سازمان ملل متحد، یازدهم جولای هر سال میلادی را بهعنوان «روز جهانی جمعیت» (World Population Day) نامگذاری کرده است. قدمت تاریخی این نامگذاری به حدود سه دهه پیش برمیگردد یعنی زمانی که برنامه توسعه سازمان ملل متحد(UNDP) در سال ۱۹۸۹ میلادی مصوب کرد که یازدهم جولای هر سال بهعنوان «روز جهانی جمعیت» نامیده شود.
هدف سازمان ملل متحد این بود تا از این طریق، میزان توجه و سطح آگاهی و دانش ملتها و حکومتها در نقاط مختلف جهان به اهمیت موضوع جمعیت و ابعاد مختلف آن، افزایش و ارتقا یابد. علت انتخاب یازدهم جولای بهعنوان روز جهانی جمعیت نیز این است که تعداد کل جمعیت جهان در یازدهم جولای ۱۹۸۷ بهطور تقریبی به ۵ میلیارد نفر رسیده بود.
روند تاریخی تحولات جمعیت جهان بهخوبی بیانگر این واقعیت مهم است که هزاران سال طول کشیده تا برای اولین بار در تاریخ حیات بشر در کره زمین، تعداد کل جمعیت جهان در حدود سال ۱۸۰۰ میلادی به یک میلیارد نفر رسید. اما واقعیت بهمراتب مهمتر این است که پس از آن، تعداد جمعیت جهان با سرعت و شتاب هرچه بیشتر رو به افزایش نهاده است بهطوریکه در دورههای معاصر طی کمتر از هر ۱۵ سال، حدود یک میلیارد نفر دیگر به تعداد جمعیت جهان افزوده شده است.
این روند خیرهکننده رشد جمعیت جهان ناشی از پدیدهای است که در علم مطالعه جمعیت یا جمعیتشناسی(دموگرافی) از آن اصطلاحا تحت عنوان «گشتاور جمعیت شناختی» (Demographic Momentum) یاد میکنیم و اندیشمند بزرگ «ایولاکست» آن را در قالب یک مثال ساده و زیبا، همچون یک «گلوله برفی» تشبیه میکند که از نوک قله به سمت پایین سرازیر شده است و هر لحظه بر حجم، عظمت و قدرت آن افزوده میشود.
در کشور ما ایران نیز تعداد کل جمعیت از حدود ۲۰ میلیون نفر در اولین سرشماری سال ۱۳۳۵ به تقریبا ۸۰ میلیون نفر در سرشماری سال ۱۳۹۵ رسیده است که پرجمعیتترین کشور خاورمیانه نیز محسوب میگردد. علاوه بر بُعد کمی جمعیت یعنی حجم و تعداد آن، باید بُعد کیفی جمعیت بهویژه بهداشت، سلامت و رفاه جمعیت را نیز با جدیت بهمراتب بیشتری موردتوجه قرار داد.
در اینجا با یک رویکرد کاربردی و سیاستی و با استفاده از تجربههای بین المللی و نمونههای واقعی در سطح جهان، به ارائه راهکارهای علمی و اجرایی برای ساماندهی موضوعات جمعیتی خواهیم پرداخت.
بهطور خلاصه و به زبان ساده، جمعیت یک کشور را میتوان همچون ۲ روی یک سکه تلقی کرد: یک روی سکه جمعیت معطوف به فرصت استثنایی و پتانسیل ارزشمندی است که جمعیت کشور فراهم میآورد به این معناکه وقتی نسبت قابل ملاحظهای از جمعیت کل کشور را جوانان و افراد سنین فعالیت اقتصادی تشکیل میدهند، در واقع یک فرصت طلایی همچون پنجرهای به روی این کشور گشوده میشود و میتواند از این پتانسیل جمعیت جوان و بالقوه فعال اقتصادی برای توسعه و بهبود جامعه استفاده کند. مثلا، کشورهای شرق آسیا شامل سنگاپور، کره جنوبی، هنگکنگ و تایوان در دهه ۱۹۹۰ با برنامهریزیهای دقیق و سیاستگذاریهای مناسب در سطوح ملی و بینالمللی توانستند از همین پنجره جمعیت شناختی فرصت در راستای رونق تولید و رشد اقتصادی کشورشان استفاده کنند. این رویکرد در کتاب «جمعیتشناسی اقتصادی» (انتشارات دانشگاه مازندران، ۱۳۹۸) همراه با بررسی نمونههای واقعی بسیاری از کشورهای جهان به تفصیل بحث شده است.
روی دیگر سکه جمعیت نیز ناظر بر این واقعیت است که اگر جامعه برای این خیل عظیم جمعیت جوانان و افراد سنین فعالیت اقتصادی نتواند تمهیدات لازم و امکانات مناسب را در عرصههای ازدواج و فرزندآوری، اقتصادی و شغلی، آموزشی و تحصیلی وغیره فراهم آورد، در آنصورت جامعه با چالشهای جدی و فزاینده مانند افزایش و گسترش بیکاری، بیماری، طلاق، مهاجرت متخصصان، جرایم، ناامنی، فحشا، خشونت و ناآرامیهای سیاسی اجتماعی مواجه میگردد. این چالشها و ناآرامیها که در منطقه خاورمیانه نیز به وفور و بهوضوح مشاهده میشود، به تفصیل در کتاب «جمعیتشناسی سیاسی» (انتشارات موسسه مطالعات جمعیت وزارت علوم، ۱۳۹۵) مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
خوشبختانه کشور ما هنوز دارای یک ساختار سنی جمعیت جوان است که فرصت استثنایی و پتانسیل ارزشمندی را برای توسعه و رشد اقتصادی جامعه فراهم میآورد منوط به اینکه برنامهریزیها و سیاستگذاریهای مناسب تحقق یابد که در صدر آنها، نگاه علمی و تخصصی و بهرهمندی بیشتر از متخصصان کشور مانند جمعیتشناسان، اقتصاددانان، جامعهشناسان و سایر متخصصان در رشتههای متعدد علمی است که دانش و تجربه لازم را دارند و همچنین ضرورت دارد تا ماهیت و مقتضای سنی جمعیت جوان کشور بهویژه ازدواج و اشتغال بهطور جدیتر بهعنوان دغدغه اصلی برنامهریزان و سیاستگذاران باشد.
در پایان، بسیار مشتاقم تا این یادداشت را با جمله زیبا و کوتاه که بیش از ۲۰۰ سال پیش توسط اندیشمند بزرگ «نیکولاس کندورسه» (۱۷۴۳-۱۷۹۴) بیان شد، به پایان ببرم: «در آینده، انسانها به این آگاهی خواهند رسید که اگر وظیفهای در قبال آیندگان خویش دارند، این وظیفه آن نیست که فقط آنها را بهدنیا آورند، بلکه آن است که به آیندگان خویش شادمانی عطا کنند».
در همین چارچوب، ما نیز خود را متعهد و ملزم بدانیم تا میراثی که به نسلهای آینده واگذار میکنیم بهتر یا حداقل، برابر با میراثی باشد که ما از پیشینیان خویش دریافت کردهایم.
دکتر یعقوب فروتن - عضو هیئت علمی و دانشیار جمعیتشناسی گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران
انتهای پیام