به گزارش ایسنا، دکتر حاتم حسینی در نشست " نشست بررسی پیامدهای تک فرزندی " که در دفتر خبرگزاری ایسنا برگزار شد، در خصوص زمینههای شکلگیری تک فرزندی یا قصد تک فرزندی در بین خانوارهای ایرانی از منظر جمعیتشناختی آثار و پیامدهای آن گفت: باروری در ایران در دهه ۱۳۶۵ - ۱۳۵۵ تحت تأثیر رویدادهایی مانند پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در دو سال بعد از آن و فضای روانی ـ اجتماعی دوران جنگ، دچار یک خیز مقطعی شد.
وی ادامه داد: در این شرایط شاخص میزان باروری کل (TFR) به حدود ۷ فرزند به ازای هر زن در نیمهی دههی ۱۳۶۰ رسید، اگرچه در مقیاس استانی تفاوتهایی بود. برای مثال، این شاخص در استان سیستان و بلوچستان معادل ۹ فرزند به ازای هر زن برآورد شده است. رشد مطلق جمعیت نیز حدود ۴ درصد در سال بود.
حسینی تصریح کرد: از سال ۱۳۶۴ و در شرایطی که هنوز جنگ ادامه داشت و خانوادهها هم اطلاعی از برنامهی تنظیم خانواده نداشتند، باروری سیر نزولیاش را آغاز کرد. اعلام نتایج اوّلین سرشماری عمومی جمعیّت پس از انقلاب که در سال ۱۳۶۵ انجام شد و آگاهی از میزان رشد طبیعی سالانهی جمعیّت (سه و دو دهم درصد در سال) سبب شد تا موضوع تعدیل رشد جمعیت از طریق برنامهی تنظیم خانواده در دستور کار دولت قرار بگیرد.
این مدرس دانشگاه افزود: قانون تنظیم خانواده در سال ۱۳۶۷ تصویب و از سال ۱۳۶۸ به طور رسمی به اجرا در آمد. در نتیجه، میزان باروری کل از اواخر دهه ۱۳۶۰ تا نیمه دهه ۱۳۷۰ بیش از ۶۷ درصد کاهش یافت و از شش و هفت دهم فرزند به ازای هر زن به ۲.۲ فرزند در سال ۱۳۷۵ رسید.
وی با اشاره به مفهوم باروری سطح جایگزینی در جمعیتشناسی افزود: جمعیتها از یک فرآیند تجدید نسل پیروی میکنند. به بیان دیگر، بازتولید نسل در آینده مستلزم این است که تجدید نسل صورت بگیرد. منظور این است که یک زن در طول دوره فرزندآوری (از ۱۵ تا ۴۹ سالگی) چند دختر جایگزین خود میکند که این دخترها مادر شوند و به بازتولید نسل بپردازند.
حسینی اظهار کرد: وقتی میزان باروری کل (متوسط شمار فرزندانی که یک زن در طول دوره فرزندآوری به دنیا میآورد) دو و یک دهم فرزند به ازای هر زن باشد، هر مادر یک دختر جایگزین خود میکند و به این ترتیب نسلها بازتولید خواهند شد. هرگونه انحراف از باروری سطح جایگزینی سبب میشود تجدید نسل صورت نگیرد.
وی در ادامه بیان کرد: در طول دو دههی گذشته باروری در ایران همواره پایینتر از سطح جایگزینی بوده است، هرچند در دوره ۱۳۹۵ ـ ۱۳۹۰ تحت تأثیر اِکوی خیز مقطعی موالید در دوره ۱۳۶۵ ـ ۱۳۵۵ میزان باروری کل به سطح جایگزینی نزدیک شد. جمعیتشناسان میدانستند که این افزایش باروری مقطعی است و میزان باروری دوباره کاهش خواهد یافت.
عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی سینا گفت: تداوم باروری زیر سطح جایگزینی در طول دو دهه گذشته و عمومیت آن در پهنه جعرافیایی ایران سبب شده است تا کشور در موقعیت ویژهای قرار بگیرد و بازتولید نسل در آینده به مخاطره بیفتد.
حسینی عنوان کرد: افزایش میانگین سن ازدواج، افزایش فاصلهی میان ازدواج و تولد اولین فرزند و از دست دادن زمان جبران فرزندآوری سبب میشود این روند ادامه پیدا کند. این در حالی است که در پیمایشهایی که در اواخر دهه ۱۳۹۰ انجام شد، میانگین سن ایدهآل ازدواج و میانگین شمار فرزندان ایدهآل زنان و مردان ایرانی به ترتیب کمتر و بیشتر از میانگین سن ازدواج و باروری تجربهشده آنها بوده است.
وی در ادامه اظهار کرد: اکنون با دو پرسش مواجه میشویم؛ چرا میانگین سن ازدواج زنان و مردان همواره بیشتر از میانگین سن ایدهآل ازدواج آنها است؟ و اینکه چرا باروری تجربهشده همواره کمتر از میانگین شمار فرزندان ایدهآل زوجها است؟ پاسخ این پرسشها را باید در تغییراتی جستوجو کرد که تحت تأثیر انقلاب در فناوری، از جمله فناوری کنترل موالید، به تغییراتی در سطح جامعه و خانواده و خانوار منجر شد و در نهایت از طریق تضعیف نهاد خانواده باعث تغییر الگوهای فرزندآوری شده است.
حسینی ادامه داد: کاهش نفوذ نیروهای سنتی در کنار گسترش فردگرایی، توجه به آرمانهای فردی و خود تحققبخشی سبب شده است تا در حوزهی باروری و فرزندآوری شکاف عمیقی میان آرمانها و منافع فردی و مصالح اجتماعی به وجود بیاید.
مدیر دفتر منطقه غرب انجمن جمعیتشناسی ایران تصریح کرد: در ایران، میانگین دوام ازدواج منجر به طلاق در سال ۱۳۹۵ کمتر از ۹ سال بوده است. این به معنای آن است که خانوادههایی که در فرآیند ازدواج شکل گرفتهاند زیاد دوام نیاورده و در نتیجه، فرصت فرزندآوری در مقایسه با زمانی که میزان طلاق پایین و در نتیجه میانگین دوام ازدواج منجر به طلاق بالا بود، کمتر بشود. اصولاً در یک فضای فرزندآوری غیر حمایتی و در شرایط جامعه مخاطرهآمیز، تصمیمگیریهای فرزندآوری مبتنی بر محاسبات عقلانی و با توجه به خواستهها و منافع فردی زوجها، به ویژه زنان، خواهد بود.
وی اعتماد نهادی را یکی از عوامل مداخلهگر مهم در فرآیند تصمیمگیری برای فرزندآوری میداند، به باور او با افزایش اعتماد نهادی که خود در گروه مدیریت بهینه امور و بهبود وضعیت بازار کار، اشتغال و معیشت مردم است، سیاستهای جمعیتی دولت به نوعی همسو و در راستای منافع و خواستههای زنان و خانوادهها خواهد بود. در یک چنین شرایط ایدهالی، زوجها تلاش خواهند کرد تا ضمن ازدواج به هنگام، ایدهآلهای فرزندآوریشان را محقق کنند.
سالخوردگی زنانه جمعیت
حسینی ادامه داد: تداوم باروری زیر سطح جایگزینی در کنار میزانهای پایین مرگومیر و افزایش امید زندگی در بدو تولد پیامدهای گریزناپذیری مانند سالخوردگی جمعیت، زنانه شدن سالمندان، کاهش حجم و رشد جمعیت در مقیاس ملی و منطقهای، کاهش حجم نیروی کار و در نتیجه کاهش نسبت حمایت بالقوه را به دنبال خواهد داشت که مطلوب هیچ جمعیتی نیست.
دانشیار جمعیتشناسی دانشگاه بوعلی سینا ادامه داد: در سال ۱۳۹۵، در ایران حدود ۶۵۰ هزار دختر ۳۴-۳۰ ساله مجرد داشتهایم که استانهای مختلف کشور سهم متفاوتی از آن داشتهاند. این افراد چنانچه شانس ازدواج و یا اشتغال نیابند، یکی از گروههای بزرگ سالخوردگان و سالمندان آینده را تشکیل خواهند داد که بار مالی مراقبت و نگهداری از آنها بیشتر بر دوش دولت سنگینی خواهد کرد. بر همین اساس و با توجه به بیکاری خیل عظیم جمعیت در سنین کار و فعالیت اقتصادی، به ویژه سهم بالای دانشآموختههای دانشگاهی از مجموع بیکاران ۱۰ساله و بالاتر، پیشبینی من این است که چنانچه این وضعیت داوم بیابد، در آینده شاهد گذار سخت ایران به دوره سالخوردگی جمعیت خواهیم بود. بیشتر سالخوردگان آینده همین جمعیت در سن ازدواج و بازار کار است که به خاطر ناامنی شغلی و عدم امکان پسانداز برای آینده، در شرایط نامساعدی وارد دوره سالخوردگی خواهند شد و در نتیجه هزینههای سنگینی را نیز بر بخش عمومی و دولت تحمیل خواهند کرد.
حسینی درباره راهکارهای رسیدن از تک فرزندی به دو یا سه فرزندی اظهار کرد: طبق پیمایشهای صورت گرفته در دورهی ۱۳۹۷ ـ ۱۳۹۶ در کشور، پاسخگویانی که شمار فرزندان ایدهآل آنها یک و دو فرزند است به ترتیب مساوی ۱۹ و ۶۰ درصد بوده است. به بیان دیگر، میتوان گفت تعداد فرزندان ایدهآل ۷۹ درصد پاسخگویان بین یک تا دو فرزند است. این در حالیست که باروری تجربهشده کمتر از آن ایدهآلهای افراد است. به باور من، زنان پیشران اصلی تداوم باروری زیر سطح جایگزینی در ایران هستند. تحت تأثیر تغییرات ناشی از نوسازی و توسعه اقتصادی ـ اجتماعی، به ویژه در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره شاهد بهبود موقعیت زنان و افزایش برابری جنسیتی در زمینههایی مانند اشتغال، آموزش و بهداشت و درمان بودهایم. به بیان دیگر، اگرچه شاهد نوعی برابری جنسیتی در نهادهای اجتماعی فرد ـ محور در مقایسه با گذشته هستیم، اما زنان در خانواده همواره از نابرابری جنسیتی رنج میبرند.
نابرابری جنسیتی زنان در خانواده
وی تصریح کرد: منظورم این است که مادری که در اثر تحولات اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی سالهای پس از پیروزی انقلاب امروزه شانس این را دارد که نماینده مجلس، عضو شورای شهر، معاون دانشگاه، مدیرکل، مشاور مقامهای عالی مملکت و مدیر یک مرکز و مجتمع آموزشی و ... بشود، همزمان انتظار داریم وقتی به منزل میآید همسری خوب، مادری مهربان برای فرزندان، اهل معاشرت و پذیرایی از مهمانان، یک خانهدار خوب و ... نیز باشد. جمعیتشناسان به این اتفاق "نابرابری جنسیتی" در نهاد خانواده میگویند. در این شرایط، هزینههای فرصت فرزندآوری برای زنان افزایش مییابد و زن بر سر دوراهی فرزندآوری و حفظ موقعیت و جایگاهش در نظام اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و در انتخاب بین ایدهآلهای فرزندآوری و دستیابی به فرصتهایی که جامعه برای او فراهم ساخته است، قید رسیدن به ایدهآلهای فرزندآوری را میزند و شمار فرزندانش را به تعدادی که نیازهای فطری و غریزیاش را برآورده کند محدود خواهد ساخت. بنابراین، ایجاد برابری جنسیتی در نهاد خانواده یکی از راههای تحقق ایدهآلهای فرزندآوری زنان و افزایش تمایل آنها به داشتن بچّه است.
حسینی بیان کرد: بر اساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن، در طول دورهی ۱۳۹۵ ـ ۱۳۷۵، درصد مادران ۴۴-۴۰ و ۴۹-۴۵ سالهای که یک فرزند داشتهاند، پیوسته افزایش یافته است. بهبود موقعیّت زنان و ارتقاء امنیت شغلی آنها و نیز ارتقاء کیفیت مراکز نگهداری کودکان میتواند باعث شود زنان احساس امنیت بیشتری کرده و در تصمیمگیریهای فرزندآوری تردید نکنند. بیتردید، تغییر نظام خانواده از شکل گسترده به هستهای در شرایط جامعهی مخاطرهآمیز از نظر شغلی سبب شده است تا دختران و پسران به این باور برسند که باید به درجهای از امنیت و اعتماد برسند تا بتوانند ازدواج کرده و فرزندآوری کنند. وی ادامه داد: خروج از بنبست جامعه مخاطرهآمیز، در معنایی که به آن اشاره شد، و افزایش احساس امنیت اجتماعی و اقتصادی در کنار فرهنگسازی هنجار باروری و افزایش و تقویت اعتماد نهادی از عواملی هستند که کمک میکند سیاستگذاران در دستیابی به هدفهای قانون جدید جمعیت موفق عمل کنند.
مدیر دفتر منطقه غرب انجمن جمعیتشناسی ایران، عمومیت و فراگیری ازدواج را یکی از ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی مثبت جامعه ایران در مقایسه با کشورهایی میداند که سالهاست باروری زیر سطح جایگزینی را تجربه میکنند. فراگیری ازدواج مفهوم مخالف تجرد قطعی است؛ یعنی در ایران افراد واقع در بازار ازدواج تا رسیدن به سن ۵۰ سالگی دستکم یک بار ازدواج میکنند. این شاخص هماکنون بالای ۹۶ درصد است. این خود نشان از آن دارد که ازدواج و تشکیل خانواده هنوز در این جامعه ارزش و اهمیت خود را حفظ کرده است. بنابراین، تسهیل زمینههای تشکیل خانواده از طریق گسترش فرصتهای شغلی و خروج از بن بست جامعه مخاطرهآمیز در معنایی که به آن اشاره شد، سبب خواهد شد افراد به موقع اقدام به ازدواج کنند و در دستیابی به ایدهآلهای فرزندآوریشان تردید نکنند.
حسینی افزود: موضوع دیگری که باید در نظر داشته باشیم معکوس شدن جریان انتقال ثروت بین نسلی، به تعبیر کالدول، جمعیتشناس معروف است. در اقتصادهای کشاورزی و نظامهای خانواده گسترده، جریان انتقال ثروت از فرزندان به والدین بود. کالدول میگوید منظور از ثروت فقط پول نیست. علاوه بر آن، همه کالاها، خدمات و تعهداتی است که یک فرد برای دیگری فراهم میکند. برای مثال، دستگیری از والدین در سنین پیری و سالخوردگی، نشستن بر بالین آنها در زمان بیماری، رسیدگی و پشتیبانی از آنها و نیز بهکارگیری فرزندان به عنوان نیروی کار مجانی در فعالیتهای کشاورزی و دامداری است.
وی گفت: در چنین ساختار اقتصادی و اجتماعی، جریان انتقال ثروت از فرزندان به والدین است. در نتیجه، فرزند بیشتر به معنای برخورداری از ثروت بیشتر است. پس طبیعی است که تمایل به فرزندآوری، شمار فرزندان ایدهآل خانواده و باروری به طور کلی بالا باشد. تغییری که صورت گرفته و با سرعت هم در حال پیشروی است این است که تحت تأثیر انقلاب در فناوری ساختار اقتصادی جوامع متحول شد. نظام خانواده از شکل گسترده به هستهای تغییر شکل داد و به تبع آن جریان انتقال ثروت بیننسلی برعکس شد. در واقع، دیگر این فرزندان نیستند که ثروت را به والدین منتقل میکنند، بلکه برعکس این والدین هستند که بایستی به طور مستقیم و غیر مستقیم برای فرزندان هزینه کنند و به تعبیری ثروتها را به آنها منتقل کنند. در چنین وضعیتی، با افزایش هزینههای فرصت فرزندآوری، رفتار باروری افراد مبتنی بر محاسبههای عقلانی و اقتصادی میشود و به طور طبیعی تمایلات و ایدهآلهای فرزندآوری در راستای خانوادههای کوچک و کم حجم شکل میگیرد.
این جمعیتشناس دانشگاه بوعلی سینا در ادامه گفت: همانطور که در ابتدا هم اشاره کردم، به باور من، زنان پیشران اصلی تغییرات صورتگرفته در زمینه تمایلات و ایدهآلهای فرزندآوری هستند. بنابراین، موفقیت بستههای سیاستی دولت برای افزایش موالید زمانی تأثیرگذار خواهد بود که همسو و متناسب با خواستههای زنان و مادران باشد. سیاستها باید دوستدار خانواده و به مادران این اطمینان را بدهد که آنها در مسیر دستیابی به شمار فرزندان ایدهآلشان از جنبههای مختلف مورد حمایت و پشتیبانی قرار میگیرند. در این راستا، فرهنگسازی برای افزایش برابری جنسیتی در درون خانواده و سیاستگذاری برای خروج از بنبست جامعه مخاطرهآمیز و ساماندهی بازار کار و اشتغال بسیار مهم است.
مدیر دفتر منطقه غرب انجمن جمعیتشناسی ایران همچنین گفت: در شرایط باروری زیر سطح جایگزینی، از آنجا که انطباق منافع فردی با مصالح اجتماعی به سختی صورت میگیرد، افزایش اعتماد نهادی در میان اعضای جامعه و خانوارها، دولت را در حمایت و پشتیبانی از زوجها برای تحقق ایدهآلهای فرزندآوریشان کمک خواهد کرد. در نتیجه، با در نظر گرفتن شرایط فرهنگی جامعه ایران که پیشتر به آن اشاره کردم، امکان افزایش باروری تا سطح لازم برای جایگزینی و بازتولید نسل در آینده بیشتر خواهد شد.
انتهای پیام