به گزارش ایسنا، فرهاد نظری ـ کارشناس مرمت آثار و بناهای تاریخی ـ در گفتوگویی با موضوع «از تخریب سیلها چهمیتوان آموخت»، تخریبهای ناشی از سیل را ناشی از نادیده گرفتن تجارب گذشتگان و مرمتهای غیراصولی دانست و در این باره گفت: سیل در سرزمین ایران میتواند مایه حیات باشد، به شرطی که نسبتمان را با سیل تعریف کنیم. اگر در مقابل سیل بایستیم قطعا آسیب میبینیم، اما اگر با آن خردمندانه و هوشمندانه رفتار کنیم، سیل را تبدیل به فرصت میکنیم.
او افزود: اینکه در شرایط حاضر سیل خسارت به بار میآورد، تعجببرانگیز است. سیل جزو خصلتهای سرزمین ما است، پس غافلگیری از آن سوالبرانگیز است. هر کسی که مختصر شناختی از سرزمین ایران داشته باشد، میداند که سیل جزو ویژگیهای این سرزمین است. تکنولوژی و امکاناتی که امروز در اختیار ماست میتواند در برابر خسارتهای سیل به ما کمک کند.
نظری بیان کرد: در گذشته هم از تجربه استفاده میکردند و با امکانات کمی که داشتند بنا به ضرورت و شرط بقا مجبور بودند سرزمینشان را بشناسند. آنها از همین تجربه فهمیده بودند که چه زمانی از سال ممکن است سیل بیاید. یکسری کتابها مانند «نوروزنامه» از آن زمان موجود است که فصلهایی از آن کتابها به پیشبینی آب و هوا در طول سال پرداخته است. انسانهای گذشته با امکانات محدود، اما با هوشمندی و فرزانگی به این پیشبینیها رسیده بودند؛ امروز که باید پیشبینی سیل، فواصل و مکانهای آن با این همه تکنولوژی و پیشرفت آسان باشد.
غافلگیری سیل به خاطر فراموشی گذشته است
این کارشناس مرمت ادامه داد: به نظر من غافلگیری امروز از سیل به دلیل فراموشی گذشته و تجارب گذشتگان از تعامل با طبیعت است، چیزی که امروز با نام میراث فرهنگی ناملموس از آن یاد میکنیم. این میراث را انسان در اثر تعامل با محیط بهدست آورده است و بخش مهمی از معارف انسان اینگونه به دست آمده و نمیتوان به آن بیتوجه بود. البته در وزارت میراث فرهنگی تمام تلاشمان این بود که این میراث علاوهبر ثبت و ضبط، کاربردی شود، نه اینکه فقط سیاههای درست کنیم، اما در آن زمان آداب و رسوم، بازیها و صنایع دستی که وجود هرکدام لازم است به دستاوردهای فنی و تکنولوژیک غلبه میکرد.
مدیر پیشین دفتر ثبت آثار و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی با بیان اینکه بخشی از میراث فرهنگی ناملموس رابطه علوم با دانشهای کیهان و طبیعت است، اظهار کرد: در ایران خیلی کم به این قسمت پرداختهایم. در حالیکه چنتهمان از این چیزها خالی نیست؛ چراکه در سرزمینی زیست میکنیم که قدمت زیادی دارد و در ظاهر بَلاخیز است. سیل، زلزله، طوفان و تندباد جزو ویژگیهایش است و انسان ایرانی برای ادامه حیات، باید برای این حوادث چارهاندیشی میکرد. بر همین اساس آسفالت را برای کنترل بادهای ۱۲۰ ساله سیستان بلوچستان و جنوب خراسان برگزید و با این اقدام باد را رام کرد.
نظری گفت: استفاده از تجربه گذشتگان برای این نیست که از امکانات امروز محروم شویم، بلکه برای این است که بینش پیدا کنیم تا چگونه از امکانات پیشرویمان بهره ببریم و این تقلید نیست. برای مثال محال است در ایران دو خانه تاریخی پیدا کنید که حتی معمار و کارفرمای آنها یکی باشد و این دو خانه شبیه هم باشند. هر اثری برای خودش یک پدیده منحصر به فرد است. بنابراین منظور این نیست که در لایههایی از گذشته متوقف شویم، بلکه باید یاد بگیریم با سرزمینمان تهاجمی برخورد نکنیم. ناصرخسرو قبادیانی در سفرنامهاش درباره اصفهان نوشته است «آب و هوای اصفهان به قدری مطلوب است که اگر حبوباتی همچون جو را ۲۰ سال در این شهر بگذارند، دچار فساد نمیشود. اخیرا بارویی در اصفهان ساختهاند که باعث شده این هوای مطلوب خراب شود.»
او اضافه کرد: اقلیم اصفهان آنقدر لطیف و حساس است که با ساختن یک بارو تغییر کرده بود، حالا فرض کنید کارخانه فولاد و ذوبآهن و پالایشگاه با این آب و هوا چه میکند. این رفتار ویرانگر است. ما اصفهان را نشناختیم که چنین رفتاری با آن کردهایم. معلوم است که با صنایع و ذوبآهن که به اصفهان میبریم مطابق فطرت آن رفتار نمیکنیم و در نتیجه زاینده رود خشک میشود و دشتهایش دچار فرونشست میشود. در تمامی کتابهای جغرافیای تاریخی، اصفهان را بهشت روی زمین مینامند، اما ما چه رفتاری با آن داشتیم؟ بنابراین باید بازنگری و بازاندیشی دقیق درباره رفتار خودمان با طبیعت داشته باشیم و در تصمیمگیریهایی که درباره این سرزمین میشود، آن را اعمال کنیم.
نظری درباره نقش مداخلات انسان در خسارتهای ناشی از سیل نیز گفت: الگوی رفتاری ما در طول زمان تغییر کرده است. این سرزمین به سادگی به دست ما نرسیده است، زمانی با آن عاشقانه رفتار میکردند. در فرهنگ ایرانی از گذشته حتی از زمان هخامنشیان، سرزمین را به باغ تشبیه میکردند که نیازمند تیمار و مراقبت است، یعنی یک فرد ایرانی باید باغبانی یاد بگیرد. او با موجودی به نام سرزمین مواجه است که ذیشعور است و در برابر رفتارهای نابخردانه ممکن است عکسالعملهای تند و شدید داشته باشد. وقتی در مسیر رودخانه ساختوساز میکنیم معلوم است با سیل خراب میشوند. مشخص است وقتی قناتها را که حیات زیر زمین را تمهید میکردند، مسدود میکنیم، آن زمان که باید کمککننده باشند، نیستند.
بهترین نقطه زمین برای ساخت سد، همانجایی است که «ساسانیان» سد ساختند
این کارشناس مرمت درباره تخریب پلهای تازه احداث در رودخانه «سیمره» و «کشکان» در سیلاب سال ۱۳۹۸ و سالم ماندن پلهای ساسانی در همان سیل، اظهار کرد: حدود ۱۰ سال در بخش موسسه گنجینه آب، مشاور وزارت نیرو بودم، نکات زیادی از آن دوران آموختم. در این مؤسسه وقتی میخواستند در زمینی سدی احداث کنند که قبلا ساسانیان در هماجا سد ساخته بودند، با بررسی و تحقیق متوجه میشدند بهترین نقطه زمین برای ساخت سد، همانجایی است که ساسانیان سد زده بوند. این یعنی شناخت سرزمین و داشتن نبض طبیعت، در حال حاضر نبض طبیعت دست ما نیست. در آن زمان در این سرزمین ضرورت داشت که یاد بگیرند چگونه زندگی کنند و از ذخایر و منابع سرزمینشان استفاده کنند، شاید به خاطر همین موضوع است که هیچ کشوری به اندازه ایران سد تاریخی ندارد. بیشتر این سدها در حاشیه کویر است که از هدررفت آب جلوگیری کنند. در گذشته در سدسازی به قدری به پیشرفت و تکنولوژی رسیده بودند که اولین سد قوسی در دنیا را ساختند، این سد قوسی یا سد «کبار» در قم است یا سد «کریت» در طبس است.
او افزود: ما روی این تجارب مرور نکردیم، نمیدانیم انسان چطور به این دستاوردها رسیده است. الان به خاطر امکانات فراوان و پول نفت خودمان را ملزم نمیکنیم که قواعدی را رعایت کنیم. در جنوب فارس (لار، اوز، بستک و ...) یکی از مهمترین مسائل، مدیریت آب است و مهندسی آب در آنجا به ابعاد شگفتانگیزی رسیده است. برکههایی میبینید که توسط کانالهایی به هم متصلند و از کوچکترین قطره باران نمیگذرند. برای زندگی در این سرزمین مجاهدتها شده است. در منطقه لار به کسی که برای رفتن به حج استطاعت دارد و خرج حجش را برکه میسازد حاجی میگویند و یا کسی که برای ساخت قنات میرود لباس سفید میپوشد تا اگر در این حین فوت کرد کفن داشته باشد و اگر کشته شود از او شهید یاد میکنند. زنده یاد دکتر آیتالله زاده شیرازی (چهره ماندگار معماری و مرمت) میگفت که این سرزمین نعمتهایش را به روی بیخردی عرضه نمیکند. باید هوشمند باشید تا از این نعمتها استفاده کنید. این بینش در حال حاضر کمرنگ شده است. یکی از کاربردهای خندقها که در بسیاری از شهرها ساخته میشده، دفع و انحراف سیل بوده است پس باید از این تجارب بهره برد.
نظری درباره راهکارهایی که میتوانیم به بینش مواجهه با بلایای طبیعی برسیم، گف: چرخ را از نو اختراع نکنیم و به تجربه گذشتگان بیتوجهی نکنیم؛ چراکه این تجربه سهل به دست نیامده است، بلکه هزینه گرانی داشته است. اگر جز این باشد دچار گسست میشویم که البته شدیم. این تجربه دست به دست به ما رسیده است و نمیتوانیم آن را با یک قیچی ببریم. باید سعی کنیم به بینش از دست رفته برسیم و اگر آن را بیاهمیت بدانیم آش همان آش است و کاسه همان کاسه.
خانههای خشتی ۷۰۰ ساله از سیل در امان ماندند خانههای بتنی خراب شدند
نظری در بخش دیگری از این گفتوگو که در اینستاگرام با همراهی حجت مرادخواتی (مدرس دانشگاه و پژوهشگر صنایع دستی و کنشگر میراث فرهنگی) انجام شد، درباره تخریب خانههای تاریخی یزد در سیل اخیر، گفت: شاید با این حرف مورد اعتراض قرار گیرم اما گمان میکنم که بسیاری خانههای تاریخی یزد که در سیل اخیر تخریب شد، خانههایی بودند که مرمت شدند، اما چرا؟ چون مرمت آنها به درستی انجام نشده است. مداخلات در مرمت این خانهها اصولی نبوده و خرابی بیشتری به بار آورده است.
او اضافه کرد: در بافت تاریخی یزد تعداد زیادی خانه از زمان آل مظفر وجود دارد، این خانهها خشت و گلی هستند و هیچ چیز دیگری ندارند، بنابراین نمیتوانیم بگوییم چون دیوارهای خانهها بتنی نیستند آسیبپذیرند، چون همین الان خانههایی وجود دارد که با وجود دیوارهای خشتی و ۷۰۰ سال قدمت جان سالم به در بردهاند. بینشی که بر ساخت و مدیریت این خانهها بوده، درست بوده، اما اینکه میآییم این خانهها را مرمت توریستپسندانه میکنیم، طبیعتا همین اتفاقها رخ میدهد.
نظری گفت: در سیل یزد علاوه بر بافت تاریخی خانههای بتنی هم آسیب دیدند، اما مساله این است که خانه بتنی را میتوان بازسازی کرد، اما خانه تاریخی ۷۰۰ ساله را حتی اگر عینا بازسازی کنیم، با گذر ۷۰۰ ساله آن میخواهیم چه کنیم؟
او درباره نقش بسته شدن قناتهای یزد در خرابیها بیان کرد: این باره باید مطالعه و تحقیق کرد، اما میتوان حدس زد که مداخلات صورت گرفته در این زمینه بیتأثیر نیست.
سرزمینی که ۱۴۰۰ سابقه مسجدسازی دارد به مساجدی با گنبد حلبی رسیده است
این کارشناس مرمت درباه عبور مترو از زیر مسجد جامع عتیق اصفهان نیز گفت: هر اقدامی که موجب تخریب و به خطر انداختن عرصه و حریم آثار شود، درست نیست و حتی میتواند جرم باشد. نکته این است که عرصه فقط کف نیست و زیر گنبد تاجالملک هم جزو عرصه محسوب میشود. اینکه چطور و با چه تدابیر و تمهیداتی مسیر مترو در آنجا کشیده شده که به بنا آسیب نرساند، باید بررسی شود، اما باید بدانیم تمام سرمایه ما تاریخ و تمدن ماست و نمیتوانیم با آن سهلانگارانه رفتار کنیم، چون تجدیدناپذیر هستند و تبلور تجربه و رویکرد گذشتگان ما با سرزمینشان است.
به اعتقاد نظری، گسست و جدایی دانشگاه و مراکز علمی از بخشهای اجرایی خصوصا در حوزه میراث فرهنگی جبرانپذیر نیست. بخشهای دانشگاهی و تحقیقاتی باید مانند مغز متفکری مشاوره بخشهای اجرایی باشند و بخشهای اجرایی هم تجارب خود را در اختیار آنها قرار دهند.
این کارشناس مرمت همچنین با انتقاد از گنبدسازیهای امروز، اظهار کرد: در سال ۱۳۹۶- ۱۳۹۵ مقالهای در روزنامه شرق منتشر کردم و حرفم در این مقاله این بود که چرا در سرزمینی که ۱۴۰۰ سال تجربه مسجدسازی داریم و همه هنرهای ما در این زمینه تبلور پیدا کرده است، مساجدی مانند شیخ لطفالله، مسجد کبود تبریز، مسجد جامع اصفهان، مسجد جامع یزد، مسجد گوهرشاد داریم که بسیاری از آنها در فهرست میراث جهانی ثبت شدهاند، اکنون به گنبدهای فلزی و حلبی رسیدهایم؟ این گنبدهای حلبی در علیآباد ساخته میشود و در قشم نصب میشود، این اقدام هیچ نسبت تاریخی، فرهنگی و اقلیمی ندارد.
انتهای پیام