سید محمد طباطبائی نویسنده و روزنامهنگار در متنی که در اختیار ایسنا گذاشت، نوشت: "در زمانهای که اندوه تماشای بعضی آثار ضعیف از گروههایی که با سفارش در سالنهای اصلی تئاتر اجرا میکنند ما را آزار میدهد تماشای بعضی نمایشها نه تنها کورسوی امیدی برای تنفس تئاتر است که انگیزه برای خلق و تماشای اثر خوب را در آدمی زنده میکند؛ از آن جمله است نمایشهایی همچون احتمالات، توفان و بی خوابی. و اما درباره بیخوابی...
این روزها که همه سرگرم خرید و خانه تکانی هستند «بیخوابی» در سالن سایه تئاتر شهر، خواب از چشم آدم میرباید؛ با موضوعی که جامعه مبتلا به آن است و پرداختی درست به آن موضوع. موضوع بی خوابی درباره اعتیاد و پیامدهای شخصی و شخصیتی و خانوادگی آن است. موضوعی که اگرچه به دلیل دستمالی شدن با نگاه و پرداختهای کلیشهای و دولتی دیگر انگار از اهمیت آن کاسته شده یا برای جامعه عادی شده اما در بیخوابی با نوع دیگری از پرداختن به آن مواجه هستیم.
سعید هاشمیپور که همواره نویسنده قابل اعتنایی در عرصه تئاتر بوده این بار هم نمایشنامه بیخوابی را بسیار درست ساخته است. در بیخوابی ما با روایت درست مواجه هستیم، از جای درستی شروع میشود، درست ادامه پیدا میکند و درست تمام میشود اگرچه تمام نمیشود؛ بیخوابی ادمه دارد چرا که موضوع آن ادامه دارد. چیدمان کلمهها در دیالوگها با دقت انجام شده و دیالوگها به درستی در کنار و ادامه هم قرار گرفتهاند.
در روایت، مخاطب با تعلیق و پرسشهایی مواجه میشود که او را با اثر همراه میکند. بر این اساس برگ برنده بیخوابی را باید در نمایشنامه آن دانست اگرچه در این موضوع میتوان با سلیقه نویسنده اختلاف نظر داشت. بیخوابی در کارگردانی هم ایده دارد؛ کارگردان اگرچه همان نویسنده بیخوابی است اما تلاش کرده در مقام کارگردان از جایگاه نویسندگی فاصله گرفته و از روایت ساده نمایشنامه در اجرا بپرهیزد.
استفاده از ابزار تصویر در تئاتر این روزها بسیار مورد توجه قرار گرفته اما در بسیاری از موارد درست و بجا نبوده است اما در بیخوابی کارگردان دقت کرده تا استفادهاش از تصویر نه فقط برای ایجاد جذابیت باشد که بیشتر از آن، کمک گرفتن از تصویر برای روایت بهتر را هدف قرار داده؛ در واقع از تصویر به عنوان ابزاری برای کمک به روایت بهره گرفته است.
در بیخوابی ما با بازیهای روان مواجه هستیم، بازیهایی که هرچه پیش میرود بیشتر مخاطب را با خود همراه میکند که این البته ویژگی نمایش است؛ بیخوابی شاید در ابتدا مخاطب را میخکوب نکند اما هرچه که پیش میرود چشم و ذهن مخاطب را بیشتر و بیشتر آنِ خود میکند. اما شاید بتوان در کنار نمایشنامه خوب همراه با اجرای متناسب و قابل قبول بیخوابی، طراحی صحنه آن را یکی از ایدههای درست و اصولی و در خدمت نمایش دانست که در اجرا هم درست انجام شده است.
به طور کل بیخوابی نمایشی شریف است. نمایشی که روایت زیر پوست شهر است. بیخوابی اگرچه موضوع و روایتی تلخ دارد اما دیدن آن موجب میشود آسیبهای موضوعی که با پرداختهای نادرست و کلیشهای برای جامعه عادی شده است دوباره رنگ جدیت به خود بگیرد. بیخوابی را باید دید چرا که هم به موضوع با اهمیتی پرداخته، هم نوع پرداختناش دور از کلیشههای مرسوم است، هم نمایشنامهای خوب و هم روایت و ارائه خلاقانه دارد."
انتهای پیام