رفتارهای مبتنی بر صله رحم و نیکی به خویشاوندان از لحاظ تئوریکی از همان دوران کودکی با رشد کودکان از طریق الگوسازی و سبکهای تربیتی آنان با کودکان در خانه شکل میگیرد. برای ایجاد سازگاری، احساس ایمنی و حمایت شدگی واقعی یا ادراک شده از تعامل نزدیک و صمیمی با موضوع دلبستگی ضروری است.
محققان در پژوهشی با عنوان «رابطه صله رحم به پدر و مادر و خویشاوندان با کیفیت دلبستگی به پدر و مادر و افراد بزرگسال» آوردهاند، انسانها در هیچ مرحلهای از مراحل حساس زندگی به طور کامل از احساس اعتماد نسبت به افراد مهم در زندگی خود آزاد نیستند.
این پژوهش توسط باقر غباری بناب دانشیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران و مجید بحرینیان دانشیار دانشکده پزشکی دانشگاه شهید بهشتی انجام شده که نشان میدهد، واکنشهای افراد در محیط زندگی تا چه اندازه در زندگی اجتماعی ما تاثیر میگذارد. عملکرد مطلوب سیستم دلبستگی و به تبع آن دلبستگی ایمن متاثر از کیفیت تعامل بین کودک و تصاویر دلبستگی است که حاصل درونسازی انتظارات کودک از حساسیت، در دسترس بودن و پاسخگو و حامی بودن تصویر دلبستگی در مواقع ضروری است.
در متون روانشناسی، سازههای متعددی را در ارتباط با صله رحم میتوان یافت که از آن جمله ارتباط با دیگران، روابط اجتماعی، نوع دوستی را میتوان نام برد. تعدادی از پژوهشهایی که در روانشناسی در حیطه روابط صمیمی انجام شدهاند تحت عنوان دلبستگی است. در حقیقت مفهوم صله رحم در روانشناسی با تعریف ارتباط عاطفی با دیگران همپوشی دارد، به عبارت دیگر صله رحم همانا داشتن ارتباط صمیمی با دیگران، دوست داشتن، حمایت کردن و همچنین دوست داشته شدن است و در ارتباط با افرادی که خویشاوند محسوب میشوند، مصداق پیدا میکند.
دلبستگی کودکان به والدین تعیین کننده سلامت روانی او در بزرگسالی بوده و موجب برقراری پیوند عاطفی با پدر و مادر و خویشاوندان است. از لحاظ تئوریکی میتوان استدلال کرد که دلبستگی ایمن بذر ارتباط سالم در روابط بین فردی را رشد میدهد. افراد با دلبستگی ایمن از لحاظ عاطفی پختهتر و از لحاظ اجتماعی آمادگی لازم را برای ارتباط رضایت بخش با دیگران دارند. از لحاظ تجربی نیز بایستی تحقیقاتی در ارتباط بین سبکهای دلبستگی، میزان و کیفیت صله رحم در افراد صورت گیرد تا نحوه ارتباط این متغیرها نسبت به همدیگر مشخص شود.
پژوهش حاضر در راستای تحقیقات قبلی که نشان میدهند، انسانهای با دلبستگی ایمن نسبت به دیگران از لحاظ نوعدوستی، همنوایی و مراقبت از افراد کهن سال در سطح بالاتری هستند، تنظیم شده است و به طور ضمنی، فرض را بر این امر استوار کرده که انسانهای با دلبستگی ایمن میتوانند از صله رحم بالاتر و مؤثرتری برخوردار باشند.
سبک دلبستگی ایمن با تواناییهای هیجانی افراد ارتباط مستقیم دارد، میتوان نتیجه گرفت که افراد با سبک دلبستگی ایمن توانایی کنار آمدن با دیگران را دارند، نگرش مثبتتری نسبت به ارتباط با دیگران دارند و از شیوههای کارآمد و مؤثر ارتباطی استفاده کرده، از دید و بازدیدها لذت میبرند. این افراد توانایی مدیریت ارتباط عاطفی و هیجانی را دارا هستند. دلبستگی ایمن به مادر با تمام ابعاد صله رحم همبستگی مثبتی را نشان میدهد و این نشان دهنده اهمیت نقش سازنده ما در تشکیل طرحوارههای اجتماعی در افراد مختلف است.
دلبستگی اجتنابی و اضطرابی نسبت به مادر درست نتیجه معکوس را بخشیده است. بدین معنا افرادی که نسبت به مادر خود دلبستگی ناایمن داشتند نتوانستهاند در صله رحم کردن موفق باشند و این امر مورد انتظار بود، زیرا صورتهای ناایمن دلبستگی موجب شکست در روابط اجتماعی شده و فرد رفته رفته از زندگی اجتماعی گریزان و رویگردان میشود.
یکی از عوامل اساسی در صله رحم، داشتن روابط قابل اتکاء به بزرگسالان است. افرادی که به دیگران اعتماد میکنند و میتوانند به آنان اتکاء نمایند بیشتر به صله رحم میپردازند. روابط اتکایی و نزدیک و قابل اعتماد، تعیین کننده و پیشبینی کننده میزان صله رحم افراد مختلف است. هرچند تحقیقات تجربی در این زمینه وجود ندارد اما از لحاظ نظری میتوان چنین یافتهای را مورد تبیین قرار داد. چنانچه نوع دلبستگی افراد به دیگران قابل اتکاء بوده، علاوه بر آن در نوع دلبستگی، ارتباطها نزدیک و توأم با صفا و صمیمیت باشد راحتتر میتوانند به دیگران نزدیک شوند و به صله رحم و دید و بازدید با نزدیکان و اعضای فامیل بپردازند.
این یافته بسیار اساسی است و نشان میدهد، تا چه اندازه رعایت مسایل اخلاقی مذهبی و معنوی، بستگی به رشد و تحول بهینه فرد در دوران کودکی دارند. فردی که از فضای رشد سالمی بهره برده باشد، بهتر میتواند در مسیر معنویت و دینداری طی طریق نماید و نیز به نوع دوستی و صله رحم به پدر و مادر و خویشاوندان بپردازد. پیشنهاد میشود در جلسات اولیا و مربیان و همچنین جلسات در ارتباط با آموزش فرزندان، اهمیت و تاثیر رشد بهینه، در سلامت روانی و معنوی کودکان و تحول بهنجار بیان شود.
یافتههای تحقیقاتی نشان میدهند، افرادی که در کودکی محبت دیدهاند راحتتر میتوانند به دیگران محبت کنند. اگر والدین انتظار دارند فرزندانشان در بزرگسالی آنان را تکریم کنند، لازم است در خردسالی به گونهای با آنان رفتار شود که افرادی با دلبستگی ایمن، سالم و خوشبین بار بیایند. زندگی روزمره ماشینی و تلاش بیشتر والدین در مسابقه رفع نیازهای مادی خانواده مانع از آن میشود که بتوانند به قدر نیاز و در راستای رفع احتیاجات مادی به نیازهای روانی کودکان خود نیز توجه نشان دهند، وقت کافی بگذارند و به خصوص در موقع لزوم در دسترس آنها باشند. این امر به دلبستگی و اعتماد کودکان به والدین لطمه وارد میکند که اثرات آن را در بزرگسالی فرزندان در شیوه و چگونگی تکریم به والدین خود مشاهده میکنیم.
این پژوهش در فصلنامه مشاوره و روان درمانی خانواده منتشر شده است.
انتهای پیام