به گزارش ایسنا، «مایکل گودوین» عضو سابق مجلس نمایندگان آمریکا در مطلبی در نیویورکپست مینویسد: «دولت آمریکا در دستیابی به توافق با روسیه، دچار مشکل است. کاخ سفید میخواهد صحبت کند، اما کرملین اوکراین را میخواهد و ۱۷۵ هزار تن از نیروهایش را در مرز این کشور مستقر کرده تا همین را ثابت کند.
جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا، همچنین مشکل مشابهی با چین و ایران دارد؛ او میخواهد بر سر مسائل و اختلافات، «گفتوگو» کند، اما آنها میخواهند کنترل منطقهای خود را افزایش داده و دشمنانشان را شکست دهند.
رقبای ما اهدافی شفاف و مشتی آهنین دارند؛ ما اما رئیسجمهوری ناشی و کجسلیقه داریم که مِنمِن میکند و رهبر ائتلافی از دولتهای «رفاه» است که تقریبا خلع سلاح شدند و سابقا با نام «ناتو» شناخته میشدند. ارتش ما «بیدار»، اما خوابآلود است.
بایدن در مقایسه با دیگر رئیسان جمهور، به مراتب ضعیفتر است. او حتی نمیتواند حزب خود را در کنگره متحد کند و نمایندگان دستههای مختلف، ضرورتی برای تصویب قوانین مورد نیاز او احساس نمیکنند.
نظرسنجیها حاکی از آن است که عملکردش در تقریبا تمام مسائل، ضعیف ارزیابی شده است. طبق تحقیقات اخیر وبسایت « ریلکلیرپالیتیکس» میزان رضایت از سیاست خارجه بایدن، تنها ۳۶ درصد است.
یکی از دلایل آن، میتواند این باشد که بایدن، فارغ از اینکه موضوع و یا شدت مناقشه چه باشد، به صورت غریزی و به تکرار، بر «تعهدش به دیپلماسی» تاکید میکند. گاهی هم وعده «دیپلماسی مستحکم» را میدهد که احتمالا به معنی «دیپلماسی بیشتر جا افتاده» باشد، اما به هر حال، برای فهم دقیق این عبارات، باید غرق در بازی وزارت خارجه آمریکا با کلمات بود.
به هر حال، دیپلماسی، یک «فرایندی» ستودنی است، اما «برایند» نیست؛ برای روسیه، ایران و چین، این خروجی نهایی این فرایند است که اهمیت دارد.
آمریکاییها به طور غریزی، آن را میفهمند. آنها جنگ نمیخواهند، اما امر و نهی شدن به کشورشان در صحنه جهانی را هم نمیخواهند. این ما را به نقطه ضعف بایدن میرساند: خروج بزدلانه و پر هرج و مرج آمریکا از افغانستان، نشان داد که بایدن نه تنها دوستان و متحدانش، بلکه شهروندان آمریکا را نیز به حال خود رها میکند.
شبح این خروج فاجعهآمیز از افغانستان، بر سر تمامی چالشهای سیاست خارجی آمریکا سایه افکنده است و روسیه، چین و ایران، قطعا این مورد را در اندیشههای خود لحاظ کرده و به یاد خواهند داشت.
در حقیقت، مقامات ایران احتمالا به این فکر میکنند که حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی، تا کجا ادامه خواهد داشت. هیچ شکی نیست که خود اسرائیلیها هم این را نمیدانند و به همین دلیل است که خود وارد عمل شدهاند و مستقلا در نیروگاههای هستهای ایران اقدامات خرابکارانه انجام داده و دانشمندان هستهای ایران را ترور میکنند.
اگر «صلحطلبی» بیش از حد، یک «جرم» به حساب بیاید، بایدن قطعا «مجرم» است؛ حتی رومیهای باستان نیز میدانستند که «اگر طالب صلح هستی، آماده جنگ باش.»
درست مانند نویل چمبرلین، نخست وزیر انگلیس در آغاز جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۳۹، بایدن نیز تشنه هر «مستبدی» است که نشان دهد که به «جنگ» تمایل دارد و با استفاده از این کلمه جادویی، وقت بخرد و امتیاز بگیرد.
بایدن دائما درباره «قدرت الگوی رفتاریمان» حرف میزند اما به خود «قدرتمان» اشارهای نمیکند؛ این برش (از یک سخنرانی بایدن که گفته بود: ما صرفاً نه با به نمایش گذاشتن قدرت خود، بلکه با اتکا به قدرت الگوی رفتاریمان رهبری خواهیم کرد)، به مزاج مخاطبان آمریکایی خوش میآید و حس خوبی به آنها میدهد، اما در عرصه جهانی، دعوتی است برای دشمنان بد طینت.
تا به امروز، هر رئیس جمهوری توسط بازیگران خارجی محک زده شده است و بایدن تا به اینجای کار، توانسته بود با زیرکی از پس این آزمونها بر بیاید، اما امروز این چالشها رشد کرده و به شکل خطرناکی همگرا شدهاند.
روسیه و چین رزمایشهای مشترکی برگزار کردهاند و همچنین در حال ساخت و توسعه موشکهای مافوق صوتی هستند که بنظر میرسد سازمانهای اطلاعاتی آمریکا را شگفتزده کرده و نشان میدهد ما چقدر در این زمینه عقبتر هستیم.
ژنرال دیوید تامپسون، معاون عملیات در نیروی فضایی آمریکا اخیرا اذعان داشت: در حوزه موشکهای مافوق صوت، ما به اندازه روسیه و چین پیشرفته نیستیم.
قطعا اینکه نشست مجازی اخیر بایدن با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، با هشتادمین سالگرد حمله ژاپن به پایگاه دریایی آمریکا در پرل هاربر مصادف بود، یک تصادف بوده است. شاید بتوان گفت که هیچ یک از این دو، مناقشه جهانی دیگری نمیخواهد، اما میزان «ریسکگریزی» پوتین و بایدن در مناقشه اوکراین، یکسان نیست.
ویلیام برنز، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در روز دوشنبه گفت: من هرگز ریسکپذیری پوتین در مسئله اوکراین را دستکم نخواهم گرفت.
پوتین در حالی در سال ۲۰۱۴ شبه جزیره کریمه را تصرف کرده و رسما آن را به خاک خود الحاق کرد، که در آمریکا، دولت اوباما و بایدن روی کار بود، پس بایدن باید به خوبی بداند که تنها با کلمات نمیتواند جلوی این «قویمرد» روس را بگیرد.
اگر بایدن این را فراموش کرده، تجمع این روزهای نیروهای روسیه در مرزهای شرقی اوکراین، به خوبی این نکته را یادآور میشود. اینکه پوتین واقعا به اوکراین حمله میکند یا نه، مشخص نیست؛ ممکن است او فقط بخواهد با استفاده از این نیروها، اعمال فشار کرده و امتیازاتی بگیرد، شاید هم اینطور نباشد.
چیزی که مشخص است، این است که پوتین به هیچ وجه اجازه عضویت اوکراین در ناتو یا تبدیل شدنش به مقری برای غرب را نخواهد داد؛ حمایت نظامی مسکو از جداییطلبان در شرق اوکراین و تجمع تهدیدآمیز نیروهایش در مرز با این کشور، شاهدی بر این مدعاست.
حتی هشدارهای بایدن مبنی بر تحریم روسیه در صورت حمله نیز ایراداتی دارد؛ چرا که بایدن برای اعمال این تحریمها، به حمایت آلمان و دیگر قدرتهای اروپایی نیاز دارد. اما بایدن در ماه مه با تعلیق تحریمها علیه خط لوله انتقال گاز طبیعی «نورد استریم ۲» که با دور زدن اوکراین، گاز را از روسیه به آلمان میرساند، احتمال برخورداریاش از این حمایت را کاهش داد.
دونالد ترامپ، رئیس جمهوری پیشین آمریکا این پروژه و مدیر ارشد اجراییاش را که از متحدان نزدیک پوتین است، تحریم کرد. بایدن اما، با این فرض که دارد به آنگلا مرکل، صدراعظم وقت آلمان لطف میکند، این تحریمها را لغو کرد؛ اما «نورد استریم۲» آلمان را «اسیر» بازیهای پوتین میکند. اگر پوتین در زمستان جریان گاز را قطع کند، آلمان یخ میزند.
اروپا مجموعا ۳۵ درصد از گاز مصرفی خود را از روسیه میگیرد و به همین دلیل است که آلمان و دیگر اعضای ناتو، شرکای قابل اعتمادی برای تحریم روسیه نیستند.
به طور مشابه، تحریم دیپلماتیک المپیک زمستانی چین توسط بایدن، واکنش درخوری برای چین و اقداماتش مانند نقض حقوق بشر، سرکوب مخالفان در هنگکنگ و تهدید به حمله علیه تایوان، نیست.
با توجه به خطرات فزاینده موجود، سرزنشهای گزنده رابرت گیتس، وزیر دفاع پیشین آمریکا را نیز نمیتوان نادیده گرفت که گفت: بایدن در چهار دهه گذشته، در مورد تقریبا تمامی مسائل کلان دفاعی و سیاست خارجه، اشتباه کرده است.
البته جای شکرش باقی است که بایدن در زمان ارتکاب آن اشتباهات، متصدی ریاست جمهوری نبوده است.»
انتهای پیام