عطیه تقویبجنوردی در گفتوگو با ایسنا و با بیان اینکه در دهههای اخیر با پیشرفت سریع تکنولوژی و ارتباطات، دسترسی سریع و آسان به اکثر مسائل تخصصی در حوزهههای مختلف فراهم شد که در صدر آنها علم روانشناسی و اصطلاحات مرتبط با آن بود، اظهار کرد: یکی از آن اصطلاحات ترجمه نادرستی از واژه Perfectionism به عنوان کمالگرایی بود. در واقع این واژه انگلیسی به ترجمه کاملگرایی نزدیکتر است. به نظر این دو واژه تفاوت چندانی ندارند و همین امر باعث میشود خیلی مواقع با پذیرش این خصیصه به خودمان امتیاز مثبت نیز بدهیم.
این درمانگر خاطرنشان کرد: انسان کمالگرا قطعا برای رسیدن به موفقیت تلاش میکند اما در این مسیر به ظرف وجودی و نیازهای خودش نیز آگاهی دارد؛ بنابراین به خودش یا دیگران آسیب نمیزند اما فرد کاملگرا (ترجمه مناسب برای ویژگی شخصیتی Perfectionism) تنها به خواستههای بیحد و حصرش توجه میکند، در مسیر مقاصدش اضطراب زیادی تجربه میکند و نرسیدن به اهدافش را فاجعهآمیز میداند. در واقع برای فرد کاملگرا هدف وسیله را توجیه میکند.
وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه کاملگرایی چطور به ما آسیب میزند، گفت: افراد کاملگرا غالبا فانتزی و خواستههای زیادی در سر میپرورانند که ممکن است حتی هیچ زمان عملی نشود و به مرور باعث میشود تصورات کاذبی از خودشان بسازند، گاهی در این مسیر به خودشیفتگی نیز میرسند و نسبت به بسیاری از کارها، افراد و مکانها حالت اکراه دارند.
تقوی بجنوردی افزود: مساله بعدی آسیبزا در این خصلت جاده بی انتهای انتظارات است. انتظار از خودمان، دیگری و جامعه. در این مسیر هزینههای روانی، زمانی و مادی بسیاری میشود اما در نهایت منجر به رضایتمندی از زندگی نمیشود.
این روانشناس گفت: یکی ازآسیبهای مهم دیگر در این خصلت، گیر افتادن در تله انبوهی از کارهای نیمهتمام یا انجام نداده است. اغلب افراد با این خصیصه از شروع کارها یا خاتمه دادن هراس دارند؛ چراکه نتایج را صفر و یک بررسی میکنند. گویا حد وسطی وجود ندارد. سطح بالای اضطراب، ناارزندهسازی ویژگیها و توانمندیهای شخصی، تعلل بیش از حد و ماندن در حالت تعلیق همه از عوارض روانی و فرساینده این خصیصه است.
وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چه میشود که فرد دچار کاملگرایی میشود، گفت: پاسخ به این سوال قطعا در هر فرد کامل گرا متفاوت است و نیاز به جلسات رواندرمانی دارد. اما مانند هر آسیب روانشناختی دیگر از منظر رویکردهای مختلف میتوان به فرضیاتی اشاره کرد مانند داشتن سبک دلبستگی ناایمن، تاییدطلبی افراطی، والدین زیادهخواه و سبک فرزندپروری مستبدانه و... .
این کارشناس ارشد مشاوره خانواده افزود: سبک دلبستگی ناایمن را اینگونه میتوان توضیح داد که همه ما در دوران کودکی نیاز داریم تا بودن در پناهگاهی امن، والدینی در دسترس و توجهکننده را تجربه کنیم، اگر بنا به هر دلیلی حس کنیم امنیت، توجه و پذیرش لازم را دریافت نکردیم و به نوعی در درجه دوم یا چندم اهمیت برای والدینمان قرار داشتیم سبک دلبستگی ناایمن را تجربه میکنیم که در بزرگسالی میتواند اول از همه در پذیرش خودمان و سپس در رابطه با دیگران خلل زیادی ایجاد کند؛ به عنوان مثال برای تجربه حس پذیرش و ارزشمندی شروع به تعریف کردن استانداردهای بالا برای خودمان میکنیم و تنها در صورت تیک خوردن معیارهای سطح بالا حس رضایت (موقتی) بهدست میآوریم.
وی با بیان اینکه تاییدطلبی افراطی یکی دیگر از مواردی است که باعث میشود فرد دچار کاملگرایی شود، گفت: همه ما نیاز به دیده شدن، تایید و توجه داریم اما بعضی افراد گاهی برای ندیدن و نپذیرفتن حس شرم و نقص در وجودشان سعی بیهوده در کسب تایید و رضایت دیگران میکنند؛ به عبارت دیگر افراد دارای خصیصه کاملگرایی دائما تلاش میکنند تا دیگران هیچوقت ایرادها و ناتوانیهایشان را نبینند.
تقوی بجنوردی افزود: گاهی اوقات بین یک خصیصه و یک اختلال همبستگی بالایی مشاهده میشود؛ به عنوان مثال افراد دچار اختلال اضطراب یا وسواس اجباری گاهی نمره بالایی در ویژگی پرفکشنیزم نیز دریافت میکنند.
وی خاطرنشان کرد: والدین زیادهخواه و سبک فرزندپروری مستبدانه نیز در به وجود آمدن این خصیصه نقش مهمی دارد. گاهی اوقات فرزندان والدین کاملگرا در آینده نیز همان سبک فرزندپروری والدینشان را در سبک زندگی خود به کار میبرند.
این روانشناس مرکز مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد در خصوص اینکه چطور میتوان بر کاملگرایی غلبه کرد، گفت: در درجه اول شناسایی و آگاهی از ویژگیها و صفات خودمان است که کمک دهندهست. برای تشخیص دقیق اینکه آیا فرد از کمالگرایی مثبت صحبت میکند یا کاملگرایی و جنبههای منفی آن همراهی یک متخصص روانشناسی و مشاور بهترین گزینه است و بهتر است تا حد ممکن به برچسب زدن روی خودمان و دیگران عادت نکنیم. اما اگر چیزی شبیه به این مساله آزارمان میدهد شاید بعضی راهکارها در کنار مشاوره حرفهای کمکدهنده باشد.
وی افزود: بعد از آگاهی و به اصطلاح خودمچگیری در مواردی که در تله کاملگرایی افتادید بهتر است افکار صفر و یک، سیاه و سفید و همه یا هیچ خودتان را شناسایی کرده و آنها را به چالش بکشید. سپس به این فکر کنید در چه مواردی بیشتر دچار این مساله میشوید؟ چه جنبههایی از زندگی شما را درگیر کرده؟ سعی کنید همواره اصول ذهنآگاهی و برگشتن به زمان حال را در خود تقویت کنید تا متوجه سطح اضطراب و تنیدگی که غالب اوقات درگیرتان کرده بشوید. بهتر است در جملاتتان کمتر از کلمات جبری و الزامی مثل «باید» استفاده کنید و به جای آن کلماتی مثل بهتر است، خوب میشود و... استفاده کنید. همیشه سعی کنید در کنار جزئیات، دیدی کلنگر و جامع نیز به مسائل و ماجراها داشته باشید؛ مثل فیلمبرداری که در عین شرکت در یک سکانس از دور ناظر کلیت ماجرا هم است. برای رسیدگی و اهمیت دادن به خودتان فارغ از نتیجهای که مشاهده میکنید پاداش بدهید.
انتهای پیام