به گزارش ایسنا، به گفته فعالان حفاظت محیط زیست، تعداد ببرها در طبیعت به ۵۵۷۸ رسیده است، اگرچه آنها همچنان یک گونه در معرض خطر انقراض هستند.اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت (IUCN) اعلام کرده این جهش در آمار ببرهای موجود در طبیعت به دلیل بهبود نظارت است و این تصور وجود دارد جمعیت آنها ثابت یا در حال افزایش است.
به گزارش روزنامه گاردین، تخمین زده می شود که بین ۳۷۲۶ تا ۵۵۷۸ ببر در طبیعت وجود دارد که ۴۰ درصد بیشتر از آخرین ارزیابی انجام شده در سال ۲۰۱۵ است. به جهت اهمیت ببر در حیات وحش ۷ مرداد ( ۲۹ ژوئیه) را روز جهانی ببر نامگذاری کرده اند.
ایران نیز در گذشته زیستگاه ببر مازندران بود ولی این گونه منقرض شد اما در سالهای بعد تلاش برای وارد کردن ببر به ایران و احیای آن در کشورمان صورت گرفت.
مهدی نبییان در گفتوگو با ایسنا درباره واردات ببر با هدف تکثیر در اسارت گفت: این موضوع هیچ وقت به صورت مشخص در دستورکار سازمان حفاظت محیط زیست از روز تاسیس آن تا به امروز نبوده است.
معاوضه پلنگ ایرانی با ببر سیبری روسیه در بازیهای المپیک زمستانی اواخر دهه ۸۰
وی به تاریخچه واردات ببر اشاره کرد و توضیح داد: اواخر دهه ۸۰ پروژه احیای پلنگ در روسیه مطرح شد. پلنگ نماد بازیهای المپیک زمستانی در روسیه و بهنوعی رو به انقراض بود بنابراین تلاش میکردند تا آن را احیا کنند.
نبییان گونه پلنگ ایران و روسیه را مشابه یکدیگر دانست و افزود: ایران بزرگترین زیستگاه این زیرگونه از پلنگها است. روسیه دو پلنگ نر از ترکمنستان تهیه کرده بود و به پلنگ ماده نیاز داشت بنابراین وزارت محیط زیست روسیه قصد تهیه پلنگ ماده را از ایران داشت. به همین جهت با مسئولان وزارت امور خارجه وارد مذاکره شد.
وی به دو پلنگ ماده در اسارت در ایران اشاره کرد و گفت: در آن زمان در ایران دو پلنگ ماده در اسارت بودند که یکی به علت طعمه مسموم توسط دامدارها آسیب دیده و در حال بازپروری در مجموعه پردیسان بود. دیگری نیز دست خود را به علت گرفتار شدن در تله از دست داده بود و محیط زیست توانست او را از مرگ حتمی نجات دهد. هر دوی آنها در شرایط نه چندان مطلوبی در پارک پردیسان نگهداری میشدند.
نبییان به درخواست کشور روسیه و اصرار بسیار مقامات بالادستی ایران نسبت به همکاری سازمان محیط زیست با روسیه اشاره کرد و گفت: در این مقطع ایده معاوضه پلنگ ایرانی با ببر سیبری مطرح شد. از آنجا که بیش از ۵۰ سال از انقراض ببر در ایران میگذرد و از طرف دیگر ببر مازندران ایران بسیار قرابت ژنتیکی با ببر سیبری در روسیه دارد امکان این معاوضه در آن مقطع وجود داشت.
وی افزود: برخی کارشناسان معتقدند که ببر سیبری و مازندران زیرگونه یکسانی هستند و حتی تفاوت ژنتیکی با یکدیگر ندارند. در این زمینه مقالهای نیز وجود دارد که بیان میکند تفاوت ژنتیکی بسیار جزئی بین ببر سیبری و مازندران وجود دارد. برخی نیز معتقدند ببر مازندران در کشور ما منقرض شده است اما عینا همان ببر سیبری هست که هنوز در روسیه وجود دارد. البته کارشناسان در این زمینه اختلاف نظرهایی هم دارند اما در نهایت میتوان گفت اختلاف ژنتیکی بین ببر سیبری و ببر مازندران که منقرض شده است بسیار ناچیز است.
نبییان در ادامه اظهار کرد: روسیه به علت عجله بسیار و برای جلب رضایت سازمان محیط زیست و مسئولان ایران بسیار سریع پس از برگزاری جلسات و موافقتهای اولیه با درخواست ایران مبنی بر معاوضه ببر با پلنگ موافقت کرد که طی یک پرواز خصوصی دو قلاده ببر نر و ماده سیبری را به ایران فرستاد، با این هدف که با همان پرواز پلنگ ایرانی به روسیه فرستاده شود و این اتفاق با این توافق انجام شد.
چرا ببر سیبری با پلنگ ایرانی معاوضه شد؟
وی به هدف معاوضه ببر سیبری با پلنگ ایرانی اشاره کرد و گفت: هدف در درجه اول احیای جمعیت تاریخی در جغرافیای زیستی ببر نبوده است چراکه ایران عملا بخش عمدهای از زیستگاه ببر را از دست داده است. زیستگاه ببر مناطق جلگه ای در حاشیه دریای خزر بوده که بخش عمده آن را به علت ویلاسازی، مزارع چای، شالیزارها از دست دادهایم و مسیرهای جنگلی بسیار محدودی باقیمانده است.
این کارشناس حیات وحش به شبه جزیره میانکاله اشاره کرد که زیستگاه در خطر، بسیار مهم و با ارزشی است و آخرین ببرهای مازندران در آن زندگی میکردند.
نبییان به توضیح هدف طرح احیای ببر در ایران پرداخت و گفت: قرار بود زمانی که ببرهای سیبری وارد ایران شدند محدودهای به وسعت ۱۰۰ هکتار را در شبه جزیره میانکاله فنسکشی و منطقهای را به عنوان یک محدوده نگهداری در اسارت برای ببرها ایجاد کنند. ببرها تولیدمثل بسیار خوبی نسبت به دیگر گربهسانان دارند و با این روش میتوانستیم جمعیت پایداری از ببر سیبری را در میانکاله داشته باشیم.
اهمیت احیای ببر سیبری در شبه جزیره میانکاله
این پژوهشگر حیات وحش احیای ببر سیبری در شبه جزیره میانکاله را دارای چندین اهمیت دانست و توضیح داد: خرید مستثنیات دامدارها و بعضا افرادی که در آن منطقه زمین دارند، تامین بودجه از استانداری، ساماندهی افرادی که از انارهای وحشی در میانکاله بهرهبرداری میکنند و ساماندهی حضور دامداران در شبه جزیره میانکاله از مواردی است که اگر ببر سیبری در شرایط اسارت در میانکاله حضور داشت، امروزه شرایط بسیار متفاوتتری را در شبه جزیره میانکاله شاهد بودیم. جلوی بسیاری از چشم داشتها و تعارضاتی که در این محدوده به عنوان یک پناهگاه حیاتوحش وجود دارد گرفته میشد.
سرنوشت ببر سیبری در ایران چه شد؟
وی در ادامه اظهار کرد: متاسفانه ماجرا اما طور دیگری رقم خورد. چون ورود ببرها به ایران بدون هماهنگیهای قبلی با سازمان محیط زیست انجام شد؛ سازمان محیط زیست شبه جزیره میانکاله را برای محدوده نگهداری از ببرها آماده نکرده بود، حتی فضایی برای نگهداری از این ببرها نیز نداشت. به همین دلیل ناچار بود به طور موقت ببرها را در باغ وحش ارم قرنطینه و نگهداری کند تا احداث محل نگهداری ببرها در میانکاله عملیاتی شود.
نبییان به حضور کنشگران محیط زیست و علاقه مندان حیاتوحش که بخش عمدهای از جامعه فعالان محیط زیست را تشکیل میدهند، اشاره کرد و گفت: علاوه بر حامیان که چندان به بحثهای حفاظتی از نظر آکادمیک آشنایی نداشتند، تنگ نظری برخی کارشناسان نسبت به این پروژه، ایجاد اختلاف توسط کارشناسانی که معتقد بودند ببر سیبری هیچ شباهتی به ببر مازندران ندارد، بزرگنمایی برخی فعالان رسانه، روایتهای نادرستی در خصوص بودجه این پروژه باعث شد که در فضای رسانهای به جای همراهی با این پروژه در واقع مقابله با آن شکل بگیرد؛ مقابله به صورتی بود که اصلا چرا باید ببر را وارد ایران کنیم و این هزینهها برای چیست؟
وی افزود: این افراد اطلاعی از چشمانداز بلندمدت این پروژه نداشتند. حاضر به شنیدن توضیحات نیز نبودند و تنها با پافشاری بر نظرات خود باعث شدند که سازمان محیط زیست که با هجوم اعتراضات روبرو شده بود پا پس بکشد و حمایت لازم را از پروژه نکند.
نبییان افزود: به این ترتیب اقداماتی که باید برای ایجاد جایگاه ببرها در میانکاله صورت میگرفت مشمول مرور زمان شد و افراد از ترس انگزنیها از طرف برخی افراد حاضر به پذیرش هیچ مسئولیتی در این زمینه نبودند و عملا هیچ وقت توسط سازمان محیط زیست برای پروژه احیا، تکثیر و نگهداری ببر در میانکاله مدیریت مشخص نشد و اتفاقی صورت نگرفت.
ببرها در باغوحش ارم
این کارشناس ارشد تنوع زیستی به شرایط باغوحش ارم برای نگهداری ببرها اشاره و عنوان کرد: اتفاق رخ داده در ارم موید ضعف بزرگ دستگاه دامپزشکی کشور است.
نبییان باتوجه به شرایط شیرها و شیوع بیماری مشمشه در باغوحش ارم افزود: قبل از ورود ببرها به کشور، کارشناسان دامپزشکی از شرایط شیرها در باغ وحش ارم که دچار مشکلات ناشی از بیماری مشمشه شده بودند مطلع بود اما این موضوع را به اطلاع سازمان محیط زیست نرسانده بودند.
وی افزود: بیماری مشمشه هم سرانجام منجر به کشتار شیرهای باغوحش ارم شد و هم این پنهان کاری باعث شد ببر سیبری نر نیز دچار بیماری مشمشه شود.
این کارشناس حیات وحش اهمیت اطلاعرسانی درباره بیماری خطرناک مشمشه را به سازمان حفاظت محیط زیست و حتی مردم بسیار بالا دانست و توضیح داد: این بیماری بسیار خطرناک، قابل سرایت به انسان و بسیار کشنده است که از حیواناتی مانند اسب و الاغ منتقل میشود. به همین دلیل افرادی که در استان البرز از اسبها نگهداری میکردند در آن زمان به دلیل مدیریت نادرست سازمان دامپزشکی کشور زیان بسیاری را متحمل شدند.
وی به تلف شدن ببر نر و عدم اطلاع سازمان حفاظت محیط زیست از فضای آلوده و نامناسب باغوحش ارم برای حضور ببرها اشاره کرد و افزود: این بیماری به راحتی قابل انتقال به گربهسانان است. به همین علت ببر نر مبتلا و تلف شد و الان نیز مدت هاست که ببر ماده همچنان در باغوحش ارم به تنهایی نگهداری میشود.
نبییان در ادامه اظهار کرد: پروژه احیای ببر به نوعی در نطفه توسط برخی کنشگران محیط زیست خفه شد.
حفظ بانک ژنی با پروژه تکثیر در اسارت
وی در بسیاری از موضوعات تخصصی در حفاظت از حیات وحش، برخی فعالان محیط زیست را از اولین موانع حفاظت و ایدههای حفاظتی دانست و با توجه به طرح احیای ببر توضیح داد: شکی نیست زمانی که جمعیت گونهای در کشور به شرایط بسیار بحرانی رسیده است باید از تمام پتانسیلها و توان استفاده کنیم. تنها یک راه حل را نباید پیش ببریم و باید انواع راه حلها، گزینهها و گزارهها را بررسی و عملیاتی کنیم.
این کارشناس ارشد تنوع زیستی حفظ بانک ژنی با استفاده از روش تکثیر در اسارت را دارای اهمیت دانست که میتوانیم با استفاده از این امکان در آینده جمعیت گونه مورد نظر را در زیستگاه خود احیا کنیم.
نبییان در ادامه گفت: پروژه ببر میانکاله میتوانست از دستاندازیها به میانکاله مانند تخریب منطقه، شکار غیرمجاز یا آتشسوزیهای عمدی تا حد زیادی جلوگیری کند تا شرایط بسیار متفاوتی را نسبت به امروز تجربه کنیم.
این کارشناس حیاتوحش افزود: با نگهداری و احیای ببر در شرایط اسارت یا نیمه اسارت در زیستگاه تاریخی این گونه یعنی میانکاله، میتوانستیم ببر را تکثیر کنیم؛ نه با هدف رهاسازی در زیستگاه بلکه با هدف نگهداری در محدوده فنسکشی و شرایط نیمه اسارت، برای جلب گردشگر و جذب بودجههای عمرانی و جاری از طرف سازمان محیط زیست و استانداری و ... . به عبارتی احیای ببر بهانهای برای حفاظت از پناهگاه حیاتوحش میانکاله بود.
اهمیت وجود هدف بلندمدت برای موضوعات محیط زیستی
نبییان لازمه بررسی موضوعات محیط زیستی را برخورداری از نگاهی کلیتر، جامعتر و با افق دید باز و بلند مدتتر دانست و توضیح داد: بعضا برخی رسانههای محیط زیستی به موضوعاتی با اولویتهای بسیار پایینتر میپردازند و با ذرهبین خود، هیجانات جامعه را به آن سمت سوق میدهند. این اتفاق غفلت از اتفاقات مهمی با تبعات مخرب بزرگتر در جای دیگر است.
این کارشناس حیاتوحش به سرنوشت بسیاری از پروژههای محیط زیستی پس از اولین شکست یا روبهرو شدن با هجمهای از واکنشها اشاره کرد و گفت: برای مثال پروژه احیای یوزپلنگ ایرانی یا گورخر کویر با سنگاندازیها و انتقادات بسیاری روبهرو بود اما با مقاومت کارشناسان و سازمان حفاظت محیط زیست این دو گونه در مسیر احیا قرار دارند و در حالحاضر پروژه یوز صاحب یک توله یوز شده است و بیش از ۲۰ فرد گورخر در پارک ملی کویر زندگی میکنند.
اهمیت واردات مجدد ببر در ایران
نبییان درباره امکان انجام پروژه احیای ببر اظهار کرد:" اگر من در سازمان حفاظت محیط زیست مسئولیتی داشتم، بیتردید پروژه احیای ببر در میانکاله در فضای محصور و شرایط نیمه اسارت را ادامه میدادم و از این ماجرا کوتاه نمیآمدم چراکه معتقدم این پروژه میتواند به شبه جزیره میانکاله بسیار کمک کند."
ابهت ببر مازندران و ویژگیهایش
این پژوهشگر حیاتوحش هرگونه جانوری را دارای ارزشهای مختص به خود دانست و درباره گونه ببر توضیح داد: گونه ببر بزرگترین گربهسان جهان است. ببر مازندران ۳۲۰ تا ۳۵۰ کیلوگرم وزن داشت. وزن یک شیر بالغ آسیایی در بیشترین حالت به ۲۰۰ تا ۲۵۰ کیلوگرم میرسید، یعنی ببر مازندران در حدود ۱۰۰ کیلوگرم از یک شیر بالغ سنگینتر بود. وزن پلنگ ایرانی نیز در بیشترین حالت به ۱۱۰ کیلوگرم میرسد و ببر مازندران سه برابر وزن پلنگ ایرانی وزن داشته است. با ابهتی که این گونه داشت میتوانست در طبیعتگردی و مشاهده حیاتوحش تاثیرگذار باشد.
وی افزود: حضور ببر در میانکاله، ظرفیتی را برای جذب بودجه جهت حفاظت و مدیریت بهتر و جلوگیری از آسیب به منطقه ایجاد میکرد.
نبییان ماجرای ببر را عبرتی برای ایرانیان دانست و درباره زمان انقراض آن گفت: اواخر دهه ۱۳۳۰ آخرین ببر در ایران شکار شد و در حالحاضر از ۱۰ گونه گربهسانی که در ایران زیست میکردند تنها هشت گونه را داریم. شیر ایرانی و ببر هیرکانی را از دست دادهایم. اگر شیر یا ببر در شرایط اسارت داشتیم میتوانستیم مجدد آنها را در زیستگاهشان احیا کنیم و حداقل ذخیره ژنی زندهای از این حیوانات داشتیم.
حواسمان به یوزپلنگ ایرانی باشد!
وی افزود: انقراض ببر و شیر در ایران درس عبرتی برای کارشناسان حیاتوحش است و به ما این هشدار را میدهد که وقتی در حالحاضر یوزپلنگ ایرانی سومین گربهسان در لیست انقراض است و کمتر از ۳۰ قلاده از آن باقیمانده است، نباید فرصت را از دست بدهیم و باید در شرایط نیمه اسارت و اسارت تعدادی یوز را به عنوان ذخیره ژنتیکی زنده داشته باشیم. باید از دلایل انقراض دو گونه گربهسان استفاده کنیم که راهکارهای حفظ یوزپلنگ ایرانی را طراحی کنیم.
نبییان در پایان به حضور جمعیت شیر ایرانی در هندوستان و ببر سیبری در روسیه اشاره کرد و گفت:این دو گونه نیز میتوانند بهصورت نمادین در مناطق زیستگاهی تاریخی خود در محدودههای مشخص در اسارت احیا شوند. احیای این دو گونه بسیار میتواند به لحاظ روانی در بحث حفاظتی به سازمان حفاظت محیط زیست کمک کند و در افزایش حمایتها در حفاظت از حیاتوحش در ایران تاثیرگذار باشد.
انتهای پیام