تا اینکه معلمی از تبار بت شکنان تاریخ، درفش علم را برداشته و دروازههای بستهی دانش و معرفت را با همت، تلاش و درایت بی مثال خود گشود و با اندیشهی بینا، جهالت پروران را با الفبا سرنگون کرد، دست مردمان ستمدیده و مظلوم قبایل را در دست خدا نهاد و افتخارات هر دو گیتی را از آن خود کرد. آن معلم، نامش محمد بهمن بیگی بود.
در اندیشه بهمنبیگی بین دو مفهوم «تعلیم و تربیت» و «صلح»، پیوندی عمیق و ناگسستنی برقرار است، چنان که میتوان ادعا کرد آرمان و غایت سوادآموزی، استقرار و برقراری صلح است؛ صلح بین قبیلهها و قومیتها، صلح بین مردان و زنان و صلح بین مردم عادی و رؤسای طوایف. صلح بین شهر و روستا. گویی سوادآموزی تنها بستر برای تحقق بخشیدن به ظرفیتهای انسانی و اخلاقی کوچنشینان بوده است.
بهمنبیگی میگوید: «تخته سیاه را تفنگ و گَچ سفید را فشنگ نامیده بودم. برای صلح و صفا، بیقرار بودم و با جنگ و ستیزه میانهای نداشتم.»
به جرأت میتوان گفت یکی از مهمترین دلایل موفقیّت الگوی آموزشی بهمنبیگی، نوع نگاه وی نسبت به معلم است. ایشان از یک سو نقش و جایگاه ویژهای برای معلم تعریف کرده و از سویی دیگر، به شکل عملی و اجرایی نیز بر این باور تمسک داشتند.
بهمنبیگی در این مورد میگوید: یکی از مهمترین دلایل شکست عظیم و اندوه بار کنونی تعلیم وتربیت را در این میدانم که در دنیای کنونی، معلمان احترام کافی نمیبینند. هنگامی که حرفه شریف و عزیز معلمی، عزت کافی نیافت و نداشت، هوشها و استعدادهای گرانبها را از دست میدهد.
ایشان معلمی بینظیر و نویسندهای بیبدیل بودند؛ که صیت خدمتش جهانی است. عاشقانه ازگلستانش گل چیدن و ترنم را به تکلم آراستن. کار معلمان خوش ذوق است.
محمد بهمن بیگی نویسنده بزرگ ایل قشقایی و بنیانگذار آموزش و پرورش عشایری روز ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ بر اثر عفونت ریوی در ۹۰ سالگی درگذشت و امروز در آستانه روز معلم نام و یاد او را گرامی میداریم.
*امرالله یوسفی/فرهنگی بازنشسته و شاگرد استاد محمد بهمنبیگی
انتهای پیام