این طنزپرداز در پی درگذشت ایرج پزشکزاد در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: شاید بشود گفت آقای پزشکزاد در سالی که این رمان را نوشتند، جدیترین رمان طنز ایران بود و فکر میکنم هنوز هم هست زیرا در زمینه رمان طنز اثری به این قدرت و قوت اصلا نداشتیم و تا امروز هم نداریم. میتوانم بگویم این اثر قله رمان طنز در ادبیات ایران است و جالب اینکه پزشکزاد در این اثر مرز مشترکی بین طنز و فکاهه ایجاد کرده، یعنی میتوان گفت این کتاب هم طنز است و هم فکاهه و هر دو را با هم دارد.
او افزود: پزشکزاد در شوخینویسی بسیار قدرتمند است. در شخصیتپردازی و فضاسازی هم بسیار قدرتمند است؛ در فضاسازی میتوانم بگویم علی حاتمی ادبیات ایران است زیرا میتوانید با خواندن کارش تصویرسازی کنید. اگر سریال «داییجان ناپلئون» ناصر تقوایی را با کتاب پزشکزاد مقایسه کنید - نمیخواهم بگویم ساخت این سریال راحت بوده، تقوایی اثر درخشانی خلق کرده - پزشکزاد چنان شخصیتها را ساخته و پرداخته و چنان فضاسازی درست توصیف شده، آن خانه و حیاطها، ورودی و خروجی و بازار چنان قشنگ تصویر شده که میتوان گفت مثل جزئیاتی که علی حاتمی در سینما داشته، آقای پزشکزاد در نوشتار خود داشته و با جزئیات به مسائل پرداخته است، برای همین سریال «داییجان ناپلئون» موفق شد زیرا یک زیرساخت بسیار قوی وجود داشته، هرچند آقای تقوایی زحمت کشیده است. این کتاب همه چیز را توام داشته؛ داستان بسیار قوی، جزئیات دقیق، شخصیتسازی قدرتمند و داستان تاریخی.
شهیدی در ادامه تاکید کرد: ما رمان تاریخی قدرتمند در این حد نداریم و از آن جهت هم جالب است، او آن دوره را برای شما به تصویر میکشد؛ دورهای را که تقریبا رضاشاه رفته، جنگ جهانی است و انگلیسها دارند میآیند به تصویر میکشد و این دوره تاریخی را بازگو میکند اما نه از جانب سیاستمداران بلکه از دل مردم و از زبان مردم آن روزگار بیان میکند. این کتاب اثری قدرتمند و دستنیافتی است و فکر نمیکنم این قله دستیافتنی باشد.
این طنزپرداز درباره تأثیر پزشکزاد بر تحول طنز و طنزپردازان بعدی نیز گفت: مانند هر شاخه دیگری، مانند داستان کوتاه و رمان یا هر شاخه هنری دیگری زمانی که پیشکسوتان اثر قویای تولید کنند جوانهای نسل بعد با مطالعه یا دیدن آن اثر یک جور آموزش پیدا میکنند، نسل طنزنویسان بعدی هم با خواندن «داییجان ناپلئون» نحوه نگاهکردن و نقد کردنشان عوض شده و این موضوع در نسلهای بعدی تأثیر گذاشته تا از چه زاویه دیدی بتوانند مسائل را بیان کنند، مسائل سیاسی را به راحتی کنار مسائل خانوادگی بیاورند، حتی شوخیهای رکیکی بیاورند اما کارشان به عنوان اثر رکیک شناخته نشود. این آموزهای است که آقای پزشکزاد داده است؛ اینکه میشود حتی یکسری الفاظ و شوخیها را در قالب داستان و رمانتان بیاورید اما آنقدر شیرین و بهموقع بیان کنید که به عنوان وجه قدرت به حساب بیاید. طنزنویسان بعدی، آنهایی که توانستند استفاده کنند، برنده بودند و ایشان پایهگذارش بود.
شهیدی خاطرنشان کرد: پزشکزاد کلاسطنزنویسی نداشته و با آثاری که به جا گذاشته نه فقط با «داییجان ناپلئون»، بلکه با دیگر آثارش «حافظ ناشنیدهپند» یا «هارونالرشید» یا «ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد» که همه قدرت و قوت دارند آموزش میداده است. «داییجان ناپلئون» شاید به واسطه اینکه اثر تلویزیونی شده، شهرت پیدا کرده است. پزشکزاد نویسنده تکاثر نیست که بگوییم این اثرش قدرتمند است و بقیه آثارش قدرت ندارد؛ «حافظ ناشنیدهپند» یکی از قدرتمندترین رمانهای طنز دوران ماست. او دوره حافظ و عبید زاکانی را به زبان شیرین بیان میکند و مسائلی را مطرح میکند که هم بامزه است و هم آدم را به فکر فرو میبرد و باعث میشود زمانی که طنزنویسان بعدی به آثار او برمیگردند از خواندن اثر یاد بگیرند از چه زاویهای وارد شوند و زاویه دیدشان چگونه باشد، چه شوخیای بنویسند و چطور شوخی را ورز بدهند. پزشکزاد در قله بوده که بعدیها توانستند خیلی چیزها از او یاد بگیرند.
انتهای پیام