به گزارش ایسنا، سید نظامالدین موسوی سخنگوی هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی با حضور در برنامه دستخط سیما به سوالات متععدی پاسخ داد.
متن کامل این برنامه بدین شرح است:
مهمان ارجمند این هفته برنامه دستخط، بیش از اینکه فردی سیاسی باشد یک فرد رسانه ای است، ابتدا به عنوان خبرنگار در روزنامه ها و مجلات مختلف فعالیت کرده، از جمله میتوان به مسئولیت ایشان در روزنامه جوان اشاره کرد و همچنین دبیر تحریریه روزنامه دانشجویی کیهان و فعالیت های دیگر که در حوزه رسانه ای انجام داده است. مدیر عامل خبرگزاری فارس حدود ۶ سال بوده و خیلی ها از این ۶ سال به عنوان دوران ویژه خبرگزاری فارس یاد میکنند و بعد از آن، معاون ارتباطات و رسانه آستان قدس رضوی را برعهده میگیرد و بعد از آن فعالیت های فرهنگی و رسانه ای دیگری داشته است.
دو سالی است که یکی از نمایندگان مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است و الان عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی است. مسئولیت های متعدد و مختلفی در مجلس برعهده دارد که هر یک از آنها خبرهای خاصی را میتواند در برنامه داشته باشد. رسانه ها در مقابل مصاحبه ها و صحبت های ایشان به شدت عکس العمل نشان می دهند و پیگیر هستند، بسیاری میگویند چون فردی رسانه ای است برای همین مورد توجه است، برخی نیز به علت دسترسی های بالایی که به اطلاعات دارد او را آدم ویژه ای در مجلس یازدهم می داند. از نیروهای جوان مجلس یازدهم است و اگر صریح صحبت کند خیلی حرف های گفتنی دارد.
در خدمت آقای سید نظامالدین موسوی سخنگوی هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی، عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی هستیم؛ از نیروهای جوان مجلس شورای اسلامی.
* سلام، خیلی خوش آمدید.
من هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز برنامه خوب شما سلام عرض میکنم.
* بعنوان یک فرد رسانه ای شناخته می شوید، هم خبرنگار بودید، هم سمت های مختلف در حوزه خبر و رسانه داشتید، آن فضا را بیشتر دوست دارید یا این فضایی که امروز در مجلس تجربه می کنید؟
من در صفحات شخصی در شبکه های اجتماعی هنوز می نویسم همیشه خبرنگار! یعنی واقعاً خبرنگاری و فضای رسانه ای را دوست دارم و همیشه خودم را در این فضا تعریف کردم، منتهی به ذهنم می رسد مجلس هم تجربه جدیدی است البته بیگانه نبودم، بالاخره در همان فضای رسانه ای و کار رسانه ای هم ارتباطات زیادی با نمایندگان مجلس داشتیم، بعنوان کسی که کار رسانه ای و سیاسی می کند.
* در مجلس یازدهم هم آن طیفبندی ها قدری مشخص نیست.
آن کسی که از بیرون نگاه می کند، شاید تصور کند که مجلس یازدهم یک مجلس کاملاً یکپارچه، یکدست، هماهنگ و همفکر است. به لحاظ کلان، بله همینطور است ولی اینکه همه مثل هم فکر کنند واقعیت اینطور نیست. وارد مجلس که بشوید نوع تفکرات و دیدگاه ها را متفاوت می بینید. یک زمانی دیدگاه را در طیفبندی جناحی می بینیم، چپ یا راست، اصلاح طلب یا اصولگرا! در حالی که بحث مجلس این مسائل نیست. مجلس مثل قبل و برخی از مجالس دوقطبی نیست که بگوئیم یک عده اصولگرا و یک عده اصلاحطلب هستند، اما یکپارچه به معنای اینکه یک جناح باشد، نیست.
* برخی عنوان می کنند قاطبه مجلس با پایداری ها است. درست است؟
درباره جبهه پایداری هم تعریف ها مختلف است. یک جبهه پایداری بعنوان تشکیلات داریم که یک حزب و جبهه ای است که با چهره های مشخص و فعالان مشخص است، با شورای مرکزی مشخصی در بیرون است و کاندیداهایی که در مجلس جبهه پایداری از آنها حمایت کرد و به مجلس آمدند؛ این یک بحث است، اگر این طور بخواهیم بیان کنیم طبیعتاً اینجوری نیست، نه جبهه پایداری بلکه هیچ جریانی در مجلس نمی تواند بیان کند که در مجلس اکثریت هستم، اما برخی این مدلی هستند که هر نیرویی که انقلابی باشد و خیلی روی مسائل انقلابی تاکید کند یا در مواقعی مواضع رادیکال را در حوزه اقتصادی یا سیاست خارجی بگیرد، میگویند اینها پایداری هستند. در این دوره از مجلس ما سیاسی عمل کردن به معنای جناحی و حزبی عمل کردن را میتوان گفت نسبت به سایر مجالس در حداقل دارد.
* می گویند یک جمعی وجود دارد و راس آن جمع شما هستید که به نام گام دومی ها است. این درست است؟
در مجلس یک فراکسیون به نام فراکسیون گام دوم داریم که رئیس فراکسیون آقای دکتر زنگنه هستند، ولی غیر از فراکسیون جمع گستردهتری هست که عقبه بیرونی هم دارد و اعلام شده، تحت عنوان گام دوم در داخل مجلس و هم بیرون مجلس فعالیت می کنند و ما هم عضوی از آن هستیم و در رأس نیستیم.
* در مجلس ششم به یاد دارم در جایگاه خبرنگاری می نشستیم قرار بود اتفاقی در مجلس بیفتد، آقای بهزاد نبوی دور می زند رای مجلس شکل می گرفت، یک زمانی هم آقای باهنر دور میزد رای مجلس شکل می گرفت.
در مجلس یازدهم هیچ کسی نمی تواند دور بزند و بگوید همه را مجاب کرده. این خیلی سخت است.
* می گویند گام دومی ها به جای اینکه دور بزنند می توانند تاثیرگذار باشند. از قبل برنامه ریزی می کنند و با اتصالاتی که دارند کاری که باید، در می آورند. درست است؟
من واقعا اینچنین فکر نمی کنم. من فرد صریحی هستم، واقعاً این مجلس غیرقابل پیشبینیترین مجلس است.
* در این دو سال عملکرد مجلس را چطور دیدید؟
عملکرد مجلس از نظر من در کلیت خوب بود و نواقصی داشته است. در یک جمله بخواهم خلاصه کنم کارکرد و عملکرد مجلس خیلی بیشتر از آن چیزی است که نمایش داده شد.
متاسفانه بنا به دلایل متعدد خیلی جاها حاشیه ها بر متن مجلس غلبه یافته است. شاید من چنین تصور و تصویری از نمایندگی مجلس نداشتم، اما نمایندگی خیلی سخت است. مخصوصاً نمایندگی شهرهای کوچک که همه انتظارات را از نماینده دارند. در مجلس یک گروهی به نام فراکسیون مناطق محروم داریم و به مناطق محروم می رویم، اردوی جهادی است. نمایندگان آن مناطق دعوت می کنند و ۶-۵ نفر با هم جمع میشویم و به چابهار، ایرانشهر، میناب، غیزانیه و جاهای مختلف می رویم. آنجا که می رویم مسئولین اجرایی نیز حضور دارند، معاون استاندار، فرماندار و غیره حضور دارند و زحمت میکشند ولی مردم نماینده را میشناسند. یقه نماینده را میگیرند که شما برای ما چه کردید؟ این حرف ها را بیان کردیم، به شما رای دادیم.
* در این دو سال قانون اقدام راهبردی رفع تحریم ها را داشتید، رتبه بندی معلمان را سروسامان دادید، قوانین خوبی برای معیشت مردم داشتید که در دولت قبل اجرا نشد و به نقطه ای که باید برسد، نرسید، خیلی موارد مثبت دیگر وجود داشت اما در مقابل، چند اتفاق هم افتاد که در فضای رسانه ای این اتفاقات سوار بر اقدامات مثبت است، مثلاً قضیه اعتبارنامه آقای تاجگردون، سروصدا شدن درباره آقای ظریف، قضیه طرح صیانت و امثال آن غالب شده است.
بله عرض کردم، این غلبه حاشیه بر متن است و حرف درستی است. در تلاش برای رفع این مشکل در مجلس هستیم. این مطالبی که بیان می کنم بدین معنا نیست که همه چیز مجلس خوب است. کاری که صورت می گیرد به لحاظ رسانه ای نتوانستیم بازتاب دهیم، ساختار رسانه ای مجلس نتوانست کار کند، البته دوستانی که در این حوزه هستند زحمت می کشند، کاربلد هستند ولی آنطور که باید و شاید کار نشد، حتی در رسانه ملی هم همینطور است. شاید رسانه ملی آن تصویری که باید و شاید از مجلس نشان نداده است، در حالی که خود من یک زمانی به همکاران شما می گفتم بعنوان یک خبرنگار آنقدر سوژه های خوب پیدا می کنم که همین سوژه ها را دنبال کنید، خیلی جذاب می توانید درباره مجلس صحبت کنید.
یعنی مشکل رسانه های رسمی فضای مجازی زدگی بیان می کنم. یعنی رسانه رسمی ما هم عادت کردهاند ببینند در فضای مجازی چه اتفاقی می افتد و همان را رد رسانه های رسمی بال و پر بدهند، البته این تنها برای مسئله مجلس نیست، بلکه درباره دولت و دیگر نهادها هم مطرح است.
رئیس جمهور کشور به روسیه رفته است، در این شرایط، یک سفر دیپلماتیک مهمی است، ما وسط مذاکرات هستیم و مذاکره انجام می دهیم. حتی رسانه های رسمی ما آن چیزی که بیشتر مطرح میشود حاشیه های سفر است. البته به عنوان یک فرد رسانه ای قبول دارم که حاشیه جذاب است. قدری به این برمیگردد که در کارها پیوست رسانه ای نداریم. این مشکل من و شماست که در آن دستگاهها فعالیت میکنیم. یعنی اگر قرار است سفری برگزار شود، مصوبه در مجلس تصویب می شود و غیره از قبل یک اتاق اندیشهورزی داشته باشیم که برای این پیوست رسانه ای تدوین کند. ما این ضعف را داریم منتهی رسانه های رسمی ما هم خیلی تاملی برای اینکه یقه بگیرند و بگویند درباره این موضوع برنامه چالشی جدی داشته باشیم، ندارند. اینجاست که میتوانیم متن مجلس یا متن هر دستگاه دیگری را در برابر مردم بیاوریم.
* به شرط اینکه سعه صدر این مسئله وجود داشته باشد.
بله. درست است. من معتقدم باید سعه صدر وجود داشته باشد.
* اینکه دو مطلب بروید و یکباره از فلان ارگان تذکر دهند...
این ایراد بالادستی است. من این را قبول دارم. من چون کار رسانه ای کردم قبول دارم. من یک زمانی خبرگزاری فارس بودم، عناصر منتسب و مرتبط با داعش به مجلس حمله کردند، از مرقد امام شروع کردند و به داخل مجلس آمدند. خبر را زده بودیم که به مجلس حمله شده است. از دستگاهی به من زنگ زدند که این خبر را بردارید. گفتم برای چه خبر را برداریم؟ میگفت با این خبر به موضوع رسمیت می دهید. گفتم مرد مومن! الان کسانی که حمله کردند لایو در اینستاگرام میروند، بقیه شبکه ها این خبر را میروند. من هم قبول دارم رسانه ما باید دستش باز باشد، ولی به مسائل عمق ببخشد.
* و بداند که ذائقهسازی می کند.
بله. الان این نگاه درباره مجلس و خیلی از دستگاه ها وجود داشته باشد که چه کار می کنید
* در خصوص قضیه آقای تاجگردون موافق این ماجرا بودید که اعتبارنامه رد شود؟
من درباره آقای تاجگردون جزو کسانی بودم که به اعتبارنامه ایشان اعتراض کردیم، ۸ نفر اعتراض کردند که یکی از آن ۸ نفر من بودم. ولی واقع امر این است بعداً همه آن چه درباره آقای تاجگردون عنوان شد، درست نبود. از منظر شورای نگهبان تائید شده بود و مشکلی به لحاظ شورای نگهبان نداشت، منتهی موارد دیگری درباره ایشان مطرح شد که به همان دلیل چند نفر از نمایندگان به اعتبارنامه ایشان اعتراض کردند، منتهی همه آنچه درباره آقای تاجگردون گفته شد واقعیت نداشت.
برخی از موارد، مواردی بود که نادرست بود مخصوصاً مواردی که درباره مسائل شخصی ایشان مطرح شد، حقیقت و انصاف ایجاب میکند که بگوییم آنها صحت نداشت.
* شما رئیس فراکسیون رسانه و فضای مجازی مجلس هم هستید. طرح صیانت یا حمایت از کاربران فضای مجازی در کمیسیون ویژه است؟
بله.
* عضو کمیسیون ویژه هستید؟
نه. من عضو کمیسیون ویژه نیستم. از کمیسیون اصل ۹۰ برادران دیگری حضور یافتند. مسئله طرح حمایت از کاربران فضای مجازی منتهی به اسم صیانت مطرح شد، در کمیسیون است و جلو می رود.
* چه زمانی نهایی می شود؟
دقیقاً نمی دانم نهایی شدن آن چه زمانی است، منتهی آن چیزی که اطلاع دارم این است که بعد از مذاکرات مفصلی که در کمیسیون صورت گرفت دوستان در دولت، وزارت ارتباطات و دبیرخانه شورای عالی فضای مجازی، نکاتی داشتند و مسائلی داشتند که توافق شد، نکات آن دوستان هم لحاظ شود.
* اتفاقاتی که در تصویب این طرح افتاد، هشتادوپنجی شدن آن و نشدن آن و غیره پشت صحنه سیاسی داشت؟
یعنی چه پشت صحنه سیاسی داشت؟
* یعنی عده ای نظر دیگری داشتند و نظرات متفاوت بود.
بله، در مجلس همینطور است. خبرنگار پارلمانی بودید، یک مصوبه رد شود طبیعتاً تا ۶ ماه روی کار نمی آید مگر اینکه ۵۰ نفر دوباره پیشنهاد دهند یا در اولویت بگذارند مجدداً میتواند برگردد. این اتفاقات در مسیر موضوع طرح حمایت افتاد وکمیسیون آن تشکیل شد و کلیت مجلس تاکید بر این دارد که کار جامع و پخته ای بیرون آید. این قواعد باید بیاید و پخت و پز شود، نظر کارشناسان گرفته شود، در مجلس هم بر این مبنا ورود کردیم، چون مسئله نمی تواند رها باشد. تا اسم فضای مجازی می آید عده ای می گویند میخواهید ببندید. در حالی که این درست نیست.
* ارز ۴۲۰۰ تومانی چطور شد؟ آقای رئیس جمهور بیان کرد فعلاً آمادگی این وجود ندارد و بعد اعلام شد در سال ۱۴۰۱ در لایحه بودجه حذف این ارز ترجیحی دیده شده است.
در خصوص ارز ترجیحی ابتدا نگاه شخصی خودم را بیان می کنم چون من بواسطه نگاه شخصی خودم مدافع ارز ترجیحی نیستم. منتهی این بدنه اقتصاد ما به این ارز عادت کرده است و انتقادات زیادی به این عادت وجود دارد.
* و خیلی ها پشت این فساد و رانت ایجاد شد.
بله. آیا با همان مدلی که ارز ۴۲۰۰ تومانی را آوردیم، ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کنیم درست است؟ من با این مخالف هستم. به یاد دارم در همان جلسه یکی گفته ۷ هزار تومان و یکی دو هزار تومان و دیگری ۴ هزار تومان گفته و در نهایت یکی گفته ۴۲۰۰ تومان، خیر ببینید! یعنی مبنای علمی و اقتصادی نداشت. سال ۹۸ که بنزین را گران کردیم چه تبعاتی را در برداشت، آیا با این کار مسئله کسری بودجه حل شد؟ بعد از آن کسری بودجه نداشتیم؟
باید آن تکنوکرات ها و دیوانسالارهای دولتی که ادعا دارند و در مراکز مختلف دولت در همه دولت ها، حضور داشتهاند و هنوز هم هستند، باید فکر کنند که چطور میتوانند این مسئله را حل کنند. خیلی از پایه های مالیاتی جدید را تعریف نکردیم، کلی فرار مالیاتی داریم. به نظرم اگر دولت یک برنامه دقیقی برای اجرای این طرح بیاورد و مشخص شود که اگر ارز ترجیحی را حذف کردیم، به جای این میخواهیم چه کنیم... این تورمی در بردارد و همه این را پذیرفته اند. می خواهید پولی که برای واردات نهاده های دامی و روغن که به گوشت مرغ و تخم مرغ هم سرایت می کرد، بردارید. این را بردارید؛ جایگزینش چیست؟ چه چیزی در جیب مردم می رود؟ طبقات محروم و مستضعف را باید چه کنیم؟ چقدر پول میخواهیم در اختیار مردم قرار دهیم که خودشان را تامین کنند؟
برداشت شخص من از فضای عمومی مجلس است که نمایندگان ضمن اینکه محدودیت های دولت را در پرداخت ارز ترجیحی درک میکنند اما دغدغه جدی نسبت به نحوه اجرایی شدن آن دارند. یک موضوع هم درباره شرکت های دولتی است؛ یک جعبه سیاه به تمام معناست. حتی در مجلس درباره این بحثی نمیکنیم. به اندازه کل بودجه عمومی کشور بودجه شرکت های دولتی است. در مجلس هم بحث نمی شود.
* چرا بحث نمی شود؟
وقت نیست. فرصت نمیشود. همیشه همینطور بوده. ریز بودجه شرکت های دولتی در مجلس پرداخته نمی شود، آنجا هم کسی نمی داند چه خبر است. خدایی نکرده نمیخواهم بیان کنم فسادی وجود دارد ولی نظارتی هم وجود ندارد و سازوکاری برای نظارت نیست. بسیاری از شرکتهایی که عریض و طویل ساخته شدهاند تا مباحث مربوط به بازنشستگی، بحث اشتغال و غیره را پیگیری کنند...
* یعنی اکثر صندوق ها!
بله. بروید ببینید وضعیت اینها به چه صورت است؟ وضعیت نابسامانی دارند. باز از بودجه کشور به آنها اختصاص می دهید. بودجه ای که مربوط به عمران و زیرساخت کشور است باید به این صندوق ها بدهید. البته اینی که بیان می کنم به لحاظ حقوقی بسیار پیچیده است. یعنی در گذشته اتفاقاتی افتاده که این اتفاقات موجب شکلگیری این مسئله شده است. تامین اجتماعی از دولت طلبکار است، دولت بدهی به فلانجا دارد. این موجب شده دست زدن به این شرکت ها هم سخت شده است. من فکر میکنم جراحی واقعی که باید انجام شود، ضروری است. ما باید جراحی اقتصادی کنیم، جراحی چیست؟ پولی که به مردم داده می شود، بعنوان یارانه، بگیریم یا فلان کنیم. این جراحی نیست. جراحی این است که دقیق دربیاورید که در شرکت های دولتی چه خبر است.
بسیاری از سازوکارهایی که ما داریم غلط است. روند خصوصیسازی که داشتیم، در ماجرای هفت تپه که دنبال میکردیم، ببینید چطور واگذار شده است. شرکتی که تولید اسمی آن ۱۰۰ هزار تن شکر سفید است، از ۶۰ هزار تن شکر سفید در زمان واگذاری به زیر ۲۰ هزار تن در سال گذشته رسیده بود.
* دولت را چطور میبینید؟
من به دولت امیدوارم و فکر می کنم ویژگی های مثبتی که در این دولت و شخص رئیس جمهور وجود دارد و همچنین گفتمانی که رئیس جمهور دارد، قطعاً می تواند افق های خوبی را فرا روی کشور قرار دهد. من با خیلی از دوستان درباره این موضوع صحبت میکنم و از گفتمان این دولت دفاع میکنیم. جزو مدافعان گفتمانی این دولت بودیم و به این دولت و عملکرد آن امید داریم. فکر میکنم تحولی که اتفاق افتاده این است که دولت جدیت لازم را پیدا کرده است.
* دولت وسط میدان است.
بله. مثلا رئیس جمهور سفر خارجی است و بلافاصله به بازدید از سیلزدگان می آید. فکر می کنم قطعاً دولت باید سرعت کار و تغییرات را بیشتر کند. یک انتقادی که به دولت فعلی دارم این است که تغییرات لازم در بدنه اجرایی خود را نهایی نکرده است. ۵ ماه از استقرار دولت می گذرد و در این مدت باید تغییرات نهایی می شد یعنی فرمانداران، بخشداران و مدیران باید مستقر می شدند. آن مدیرانی که قرار است بمانند ایرادی ندارد در این دولت کار کنند، ایرادی ندارد، ممکن است ارزیابی برخی مسئولین این باشد که برخی از مدیران قبلی میتوانند با گفتمان این دولت همخوانی دارند و هم قابلیت اجرایی خوبی دارند. منظور این است که وضعیت مدیران تق و لق نباشد. آنها که قرار است تغییر کند زودتر بیایند. مدیر تق و لق نمیتواند کار کند.
* به عنوان کسی که نامه ۲۲۰ امضا را برای دعوت از آقای رئیسی جمع کردید، آن زمان که این مسئله را طراحی می کردید فکر می کردید کابینه قویتر از این باشد یا نه؟
واقع امر این است آن زمان که نامه را جمع میکردیم، گفتمان دولت را میدانستیم، می دانستیم دولتی که در رأس آن آقای رئیسی باشد، بیاید حتماً دولت انقلابی و جدی و پر انرژی خواهد بود. منتهی شاید توقع خود من این بود کابینه قویتر از این باشد البته در بخش های مختلف آدم های توانمند داریم. شاید برداشت من الان در حد همان دو سه نفری باشد که رای ندادند.
* الان سه استیضاح دارید؟
بله، طرح شده، در مرحله طرح است، اما هنوز نهایی نشده است.
* یعنی اعلام وصول نشده است.
هنوز اعلام وصول نشده است چون سوال این مراحل را ندارد...
* خداییش اینکه در ۵-۴ ماه کسی استیضاح شود درست نیست. حداقل باید یک سال زمان داد.
حق نماینده است، اما اینکه فرایند چطور باشد متفاوت است. در گذشته هم استیضاح میآمد، در مورد سوال هم همینطور است. نماینده یا نمایندگانی از وزیر سوال می کند و وزیر به صحن می آید و مهلت داده میشود. مهلت داده می شود و سوال را به رای نمیگذارم تا اگر توانست اقدامی کند که هیچ! این یک عرفی در مجلس است. این امر جدیدی نیست که در مجلس اختراع کرده باشیم. این حق نماینده است و کسی نمی تواند این را سلب کند. ولی به ذهنم می رسد عقل جمعی نمایندگان حاکی از این است که سریع به رایگیری درباره استیضاح منجر نشود.
* یکسری به رئیس مجلس هم حمله شد که فلانی اجازه نمی دهد، رئیس مجلس هم باید تدبیر کند.
واقع امر این است که این هم خطاست. باید نسبت به آقای رئیس محترم مجلس انصاف داشت، ایشان جلوی کسی را نگرفته است. فرایند قانونی طی میشود. ثبت میکنید، اعلام وصول می کنید، در کمیسیون میرود. این بیانصافی است بگوئیم رئیس مجلس اجازه نمی دهد. این هم تدبیر است.
* به هر حال مجلس رای داده که ایشان رئیس شود و باید تدبیر کند.
درست است. در خیلی از موضوعات دیگر تدبیر می شود.
(بخش دوم برنامه)
* متولد ۵۱ هستید؟
بله.
* در خرم آباد متولد شدید.
بله.
* پدر چه کاره بودند؟
پدر من کاسب، مغازه دار بودند و الان مدتی است که کاسبی نمی کنند.
* کاسب چه چیزی بودند؟
مغازه عمده فروشی داشتند.
* الان در قید حیات هستند؟
بله. الان مغازهداری نمیکنند، بلکه بصورت غیررسمی کار می کنند. برخی از کسانی که با هم شریک بودند کار می کنند.
* مادر هم خانه دار بودند.
بله.
* چند خواهر و برادر هستید؟
ما دو برادر و دو خواهر داریم. با من ۳ پسر و دو دختر هستیم.
* معروف ترین شما هستید؟
بله.
* پدر و مادر خرم آباد هستند یا تهران؟
چون همه به تهران آمدند و آنها هم مجبور شدند بیایند ولی هر ازگاهی به خرم آباد می روند.
* شما هم می روید؟
آن زمان که پدر و مادرم دائم خرم آباد بودند، بیشتر می رفتم. الان به دلیل گرفتاری هایی که داریم کمتر شده است ولی معمولاً عاشوراها به خرم آباد می روم.
* گِلمالی معروف را دارید.
بله.
* عجب مراسمی است!
بله. واقعاً یک اخلاصی در آن مراسم است. باید در آن چارچوب قرار بگیرید تا اخلاص آن عزاداری را متوجه شوید.
* تصاویر را می بینیم متحیر می شویم چه رسد که حضور داشته باشیم.
بله، همینطور است.
* چه سالی ازدواج کردید؟
سال ۷۹.
* چطور با حاج خانم آشنا شدید؟
ما در دانشگاه آشنا شدیم.
*در دانشگاه تهران ؟
بله. من دانشکده حقوق و علوم سیاسی بودم و ایشان دانشکده علوم اجتماعی بودند. در خانه سعی بر این داشتم به رغم اینکه از ابتدا خیلی کم وقت می گذاشتم و خیلی از اوقاتی که متعلق به همسر و فرزندانم بود درگیر فعالیت های اجتماعی و سیاسی و رسانه ای بودم، مخصوصاً همسرم بسیار حوصله کردند و من تشکر می کنم و بابت همین خودم را به ایشان بدهکار می دانم.
* خانم فعالیت اجتماعی می کنند؟
بله. فعالیت اجتماعی دارند. در دوره دانشگاه فعال دانشجویی بودند.
* الان در جایی کار می کنند؟
نه، ایشان معلم بودند منتهی بعد از تولد بچه ها به صورت اختیاری متمرکز روی تربیت بچه ها شدند.
* چند فرزند دارید؟
من دو بچه دارم. یک پسر و یک دختر دارم.
* چند سال دارند؟
دخترم سال دوم دانشگاه است. رشته مشاوره و روانشناسی دانشگاه الزهرا مشغول هستند. پسرم کلاس هفتم است.
* در کار خانه کمک می کنید؟ نیستید که کمک کنید.
خریدهای خانه را من انجام می دهم.
* اهل سفر و ورزش هستید؟
ورزش زمانی که جوانتر بودیم انجام می دادم. در حوزه ورزش خیلی مسئله و مشکل داریم. الان فکر میکنم جای این مطلب نیست ولی همین خط تلاشی که از بیرون دنبال می کنند که برخی از ورزشکاران ما پناهنده شوند، کار کاملاً سیاسی و حساب شده است که ورزشکاری را با وعده هایی ... خیلی از این افراد اصلاً مهاجرت نمی کنند اما اینکه عده ای برنامه ریزی میکنند قهرمان ورزشی ما را که معروف و محبوب است، پناهنده کنند، یعنی به لحاظ عادی فرد می توانست مهاجرت کند، جمهوری اسلامی هم جلوی این افراد را نمی گیرد، اینکه ورزشکار را پناهنده کنند یک حرکت سیاسی و معنادار است. پس آنها کار سیاسی می کنند. بله، بنده بعنوان فرد سیاسی حق ندارم در کار حرفه ای باشگاهی دخالت کنم. روز اولی که به مجلس آمدم برخی از دوستان در فدارسیون های ورزشی از روی لطف و خیرخواهی تماس گرفتند که شما را در فلان فدارسیون بگذاریم. شما عضو فدارسیون میشوید؟ قبول نکردم. هیچگاه کاری که بلد نیستم را ورود نمیکنم. گفتند این بحث بلد بودن نیست بلکه می خواهیم عضو هیئت رئیسه فدراسیون شوید تا بتوانید به این ورزش کم کنید. گفتم من هر کمکی از دستم بربیاید برای آن ورزش انجام می دهم اما عضو فدراسیون نمیشوم چون کسی که عمری خاک تشک خورده است، کسی که عمری در آن ورزش بوده است، اگر نگاه کند آقای سید نظام الدین موسوی رشته علوم سیاسی خوانده، حرفه رسانه دارد و نماینده مجلس است وارد هیئت رئیسه شده، امید خودش را از دست می دهد.
* این حرف کاملاً درستی است.
من این پیشنهادات را قبول نکردم. باید به ورزش کمک کنیم. یکی از جاهایی که موجب انسجام ملی می شود بحث ورزش است. باید کمک کنیم و دغدغه ها را برطرف کنیم، فضا به جوانان بدهیم. بیرونی ها سعی می کنند ورزش ما را دچار مشکل کنند چپ و راست و این دولت و آن دولت ندارد، همه باید پای این بایستند.
*سن و سال شما در زمان انقلاب ۷-۶ سال بود...
بله. من کلاس اول بودم.
* چیزی بخاطر دارید؟
بله. معمولاً خاطرات دوران کودکی و نوجوانی را در حافظه ام دارم و خیلی از موارد را به یاد دارم. آن زمانی که در مدرسه حال و هوای انقلاب بود و مسجد و محله را به یاد دارم.
* پدر جزو انقلابی های خرم آباد بودند؟
بله. ایشان جزو کسانی بودند که در مسائل انقلاب و ارتباط با روحانیون در حد خودش حضور داشتند. هم پدرم و هم عمویم حضور داشتند.
* بعد از انقلاب درس و تحصیل داشتید.
و جنگ.
* جبهه رفتید؟
مقطعی بعنوان کار فرهنگی در جبهه حضور داشتیم.
* چند ساله بودید؟
حدود ۱۵-۱۴ ساله بودم.
* آغاز فعالیت های سیاسی شما بسیج دانشجویی بود؟
در واقع قبل از اینکه وارد دانشگاه شوم مسائل سیاسی را میفهمیدم. چون در خانواده ای بودم که از ابتدا پدرم همراه انقلاب بود. زمان اولین انتخابات ریاست جمهوری خیلی ها به بنی صدر رای می دادند، پدرم به قم آمده بود و از قم که برگشت، پدرم می گفت به مرحوم حسن حبیبی کاندیدای حزب جمهوی اسلامی بود، رأی بدهیم. همان زمان برای من تفاوتی ایجاد شد. بقیه طور دیگری رای می دهند و پدرم به فرد دیگری رای می دهد. آن زمان آدم های خاص و کسانی که انقلابیون خالص بودند رای متفاوت می دادند، این مسائل را میفهمیدم. بعد که وارد دانشگاه شدم تمرین فعالیت های تشکیلاتی و سیاسی ما بیشتر شد.
* چه سالی وارد دانشگاه شدید؟
من سال ۷۳ وارد دانشگاه شدم.
* کوی دانشگاه رفتید؟
بله.
* حادثه کوی دانشگاه را بخاطر دارید؟
بله. آنقدر درباره کوی دانشگاه حرف زدم فکر نمی کنم کسی به اندازه من درباره این مسئله در سال ۷۸ صحبت کرده باشد. بدلیل اینکه ساکن آنجا بودم و تقریباً همه حوادث منجر به کوی دانشگاه را از ابتدا حضور داشتم. از ابتدا که شب ۱۸ تیر تجمع اولیه شکل گرفت تا بیانیه و تعطیلی روزانه که انجام شد. در چند وقت پیش هم تلویزیون خاطرات ما را مناظرهگونه پخش کرد.
* حس میکردید که یک غائله ای قرار است اتفاق افتد؟
تقریباً بله. در آن یک هفته درگیر ماجرا بودیم تا روز ۲۳ تیر که من مجری مراسم بودم.
* ۲۳ تیر که آقای روحانی حضور داشتند.
بله. من مجری مراسم بودم. آقای دکتر زاکانی شهردار فعلی تهران که آن زمان با هم در بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران بودیم، سخنران دانشجویی مراسم بود و آقای روحانی که آن زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی بود، سخنران مراسم بود.
من مجری بودم، چون بحث دانشجویی بود من مجری مراسم بودم. لذا به نوعی کل این حوادث را تقریباً در ذهن دارم و مفصل بیان کردهام. آن شب هم به نظر میرسید اتفاقی می افتد، البته تحلیل این طولانی است. اشتباهاتی از طرفین وجود داشت که شاید میشد به نحو دیگری ماجرا پیش برود ولی به نظر میرسید اراده سیاسی وجود داشت که حتی اگر در کوی دانشگاه تهران آن اتفاق نمیافتاد، در جای دیگری این اتفاق بیفتد.
* و این جرقه زده شود.
بله. چون قبل از آن برخی از روزنامههای جریان خاص گفته بودند که این کار را میکنیم.
* آن زمان نیروی انتظامی اشتباهی داشت؟
به لحاظ شکلی و حقوقی نیروی انتظامی وظیفه خودش را انجام می داد اما به نظر من، بدلیل اینکه ما قبلاً سابقه مواجهه با این مسائل را نداشتیم برخی از تدابیری را که میشد آن زمان انجام داد، نداشتند.
جالب است که آن شب اول برخلاف ادعایی که شد کسی کشته نشد. حمله صورت گرفت و اتفاقاً ورود نیروی انتظامی و برخی افراد لباس شخصی به کوی دانشگاه، بخش عمده کسانی که کتک خوردند کسانی بودند که در غائله حضور نداشتند. خیلی از بچه هایی که عضو بسیج دانشجویی بودند آن وسط افتاده بودند، کسانی که بیدار بودند فرار کرده بودند. شب اول کسی کشته نشد منتهی همان زمان شروع به کشتهسازی کردند. من به یاد دارم رادیواسرائیل بیانیه ای را به نقل از یکی از کمیته های صنفی خواند که ۱۳ نفر کشته شدند. اسامی را می دیدیم و متوجه می شدیم که فلانی زنده است! لذا کسی در شب اول کشته نشده است. فرداشب آن روز فرد مشهوری که در حوادث کوی دانشگاه کشته شد، اصلاً دانشجوی دانشگاه تهران نبود. حتی در آن مقطع دانشجو نبود. سرباز بود و بصورت مهمان در کوی دانشگاه آمد و عکس او در روزنامه همشهری آن زمان منتشر شد که در حال پرتاب سنگ بود. یعنی شب ۱۹ تیر ایشان بصورت مشکوکی کشته شد.
* پشت صحنه حمایت برخی دولتی ها در این حوادث آشکار بود؟
بله متاسفانه. البته تحلیل من این است شاید آن ها فکر نمی کردند کار اینجوری از دست آنها در برود. بیشتر به نظر می رسید می خواهند حرکت یا شوکی را وارد کنند بصورت مدیریت شده تا زهر چشمی از ماجرای تصویب قانون مطبوعات بگیرند. چون این قانون تصویب شد، اینها می خواستند زهر چشم بگیرند و گفته بودند. روزنامه «سلام» آن مطلب را زدند و با شکایت وزارت اطلاعات خود دولت اصلاحات توقیف شدند و بعد شکایت پس گرفته شد، اما می خواستند زهر چشم بگیرند. فلذا مدل رفتاری برخی از مدیران دانشگاه تهران که بعداً نماینده مجلس هم شدند تحریک کننده بود. معمولاً مسئولین دانشگاه می آیند که فضا را آرام کنند ولی مدل رفتار آنها تحریککننده بود. یکی از آقایان آنجا آمده به یاد دارم دانشجویان حرف میزدند، می گفت شماها را که ایستادهاید، دارند میزنند، ولای به حال ما که نشستهایم!
* بعد از آن در قضیه مطبوعات و رسانه افتادید؟
من همان موقع هم در این فضا بودم. همان زمان در حوادث کوی دانشگاه همزمان مسئول سیاسی بسیج دانشجویی بودم و در دانشگاه باید بیانیه بسیج را مینوشتیم مثلاً دوستان را توجیه میکردیم و بچه های بسیج در مسجد دانشگاه فعال بودند و حرف می زدند و در عین حال خبرنگار روزنامه کیهان هم بودم. همزمان اخبار مربوط به تحولات دانشگاه را منتشر میکردم. آن زمان بعدازظهرها کیهان و اطلاعات منتشر میشد و من صبح تا ظهر آنجا می رفتم و خبرها را میدادم.
* پس با آقای شریعتمداری هم کار کردید.
بله. ایشان جزو اساتید بنده در این حوزه بودند. هم ایشان و هم آقای صفارهرندی از اساتید بنده بودند.
* از ۸۰ تا ۸۷ را چه میکردید؟
کارهای مختلفی انجام می دادم. یک مقطعی خبرگزاری دانشجو را راهاندازی کردم و مدتی سردبیر روزنامه ایران بودم. زمانی که دولت آقای احمدینژاد شکل گرفت من دو سه سال سردبیر روزنامه ایران بودم و بعد روزنامه جوان و بعد خبرگزاری فارس بودم.
* انتخابات ۸۴ انتخابات خاصی شد. آن زمان فکر می کردید آقای احمدی نژاد رای بیاورد؟
اینکه آقای احمدی نژاد جزو کسانی است که ممکن است رای بیاورد، جزو گزینه ها بود. من شاید از زمانی که شهردار بود خیلی از بچه های انقلابی آن زمان مدل رفتاری آقای احمدی نژاد در شهرداری را مورد پسند داشتند و شاید نیمنگاهی به ریاست جمهوری ایشان خیلی ها داشتند، فلذا جزو گزینه هایی بود که ما به ریاست جمهوری وی فکر میکردیم، البته برخی از رفتارهای برخی از اطرافیان ایشان را نگران کننده میدیدم.
* از سال ۹۰ که به خبرگزاری فارس رفتید، یکی از بحران های دولت دهم شدید.
نه ما بحران نبودیم. ببینید سال ۸۸ خیلی تلاش و کمک کردیم، نه من که خیلی از افرادی همچون من که این دولت با آن جایگاه و گفتمانی که دارد، همین مدل تداوم یابد. ولی به ذهنم میرسد از مقطعی به بعد آقای احمدی نژاد دچار خطا در تحلیل شد. تحلیل خطایی پیدا کرد و برخی از اطرافیان وی به این تحلیل خطا دامن زدند و آن هشدارهایی که مقام معظم رهبری در ابتدای شکلگیری دولت داد بی توجهی شد.
یک جاهایی هم برخی لج ایشان را درآوردند. آقای احمدی نژاد را در موضع لج انداختند و خدا نکند ما از ولایت زاویه بگیریم. به این اعتقاد دارم کسی که از یک سو متصل به سرچشمه های نور و معنویت است، از سوی دیگر فرد کارشناس دقیق است، از سوی دیگر آدمی است که تجربه طولانی دارد و از شکل گیری نهضت همه کوچه پس کوچه ها و پیچ و خم های سیاست را طی کرده و مسائل اجرایی را طی کرده، به احترام این آدم، تجربه او، سابقه و معنویت او به خودم اجازه نمی دهم قدمی خلاف آن مسیر بردارم.
* در سال ۹۶ چطور شد - دوران خوبی در فارس داشتید - یکباره عوض شدید؟
واقعاً آن تصویری که معروف شد که من بخاطر آن رفتم، فقط آن نبود. شاید از یکی دو سال قبل زمزمههای رفتن من از خبرگزاری وجود داشت. یکی از دلایلش فشارهایی بود که دولت آقای روحانی وارد میکرد. آقای روحانی متاسفانه برخلاف آنچه که سعی میکردند خود ایشان و دولت ایشان نشان دهند خیلی پذیرای انتقاد هستند اصلاً قبول نمیکردند. نمونه های مختلف هست، از همه ابزارها نیز استفاده می کردند. پرداختن به کرسنت ممنوع شده بود. در نهاد بالادستی برده بودند که خودشان اکثریت را داشتند گفتند رسانه ها حق پرداختن به ماجرای کرسنت را ندارند. من که به این موضوع پرداختم آن نهاد از من شکایت کرد و من را به دادگاه کشاندند.
من این مطلب را در جای دیگری گفتم و خوب است اینجا هم بیان کنم، سر انتقاد از آقای اردوغان من را به دادگاه کشاندند. مصاحبه با آقای ذوالنور کرده بودیم، آن زمان ایشان جانشین حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه بود. آقای اردوغان میخواست به ایران بیاید و ما به روال رسانه ای مصاحبه های مختلفی گرفتیم. عده ای گفتند خوب است و روابط ما با ترکیه خوب است و باید گسترش کند، برخی هم انتقاد کردند. آقای ذوالنور به حمایت اردوغان از تروریست های سوریه اعتراض کرده بود، آن زمان تازه داعش شکل گرفته بود و گفته بود آقای اردوغان مراقب باشد بازیچه صهیونیست ها نشود و از این تروریست های سوریه حمایت نکند. باور میکنید سر همین موضوع دولت من را به دادگاه کشاند؟ به دلیل انتقاد فرد دیگری که در رسانه اعتراضی کرده بود من را دادگاهی کردند. من نزدیک به ۳۰ شکایت در زمان خبرگزاری فارس داشتم که عموماً مربوط به دولت بود. از شخص رئیس جمهور و دفتر ایشان تا نهادهای مختلف دولتی.
* شما رئیس ستاد دهه فجر با حکم آقای موسی پور شدید. امسال ما ۲۲ بهمن راهپیمایی داریم؟
تلاش ما بر این است که اگر وضعیت کرونا کنترل شده باشد، با رعایت پروتکل های بهداشتی راهپیمایی را برگزار کنیم، البته در این زمینه در ستاد دهه فجر حتماً هماهنگی را با ستاد کرونا خواهیم داشت.
* خیلی لطف کردید. من خداحافظی می کنم و پایان برنامه با دستخطی خواهد بود که آقای سید نظام الدین موسوی عزیز برای ما به یادگار می نویسند.
«بسمه تعالی.
دستخط را بارها دیده بودم و آن را یک برنامه تراز رسانه ملی میدانستم. امروز که در این برنامه حضور پیدا کردم و در متن برنامه قرار گرفتم بیش از پیش علاقه ام به برنامه و ارادتم به تولیدکنندگان آن افزون شد.
دستخط یک دوره کامل تاریخ شفاهی ایران است. در شرایطی که یک مشکل بزرگ جامعه ما انباشت تجربه است، این برنامه توانسته و میتواند راههای رفته، تجارب و سعی و خطاها، اندیشه ها و دیدگاههای مختلف را در قالب این گفتگوهای مداوم و البته جذاب، جمع کرده و در معرض همگان قرار دهد تا به سان یک سرمایه بزرگ در اختیار مردم و مسئولان باشد».
انتهای پیام