به گزارش ایسنا، صادق بروجردی، کارشناس روابط بین الملل در یادداشتی با این مقدمه میافزاید: - فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی گفتمانی رمانتیک و مبتنی بر مبانی نرم قدرت و پرهیز از خشونت عریان و سنگین را به میان آورد. این که عصر قدرت به مثابه اقدامات بزرگ نظامی به سرآمده است و فصلی از دوستی و مراوده در چارچوب اتحادها و ائتلافها فرا رسیده است. این گفتمان با مدد بال های رسانه ای چنان پیش رفت که بخشی از ذهنیت جوانترها را به سمت رمانتیک دیدن روابط بین الملل و پذیرش تغییر منطق قدرت در عرصه بین المللی سوق داد.
هنگامی که کشور کویت آماج حملات رژیم بعثی صدام قرار گرفت ائتلافی از کشورهای غربی با مجوز سازمان ملل متحد عملیات نظامی گسترده ای را علیه ارتش بعث ترتیب داده و زمینهی اخراج این ارتش و منکوب شدن جلاد بغداد را فراهم کردند. طرفداران و مروجان تغییر منطق قدرت برای اظهارات و نوشتههای خود دلایل مبرهنی آورده و "آفتاب آمد دلیل آفتاب"را نشانه تغییر نظام بین المللی توصیف کردند. مورد اخیر درگیری روسیه و اوکراین نشان داد که هیچ نیت بشردوستانه و فراتر از منطق عریان قدرت برای ابرقدرت ها وجود ندارد و تکیه بر این عهدها و بریدن از ملت خویش حاصلی جز پشیمانی به همراه نخواهد داشت. اگر دخالت کم هزینه و پرمنفعت باشد ، کوس اقدام بشردوستانه با ضریب چند برابر برقرار بوده وگرنه عهود و ائتلاف ها تنها در حکم جوهری بر تن کاغذ بیش نیستند. تاریخ ملت ایران در خاطر دارد که در دوران ضعف و فتور قاجاری، فتحعلیشاه برای دفع خطر دو قدرت تزاری و بریتانیا گاه به فرانسه و گاهی به یکی از این دو کشور متوسل می شد و در هنگامهی جنگ و دشواری عملا هیچ پاسخی برای استمدادهایش دریافت نمیکرد.
-با فروپاشی شوروی و به سبب ضعف طبیعی روسیه در آن دوران، غرب در گسترش حوزه امنیتی خود تا نزدیک ترین فاصله به روسیه تردیدی به خود راه نداد. تحقیر و نادیدهانگاری مسکو در آن دوران به روسها آموخت که تا پیش از قدرتمند شدن جایی برای آنها در باشگاه بزرگان جهان وجود ندارد. تمامی تلاشهای مسکو در دوران بوریس یلتسین و نیز ابتدای زمامداری ولادمیر پوتین به منظور قرار گرفتن در نقطهای شایسته روسیه در محوریت غرب عملا به جایی نرسید و با بی اعتنایی و کوچک انگاری غرب مواجه گردید. این ترتیب نشان داد که در منطق روابط بینالملل کشورها جایگاه و حضور خود را تحمیل می کنند و ایستادن در قاب عکس در کنار قدرتها و نیز پیرو و موتلف بی قدرت و توان اعمال اراده، راه به جایی نخواهد برد.
- در منطق واقعی روابط بین الملل کشوری که فاقد توان بازدارندگی باشد محکوم به نادیدهانگاری و فناست. فرای تمامی سخنان پرطمطراق آنچه که قوام و استواری ملتها را در درازمدت تضمین می کند منطق قدرت و توان بازدارندگی در اقسام مختلف اقتصادی، نظامی و نیز پیوستگی و مشروعیت و مقبولیت داخلی است. پیوستگی ملت-دولت، در کنار توان غیرقابل مذاکرهی بازدارنده حیات تاریخی یک ملت را در طولانی مدت تضمین می کند.
درس بزرگ بحران اوکراین برای کشورهای مستقلی مانند ایران؛ خودباوری، خودیاری و اتکا، به ظرفیت های بومی و همزمان ارتقای پایگاه مردمی داخلی است. جمهوری اسلامی ایران از تحولات منطقه اوراسیا متاسف بوده و با نگرانی عمیق تحولات منطقه را پیگیری می کند. تهران اگر چه توسعه طلبی ناتو و مجموعه غرب و نادیده گرفتن دغدغه های امنیتی کشورهای منطقه را دلیل اصلی بروز شرایط موجود می داند اما همزمان جنگ را راه حل مسائل موجود منطقه ندانسته و طرفین را به توقف فوری درگیری ها و برقراری آتش بس برای شروع مذاکره جهت حل و فصل سیاسی بحران دعوت نموده و بر ضرورت رعایت حقوق بین الملل بشردوستانه تاکید دارد.
انتهای پیام