به گزارش ایسنا، مراسم تشییع پیکر عطاالله امیدوار ـ معمار، عکاس و نقاش ـ امروز پنجشنبه (۱۶ دی ماه) در مقابل خانه هنرمندان با حضور هنرمندان، دوستان و خانواده او چون سیفالله صمدیان، معمارانی چون هوشنگ مهراردلان، سیاوش تیموری، سیدحسن مهدیان، نادر میرزاده و داوود خطیبی تبار، همچنین یدالله کابلی (خطاط) برگزار شد و سپس پیکر این هنرمند به بهشت زهرا (س) منتقل شد.
در ابتدای این مراسم هوشنگ مهراردلان بیان کرد: امروز جلسه سوگواری نیست، جلسه بدرقه انسانی است که با تمام تجربیات چندگانهای که داشت، برترین ویژگی او، اخلاق و جوانمردیاش بود. هیچگاه از "عطا" که به او لقب "ابوعطا" داده بودم، ندیدم از کسی بدگویی کند. یک بار از من خواست که نوشتهای در وصف او بنویسم و از استاد کابلی بخواهم که آن را با خط خوش خود به روی کاغذ بیاورد. در آن نوشته در وصف عطا چنین آورده بودم: «یار موافق را چهار نشانه است؛ بردبار به وقت غضب، انصاف در تقسیم، خوش خو و خوش زبان به وقت مجالست» که او کلیه این ویژگیها را داشت.
او ادامه داد: پس از اینکه این نوشته را به عطا نشان دادم بسیار خوشش آمد که البته بعدا از استاد کابلی درخواست کردم که این نوشته را به رشته تحریر درآورد ولی هیچگاه قسمت نشد که این نوشته به دست او برسد. قول می دهم این نوشته را به دست خانوادهاش برسانم.
قدرش را ندانستند
در ادامه سیاوش تیموری هنرمند معمار نیز گفت: "عطا" معدنی از محبت و هنر در معماری ایران بود. سال ۱۳۴۸ پروفسور رضا من را از فرانسه به ایران دعوت کرد که پس از آن دیگر به فرانسه بازنگشتم، در ایران ماندم و به تدریس در دانشگاه تهران پرداختم. هوشنگ از بچههای من بود که همیشه پس از اتمام دوران تحصیلش نیز با او ارتباط داشتم و باعث افتخار است که آنچه که می دانستم به او و هم دورهایهای او آموزش دادم. قدر عطا آنگونه که باید در ایران دانسته نشد. او معدنی بود از اطلاعات. به عرفان الهی تسلط داشت. سازهای عالم بالا را چون تنبور و سه تار را به خوبی مینواخت. به اشعار و زندگی شاعران بزرگ ایران تسلط داشت. او میپرسید. با عطا ارتباطی روانی داشتیم. او شاگردی استثنا بود.
این معمار ادامه داد: عطا چقدر توانست در تهران پروژه معماری داشته باشد؟ آیا قدر او دانسته شد که پروژههای معماری را به او سپرده شود؟ قدرش دانسته نشد که چهره تهران اکنون اینگونه است! قدر عطا دانسته نشد مگر توسط دوستانش. از دست دادن او فاجعه است. زمانی که در بیمارستان بستری شد، با من تماس گرفت و گفت: «دکتر تو ما را دعا کن». من هم گفتم دعا میکنم ولی هر چه خیر است.
تیموری تصریح کرد: آرشیوی که عطا درباره هنرهای ایران دارد در هیچ جایی پیدا نمیشود. موزه ایران باستان آرشیو او است. معمولا مرده پرست هستیم و رخ افرادی چون او را پس از مرگشان میشناسیم. امیدوارم روح او در کنار بزرگان در هر جایی که هستند محفوظ شود.
بدرود با مردی که در دل همه جا داشت
سیدحسن مهدیان هنرمند معمار نیز در این مراسم درباره مرحوم امیدوار گفت: امروز جلسه وداع با عزیزی است که در دل همه ما قرار دارد و خواهد داشت. او بسیار به شرکت در چنین مراسمی برای دوستانش مقید بود. او علاوه بر شرکت کردم در چنین مجالسی و همراهی با مصیبت زدگان آن سوگ، به اذانی که میخواند کاملا اعتقاد داشت و از آنجایی که به موسیقی وارد بود و بنابر آنچه که خودش میگفت تا به حال کسی جز او در هفت دستگاه موسیقی اذان نگفته بود.
او ادامه داد: در مراسم تشییع دوست عزیزمان، شهرام جمالی که ۲۰ سال پیش او را از دست دادیم، پیکر او در کنار گور مانده بود و کسی که باید کار را به اتمام میرساند نبود و پیکر مرحوم جمالی در مقابل چشم خانواده داغ دیده بود. عطا به من گفت حسن تو تلقین را انجام بده من کارهای دیگر را، که گفتم نمیدانم چگونه باید این کار را انجام دهم. کمی فکر کرد و بعد با یک صدای آسمانی در دستگاه همایون اذان گفت و چنان تسلای خاطری به خانواده داد که آنها که در حال اشک ریختن بودند، گویی یک روح آسمانی در آنها دمیده شد.
او ادامه داد: در مراسم تشییع استاد لطفی (آهنگساز و نوازنده) آقای حسین علیزاده (آهنگساز و نوازنده) از عطا برای صحبت درباره ارتباطش با استاد لطفی دعوت کرد ولی به مجرد اینکه پشت تریبون رفت گویی که وظیفه خود میدانست که قطعا هم همینگونه بود، با صدای بلند در دستگاه ماهور اذان گفت. همچنین نخستین فردی که ندای «لا الا الا الله» را در آنجا سر داد، او بود که پس از آن همه با او هم صدا شدند و شکوهی در شأن استاد لطفی برقرار شد.
نبود «عطا» باورپذیر نیست
نادر میرزاده نیز یکی دیگر از دوستان «عطاالله امیدوار» فقید بود که در این مراسم سخن گفت.
او بیان کرد: پیش از هر چیزی میگویم که برخی آنقدر حضور زندهای در زمان حیات خود دارند که فقدان آنها غیر قابل باور است. برای من نبود عطا باورپذیر نیست و قطعا هم او همیشه خواهد بود. عطا به نقاشی، موسیقی، عکاسی و معماری آگاه بود. او از صمیم قلب با همه در ارتباط بود و هست و همیشه همراه ما خواهد بود. عشقی که به انسان و اخلاق داشت نظیرش نبود. گرچه که شاید برخی این توهم را داشتند که او چون عامه مردم به آنچه اعتقاد دارند، اعتقاد ندارد ولی این حرف درست نبود. او نه تنها در ایران با همه خوب بود و بلکه با حضور در کشورهای دیگر با دیگران چون دوست و همسایه رفتار میکرد.
هیچکس چون او نبود
یدالله کابلی نیز صحبت خود را درباره مرحوم «عطاالله امیدوار» با قرائت یک شعر آغاز کرد و گفت: «رفتی و همچنان به خیال من اندری/ گویی که در برابر چشمم مصوری/ فکرم به منتهای جمالت نمیرسد/ کز هر چه در خیال من آمد نکوتری»
او در ادامه بیان کرد: به موجب ارتباطی که با مهندس اردلان و مهدیان داشتم در سال ۱۳۴۸ که اولین نمایشگاهم را در دانشگاه تهران برگزار کردم با عطا آشنا شدم و پس از آن ۵۰ سال با او و خانوادهاش مانوس بودم. باتوجه به همه فرازها، خلاقیتها و توانمندیهای بی حد و حصرش، می توان گفت که او کسی بود که هیچکس مثل او نبود.
همچنین همسر مرحوم امیدوار در سخنانی درباره او گفت:حدود ۵۲ سال پیش در دانشکده هنرهای زیبا با او آشنا شدم و ۴۵ سال پیش در پاریس که برای تحصیلات رفته بودیم، با او ازدواج کردم. او پدری خیلی خوب و با فرزندانش صمیمی بود. همیشه شاد بود و قوه ابتکار داشت و از نظر هنری واقعا روحیهای هنری داشت. با من نیز در همه امور همیشه همراه بود.
در پایان داوود خطیبی تبار گفت: هیچگاه فکر نمیکردم روزی برسد ما که همیشه عامل خنده و شوخی دانشگاه بودیم در جایی جمع شویم و راجع به رفتن یکی از خودمان صحبت کنیم. با گذشت ۵۰ سال هر بار که به هم میرسیدیم چون روز اول با هم شوخی میکردیم. بر اساس آیهای از قرآن شهادت میدهم که او آزارش به کسی نرسید.
سپس با بدرقه حاضران پیکر عطالله امیدوار برای خاکسپاری به قطعه هنرمندان منتقل شد.
سیف الله صمدیان،مشهدی زاده، حمید باباوند، آرش امینی، فرشاد فرحی، ابوالقاسم خوشرو، کیمیا رهگذار، ابراهیم حقیقی، مهندس مهدیان، نادر فیروزی از حاضرین این برنامه بودند.
این خبر بروز رسانی شد.
انتهای پیام