«تجربه نزدیک به مرگ»؛ سؤالی بی‌پاسخ

پخش مجموعه «زندگی پس از زندگی» بار دیگر پدیده «تجربه نزدیک به مرگ» را بر سر زبان‌ها انداخت و حالا حواشی پخش این برنامه، با اعلام کاهش چشمگیر اهدای عضو ادامه دارد.

مجموعه «زندگی پس از زندگی» با اجرای عباس موزون یکی از ویژه ‌برنامه‌های ماه مبارک رمضان ۱۴۰۱ بود که هر روز به مدت یک ساعت در لحظات افطار از تلویزیون پخش می‌شد. این برنامه به بیان تجربیات افراد از مرگ موقت و بازگشت به زندگی می‌پرداخت.

اگرچه از همان زمان شروع پخش این مجموعه اختلاف نظر و مناقشات زیادی وجود داشت؛ موافقان این برنامه به اثرگذاری معنوی آن به‌ویژه بر نسل جوان استناد کرده و از آن دفاع می‌کردند، مخالفان اما روایت افراد از تجربیاتش را از نظر علمی قابل استناد نمی‌دانند.

پدیده «تجربه نزدیک به مرگ» موضوع جدیدی نیست و سال‌هاست دانشمندان حوزه مغز و اعصاب در همه جای جهان، با انجام مطالعات بسیار، بخشی از روایت افراد تجربه‌گرا را به پدیده‌های علمی و ناشی از فعل و انفعالات مغز ارتباط می‌دهند.

میر شهرام صفری، فوق دکترای علوم اعصاب از ریکن ژاپن، عضو هیئت مدیره انجمن علوم اعصاب ایران و عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در گفت‌وگو با ایسنا، به بررسی علمی تجربه نزدیک مرگ (Near-death experience یا NDE) می‌پردازد.

این فوق دکترای علوم اعصاب در ابتدا با اشاره به اینکه اثبات ماهیت جداگانه جسم و ذهن و یا به عبارت دیگر جسم و روح همواره دغدغه ذهنی‌اش بوده، می‌گوید: من عاشق این هستم که بتوانم وجود روح را از نظر علمی اثبات کنم و اصلاً به همین دلیل سراغ رشته علوم اعصاب رفتم، اما معتقدم راه اثبات روح این نیست که به سراغ روایت‌های شخصی افراد برویم.

وی با بیان اینکه اگر بتوانیم ثابت کنیم ذهن هویت جداگانه‌ای دارد هم راه بزرگی در علم باز خواهد شد و هم جواب سؤالات بی‌شماری داده خواهد شد، می‌افزاید: متأسفانه علم هنوز نتوانسته این موضوع را ثابت کند، با اینکه من آرزو دارم روزی این اتفاق بیفتد و حتی حاضرم تمام زندگی‌ام را در این راه بدهم، اما اثبات هویت جداگانه ذهن از هر طریق و با توسل به هر شیوه‌ای را نمی‌توانم بپذیرم.

عضو هیئت مدیره انجمن علوم اعصاب ایران با اشاره به اینکه پدیده تجربه نزدیک به مرگ سؤال مهمی برای عصب شناسان در دنیاست، توضیح می‌دهد: دانشمندان در حوزه مغز و اعصاب سال‌هاست در این زمینه تحقیقاتی دارند که وقتی فردی هوشیاری خود را از دست می‌دهد، قلبش از کار می‌ایستد و به سمت مرگ می‌رود چه فعل و انفعالاتی در جسمش اتفاق می‌افتد. متأسفانه در نگاه عامه، لحظه توقف قلب و مغز را به مفهوم پایان کارکرد مغز تصور می‌کنند که چالش بزرگی است، چون طبق مطالعات انجام شده این‌گونه نیست.

وی ادامه می‌دهد: بر اساس مطالعه‌ای که چند سال پیش ‌بر روی یک حیوان آزمایشگاهی انجام شد، ۱۰ ساعت بعد از مرگ هنوز بخش قابل توجهی از مغز فعال بود، بنابراین این موضوع کاملاً ثابت شده که حداقل تا ۱۰ دقیقه بعد از ایستادن قلب و تنفس، هنوز مغز در حال کار کردن است، یعنی اگر فردی احیا شود و به زندگی برگردد احتمالاً تمام وقایعی که در آن ۱۰ دقیقه تجربه کرده را در خاطر دارد.

صفری با اشاره به اینکه مغز ویژگی‌های شگفت‌انگیزی دارد و می‌تواند چیزهایی تصور کند که انسان در حالت عادی تجربه نمی‌کند، تأکید می‌کند: ما باید ما این ویژگی‌های جسمی انسان را بشناسیم و تمام تصوراتی که ممکن است انسان در یک لحظه داشته باشد را روی حساب عروج عرفانی و تماس با عالم مافوق طبیعه در نظر نگیریم، چنین تصوراتی می‌تواند باعث ادعاهایی شود که بیشتر به خرافات نزدیک است تا واقعیت. همان‌طور که اخیراً دیدیم چند نفر مدعی شدند امام زمان(عج) هستند! این یک چالش جدی و ناشی از در نظر نگرفتن واقعیات علمی است.

عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با بیان اینکه بخشی از تجربیات افراد که به‌عنوان تجربه مرگ قلمداد می‌شود به مکانیزم های پایه عملکرد مغز برمی‌گردد، تصریح می‌کند: وقتی اکسیژن مغز قطع می‌شود و یا لحظات اول کاهش هوشیاری در مغز است، اتفاقاتی در مغز می‌افتد که در همه افراد بسیار شبیه است، چون همه انسان‌ها مغز مشابه هم دارند، پس اینکه یک تونل نورانی می‌بینند یا یک نور شدید به دلیل واکنش مغز است.

وی با اشاره به اینکه در حوزه علمی سعی می‌کنیم به مکانیزم های دقیق تجربه نزدیک به مرگ بپردازیم، تأکید می‌کند: مطالعه ‌این موضوع از نظر علمی، نافی وجود ماورالطبیعه و روح نیست، اما یک بحث علمی را نباید با مسائل الهی و علوم دینی مخلوط کنیم. این نشر و نمای این موضوع می‌تواند باعث اعتبار زایی کاذب برای برخی افراد باشد، درحالی‌که رویکرد صحیح این است که این افراد راستی آزمایی شوند و راستی آزمایی هم فقط با گفتار فرد ثابت نمی‌شود. در دنیا مطالعات دقیقی انجام شده که از قبل از این تجربه تا لحظاتی که بیهوش بوده و بلافاصله بعد از به هوش آمدن همه اتفاقات مانیتور شده و بلافاصله ثبت شده است تا راستی آزمایی شود.

این فوق دکترای علوم اعصاب با یادآوری اینکه در مطالعاتی که در دنیا صورت گرفته مشخص شده همه افراد چنین تجربیاتی ندارند و تنها حدود ۲۰ درصد افراد قائل به چنین اتفاقی هستند، اظهار می‌کند: عده معدودی در دنیا چنین تجربه‌ای دارند که از این تعداد هم تنها دو درصد چیزهایی گفته‌اند که قابل تأمل است. افرادی که این اتفاق را پشت سر می‌گذارند ممکن است هزاران ادعا بکنند، اما آیا باید همه این ادعاها را قبول کنیم؟ این‌ها قابل اثبات نیست، اگرچه ممکن است صحت داشته باشد و نمی‌توانیم نفی بکنیم، اما وقتی در مورد مسئله‌ای شک وجود دارد، نباید با این جرئت و به‌صورت همگانی در مورد آن تبلیغ کرد.

وی با اشاره به اینکه بحث داغی وجود دارد که هنوز به شکل یک سؤال باز باقی مانده، توضیح می‌دهد: ما هنوز نمی‌دانیم آیا بعد از اینکه مغز از کار می‌افتد هوشیاری و یا به تعبیر دینی روح، باقی می‌ماند یا خیر؟ علم هنوز در این زمینه ساکت است و برای اثبات آن چیزی پیدا نکرده، اما به‌طور قطعی هم نمی‌شود آن را رد کرد، چون ذات علم باز بودن است و همیشه باید فکر کنیم احتمال دارد به شیوه‌ای بتوان یک موضوع را اثبات کرد.

عضو هیئت مدیره انجمن علوم اعصاب ایران با اشاره به اینکه در همه دنیا این موضوع مناقشه برانگیز وجود دارد که آیا بدن ما با همین هویت جسمی، هویت ذهنی مجرایی دارد؟ توضیح می‌دهد: این یک سؤال چند هزار ساله است و مربوط به امروز نیست. در علم عصب شناسی مشهور به فلسفه دوآلیسم است، زمانی که دوآلیسم‌ها غالب بودند هوشیاری ما چیزی جدا از محیط ما در نظر گرفته می‌شد که جدا کار می‌کند و ممکن است بعد از  مرگ ما هم باقی بماند، اما در علم نوین ذهن و بدن یکی است، تا زمانی که اثبات شود هوشیاری ناشی از یک ماهیت دیگر است.

این استاد دانشگاه شهید بهشتی تأکید می‌کند: این موضوع باید کاملاً علمی بررسی شود، یعنی با حضور متخصصان عصب‌شناسی و دانشمندان مغز و اعصاب درجه یک دنیا و افرادی که خودشان در این زمینه تحقیقات علمی و دقیق دارند، نه فقط متخصصان عادی که ممکن است کار طبابت کنند.

صفری با اعتقاد بر اینکه باید کمک کنیم جامعه علمی فکر کند، چون چیزی که با تفکر بتواند بپذیرد قابل رد شدن نیست، می‌گوید: بازگو کردن روایت‌های شخصی انسان رویکرد علمی و دقیقی نیست و نباید به نام پژوهش و کار علمی مطرح شود و یا حداقل فرصت نقد و بررسی آن وجود داشته باشد.

این عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در خاتمه با بیان اینکه تجربه نزدیک به مرگ هنوز یک سؤال باز است، خاطرنشان می‌کند: ما تلاش می‌کنیم آن را اثبات کنیم، اما روش‌هایی دقیق علمی و راستی آزمایی می‌خواهد، باید با افرادی که دچار این حالت می‌شوند، قبل و بعد از آن صحبت کرد تا ببینیم دقیقاً چه چیزهایی در لحظه تجربه کرده‌اند، چه چیزهایی ممکن است ناشی از فعال بودن مغز در آن لحظه و واکنش‌های فیزیولوژی مغز باشد، چه چیزهایی ممکن است ناشی از آفریده‌های ذهنی و تخیلات انسان باشد و در نهایت چه چیزهایی قابل توجیه نیست.

انتهای پیام  

  • سه‌شنبه/ ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ / ۱۱:۲۷
  • دسته‌بندی: اصفهان
  • کد خبر: 1401031711577
  • خبرنگار :