نقشی برای صلح و همزیستی

تلفیق هنر کهن چیت‌سازی و قالیبافی ایران با نقش‌های سنتی اسکاندیناوی، پروژه‌ جریان‌سازی است که به دست یک هنرمند ایرانی مقیم سوئد، مفهوم تازه‌ای در ابعاد جهانی پیدا کرده است.

 شش سال از پروژه سفره‌های قلمکار اصفهانی‌سوئدی شبنم فرایی، طراح گرافیک ایرانی مقیم سوئد که سنت‌های ساده مردم اسکاندیناوی را با چاپ قلمکار که به تعبیر او زبان بیگانه‌ای‌ برای مردم سوئد بود، ترجمه کرد و به مردم اسکاندیناوی باز پس داد و پیام‌آوار دوستی شد، می‌گذرد؛ پروژه‌ای که با ورود موج‌ جدید پناهجویان در اواخر پاییز سال ۲۰۱۵ و در پی حرکت‌های مهاجرستیزانه در اروپا و انسان‌دوستی برخی نسبت به این جریان، الهام‌بخش شبنم فرایی شد. او طرح‌هایی از فرهنگ غذایی مردم سوئد را در یکی از کارگاه‌های بازار چیت‌سازهای اصفهان بر پارچه‌های قلمکار حک کرد و آن پارچه‌ها به خانه مردم سوئد راه یافت. 

امروز اما پروژه تازه‌ او که در مواجهه‌اش با یک مهاجر در قالب یک قالی ارائه شده، بهانه دیگر این هنرمند برای رسیدن به مفهوم صلح ملت‌ها است. او داستان این قالی را این‌طور روایت می‌کند: چند سال پیش شنیدم پناهجویی در سوئد به کار قالیبافی مسلط است. آن روز به این فکر افتادم که جنگ و مهاجرت تا چه اندازه توانایی‌های انسان‌ها را از بین می‌برد و یا نادیده می‌گیرد. به انبوه مهاجرانی فکر کردم که آواره و بی‌مکان و بی‌هویت‌اند، در عین حال که هرکدام کوله باری از تجربه، هنر، دانش و زندگی هستند.

آن‌طور که فرایی نقل می‌کند ایده‌ای در ذهنش شکل گرفت که براساس یک آیین قدیمی در اسکاندیناوی، یک قالی خلق کند: طبق این آیین در جشن نیمه تابستان تاج گلی بر سر گذاشته می‌شود که از هفت گل صحرایی بافته شده است. در گذشته نیز دختران جوان اسکاندیناوی شب نیمه تابستان این گل‌ها را می‌چیدند و زیر بالش خود می‌گذاشتند و آن شب اگر خواب کسی را می‌دیدند، آن فرد همسر آینده‌شان بود. من از این هفت گل، یک نوع زاغچه، درخت سپیدار، گوزن، آهو و دریاچه طرحی برای قالی زدم و بافت قالی را به آن پناهجوی افغان سپردم.

فرایی درباره قصه زندگی پناهجویی که مرتضی گلستانی نام دارد، می‌گوید: مرتضی از ۹ سالگی در کارگاهای فرشبافی افغانستان و پاکستان کار می‌کرده تا هزینه زندگی خانواده‌اش را بپردازد. در واقع او یکی از هزاران کودک کار بوده است. زمانی که من با او آشنا شدم، با خیل پناهجویان دیگر در سال ۲۰۱۵ به سوئد آمده بود. سرنوشت و زندگی این انسان برای من بسیار بزرگ شد؛ نشانه‌ای از هزاران آدم دیگر مثل او. کسی که به مدرسه نرفته است، خواندن و نوشتن نمی‌داند، اما هزاران چیز دیگر می‌داند. می‌خواستم توجه آدم‌ها را به این معطوف کنم که انسان، تجربه و توانستنش بسیار پرارزش است، پس تصمیم گرفتم فرش را او ببافد.

این هنرمند در توضیح روند اجرای این ایده از آدم‌های بسیاری یاد می‌کند که از نقاط مختلف ایران او را همراهی کرده‌اند: از طریق رویا حاتمی، دوست دوران کودکی‌ام در ایران که اتفاقا در شرکت سهامی فرش کار می‌کرد با سحر ایلخان که طراح فرش بود، آشنا شدم. برای او از ایده‌ام گفتم و این‌ که می‌خواهم فرشم کاملا ایرانی باشد. بعد از این‌که کار را انجام دادم، سحر کارم را به‌صورت نقشه قابل بافت درآورد. سپس با تورج ژوله گفت‌وگو کردم که توصیه‌های خوبی در مورد تولید فرش ارائه داد و اینکه چه طور باید کار را به جریان اندازم. نوید صفری که در سنندج تولید کننده فرش است و علی ئیلان‌پور که کار رنگرزی انجام می‌دهد آدم‌های بعدی‌ای بودند که به من یاری رساندند و روند اجرایی کار در زادگاهم، شهر سنندج انجام شد و حالا قالی به نیمه رسیده است و امیدوارم جایی به نمایش درآید که پیامش را به خوبی انتقال دهد. گرچه این پروژه مورد توجه تلویزیون ملی سوئد هم قرار گرفت و در برنامه تلویزیونی تاریخ طراحی این کشور مورد بررسی قرار گرفته است.

اما داستان قلمکارهای شبنم فرایی نیز هنوز در حال تحول است. او تلاش داشته تا ایده‌های دیگری را نیز به کار قلمکار سازی وارد کند، از این‌رو طرح‌های تازه‌ای را با الهام از ایده گل‌ومرغ که در فرهنگ ادبی و بصری ایرانی جایگاه ویژه‌ای دارد، وارد کار کرده است. داستان این طرح، روایت گلی است که شبیه یک گیاه هرز در ابتدای تابستان در هر جایی می‌روید. نقش این گیاه با پرنده‌ای که در آن فصل سال زیاد دیده می‌شود ترکیب شده و طرحی امروزی با نگاهی به سنت بصری ایرانی آفریده است: این چند طرحی که تعدادشان زیاد نیست در نمایشگاه‌های جمعی و موزه‌ها نمایش داده شده‌اند و در کتاب‌ها و نشریات طراحی منتشر شده‌اند، همزمان که راهشان را به خانه مردم عادی کوچه‌وبازار باز کرده‌ است.

 قدرت روایی، روایتگری دوران معاصر و انعکاس وقایع روز در آثار شبنم فرایی، وجهی از کارش است که به زعم او سبب شده مورد توجه مردم عادی سوئد واقع شود، چنانکه می‌گوید: وقتی بار اول برای چاپ قلمکار آثارم به اصفهان آمدم، متوجه شدم که ناپدید شدن زاینده رود و کم آبی حتی روی صنعت دستی چیت‌سازی هم تاثیر گذاشته است. از سویی دیگر در سال‌ ۲۰۱۵ که مهاجران بسیاری از سوریه به سوی اروپا در حرکت بودند، فکر کردم که وقتی جهان به دلیل تغییرات محیط‌زیستی با کم‌آبی و بحران‌های دیگر روبرو شود چه اتفاقی خواهد افتاد؟ این یعنی مهاجرت عظیم به سمت مناطقی از جهان که آب و غذا دارند. در این شرایط این پرسش به ذهن می‌آید که در چنین شرایطی سرزمین‌هایی که هنوز وضعیت زیستی مناسبی دارند، آدم‌های بی سرزمین شده را راه خواهند داد؟

فرایی با توضیح اینکه در پی پاسخ به این پرسش شروع به طراحی نقش‌هایی کرده که روایتگر مهاجرت و افکار آخر زمانی بوده بیان می‌کند: قطعا این‌ها را به روشنی در کارهایم نمی‌شود خواند، اما می‌شود حس کرد که وقتی یک مهاجر که من باشم برای آیین‌های اسکاندیناوی سفره قلمکار طراحی می‌کند که آدم‌ها را دور آن بنشاند تا همه با هم سر یک سفره آنچه را که دارند شریک شوند، چه مفهومی در کار است. 
 
از سویی انتخاب هنرهای سنتی برای ارائه مفهوم، آن‌ چیزی است که هدف این هنرمند را کامل‌تر کرده، چراکه چاپ قلمکار یا بافت فرش به این دلیل که کاری کاملا دستی با روند آرام است برای او نشانه روی آوردن به تغییر عادت‌ها شده است، او می‌گوید: کشوری که من امروز در آن زندگی می‌کنم به دلیل وجود رفاه و ثروت، مصرف‌گرایی در آن بسیار زیاد و برای من بسیار غم‌انگیز است. گویی آدم‌ها زنده‌اند که مصرف کنند و آن‌ها روند را اینگونه حل کرده‌اند که از نیروی کار ارزان در کشورهای در حال توسعه استفاده کنند و در واقع بتوانند هرچه که خواستند بخرند و پس از مدتی چیزی جدید را جایگزین آن کنند. در این وضعیت چه بر سر جنگل‌ها، کویرها، کوه‌ها و دریاها می‌آید؟ پس فکر کردم که اگر بشر به کندی تولید برگردد، مصرف مهار می‌شود. به همین دلیل به روش‌های آرام حتی در آفرینش هنری خودم روی آوردم. این یک حرکت کنشگرانه است و من از آن انتظار تغییر ندارم، اما خب این بستری برای گفت‌وگو در کارگاه‌ها، مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها و یا هنگام تدریس است.

به باور این طراح گرافیک، تکنیکی که او برای انجام کارها انتخاب کرده، بخش بزرگی از ارتباطش با مخاطب را شکل داده است و اگر او نقش‌ها را با روشی دیگر چاپ کرده بود به هیچ عنوان مفهومش کامل نمی‌شد.

این هنرمند درباره این‌که تا چه اندازه مردم و هنرمندان ایران یا نقاط دیگر جهان با پروژه او آشنا شده‌اند، می‌گوید: از طریق شبکه‌های اجتماعی برخی هنرمندان ایرانی در جریان کارهای من هستند. البته که در فضای مجازی درک این‌که یک فرد چه طور و برای چه، کاری را انجام می‌دهد، تقریبا غیرممکن است و آنچه ما می‌بینم بیشتر نتیجه کار است و نه روند کار. به نظرم روند کار من بسیار مهم است، تقریبا به اندازه خود نتیجه. البته تعداد زیادی از هنرمندان ایرانی مهاجر به غرب هنگامی که نیاز به همفکری برای ورود به صحنه طراحی و هنر سوئد پیدا می‌کنند با من تماس می‌گیرند. در سوئد کارگاه‌های چاپ قلمکار را گاهی برگزار می‌کنم. به نظرم هر بار استقبال خوبی می‌شود. امسال تابستان هنرمندی که علاقه‌مند به کار با پارچه است در یکی از مناطق مرکزی سوئد جشنواره‌ای چندروزه را ترتیب داده و من را برای برگزاری کارگاه قلمکار دعوت کرده است. این کارگاه با همکاری هنرمندی که در رنگ‌های گیاهی تخصص دارد انجام می‌شود و هدفش  علاوه بر مرور تکنیک‌ها، طرح پرسش‌هایی درباره محیط‌زیست و امکان تغییر روش‌های زیستی در جهان امروز است.

شبنم فرایی در نهایت، نقش طراحی در زنده نگه داشتن هنرهای دستی را مهم ارزیابی می‌کند، اما کافی نمی‌داند.

گزارش از شیما خزدوز

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۱۰ اسفند ۱۴۰۰ / ۱۰:۰۷
  • دسته‌بندی: اصفهان
  • کد خبر: 1400121007735
  • خبرنگار :