به گزارش ایسنا، الجزیره در تحلیلی نوشته است: قاسم جومارت توکایف، رئیس جمهوری قزاقستان این ناآرامیها را "اقدامات خشونتآمیز بیسابقه و تجاوز به استقلال" این کشور خواند و از "سازمان پیمان امنیت جمعی" – اتحادی نظامی متشکل از شش کشور عضو شوروی سابق - درخواست کمک کرد.
این وقایع که در آغاز چهارمین دهه فروپاشی شوروی اتفاق افتاد، نه تنها بر قزاقستان، بلکه به صورت کلی بر فضای پساشوروی، روسیه و روابطش با غرب، تاثیراتی جدی خواهند گذاشت.
از افزایش قیمت سوخت تا کودتا و ضدکودتا
پیش از بررسی تاثیر این اعتراضات بر قزاقستان، باید سیر زمانی این وقایع را – که برخی آن را انقلاب نامیدند - بررسی کنیم.
آغاز اعتراضات در اوایل ماه ژانویه و زمانی آغاز شد که دولت با کاهش مجدد یارانه سوختهای فسیلی، منجر به افزایش بیش از ۱۰۰ درصدی قیمت "سوخت گاز مایع" یا "الپیجی" شد. این افزایش قیمت، اعتراض مردم خصوصا در نواحی غربی قزاقستان را در پی داشت، جایی که بخش اعظم تولیدات نفت قزاقستان را در خود جای داده است و ۷۰ تا ۹۰ درصد خودروهایش از این سوخت استفاده میکنند.
این در حالیست که این منطقه، علیرغم نقش پررنگش در تامین بودجه کشور، از دیرباز مورد بیتوجهی دولت مرکزی قرار داشت، موضوعی که موجب تلختر شدن کام شهروندانش شده بود. بومیان این منطقه از بیکاری و فقر شدید رنج برده و عموما در نگاه دولت مرکزی قزاقستان، شهروند درجه دو محسوب میشوند؛ به همین دلیل است که اعتراضات اجتماعی مکررا در آنجا رخ میدهد.
از آنجا که این منطقه سابقه ناآرامیهای متعددی داشت، دولت قزاقستان در اوایل ژانویه واکنش به موقع و موثری به اعتراضات اولیه نشان نداد. توکایف پس از یک روز، دو مقام دولتی را به غرب کشور فرستاد تا معترضان را به آرامش دعوت کرده و به آنان وعده بازگشت دوباره قیمتهای سابق را بدهند؛ اما دیگر دیر شده بود و خشم عمومی به سراسر قزاقستان سرایت کرده بود.
تهدید بدموقع توکایف و سیاسی شدن اعتراضات
در چهارم ژانویه، توکایف در بیانیهای به مسئولیت دولت در شرایط موجود اذعان داشته و وعده داد که خواستههای معترضان را پیگیری کند، اما او در این بیانیه همچنین از جوانان قزاقستان خواست "آینده خود را نابود نکنند."
این لحن تهدیدآمیز، اشتباهی بزرگ و نشاندهنده این بود که توکایف از واقعیت روز جامعهاش تصور درستی ندارد، جامعهای که میانگین سنی آن به ۳۱ سال رسیده و سطح زندگی به سرعت رو به زوال است.
جای تعجب ندارد که لحن تهدیدآمیز بیانیه توکایف هیزمی بر آتش معترضان بوده و با تشدید خشم عمومی، باعث شد که "نارضایتیهای اجتماعی و اقتصادی" جای خود را به "خواستههای سیاسی" بدهد. از آن پس، تظاهراتکنندگان خواستار استعفای دولت، برگزاری انتخابات برای فرمانداران منطقهای و آزادی تشکلهای سیاسی شدند.
در همین زمان، شهر آلماتی در جنوب قزاقستان که پیش از فروپاشی شوروی، پایتخت قزاقستان و یک مرکز مهم اقتصادی و سیاسی بود، شاهد اعتراضات فراگیر شده و اخباری از نخستین قربانیان خشونتها به گوش رسید. در مقابل، مقامات محلی اینترنت را قطع کردند، اما این خود اشتباهی بزرگتر بود، چرا که مردمی را که میخواستند از وقایع کشور مطلع شوند، به خیابانها کشاند.
عروسکگردان غایب
با وخیمتر شدن اوضاع، روشن بود که دولت در اتخاذ تصمیمات سریع و موثر برای حل این بحران، ناتوان است. یکی از دلایل این ناتوانی، این بود که به دلیل وجود دو کانون قدرت در قزاقستان، دستهای توکایف به عنوان رئیس جمهوری در تصمیمگیری بسته بود. از زمانی که نورسلطان نظربایف، رئیس جمهوری پیشین قزاقستان در سال ۲۰۱۹ از قدرت کنارهگیری کرده و توکایف را جانشین خود کرد، از توکایف به عنوان عروسک خیمهشب بازی نظربایف یاد میشد.
در نخستین روزهای ناآرامیها، نظربایف از نظرها پنهان شده بود و علیرغم تضمینهای سخنگویش، هیچ شواهدی مبنی بر حضور این رئیس جمهوری پیشین در پایتخت در دست نبود.
توکایف که عرصه را تنگ دید، در پنجم ژانویه بالاخره با منحل کردن دولت، در راس قدرت قرار گرفت و خود را در راس شورای امنیت قزاقستان قرار داد، نهادی دولتی که مسئولیت اجرای سیاستهای امنیت ملی را برعهده داشته و تا آن روز، توسط نظربایف رهبری میشد. این در واقع به این معنی بود که توکایف در تلاش بود تا با حذف کانون دوم قدرت، زمام امور کشور را به دست گیرد.
توکایف در همان روز، کریم ماسیموف، رئیس کمیته امنیت ملی قزاقستان و یکی از وفاداران به نظربایف را به همراه معاونش، یعنی صمد آبیش که برادرزاده نظربایف هم بود، برکنار کرد؛ صمد آبیش زمانی یکی از گزینههای جانشینی نظربایف بود.
اعلام آمادگی تلویحی مسکو در کنترل ناآرامیها
این یک نقطه عطف بود. در همان روز، سخنگوی کرملین گفت: "همسایه روسیه هنوز از مسکو درخواست کمک نکرده و ما امیدواریم دوستان ما در کشور همسایه بتوانند به تنهایی از پس مسائل داخلی خود بربیایند." این بیانیه به این معنا بود که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه میخواست در کنترل این ناآرامیها نقشی داشته باشد.
تنها چند ساعت پس از اعلام آمادگی تلویحی کرملین، قزاقستان رسما از روسیه در خواست کمک کرد. توکایف در پیامی مدعی شد که کشورش توسط "گروههای تروریستی آموزش دیده در خارج" مورد حمله قرار گرفته و از سازمان پیمان امنیت جمعی (سستو) در خواست کمک کرد.
نخستین هواپیماهای نظامی، شبانه وارد قزاقستان شده و سربازان روس را وارد این کشور کردند. پس از آن، لشگرهای کوچکی از ارمنستان، تاجیکستان، قرقیزستان و بلاروس هم از راه رسیدند.
زمینه درخواست کمک توکایف در پنجم ژانویه
در آن روز، همزمان با بسیج سریع نیروهای طایفه نظربایف برای مقابله با قدرتگیری توکایف، نخستین نشانههای یک "ضدکودتا" مشاهده شد. جنگجوهای آموزش دیده و سازماندهی شده تقریبا بدون هیچ مقاومتی کنترل ساختمان کمیته امنیت ملی قزاقستان، کاخ ریاست جمهوری این کشور و فرودگاه آلماتی را در دست گرفتند. بسیاری از قزاقها میدانستند که چه کسی پشت این اقدامات است. شخص توکایف به این مسئله اشاره کرد و کمیته امنیت ملی کشورش را به نادیده گرفتن "خطری جدی" و تسلیم کردن اداراتشان بدون جنگیدن متهم کرد.
مورد هجوم قرار گرفتن سازمانهای دولتی و زیرساختها، به توکایف این فرصت را داد تا وقایع را به "مداخله و هجوم خارجی" نسبت داده و از آن برای درخواست کمک از سازمان پیمان امنیت جمعی استفاده کند.
اعزام نیروهای این سازمان، عملا به ضدکودتا پایان بخشید. این نیروها کنترل فرودگاه آلماتی را به دست گرفته و تقریبا به آسانی نظم را در این شهر برقرار کردند. خانواده نظربایف و طایفهاش متحمل ضربه سنگینی شدند و توکایف از بندهایی که او را از اصلاحات اساسی اقتصادی و سیاسی باز میداشتند، رها شد. اما این پایان کار نظربایف نبود.
سازش قزاقها و پیروزی روسها
در چهاردهم ژانویه، کمیته امنیت ملی قزاقستان در بیانیهای، از بازگشت صمد آبیش به منصب پییشین خود و بازداشت ماسیموف به اتهام خیانت خبر داد. ماسیموف گرچه متحد نظربایف بود، اما بر خلاف آبیش، با او خویشاوند نبود؛ محاکمه ماسیموف و رهایی آبیش نشاندهنده این است که طرفین به نوعی سازش دست یافتهاند.
این یعنی در راس قدرت، عزمی برای بدنام نکردن نظربایف – که دارای عنوان افتخاری رهبر ملت است - وجود دارد و او باید همچنان یک چهره اسطورهای باقی بماند، چرا که تخریب او به عنوان نماد قزاقستان مستقل و چهرهای کلیدی در استقلال پساشوروی این کشور، به بروز تنشهای بیشتر در جامعه قزاق و احتمالا ناآرامیهای مضاعف منجر خواهد شد. احتمالا رهبران قزاقستان از "نیکیتا خروشچف"، رهبر پیشین قزاقستان و سیاست استالینزداییاش درس گرفتهاند. خروشچف پس از مرگ "ژوزف استالین"، رهبر شوروی، تصمیم گرفت "کیش شخصیت" وی را به ناگهان برچیند، اقدامی که موجب ناآرامی در بخشهایی از اتحاد جماهیر شوروی شده و ضربه روانی شدیدی به خیلی عظیمی از شهروندان شوروی وارد کرد.
توکایف که تا حدودی با نظربایف به توافق رسیده و قدرتش را تقویت کرده بود، به سرعت پایان ماموریت نیروهای سازمان پیمان امنیت جمعی در قزاقستان را اعلام کرد. اعلام این خبر در ۱۱ ژانویه نشاندهنده درک توکایف از این حقیقت بود که حضور طولانیمدت نیروهای خارجی در این کشور، احتمالا موجب نارضایتی مردم میشد. این چیزی بود که توکایف به هیچ وجه نمیخواست خطرش را به جان بخرد، چرا که او بیش از هر زمان دیگری، به کسب حمایت مردم و تقویت مشروعیتش نیاز داشت و دارد.
علیرغم پایان زودهنگام ماموریت سستو در قزاقستان، رهبر این سازمان، یعنی روسیه بیشترین سود را از این اعتراضات برده و اعلام پیروزی کرد. کرملین توانست نفوذش در فضای پساشوروی را گسترش داده، وفاداری رهبری قزاقستان را تضمین کرده و احترام سران این کشور را نسبت به منافع ژئوپلیتیک روسیه و همچنین منافع جامعه بزرگ روس ساکن قزاقستان، تحکیم کند.
روسیه همچنین توانست نشان دهد که سستو، تنها پروژهای بر روی کاغذ نبوده و میتواند در آسیای میانه و اروپای شرقی، نقش پررنگی داشته باشد. همچنین موفقیت روسیه در سرکوب این اعتراضات، به مسکو کمک میکند تا تواناییها و چشماندازش برای دفاع از خطوط قرمزش در فضای پساشوروری را در مذاکرات با آمریکا و ناتو نشان دهد.
ناآرامیهای قزاقستان، زنگ خطری برای پوتین
اما وقایع قزاقستان بر شرایط سیاسی روسیه نیز تاثیرگذار است. پوتین ۶۹ ساله با دوراهی تسلیم یا حفظ قدرت روبرو است و ناآرامیهای اخیر همسایه شرقی مسکو، این را یادآور شد که هر سناریوی انتقال قدرتی، میتواند خطری جدی را متوجه حکومت روسیه و ذینفعهایش کند. این احتمالا یکی دیگر از دلایل پوتین برای ماندن در قدرت خواهد بود، چه تا زمان مرگ و چه تا زمانی که از نظر جسمی و ذهنی توانایی کشورداری را داشته باشد.
به عبارت دیگر، ممکن است وقایع قزاقستان در ۲۰۲۲ – هرچند ناخواسته – تعیینکننده خروجی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ روسیه باشد.
انتهای پیام