساکن اهواز هستند، قرار شد بعد از صدور مجوز متن، فیلم کار را ارزیابی کنند و یک روز پیش از اجرا، نمایش را به صورت حضوری هم ارزیابی کنند. برای نمایش «تاکسیدرمی» هم دقیقا همین روند را طی کرده بودیم. برای اجرای آن نمایش هم به دلیل بعد مسافت قرار شد بعد از تایید نمایشنامه، دوستان فیلم کار را ببینند و یک روز پیش از اجرای عمومی، کار رابه صورت حضوری بازبینی کنند که صبح اولین اجرا این بازبینی انجام شد و جالب است که آقای حریری، مدیر تالار مولوی نگران نبودند که نمایش مجوز نگیرد و سالنشان خالی بماند. بنابراین طبق تجربهای که از این نمایش داشتم، برای نمایش «مرثیه ...» هم همین روند را طی کردیم و اصلا تصور نمیکردم ناگهان سالن، این چنین ما را غافلگیر کند. پرسش من است که چرا برای «تاکسیدرمی» این نگرانی وجود نداشت. البته به دلیل سکونت در اهواز، طبیعتا دسترسی ما کم بود ولی هرگز تصور نمیکردم در چنین وضعیتی قرار بگیریم که ناگهان تئاتر شهر بگوید صدور مجوز زمانبر شده در حالیکه خودشان ما را از این بابت آسودهخاطر کرده بودند.
این کارگردان روند صدور مجوز کار خود را این چنین تشریح میکند: پروسه صدور مجوز اجرا، حدود ۲۰ تا ۲۵ روز مان برد. وقتی خودمان از شورا پیگیر شدیم، گفتند مشکل خاصی ندارد و اگر تئاتر شهر منتظر جواب است، به آنان اعلام کنید با ما تماس بگیرند تا شفاها توضیح بدهیم این اجرا مشکلی ندارد و این گروه میتواند تبلیغات خود را آغاز کند. ما با همین پشتوانه، تمرینمان را در گرمای ۶۰ درجه اهواز و با حضور ۳۰ بازیگر ادامه دادیم تا برای اجرای عمومی آماده باشیم اما حدود دو هفته تا شروع اجرا باقی مانده بود و در یکی از جلسات تمرین، با تئاتر شهر تماس گرفتیم و پیگیر کار شدیم که اعلام کردند چون صدور مجوز کارتان طولانی شده، مبنا را بر این گذاشتیم که گروه منصرف شده است و سالن را به گروه دیگری دادهایم! این موضوع حیرتانگیز است! آیا مدیریت تئاتر شهر باید روی فکر و خیال و مبناهای ذهنی خود، اجرایی را لغو کند؟! این بهانه، دلیل قانعکننده و خوبی نیست. مگر انصراف دادن به همین راحتی است؟! مگر وقتی گروهی از اجرا منصرف شود، خود شما از او نامه کتبی نمیخواهید؟! بنابراین بر چه مبنا و معیاری خیال کردید ما از اجرا منصرف شدهایم؟!
او با اعتقاد بر رفتار تبعیضآمیزی که با گروه او شده است، میافزاید: در این فاصله، شما کی فرصت کردید گروهی دیگری را انتخاب کنید و با آن مذاکره کنید؟ کی فرصت کردید قرارداد ببندید؟! کی پروانه نمایش آن گروه برای سالن جدید صادر شد؟! چرا این روند با این سرعت، برای نمایش ما اتفاق نیفتاد؟! حال که با گروهی دیگر مذاکره کردید و مبنای ذهنی خود را بر این گذاشتید که ما انصراف دادهایم، چرا همان زمان این موضوع را به ما اطلاع ندادید؟
رستمیفر این اتفاق را بسیار تبعیضآمیز و برخورنده توصیف میکند و میگوید: این پرسش را دارم که چراهیچ احترامی برای ما قائل نشدید که پیش از مذاکره و قول و قرار با یک گروه دیگر، این موضوع را به ما بگویید. کافی بود اعلام میکردید که نگران خالی ماندن سالن هستیم. با اصلا به هر دلیلی، از دادن نوبت اجرا به شما پشیمان شدهایم و مشغول مذاکره با گروه دیگری هستیم. این رفتار بسیار انسانیتر از این بود که بعد از تماس خودمان با تئاتر شهر، تازه متوجه بشویم سالن را به گروهی دیگر دادهاند.
او که بعد از این اتفاق، موضوع را با مدیر کل هنرهای نمایشی و امور استانها پیگیری کرده است، ادامه میدهد: در این پیگیریها اعلام شد که اسفند نوبت اجرا بدهند که زمان مناسبی برای ما نیست. و این پرسش همچنان برای ما باقی است که اگر سیاست وزارت ارشاد، حمایت از تئاتر استانهاست، چرا این چنین به گروههای استانی بیاعتنایی میکنند. این رفتار بداخلاقی و بیانصافی است و برای ما بیش از هر چیز نشانگر تبعیض است. سالنهای دولتی تئاتر متعلق به گروههای همه استانهاست و ارث پدری کسی نیست.
این کارگردان با اشاره به سخنان تازه مدیر مجموعه تئاتر شهر درباره اجرای این نمایش اضافه میکند: در این گزارش آمده که شورای نظارت، مجوز اجرای ما را با تاخیر صادر کرده است. از سخنان آقای طاهری این گونه استنباط میشود که یا شورای نظارت مقصر بوده یا گروه کم کاری کرده است. در حالیکه همین پروسه را برای اجرا تالار مولوی طی کردم و این اتفاق نیفتاد. اگر گروه کم کاری کرده، چرا یک بار از طرف تئاتر شهر این موضوع را گوشزد نکردید؟! ما مسئول تاخیر در صدور مجوز اجرا نیستیم.از طرف دیگر شنیدم دو هفته قبل از صدور مجوز ما با گروه دیگری مذاکره کرده بودند. در حالیکه میتوانستند پیش از رایزنی با آن گروه، موضوع را به اطلاع ما برسانند.
رستمیفر که میگوید دیگر تمایلی به اجرای نمایشش در تئاتر شهر ندارد، توضیح میدهد: این رفتار ما را از اجرا در تئاتر شهر دلسرد کرد و حالا مشغول رایزنی با تماشاخانه ایرانشهر هستیم و قول مساعدی هم برای اجرا در تالار دکتر ناظرزاده کرمانی گرفتهایم که امیدوارم عملی شود.
او تاکید میکند: نمایش ما مشکل مجوز ندارد ولی این رفتار حق ما نبود. آیا ارزش یک تماس تلفنی خشک و خالی را نداشتیم؟ اگر تئاتر شهر این موضوع را به ما اعلام میکرد، با شورا تماس میگرفتم و خواستار تسریع در امور میشدم ولی این اتفاق جز سرخوردگی، چیزی برای ما نداشت. امیدوارم در این ماجرا، تعمد و تبعیض اثرگذار نبوده باشد. هرچند جز این چیزی نمیبینم.
این کارگردان خاطرنشان میکند: آقای طاهری، مدیر تئاتر شهر خودشان تئاتری هستند و میدانند آمادهسازی یک نمایش چه پروسه دشوار و چه هزینههای بالایی دارد. از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت هنری و مرکز هنرهای نمایشی میخواهم که ما را نادیده نگیرند. چون اگر این رویه نادرست رواج پیدا کند، به سرخوردگی جوانان بسیاری منجر خواهد شد.
رستمیفر تاکید میکند: اصلا دنبال پول نبودم ولی دوست داشتم کارم دیده شود. کاری که چهل جوان در ساخت آن مشارکت داشتهاند. نمایشی که از یک استان به جشنوراه فجر راه پیدا میکند، از چندین فیلتر گذر کرده تا به بخش مسابقه فجر برسد. در اولین مرحله، نمایشنامه را ارایه میدهیم تا سالن تمرین بگیریم، سپس برای اجرای عمومی بازبینی میرویم، در مرحله سوم برای جشنواره استانی بازبینی میرویم، مرحله چهارم، داوری جشنواره استانی است و بعد از آن راهیابی به جشنواره تئاتر فجر و بعد، داوری جشنواره فجر است. یعنی شش هفت خوان را رد کردهایم. بنابراین بنا به گفته خود آقای طاهری، نباید بابت پروانه نمایش کار ما نگرانی میداشتند.
او ابراز تاسف میکند که بخشی از جامعه تئاتری نسبت به چنین اتفاقاتی سکوت میکنند و میگوید: بسیاری از بزرگان و کارشناسان میتوانستند برای دلخوش کردن یک گروه جوان، نسبت به به این اتفاق واکنش نشان بدهند که چنین نکردند. اگر گروهی مثل گروه من جای گروهی دیگر را گرفته بود، باز هم همه سکوت میکردند و هیچ اتفاق دیگری رخ نمیداد؟ اینجاست که می گویم همیشه دچار تبعیض هستیم. ما در خوزستانی کار می کنیم که هزار و یک مشکل دارد و این گونه اتفاقات هم بیشتر آزارمان می دهد. اما در نهایت حق ما بود که در تاریخی که خود تئاتر شهر اعلام کرده بود، اجرا داشته باشیم ولی چرا این احترام را برای گروه ما قائل نشدند و طوری رفتار کردند که در نهایت این بد اخلاقی صورت بگیرد. ما دنبال حق خود هستیم چون حق ما ضایع شده است.
رستمی فر در پایان خاطرنشان میکند: نمایش من و نوبت اجرای گروه من سوخت. شاید به این دلیل که نمایشی باید سر صحنه میآمد که بتواند فروش بیشتری داشته باشد. باقی موارد خدای نکرده، به نظرم بهانه است. هرچند اگر نمایش «مرثیهای بر ژولیوس سزار...» هم اجرا میشد، میتوانست فروش خوبی داشته باشد ولی مجموعه تئاتر شهر این ریسک را نکرد و این اطمینان را به نمایش ما نداشت. بنابراین نوبت اجرای ما را به گروه دیگری داد که بتواند بلیت فروشی تئاتر شهر را تضمین کند.
انتهای پیام